دکتر حقانی در همایش ملی «شیخ شهید؛ فقیه تهران، دیده‌بان ایران» اظهار کرد:

در برنامه همایش در تهران، نوزده سخنرانی انجام خواهد شد

دکتر موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، در روز نخست همایش ملی «شیخ شهید؛ فقیه تهران، دیده‌بان ایران» با اشاره به برگزاری این همایش در سه شهر تهران، قم و نور اظهار کرد: در برنامه همایش در تهران، نوزده سخنرانی انجام خواهد شد
در برنامه همایش در تهران، نوزده سخنرانی انجام خواهد شد

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ روز نخست همایش ملی «شیخ شهید؛ فقیه تهران، دیده‌بان ایران» به منظور بزرگداشت شهید آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری 11 مرداد 1402 در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی برگزار شد.


سخنران نخست این همایش، دکتر موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، بود كه ضمن خیر مقدم خدمت حاضران، سخنان خود با شرح مختصری از چگونگی برگزاری این همایش آغاز کرد و اظهار نمود: حدود یک سال و نیم پیش به دعوت حضرت آیت‌الله صادقی رشاد، مدیریت عالی حوزه‌های تهران، جلساتی را برگزار کردیم درباره برپایی مراسمی برای بزرگداشت مقام شیخ شهید به‌عنوان فقیهی که در تهران می‌زیست و در یک مقطع به جهت موقعیت علمی و دینی و شخصیت سیاسی‌ای که داشت، آقای تهران محسوب می‌شد. از همان ابتدا قرار شد که مدیریت حوزه‌های علمیه تهران و پژوهشکده تاریخ معاصر و دوستانی از شهرستان نور که در جلسات حضور پیدا می‌کردند این بزرگداشت را در تهران، قم و شهرستان نور برگزار بکنند. خوشبختانه امروز که اینجا ایستاده و در حال ارائه گزارش خدمت عزیزان هستم، همایش تهران برگزار می‌شود. فردا عصر، همایش قم برگزار می‌شود و روز پنجشنبه هم ان‌شاءالله همایش نور برگزار خواهد شد.

ایشان در ادامه به مقالات ارسال‌شده به این همایش اشاره کرد و افزود: در این پاسداشت ۲۵ مقاله برگزیده شد که در برنامه امروز و شهرستان نور ارائه خواهد شد. مراسم قم با پیام آیت‌الله سبحانی آغاز می‌شود و آیت‌الله آشیخ جواد فاضل، آیت‌الله حسینی بوشهری، آیت‌الله صادقی رشاد و حجت‌الاسلام مهدی انصاری در آنجا سخنرانی خواهند داشت. در نور هم برخی از محققینی که در این شهرستان هستند و نیز تعدادی از عزیزانی که به ما مقاله ارائه داده‌اند در آنجا حضور پیدا خواهند کرد.

موسی حقانی

رئیس پژوهشکده مطالعات تاریخ معاصر ایران عنوان کرد: در برنامه تهران نوزده سخنرانی انجام خواهد شد. گفتنی است در کنار برنامه سخنرانی، نمایشگاه اسنادی نیز برقرار است. قرار بود که در پایان برنامه میزگردی هم برقرار باشد که به دلیل کمبود وقت ترجیح داده شد از مقالات پذیرفته‌شده بیشتر استفاده شود.
 
ایشان همچنین به مراسم رونمایی از کتاب حجت‌الاسلام و المسلمین علی ابوالحسنی منذر، که در خلال برنامه‌های این همایش انجام خواهد شد، اشاره كرد و گفت: در ادامه آیین رونمایی از یکی از آثار حجت‌الاسلام و المسلمین علی ابوالحسنی منذر (که قرار بود در زمان حیاتشان منتشر شود، اما این اتفاق در آن زمان نیفتاد) برگزار خواهد شد. این کتاب یک زندگی‌نامه از مرحوم آشیخ فضل‌الله نوری است که به نحوی می‌شود گفت مروری است بر هفت جلد کتابی که مرحوم آقای منذر درباره شهید آشیخ فضل‌الله نوری منتشر کرده‌اند. این آثار موجود است و اگر کسی فرصت نکند آن هفت جلد را بخواند، می‌تواند با این یک جلد، اشرافی نسبت به زندگی و مواضع سیاسی، همچنین جایگاه علمی و دینی مرحوم آشیخ فضل‌الله نوری پیدا کند. گفتنی است این کتاب به همت آقازاده‌ مرحوم حجت‌الاسلام ابوالحسنی، آقای صادق ابوالحسنی، آماده انتشار شده است.

دکتر حقانی در پایان با اشاره به برگزاری این برنامه با کمک پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و برخی نهادها و مؤسسات دیگر، از همکاری آنها تشکر کرد.
  
 

آیت‌الله رشاد: علمای حوزه نگهبان زبان فارسی بودند
سخنران دوم این همایش آیت‌الله علی‌اکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، بود که ضمن تسلیت ایام شهادت سیدالشهدا امام حسین(ع) و مصادف شدن آن با سالگرد شهادت شیخ شهید آیت‌الله فضل‌الله نوری اظهار کرد: از پژوهشکده تاریخ معاصر که در برگزاری این همایش سهم اساسی را داشت، تشکر ویژه دارم؛ همچنین جا دارد از یادگار مرحوم ابوالحسنی (منذر) نیز تشکر کنم که سعی کرد مثل پدرش منادی قلم و یاد شیخ فضل‌الله باشد.
ایشان افزود: اساس این برنامه داعیه مشخصی دارد که در دو دیدار تشریک مساعی شد که طی برنامه‌هایی احیای هویت تاریخی حوزه علمیه تهران صورت بگیرد. در گذشته ما بزرگداشت‌هایی برای بزرگان حوزه داشته‌ایم و حالا این همایش و همایش‌های بعد از آن چنین هدفی را دنبال خواهیم کرد؛ همچنان‌که در آینده برای آیت‌الله شاه‌آبادی، استاد امام خمینی(ره)، همایشی برگزار خواهد شد.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: شهر ری خاستگاه علمای بزرگی است و شاید عده بسیاری ندانند که شیخ صدوق همان ابن بابویه است و ابن بابویه در کجا قرار دارد؟ حوزه ری و تهران از کهن‌ترین حوزه‌هاست و بزرگ‌ترین متکلمان، محدثان و منجمان و طبیبان در این حوزه پرورش یافته‌اند. البته اکنون حوزه قم خاستگاه علمای بسیاری است که جهان تشیع از آن تغذیه می‌کند، اما در گذشته حوزه تهران از حوزه‌های بزرگ و مهم کشور به‌شمار می‌آمد و به نوعی شهر هزار حکیم بود که با برنامه‌ریزی پهلوی افول کرد. البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این حوزه دوباره زنده شده است؛ چنان‌که در آن سه‌هزار طلبه پذیرفته و چهار مدرسه بنا شده است.
آیت‌الله رشاد در ادامه بیان کرد: حدود دوازده سال است که شورای حوزه تهران تأسیس شد و امروز احیای نام و یاد شیخ فضل‌الله به مثابه الگوسازی برای آیت‌الله‌ها، برای مدرسین است. طلبه تهران باید بداند که او باید بشود شیخ فضل‌الله نوری که علم و عمل را با هم توأم کند، که تا پای دار پایداری کند، که وقتی به او می‌گویند اگر پرچم بیگانه را بر سر منزل بزنی از اعدام در امان خواهی ماند، می‌گوید من هرگز زیر پرچم کفر نخواهم رفت. به تعبیر آن روشنفکر متعهد، آن‌گاه که جنازه او در میدان امام کنونی بر بالای دار رفت، گویی پرچم پیروزی غرب‌زدگی و سیطره کفر و شکست قاعده سبیل بر بالا رفت؛ یعنی او نماد استقلال ایران بود و حوزه نماد استقلال ایران است.

آیت‌الله علی‌اکبر رشاد
 
ایشان در ادامه به نقش حوزه در توسعه علم اشاره کرد و گفت: در این سیزده قرنی که ایران مسلمان شد و رفته رفته روی به مکتب اهل‌ بیت آورد، علم با تمام معانی‌اش، از جمله معرفت، فیزیک، شیمی، طب، نجوم، تفسیر، فقه، اصول، کلام و... را حوزه حفظ کرده است.حتی هویت ما به حوزه بسته است؛ چراکه زبان پارسی را که بخشی از هویت ما ایرانیان است، حوزویان حفظ کرده‌اند. فاخرترین، قوی‌ترین و بلیغ‌ترین شعرها و نثرها را این علمای حوزوی و تربیت‌یافتگان حوزه نگاشته‌اند.
آیت‌الله رشاد در پایان اظهار کرد: معاصران شیخ فضل‌الله نوری بسیار بودند، ولی نام و اثری از آنها نیست. او اثر تدوینی ندارد، کتاب کم دارد، مختصر است؛ مثلا رساله او با عنوان «رساله فی المشتق»، که تقریرات استادش میرزای شیرازی است، حاوی بعضی از مطالب کوتاه است، اما اثر تکوینی او در همه تاریخ ایران جریان و سریان دارد. رضوان الله و سلامه علیه.

نجفی: شخصیت شیخ شهید برای هویت انقلابی و انقلاب هویتی ما نکات خوبی دربردارد
موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سخنران دیگر این همایش بود که بحث خود را درباره «نسبت شیخ فضل‌الله نوری و دهه پنجم انقلاب اسلامی» مطرح كرد. ایشان برای پاسخ به این پرسش که «آیا شخصیت شیخ فضل‌الله نوری می‌تواند برای دهه پنجم انقلاب اسلامی هم حرفی برای گفتن داشته باشد» لازم دید ابتدا از مراحل انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه سخن بگوید و ازهمین‌رو اظهار کرد: انقلاب اسلامی یا انقلاب مشروطه ـــ فرقی نمی‌کند ــ چند مرحله دارد. یک مرحله آن، نهضت است که باید پیروز شود. مرحله بعدی مرحله نظام است. انقلاب مشروطه به نظام مشروطه منجر شد و انقلاب اسلامی هم به نظام اسلامی؛ منتها انقلاب اسلامی به یک مرحله بالاتر هم رفت؛ یعنی تمدن اسلامی. فرق تمدن و نظام این است که تمدن، نظام را مبسوط می‌کند، بسیط می‌کند، تفصیل می‌دهد. اما نهضت مشروطیت به مرحله تمدن نرسید، اما چرا انقلاب مشروطه به جای رسیدن به مرحله تمدن‌سازی، بعد از دو دهه به قرارداد وثوق‌الدوله و کودتای 3 اسفند و نظام پهلوی ختم شد؟
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سخنان خود را چنین ادامه داد: آیا ما می‌توانیم با نورافکنی بر اندیشه‌های شیخ فضل‌الله نوری به این سؤال مهم در زمان خودمان پاسخ دهیم؟ در اینجاست که بحث مشروطه مشروعه شیخ مطرح می‌شود.
نجفی برای تبیین ارتباط اندیشه شیخ فضل‌الله با پاسخ پرسش مطرح‌شده نظریه مراحل انقلاب را مطرح کرد و گفت: معمولا انقلاب‌ها دو مرحله دارند: 1. «هویت انقلابی» که مربوط می‌شود به مرحله نهضت. 2. «انقلاب هویتی». در مرحله اول، فضای انقلاب و براندازی بر نهضت‌ها حاکم می‌شود، اما هر چه که انقلاب‌ها به مرحله تکاملی‌تر و فکری‌تر می‌رسند، این مرحله «هویت انقلابی»، عکس می‌شود؛ می‌شود «انقلاب هویتی». اگر این اتفاق بیفتد، نهضت وارد مرحله تمدن و تفصیل می‌شود و اگر به این مرحله‌ نرسد، نهضت منحرف می‌شود و عملا به مرحله تمدن نمی‌رسد. در انقلاب اسلامی این مرحله شکل گرفت، اما در نهضت مشروطیت این هویت انقلابی به انقلاب هویتی منجر نشد؛ یعنی در مرحله‌ای ناقص باقی ماند.
او افزود: مرحوم شیخ فضل‌الله نوری به‌درستی متوجه این نقیصه شد. یعنی برخلاف آن چیزی که دشمنانش به او نسبت می‌دهند، او فهمید که نقش او به‌عنوان یک عالم و یک انقلابی، در اینجا براندازی نیست، بلکه اصلاح نظام است.
نجفی در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد: وقتی درباره شیخ فضل‌الله نوری صحبت می‌کنیم دقت کنیم که ایشان را در سه مقطع و سه مرحله می‌توانیم ببینیم: اولا اینکه شخصیت این مرد به نهضت مشروطیت گره خورده. همه شخصیت‌ها به نهضت‌ها گره نمی‌خورند، فقط بعضی شخصیت‌ها گره می‌خورند؛ دوم اینکه خود این مرد غیر از اینکه به تحولات مشروطیت متصل است، اندیشه‌های مستقلی هم دارد. بعضی از شخصیت‌ها به نهضت‌ گره می‌خورند، اما نظریه و اندیشه‌ مستقلی ندارند، ولی این مرد این ویژگی را داشته است؛ سوم، شهادت ایشان است. متأسفانه شهادت ایشان باعث شده مرحله اول و دوم به‌خوبی دیده نشود. وقتی کسی یک شهادت مظلومانه داشته باشد، بیشتر در حول و حوش مسئله شهادتش بحث می‌شود و اندیشه‌هایش آن‌چنان که باید به‌درستی مورد بررسی قرار نمی‌گیرد.
او در ادامه برای تشریح نسبت شیخ شهید با انقلاب اسلامی به اغتشاشات سال گذشته اشاره کرد و گفت: موضوع دیگری که ذیل همان تکامل از هویت انقلابی به انقلاب هویتی قرار می‌گیرد این است که نهضت ما و نهضت مشروطه شباهتی دارد و آن شباهت این است که بیداری اسلامی و مدرنیسم و نوگرایی با هم تلاقی کرده‌اند. وقتی اینها با هم تلاقی می‌کند، جریانی به نام «التقاط» به وجود می‌آید. در اینجا تکفیک این دو مهم است. آیا بیداری اسلامی نوگرایی غربی را تصرف می‌کند یا نوگرایی غربی بیداری اسلامی را تصرف می‌کند؟ اگر اولی تصرف کند، می‌شود هویت و اگر دومی تصرف کند می‌شود بحران هویت. جنگی که ما امروز در مسئله حجاب یا مسائلی که در سال قبل داشتیم، درگیری بین این دو جریان بود؛ چیزی که عینا در مشروطه وجود دارد. حالا اگر بخواهیم این مسئله را ریشه‌یابی و بحث کنیم، ماجرای مشروطه و مشروطه مشروعه شیخ فضل‌الله نوری، دوباره مسئله مهمی می‌شود؛ یعنی شیخ فضل‌الله نوری از آن شخصیت‌هایی است که در دهه پنجم انقلاب اسلامی هم حرف برای گفتن دارد و اندیشه‌های این مرد می‌تواند روشنایی‌‌بخش برخی از جریان‌های تاریک امروز ما هم بشود.
این استاد دانشگاه افزود: همه شخصیت‌ها این کشش را ندارند که به دهه پنجم انقلاب برسند. بعضی از شخصیت‌ها در دهه اول انقلاب مطرح بودند. اتفاقا همان‌هایی هنوز هستند که بیشتر، هویت انقلابی داشتند. در دهه اول انقلاب، مرحوم آیت‌الله بروجردی یا آیت‌الله آشیخ عبدالکریم حائری دیده نمی‌شدند، اما امروز به‌خوبی دیده می‌شوند. علتش هم این است که انقلاب از مرحله هویت انقلابی به مرحله انقلاب هویتی رفته و جامعه، این دانشمندان و شخصیت‌های بزرگ را بهتر می‌بیند. مرحوم شیخ فضل‌الله نوری با اینکه در دهه اول انقلاب خوب دیده شد، هنوز هم خوب دیده می‌شود و این نشان می‌دهد که ایشان در قسمت هویتی هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.
نجفی با طرح این پرسش که چرا اینها تأثیرگذارند؟ وارد بخش بعدی صحبت‌های خود شد و گفت: به خلاف تلاش عده‌ای که می‌خواهند اینها را افرادی برانداز و افراطی جلوه دهند، افرادی همچون شیخ فضل‌الله نوری نه ضد قانون بودند و نه تندرو. اصولا روحانیت شیعه نیازی ندارد که در جامعه ایران براندازی کند. علت آن هم این است که اولا شیعه در ایران اکثریت است و تشیع در حد ملت‌سازی جلو رفته. علمای شیعه نیازی ندارند که چنین امتیاز مهمی را که شیعه بعد از پانصد سال به اینها داده از خودشان سلب کنند؛ لذا اینها در جامعه اصلا حالت براندازانه ندارند. بنابراین مسیر شیخ فضل‌الله نوری و کسانی که مثل ایشان هستند، یک مسیر فرآیند طبیعی و پروسه است و این مسیر دشمنان آنهاست که یک مسیر پروژه‌ای و مهندسی‌شده است. مشروطه مشروعه شیخ فضل‌الله نوری همان پروسه طبیعی‌ای بود که مشروطه باید در جریان بیداری اسلامی طی می‌کرد و تکاملی بود که باید طی می‌شد و این را به مسئله تمدنی می‌رساند. اما این مسیر طی نشد و آن جریان مهندسی‌شده اجازه نداد که آن هویت انقلابی به مرحله انقلاب هویتی برسد. 
 
موسی نجفی
 
این استاد دانشگاه در پایان عنوان کرد: مهم‌ترین نکته‌ای که مرحوم شیخ فضل‌الله نوری دارد همان نکته‌ای است که مرحوم استاد مطهری راجع به آفات نهضت‌های اسلامی می‌گویند: اینکه نهضت‌های اسلامی چهار آفت دارند. یکی از آفت‌هایشان نداشتن طرح و برنامه برای آینده است. شیخ فضل‌الله نوری می‌دانست که نهضت مشروطیت در مرحله گذار از هویت انقلابی به انقلاب هویتی نیازمند طرح، فکر و ایده است و مشروطه مشروعه شیخ فضل‌الله نوری همان ایده‌ای بود که ایشان می‌خواست نهضت را از آن آفت حفظ کند.
 

تقوی مقدم: شیخ پس از مشروطه نیز به تعامل تاریخی علما با سلطنت ادامه داد
 
مصطفی تقوی مقدم ضمن ارائه مقاله «شیخ فضل‌الله و نهاد دین و سلطنت» بیان کرد: الگوی حاکمیت سیاسی ما شیعیان «الگوی امامت و امت» است. بنابراین رابطه ما با نهاد حاکمیت بر اساس این مکتب و مبنا، طرح و عملیاتی می‌شود. تا دوران ائمه هدی(ع) و تا غیبت صغری، یعنی تا سال 329ق، تکلیف نهاد دین تقریبا با نهاد سلطنت روشن بود؛ به این معنا که امام حیّ و حاضر بود و حاکم مشروع از نظر تشیع، امام است و بقیه حاکم جور. بعد از پایان غیبت صغری و آغاز غیبت کبری، کلام سیاسی تشیع نیازمند یک چهارچوب نظری برای تبیین روابط نهاد دین با نهاد حاکمیت در این مقطع خاص است و لذا کلام سیاسی تشیع که در زمان حیات ائمه(ع) که به شکلی تدوین شده بود، در زمان غیبت کبری در یک ارتقای کلامی فقه سیاسی، به شکل دیگری تدوین شد و بر مبنای نفی حاکم جور و تقابل بود. این روند تا ظهور سلسله صفويه ادامه داشت.
ایشان افزود: در دوره صفويه برای نخستین بار کل سرزمین ایران تحت یک حکومت واحد قرار گرفت و آن هم با هویت و ماهیت شیعی. با صفویه، به تعبیر من ایران یک بار دیگر در ساختار سیاسی جهان احیا و تثیبت شد و عامل این احیا و بازتولید فقط و فقط تشیع بود. به عبارتی می‌شود گفت اصل وجود ایرانی که ما تا امروز ادامه آن ایران هستیم مرهون تشیع است. بنابراین یک ضرورت اعتقادی ـ تاریخی برای حفظ دین و کشور موجب شد که نهاد دین و نهاد سلطنت به این تعامل روی بیاورند. محصول آن حفظ ایران شیعی است که تا امروز آن را داریم. اين تعامل تا مشروطه هم ادامه داشت.
اين پژوهشگر تاریخ معاصر درباره ویژگی دوره مشروطه به دو پایه شدن حاکمیت سیاسی کشور اشاره کرد و در توضیح آن گفت: زمانی که در کشور نظام مشروطه مستقر شد، ساختار سیاسی تغییر پیدا کرد و نهادی به نام مجلس در کنار نهاد سلطنت قرار گرفت و درواقع حاکمیت سیاسی کشور را دو پایه کرد. در این شرایط جدید نیز فقهای شیعه با پذیرش مشروطه، تعامل خود را با حکومت حفظ کردند.
مصطفی تقوی مقدم درباره چرایی جدایی مسیر شیخ فضل‌الله از دیگر رهبران روحانی مشروطه، از عامل نبود یک رهبر واحد سخن گفت و آن را چنین توضیح داد: مسئله مهم پس از پیروزی مشروطه نهادینه کردن آن بود، اما طی این فرایند اتفاقاتی روی داد و جریانی ظهور کرد که تحت تأثیر انقلاب فرانسه، این تعامل چهارصدساله سلطنت و دین را قبول نداشت؛ درحالی‌که شرایط در ایران به شکل دیگری بود.
 
سیدمصطفی تقوی مقدم
 
این پژوهشگر تاریخ عنوان کرد: نخستین کسی که متوجه عمق این مسئله شد مرحوم شیخ فضل‌الله نوری بود. از نظر او در برابر مسئله اول، يعنی مهار استبداد، باید مهار انحراف هم دیده شود و در این راه با محور قرار دادن تعامل علما با هر دو پایه حکومت با تلاش بسیار توانست اصل نظارت فقها بر مصوبات مجلس را در قانون اساسی بگنجاند، اما ازآنجاکه نهضت مشروطیت از نعمت داشتن یک رهبری واحدِ متمرکزِ مقتدر که بتواند فصل‌الخطاب باشد و مسائل انقلاب را مدیریت کند محروم بود، و رهبران متکثر و متعدد بودند، در تشخیص اولویت‌بندی بین رهبران اختلاف افتاد. از آن سو جریان غرب‌گرا هم بیکار ننشست و با القای این موضوع که مشروطه اصلا مشکلی ندارد، هدف شیخ فضل‌الله از پیش کشیدن «مشروعه» را مبارزه با جریان مشروطه و حمایت از محمدعلی‌شاه و استبداد معرفی کرد. همچنین وقتی تکثر رهبران مذهبی اتفاق افتاد، پشت سر عده‌ای از این رهبران قرار گرفتند و با حمایت از آنها به اختلاف‌اندازی بین رهبران پرداختند تا به ‌وسیله یکی دیگری را از بین ببرند و بعد که مخالف اصلی را از بین بردند، بقیه رهبران را نیز از صحنه حذف کنند. این همان کاری است که ابتدا با شیخ فضل‌الله و بعدا با آقای بهبهانی و دیگران کردند.
 

نامدار: مأموریت نظم سکولار در حوزه سیاست، رویارویی شیخ را در پی داشت
مظفر نامدار در همایش ملی «شیخ شهید؛ فقیه تهران، دیده‌بان ایران» ذیل موضوع «شهید شیخ فضل‌الله نوری، اولین شهید مقابله با نظم سکولار در تاریخ تحولات معاصر ایران» گفت: ما نزدیک صد سال است که در یک قابی تاریخ ایران را نگاه می‌کنیم درحالی‌که این قاب حاصل تحلیل ما نیست. در این قاب تحلیلی صورت پذیرفته که بعضی شخصیت‌های ما به شکلی عنوان شده که درست نیست. من در این بحث دو اصطلاح «سنّت» و «تجدد» را کنار می‌گذارم و معتقدم که بعد از جنگ‌های ایران و روس بسیاری از علما متوجه این نسیم، که بعدها به طوفانی تبدیل شد و من از آن به نظم سکولار یاد می‌کنم نه مدرنیته و تجدد (چون مدرنیته و تجدد تعریف درستی ندارد) بودند.
اما نظم سکولار چیست؟ در پاسخ به این پرسش، نامدار گفت: نظم سکولار طوفانی بود که از اروپا آمد. ابتدا اروپا را دگرگون کرد و همه چیز را بر هم زد و به‌تدریج بعد از جنگ‌های ایران و روس، در ایران پیدا شد. نظم سکولار دو شعار بزرگ دارد که همه تحولات اجتماعی ما را دگرگون می‌کرد. یک شعار این بود که رستگاری امری شخصی است نه امر اجتماعی؛ بنابراین آموزه‌های ادیان را باید دور ریخت. شعار دوم، این بود که رستگاری امری دنیایی است نه آخرتی. 
او افزود: ما باید عظمت شخصیت‌هایی مانند شیخ فضل‌الله نوری را که در آن شرایط طوفانی و بحرانی به میدان آمدند و بعضی مصالح را کنار گذاشتند، ببینیم. البته برای درک بهتر این عظمت لازم است به این موضوع توجه کنیم که از دوره بعد از جنگ‌های ایران و روس و هجوم طوفان نظم سکولار، سه حیطه تحت سیطره آن قرار گرفت.
این استاد دانشگاه در تشریح این حیطه عنوان کرد: در مکالمه عباس‌میرزا با ژوبر، سفیر وقت فرانسه، نکته کلیدی عدم آموزش مؤثر است که در پی آن، فرستادن محصل به خارج از کشور آغاز شد و این همان نقطه آغاز ورود نظم سکولار به جامعه ایرانی بود. به عبارت دیگر نخستین رخ‌نمایی نظم سکولار در تعلیم و تربیت بود و همین امر دید بسیاری از مردم ما مخصوصا دید حوزه دیوان‌سالاری ما را بسیار تغییر داد و بعدها ما اثرات این تعلیم و تربیت را در فراهم کردن زمینه‌های سیطره این نظم در ایران دیدیم. رخ‌نمایی دوم نظم سکولار در حوزه اقتصاد و معیشت مردم بود. ما متأسفانه در زمینه تعلیم و تربیت در برابر نظم سکولار مقاومت نکردیم، اما در بخش اقتصاد، مقاومتی صورت گرفت و آن تحریم امتعه بود که از حوزه آغاز شد. سومین رخ‌نمایی این نظم در سیاست، حکمرانی و امنیت ما بود که خود را در جنبش مشروطه نشان داد. جنبش مشروطه تغییر روش حکمرانی به شیوه نظم سکولار بود؛ البته علما تلاش کردند به این شیوه حکمرانی سکولار، چهره مذهبی بدهند، اما این تلاش مؤثر نبود؛ چنان‌که شیخ نوری جان شریف خود را در این راه از دست داد. این نظم علاوه بر اینکه مدافعان و هواداران داخلی داشت، تاریخ اروپا پشت سر آن بود و مرحوم شیخ فضل‌الله نوری در حقیقت در مقابل این تاریخ ایستاد.
 
مظفر نامدار
 
مظفر نامدار گفت: نظم سکولار در حوزه تعلیم و تربیت دو وظیفه داشت: ابتدا قطع رابطه اصول و فروع است که بحث فوق‌العاده مهمی در تاریخ تحولات ایران است، مخصوصا برای ما که پیروان مکتب اهل‌ بیت(ع) هستیم و مخصوصا فقه‌محور هستیم و اصول و فروع داریم. اگر اصول بر فروع نتابد، فروع گسستگی پیدا می‌کند و ارتباط و انسجام خودش را از دست می‌دهد. از دوره مشروطه به بعد دائم به ما گفته‌اند که شما چه نیازی به تقلید و عالم دین دارید و خودتان می‌توانید مسائل دین را بفهمید. این قطع رابطه اصول و فروع بود. اصول را همه می‌دانیم که تقلیدی نیست و عقلی است، ولی فروع تقلیدی است در زمانی که مجتهد نباشی. وظیفه دوم جدا کردن زبان تولید دانش از زبان معیشت در ایران بود. از زمانی که نظم سکولار به ایران آمد، بنا بر این گذاشته شد که تولید دانش به زبان‌های فرانسه و انگلیسی انجام شود؛ چون اینها زبان علم هستند، اما برای تجارت و حرف زدن در بازار و... از زبان فارسی استفاده شود. وقتی زبان تولید دانش را از زبان تولید معیشت جدا می‌کنید، گسست تاریخی ایجاد می‌شود؛ یعنی تمام ذخایر تاریخی‌ای را که باید به آنها رجوع و منابعی را که برای تولید باید از آنها استفاده کنید، از دست می‌دهید و مجبورید بروید وام بگیرید؛ چون دیگر برای تولید، سرمایه ندارید.
او با اشاره به اینکه وظیفه نظم سکولار در حوزه اقتصاد قطع رابطه تولید و تجارت و معیشت با سرمایه‌های داخلی بود به سراغ وظیفه آن در حوزه سیاست رفت و گفت: تبدیل استبداد بسیط ــ به قول علمای ما ــ یا استبداد کلاسیک ــ به قول غربی‌ها ــ به استبداد مرکب ــ به قول علمای ما ــ یا استبداد مدرن ــ به تعبیر غربی‌ها ــ بود. این موضوع خودش را در جنبش مشروطه نشان داد. شیوه استبداد کلاسیک بر همه زندگی مردم سیطره نداشت، اما استبداد مدرن از تولد تا مرگ مردم را شکل می‌داد و برخلاف استبداد کلاسیک، با ایدئولوژی حکومت می‌کرد. مشروطه همه این شرایط را برای ما فراهم کرد. مرحوم شیخ فضل‌الله نوری اینها را می‌دید که خیلی‌ها نمی‌دیدند.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: نظم سکولار چهار بعد دارد و ما از دوره مشروطه تا به حال با این چهار بعد درگیر هستیم. بعد اول: بعد فلسفی است. نماینده این بعد فلسفی متفکران آلمانی از قبیل کانت، نیچه، مارکس، وبر و هایدگر هستند. وظیفه این بعد عقلی، مقدس و ضروری نشان دادن این نظم است. بعد دوم، بعد ایدئولوژیکی و حقوقی به نمایندگی فرانسه و متفکرانی چون دکارت، منتسکیو، روسو، دورکهیم، فوکو و... است. وظیفه این بعد، آرمانی، روشمند و بی‌رقیب نشان دادن این نظم است. بعد سوم این نظم تحصلی و تجربی و نماینده آن انگلستان با متفکرانی مثل لاک، پریکاردو، داروین، توماس مور، اسمیت و... و وظیفه‌اش تجربی نشان دادن، قابل دسترس بودن و تکنیکی نشان دادن این نظم است. بعد چهارم، بعد عمل‌گرایی یا به قول غربی‌ها پراگماتیستی این نظم و نماینده آن آمریکاست که کلانتر این نظم است. معروف‌ترین متفکران این بعد ولیلیام جیمز، جان دیوئی، آرنت، استوارت، میل و... هستند. وظیفه این بعد، جهانی کردن و نگهبانی این نظم و سرکوب مخالفان این نظم است. اشاره کردم که امریکا در این زمینه کلانتر است و در هر جایی، هر جریانی در مقابل این نظم بایستد، امریکا وظیفه دارد از طریق نمایندگانش، مخالفان را سرکوب کند.
او در پایان خاطرنشان کرد: کسی که برای اولین بار متوجه شد که این یک طوفان سهمگین است و اگر در اینجا جانش را فدا نکند و نایستد، فردا باید ننگش را بپذیرد مرحوم شیخ فضل‌الله نوری بود. 
 

مقدمی شهیدانی: گناه شیخ شهید این بود که نقش استعمار را زود فهمید
سهراب مقدمی شهیدانی، سخنران دیگر این همایش، گفت: یکی از دغدغه‌های علما در مشروطه پیوند فقاهت با سیاست بود و این در حالی است که نوگراها به نسبت محکمات با قوانین جدید توجهی نداشتند. در این زمينه ميان علمای نجف و شیخ فضل‌الله اختلاف نظری وجود نداشت و همگی درصدد حفظ مصالح تشیع بودند.
او افزود: شیخ در رساله تحریم تعبیر قدر میسور دارد تا به قدر میسور احکام بتواند به اجرا دربیاید که این مهم محقق نشد و رساله تحریم شیخ به این معنی است که به قدر میسور در مشروطه موفق نشدیم. در اینجا به اقتضای شرایط، ایشان تغییر شیوه داد و از همراهی با مشروطه سر باز زد. در این میان برخی به عنوان مشروطه‌پژوه دایه مهربان‌تر از مادر شده‌اند و می‌خواهند به نوعی حرف استعمار را از دل رساله نایینی بیرون آورند؛ چنان‌که امروز در دل حوزه علمیه قم سکولارهایی پیدا می‌شوند که در آثاری چون «در آستانه تجدد»، آخوند نائینی را در حد یک غرب‌زده معرفی می‌کنند. این به‌اصطلاح پژوهشگران برای آنکه حرف خود را به شکل دیگری بزنند این طور بیان می‌کنند که حاج شیخ سکولار بود!!! درحالی‌که مورخان متعهد ما دربرابر این جریان دروغ ایستادند و بر خلاف آنها که با پروپاگاندا حرف زدند برای حرف‌های خود سند‌ آوردند. مگر فقهای ما می‌توانند نظام تصمیم‌گیری خود را براساس یک مشت رجاله خودفروخته تنظیم کنند؟! معلوم است که نمی‌توانند. سرنوشت شیخ مظلوم و عاقبت عبرت‌آموز آنها را ببینید. اگر شهادت شیخ اتفاق نمی‌افتد این حقیقت نمی‌ماند!
مقدمی شهیدانی عنوان کرد: امام خمینی از تمام جنبش‌ها و نهضت‌های قبل عبرت گرفتند و از تمام میراثی که در ادبیات فقه سیاسی ما تولید شده بود استفاده کردند؛ چون اعتقاد داشتند که این تولیدات در راستای جریان فقهی شیعه است و در رساله ولایت فقیه از آخوند خراسانی نام می‌برند و تحت تأثیر امثال تقی‌زاده قرار نمی‌گیرند؛ ما هم نباید قرار بگیریم.
مقدمی شهیدانی گفت: حاصل کار مشروطه‌خواهان غرب‌گرا، رضاخان بی‌سواد است. همان‌هایی که روزی علیه استبداد شعار می‌دادند، نظریه‌پرداز استبداد منور شدند و در این میان گناه شیخ شهید این بود که نقش استعمار را زود فهمید.
او افزود: امام در مقام تئوریک میراث قبلی را استفاده کرد، اما یک محقق بعد از صد سال کتاب جور کرد و به آخوند خراسانی نسبت داد؛ درحالی‌که مراجع ما آن را تقبیه و رد کردند. امام پس از دستگیری در نامه‌ای به لواسانی خواستند کتاب تاریخ مشروطه کسروی را برایش بفرستند و امام پس از مطالعه آثار روشنفکران وابسته و خودفروش به بررسی تاریخ پرداختند و جلال آل احمد را یک روشنفکر متعهد خواندند و بر اساس تجارب تاریخی نهضت خود را پیش بردند؛ چنان‌که در این پیشبرد نهضت، کسی از میان علما اعتراضی نکرد و اختلافی پیش نیامد.
 
 

گفتنی است همایش ملی «شیخ شهید؛ فقیه تهران، دیده‌بان ایران» به همت ستاد بزرگداشت آیت‌الله شهید حاج شیخ فضل‌الله نوری، متشکل از پژوهشکده تاریخ معاصر، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مرکز مدیریت حوزه علمیه تهران، حوزه علمیه خواهران، و هیئت یاران عاشورایی شهرستان نور، در روزهای 10، 11 و 12 مرداد 1402 در تهران، قم و نور برگزار می‌شود. از برنامه‌های جانبی این همایش، برپایی نمایشگاهی از عکس‌های دوران مشروطه است که با همکاری پژوهشکده تاریخ معاصر و فرهنگسرای انقلاب در معرض ديد عموم قرار گرفته است. 
 
نمایشگاه عکس
 
 

همایش ملی «شیخ شهید؛ فقیه تهران، دیده‌بان ایران» برگزار می‌شود
 
 
https://iichs.ir/vdcfy1d0.w6djxagiiw.html
iichs.ir/vdcfy1d0.w6djxagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما