«انقلاب اسلامی ایران و آرمان‌های آن، در چهل‌وسومین سال پیروزی» در گفت‌وشنود با قاسم امانی

سلطه‌گران دنیا برای شکست نظام اسلامی، هر چه بیشتر تلاش کردند، کمتر نتیجه گرفتند!

قاسم امانی، فرزند شهید صادق امانی و از فعالان انقلاب اسلامی است. او در گفت‌وشنود پی‌آمده و در چهل‌وسومین سالروز پیروزی این حرکت عظیم، به بازگویی امیدها و بیم‌های خویش پرداخته است؛ امری که وی آن را، برای جمله علاقه‌مندان به نظام اسلامی، ضروری می‌شمارد
سلطه‌گران دنیا برای شکست نظام اسلامی، هر چه بیشتر تلاش کردند، کمتر نتیجه گرفتند!
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
جنابعالی فرزند یکی از مبارزان نامدار انقلاب اسلامی هستید. آیا پیش از پیروزی این حرکت، درباره موفقیت آن تصوری داشتید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. واقعیتش را بخواهید، تصور پیروزی نزدیک و یا حتی دورِ انقلاب اسلامی، در ذهن هیچ یک از مبارزان نبود و سرنگونی رژیم طاغوت، با آن ارتش تا بن دندان مسلح، ساواک جهنمی و حمایت‌های همه‌جانبه غرب، به‌خصوص آمریکا، امر تقریبا محالی به نظر می‌رسید! به همین دلیل وقتی نهضت اسلامی، در سال 1356 بار دیگر جان گرفت و آرزوهای محال ما به‌تدریج به حقیقت پیوست، به نظرمان داشت معجزه‌ای روی می‌داد! کسانی که آن آزار و اذیت‌ها، تعقیب و گریزها، زندان‌ها و تبعیدها را تجربه کرده‌اند، می‌دانند که چقدر مدیون انقلاب اسلامی هستند؛ چون اگر این انقلاب روی نمی‌داد، دست کم معلوم نبود که در زندان‌ها، چه بلایی بر سر ما می‌آمد! همه ما مدیون انقلاب هستیم و متأسفانه گاهی در تلاش برای تحقق آرمان‌های آن، کوتاهی می‌کنیم.
 
12 بهمن 1357. بهشت زهرا، صادق امانی در حال ایراد خیر مقدم به امام خمینی
12 بهمن 1357. بهشت زهرا، صادق امانی در حال ایراد خیر مقدم به امام خمینی 
 
به نظر شما رمز این پیروزی بزرگ، چه بود؟
حضرت امام بهتر از هر کسی، ملت را می‌شناختند و به همین دلیل، با عزمی راسخ و ایمانی بی‌نظیر، مطمئن بودند که وعده الهی، یعنی پیروزی خون بر شمشیر، تحقق پیدا می‌کند. ایشان با رهبری بی‌نظیر خود، ملت را هدایت کردند، تا نهضت به نتیجه مطلوب رسید.
 
دیدگاه شما درباره انگاره برخی عناصر و جریانات، درباره دینداری بیشتر مردم در دوران رژیم گذشته چیست؟
این ذهنیت‌پراکنی‌ها، از سوی دشمنان انقلاب اسلامی انجام می‌گیرد. هر حرکت بزرگی، در مقاطعی از حرکت خود، ضعف‌هایی هم دارد. مهم این است که حرکت کلی آن درست باشد. ما نهضتی را آغاز کرده‌ایم که ان‌شاءالله قرار است به نهضت جهانی حضرت ولی‌عصر(عج)، پیوند بخورد. دشمنی‌ها، فشارها و تضییقات زیادی هم، متوجه این انقلاب بوده است و افراد زیادی چه داخلی و چه خارجی، به آن خیانت کرده‌اند، اما این دلیل بر شکست آن نمی‌شود. این انقلاب به‌رغم تمام این سنگ‌اندازی‌ها و موانع، پیشرفت‌های مهمی داشته است. روزگاری حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)، در محافل کوچک و توسط عده خاصی مطرح می‌شد، اما امروز ایده مقاومت و شکست مستکبران و پیروزی مستضعفان، در جهان مطرح شده است و همه کشورها از آن خبر دارند. شهادت سردار سلیمانی و تشییع باشکوه ایشان در عراق و ایران و بزرگداشت‌های زیادی که حتی توسط افراد غیرمسلمان، در سراسر جهان برای او برگزار شد، نشان داد که پیام اسلام و انقلاب اسلامی، تا اقصی نقاط دنیا رفته و تأثیرات گسترده خود را گذاشته است. ابرقدرت‌ها و سلطه‌گرهای دنیا، هزینه‌های زیادی کردند تا شعله انقلاب را خاموش کنند، اما هر چه بیشتر تلاش کردند، کمتر به نتیجه رسیدند! به نظر من دینداریِ امروز، پایه‌ها و ریشه‌های عمیق اعتقادی دارد، درحالی‌که بهترین دیندارهای رژیم گذشته هم، فقط دینشان در محدوده امور شخصی بود و کاری به سرنوشت دیگران نداشتند! پیامبر(ص) و مولا علی(ع) حکومت تشکیل دادند تا اقامه عدل کنند و علیه جور و ستم بجنگند، نه اینکه تنها یک‌سری عبادات شخصی را انجام بدهند و سرنوشت دیگران برایشان مطرح نباشد! جوان دیندار امروز، نه تنها خویش را در قبال جامعه خود، که در برابر مسلمانان و مظلومان جهان مسئول می‌داند. افرادی هستند که به خیال خودشان، تنها در حد نق زدن و ایراد گرفتن انجام وظیفه می‌کنند! اینها شناختی درباره اوضاع جهان و وضعیت مسلمانان در قبال سلطه جهانی ندارند و فقط چوب لای چرخ نظام می‌گذارند!
 
از منظر شما، راه‌حل مشکلات امروز کشور چیست؟
در مورد اقتصاد، که مهم‌ترین مشکل کشور ماست، بوروکراسی سنگین در این عرصه، کمرشکن شده است! در کشورهای دیگر، کارها به‌سرعت راه می‌افتند، اما فرآیندهای اقتصادی در اینجا، ماه‌ها و حتی سال‌ها طول می‌کشد! علت هم این است که افرادی متصدی راه‌اندازی این کارها هستند که لیاقتش را ندارند و معطل امضای طلایی و رشوه هستند! با گذاشتن ضوابط روشن و دقیق و حمایت حقیقی از تولیدکننده و مجازات کسانی که از این قوانین تخطی می‌کنند، می‌شود چرخ اقتصاد را راه انداخت. ایران کشور ثروتمند و پراستعدادی است. کافی است این موانع از سر راه تولیدکنندگان و کارآفرینان واقعی برداشته شوند تا اقتصاد به‌سرعت سروسامان بگیرد. خدا رحمت کند شهید چمران را. کسی از ایشان پرسید: «تقوا بهتر است یا تخصص؟» ایشان پاسخ ظریفی داد و گفت: «کسی که تقوا داشته باشد، کاری را که در آن تخصص ندارد قبول نمی‌کند؛ پس تقوا ارجحیت دارد!...». واقعیت این است که ما گرفتار برخی مسئولینی شده‌ایم که تقوا ندارند، که اگر داشتند، وقتی می‌دیدند از عهده مسئولیتی که به آنها داده‌اند، برنمی‌آیند، آن را نمی‌پذیرفتند! تصور ما این بود که بعد از انقلاب، واقعا این‌طور خواهد شد که باید به افراد التماس کنیم تا مسئولیتی را قبول کنند! در دهه اول انقلاب هم، واقعا این‌طور بود که کسی برای گرفتن پست و مقام، حرص نمی‌زد و اکثرا بابت آن هم حقوقی دریافت نمی‌کردند، ولی متأسفانه امروز برخی از کارها، به رانت، پارتی‌بازی و فامیل‌بازی آلوده شده‌اند و افراد برای رسیدن به قدرت، به کارهای غیر اخلاقی دست می‌زنند!
 
خود شما، هیچ‌گاه از امتیاز فرزند شهید صادق امانی بودن، بهره نبرده‌اید؟
من همواره خودم را بدهکار انقلاب دانسته‌ام! به همین دلیل، همیشه کارگری کرده و هیچ وقت هم از این امتیاز، استفاده نکرده‌ام. همیشه و به همه هم گفته‌ام، که اگر در زندگی من، جایی را پیدا کردند که کوچک‌ترین استفاده‌ای از این عنوان کرده باشم، حاضرم همه زندگی‌ام را بدهم!
 
طبعا در زندگی و تربیت شما، معلمان نامداری نقش‌آفرین بوده‌اند. مهم‌ترینِ آنها، چه کسانی بودند؟
در میان تربیتگران خودم، مرحوم آقای عسکراولادی (رضوان‌الله تعالی علیه)، انصافا حق پدری و معلمی بر من داشتند. من خودم بارها متوجه نمی‌شدم که دارم اشتباه می‌کنم و ایشان با اینکه در زندان بودند، به دلیل اشراف عجیبی که به مسائل داشتند، مرا راهنمایی می‌کردند. ایشان برای اینکه دچار انحراف نشوم، مرا به شهید حاج صادق اسلامی، از شهدای 7 تیر، سپرده بودند و بسیار مراقبم بودند. ایشان همین که از زندان آزاد شدند، مرا به کلاس تفسیری که یکی از اقوامشان برقرار بودند، دعوت کردند. آقای عسکراولادی معمولا در راهنمایی‌های خود، به نکات بسیار ریزی توجه می‌کردند، که دیگران متوجه نمی‌شدند! به همین دلیل وقتی سؤالی برایم پیش می‌آمد، ایشان اولین کسی بودند که می‌رفتم و با ایشان صحبت می‌کردم. ایشان هم حتی برای کارهای کوچک، از گذاشتن وقت برای ما، مضایقه نمی‌کردند و همه وقت و زندگی‌شان، صرف خدمت به مردم می‌شد و حتی روزهای جمعه هم، به سر کار می‌رفتند. خداوند به ایشان، عنایات ویژه‌ای کرده بود.
 
پس از سال‌‌ها مبارزه و تلاش، در ادوار پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آرزوی شما چیست؟    
همواره آرزویی جز شهادت نداشته‌ام! برای جامعه ایران هم، آرزو دارم که همین حالا، حکمت رویکردهای حضرت آقا را درک و سعی کنند آنها را اجرا کنند، نه اینکه صد سال دیگر در تاریخ بگویند: چنین شخصیتی بود و این راهکارها را ارائه داد، اما متأسفانه جامعه همراهی لازم را نداشت! چه اینکه الان هم بلاقیاس، هیچ دردی بالاتر از این نیست که بگوییم حضرت علی(ع) خوب بود و می‌توانست اسلام ناب را حاکم کند، اما مردم زمانه‌اش او را درک نکردند و یاری‌اش ندادند! ما امروز، بهترین دوره تاریخی کشورمان را سپری می‌کنیم؛ دوره‌ای که دیگر هیچ ابرقدرت و قدرتی، برای ما تعیین تکلیف نمی‌کند و واقعا از نظر سیاسی، مستقل‌ترین کشور دنیا هستیم. باید قدر این عزت و سرافرازی را بدانیم و تلاش کنیم تا از نظر اقتصادی هم، روی پای خودمان بایستیم و قدرتمند شویم. همه نوع امکانات و ابزار طبیعی انسانی را هم، برای تحقق این هدف در اختیار داریم. کافی است بار دیگر روحیه وحدت و یکپارچگی دهه اول انقلاب را در خود احیا کنیم. به رهنمودهای رهبر انقلاب، گوش بدهیم و تمام نیرو و اراده خود را برای رسیدن به آرمان‌های بلند آن، به‌کار بگیریم.
 
و کلام آخر؟
از نظر من حضرت آقا، یک وجود بسیار خاص هستند، منتها چون ایشان را در کنارمان داریم، آن‌طور که باید و شاید، قدرشان را نمی‌دانیم و مسئولیت‌هایی را که درباره ایشان به عهده داریم، به‌درستی انجام نمی‌دهیم! اگر در حد کفایت، بینش و آگاهی داشتیم، سال‌ها بود که جامعه‌مان و دنیا را از مظاهر شرک و کفر پاک کرده بودیم و می‌توانستیم با سرافرازی خطاب به مولایمان، اما زمان(عج) بگوییم: «یا بقیه‌الله! جهان در انتظار شماست!».
 
https://iichs.ir/vdcdz50x.yt0fo6a22y.html
iichs.ir/vdcdz50x.yt0fo6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما