«روایتی از یک تعامل تقریبی، با زنده‌یاد آیت‌الله محمد واعظ‌زاده خراسانی» در گفت‌وشنود با مولوی علی احمد سلامی

او در وحدت‌گرایی خلوصی داشت، که در دیگران کمتر دیده می‌شود

مولوی علی احمد سلامی، از اندیشمندان وحدت‌گرای اهل سنّت در ایران و استادان دانشگاه مذاهب اسلامی است. او در راستای تحقق اندیشه تقریبی، سال‌ها با زنده‌یاد آیت‌الله محمد واعظ‌زاده خراسانی همکاری داشته و از این دوره تعامل، خاطراتی فراوان دارد. وی شمه‌ای از این یادمان‌ها را در گفت‌وشنود پی‌آمده بازگفته است
او در وحدت‌گرایی خلوصی داشت، که در دیگران کمتر دیده می‌شود
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
آشنایی شما با زنده‌یاد آیت‌الله محمد واعظ‌زاده خراسانی، به چه مقطعی باز می‌گردد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده از سال 1381، در دانشگاه مذاهب اسلامی مشغول تدریس شدم و برای اولین‌بار، مرحوم آقای واعظ‌زاده را در مهمان‌سرای دانشگاه دیدم. البته از قبل، با نام ایشان آشنا بودم، ولی خودشان را از نزدیک ندیده بودم و اینجا برای اولین‌بار بود که ایشان را از نزدیک می‌دیدم. هر وقت در دانشگاه یا شورای عالی مجمع تقریب مذاهب اسلامی، جلسه‌ای برگزار می‌شد، ایشان می‌آمدند و شب را در این مهمان‌سرا سپری می‌کردند و در اوقاتی که من هم در آنجا بودم، با هم درباره محتوای درسی دانشگاه و مسئله تقریب، صحبت می‌کردیم.
 
مولوی علی احمد سلامی
 
براداشت اولیه و کلی شما، از شخصیت آیت‌الله واعظ‌زاده خراسانی چه بود؟
من قبل از این دیدارها، در سالیان اولیه تأسیس نظام اسلامی و در کنفرانس‌های وحدت، ایشان را دیده و برداشتی که از صحبت‌هایشان می‌کردم، این بود که ایشان عالم بسیار متبحری هستند. آشنایی‌مان که بیشتر شد، متوجه شدم که در موضوع تقریب، بسیار جدیت دارند. در دوران ریاست‌جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی بود که ایشان بالاخره توانستند دانشگاه مذاهب اسلامی را تأسیس کنند. می‌گفتند: «وقتی اهداف دانشگاه را با ایشان مطرح کردم، یک چک سفید امضا به من دادند و گفتند: هر مبلغی که خودتان صلاح می‌دانید، در آن بنویسید!».
 
گفت‌وگوهایتان با ایشان، بیشتر حول محور چه موضوعاتی بود؟
شب‌ها که در مهمان‌سرا با هم می‌نشستیم، بیشتر درباره تألیفاتشان حرف می‌زدیم و همچنین راه‌های تحقق وحدت اسلامی و افق‌های موجود آن. ایشان با علمای الازهر هم، ارتباط داشتند. به نظر بنده، ایشان از علمای تراز اول ایران بودند و این را از آثار و سخنرانی‌هایشان، می‌توان به‌خوبی دریافت کرد.
 
از منظر شما، مهم‌ترین فراز در کارنامه آیت‌الله واعظ‌زاده خراسانی چیست؟
همان‌طور که اشاره کردم، ایشان از نظریه‌پردازان و علمای برجسته ایران بودند. اقداماتی که ایشان در زمینه تقریب مذاهب اسلامی انجام داده‌اند و مخصوصا تأسیس دانشگاه مذاهب اسلامی، بسیار ارزشمند هستند. همین‌طور سفرهایی که به کشورهای مختلف اسلامی می‌کردند و جلساتی که با علمای جهان اسلام داشتند و مذاکراتی که با مسئولان مراکز علمی جهان اسلام، درباره تقریب و اوضاع جوامع اسلامی می‌کردند. در مجموع ایشان اقداماتی را انجام می‌دادند، که از کمتر کسی برمی‌آمد! یکی از محسنات ایشان، این بود که می‌گفتند: «اگر واقعا قصد داریم به وحدت برسیم، باید دست از بحث‌های اختلافی تاریخی برداریم و یا دست کم به اختلافات، بیش از مشترکات بها ندهیم و ببینیم که امروز، چگونه می‌توانیم در برابر هجوم بی‌وقفه جهان کفر، همه مذاهب اسلامی را زیر یک پرچم جمع و مقاومت کرد...».
ایشان حقیقتا در زمینه وحدت، جدی بودند و تا آخرین نفس، در این زمینه کوشیدند. تا جایی که توانستند، در گردهمایی‌ها شرکت و سخنرانی کردند و سخنانشان، همیشه درباره وحدت و همدلی مسلمانان بود.
 
منادیان وحدت اسلامی در عصر حاضر، فراوان بوده‌اند. وجه تمایز ایشان با دیگران در این زمینه، چه بود؟
در عمل و تفکر ایشان درباره وحدت، اخلاصی وجود داشت که در دیگران کمتر دیده می‌شد! همه علمای اهل سنّت، موقعی که با ایشان صحبت می‌کردند، می‌گفتند: ایشان در زمینه وحدت، جدی‌تر از دیگران است! مبنا و محرک تلاش ایشان، اخلاص بود، نه مصلحت سیاسی. اعتقاد بنده هم این است که ایشان در امر وحدت مذاهب اسلامی، با تمام وجود فعالیت می‌کردند.
 
آیت‌الله واعظ زاده، چگونه از منابع روایی موجود، به نفع آرمان وحدت و تقریب استفاده می‌کردند؟
ایشان همیشه دنبال موارد اشتراکی بودند و در صحبت‌هایشان، از ما هم می‌خواستند تا در این زمینه، کمکشان کنیم و این‌گونه موارد را برجسته‌تر کنیم. می‌گفتند: «موارد اختلافی را نمی‌شود از تاریخ حذف کرد، ولی می‌شود کمرنگ کرد! قطعا این اختلافات وجود داشته‌اند و حذف آنها، نه شدنی است و نه منطقی، اما می‌شود تا در مقام ایجاد وحدت، به آنها چندان بها نداد!...». ایشان عمیقا معتقد بودند که باید دست و بازوی همدیگر باشیم و موارد اختلافی را طوری مدیریت کنیم که به تفرقه ختم نشوند.
 
به نظر شما، ایشان در این زمینه، چقدر موفق شدند؟
وقتی با خودشان صحبت می‌کردم، می‌گفتند: هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده‌اند! آرزوهای ایشان در زمینه وحدت، خیلی زیاد بودند. ان‌شاءالله که علما و نخبگان کمک کنند که این آرزوهای ارزشمند و شریف، محقق شوند.
 
فکر می‌کنید که آیا این دیدگاه‌ها، به اندازه کافی تبلیغ و فراگیر شدند؟
ایشان نهایت سعی خود را می‌کردند که با تألیفات، مقالات، سخنرانی‌ها و صحبت با صاحب‌نظران مذاهب دیگر، این فرهنگ را ترویج کنند، اما متأسفانه دانشگاه‌ها، مراکز علمی و به‌خصوص رسانه‌ها، آن‌گونه که باید همراهی نکردند! به نظر من این کتب، مقالات و سخنرانی‌ها، نه تنها در ایران، که در سراسر کشورهای اسلامی، باید از طریق رسانه‌ها منعکس شوند، تا کم‌کم در دیدگاه جامعه نسبت به دیگر مذاهب اسلامی، آگاهی‌های مناسبی ایجاد شود. تنها با تکیه بر قرآن و آموزه‌های دینی است که می‌توانیم در برابر دشمنان اسلام، تاب بیاوریم و آنها با اندک بهانه‌ای، نتوانند در صفوف ما مسلمانان رخنه کنند.
 
در انتهای این گفت‌وشنود، مناسب است که به نقل خاطره‌ای از آیت‌الله واعظ‌زاده بپردازید.
یک‌بار بعد از جلسه کنفرانس وحدت اسلامی، ایشان برنامه‌ای را ترتیب دادند، که برای گردش، به لواسانات و چند جای دیگر برویم. در طول مسیر، بعضی از دوستان گلایه کردند: ما وقتی در جلسات کنفرانس وحدت شرکت می‌کنیم، بعضی از تندروها ما را به شیعه بودن متهم می‌کنند! ایشان لبخندی زدند و گفتند: «زیاد ناراحت نباشید، خود من هم متهم به سنی بودن هستم! کسی که قصد ایراد و بهانه‌جویی داشته باشد، بالاخره بهانه‌اش را پیدا می‌کند! ما باید با نیّت خالص، به راهی که خدا و پیامبر(ص) پیش راهمان گذاشته‌اند، برویم و از طعنه بدگویان، ترسی به دل راه ندهیم...». خدایش رحمت کند.
  https://iichs.ir/vdci55ar.t1azv2bcct.html
iichs.ir/vdci55ar.t1azv2bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما