«تحلیل‌ها و خاطراتی از قیام 15 خرداد 1342» در گفت‌وشنود با سیدمحمدکاظم بجنوردی

در آن روز مردم، رهبر واقعی خود را شناختند

چند روزی است از سالروز قیام 15 خرداد 1342 عبور کردیم. این ایام فرصتی مناسب برای بازخوانی این نقطه عطف نهضت اسلامی، از منظر مبارزین دیرین و رهبران گروه‌ها و جریانات سیاسی است. در گفت‌وشنود پی‌آمده، سیدمحمدکاظم بجنوردی، مؤسس حزب ملل اسلامی، به بیان تحلیل‌ها و خاطرات خویش از این رویداد تاریخی پرداخته است
در آن روز مردم، رهبر واقعی خود را شناختند
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
مرجعیت حضرت امام، از چه زمانی به شکل جدی مطرح شد و واکنش رژیم شاه، نسبت به این مسئله چه بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم. پس از رحلت مرحوم آیت‌الله بروجردی، مرجعیت حضرت امام به شکل جدی مطرح شد. در آن زمان در آمریکا، حزب دموکرات روی کار آمد، که برای توسعه نفوذ خود در کشورهای جهان سوم، قصد داشت تغییراتی را در ایران به‌وجود بیاورد و در عین حال به عنوان رقیب انگلستان، با آن کشور دچار تعارض منافع هم بود! شاه در این میان توانست آمریکایی‌ها را مجاب کند که برای اجرای سیاست‌های آنها در منطقه، مناسب‌ترین فرد است و بیش از گذشته، وارد صحنه شد.
حضرت امام به عنوان مرجع تقلید شیعه در این دوره، با اعلامیه‌های قوی و آتشین، به افشاگری درباره وابستگی‌های شاه به آمریکا پرداختند و ظلم و دیکتاتوری رژیم را برملا و بر حفظ فرهنگ اسلامی و سیادت ملی تأکید کردند. این حرف‌ها برای مردم، مایه امیدواری بسیار بود. چهره‌های شاخص روحانیت شیعه در طول تاریخ، از مبارزه با ظلم با مردم سخن گفته بودند، ولی سابقه نداشت یک مرجع تقلید آشکارا در برابر نظام موجود بایستد و مردم را به رویارویی با رژیم دعوت کند. البته سابقه تحریم تنباکو توسط مرحوم میرزای شیرازی وجود داشت و حرکتی انقلابی را هم موجب شد، اما از حد فتوا تجاوز نکرد! در این دوره امام، رسما مردم را به عرصه تقابل سیاسی و میدانی آورد و این بسیار مهم بود.
 
سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی
 
اشاره کردید که شاه، آمریکا را برای اجرای سیاست‌های آن کشور در ایران مجاب کرد. آیا مردم هم این سیاست‌ها را پذیرفتند؟
هرچند که اصلاحات آمریکایی بسیار ‌فریبنده بودند، اما مردم که هنوز خاطرات دوره رضاخان را از یاد نبرده بودند، نمی‌توانستند گذشته را از ذهن خود پاک کنند و شعارهای شاه و درباریان را باور نمی‌کردند. شاه با اجرای برنامه‌های آمریکا، درواقع دوره جدید دیکتاتوری خود را آغاز کرد و این رویکرد، بیشتر در مسیر تقویت سلطنت بود تا اقشار محروم.
 
عناصر موازی با شاه، در اجرای این برنامه‌ها در ایران، چه کسانی بودند؟
افرادی که به قدرت‌های خارجی وابسته بودند، آلترناتیو شاه محسوب می‌شدند، از جمله دکتر علی امینی، که فرد قدرتمندی بود و وابستگی او به بیگانگان، امر پوشیده‌ای نبود. شاه به آمریکا اطمینان داد که خیلی بهتر از او می‌تواند منویات آنان را اجرا کند.
 
تلقی روحانیت از اصلاحات نمایشی شاه چه بود؟
آنان می‌دانستند که این به‌اصطلاح اصلاحات، درواقع آغاز یک دوره دیکتاتوری لجام‌گسیخته است و به همین دلیل، روحانیت پیشتاز به سردمداری حضرت امام، در برابر نفوذ روزافزون آمریکا و اقدامات نوکر آمریکا، یعنی شاه، مقاومت کردند و با صدور اعلامیه‌های تند و آتشین، به روشنگری پرداختند. اینک مردم با چهره جدیدی، به عنوان رهبرِ اعتراضات سیاسی آشنا می‌شدند. فضای اجتماعی، کاملا نشان می‌داد که بین رهبر و مردم، پیوند وثیقی برقرار شده است.
 
نخستین تظاهرات اعتراضی علیه رژیم شاه، به چه دلیل و در کجا صورت گرفت؟
به دنبال صدور اعلامیه‌های حضرت امام، گهگاه و به مناسبت‌های گوناگون، شاهد تظاهرات مردم بودیم، اما پس از طرح لایحه «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» و موضع‌گیری قاطع حضرت امام و روحانیت، در چهارسوق بزرگ تهران، تظاهرات بزرگی صورت گرفت. خود من هم، در این تظاهرات حضور داشتم و در حزب ملل اسلامی، تازه فعالیت‌های مخفی خود را آغاز کرده بودم. من در این تظاهرات، در موقعیت مناسبی، بالای سکویی رفتم و فریاد زدم: «مرگ بر رژیم سلطنتی، زنده‌باد حکومت اسلامی». همه مردم فرار کردند و من هم قبل از اینکه به‌دست مأموران گرفتار شوم، توانستم فرار کنم!
 
در آن دوره، حزب ملل اسلامی به چه شکل فعالیت می‌کرد؟
ما به عنوان یک سازمان مخفی ــ که شدیدا تحت تأثیر اندیشه‌های حضرت امام قرار گرفته بودیم ــ بی‌آنکه شناخته شویم، در تظاهرات و تجمع‌های سیاسی و اجتماعی شرکت می‌کردیم و با کلیت حرکت‌های اعتراضی، کاملا همراه بودیم.
 
از قیام 15 خرداد سال 1342، چه خاطر‌اتی دارید؟
در محرم سال 1342، تظاهرات گسترده‌ای در تهران انجام شد که رژیم شاه را به‌شدت ترساند، به‌طوری که تصمیم گرفت امام را دستگیر کند! ما باور نمی‌کردیم با توجه به پیوند عمیقی که بین مردم و حضرت امام وجود داشت، رژیم جرئت کند امام خمینی را دستگیر کند! البته ایجاد همین شوک هم به ایجاد و توسعه قیام 15 خرداد، بسیار کمک کرد.
 
شما چگونه از دستگیری حضرت امام باخبر شدید و در آن روز چه کردید؟
صبحِ فردای شبِ دستگیری حضرت امام، یکی از دوستان، ماجرا را به ما خبر داد. من هم بدون برنامه قبلی و بی‌اختیار، از خانه بیرون رفتم. خانه ما در کوچه غریبان بود. به طرف بازار آهنگران و سپس خیابان جمهوری رفتم. در آنجا، تظاهرات و درگیری شدیدی به راه افتاده بود و از هر طرف، صدای تیراندازی به گوش می‌رسید. از خیابان بوذرجمهری به طرف چهارراه سیروس رفتم و دیدم که مردم با سنگ و چوب، به مقابله با مأموران پرداخته‌اند! چهار طرف خیابان سیروس، سنگربندی شده بود. خیابان به دلیل تیراندازی شدید، خلوت بود و مردم به کوچه‌ها و پشت سنگرها، پناه برده بودند. مردم شعار می‌دادند: «یا مرگ یا خمینی». این اولین‌بار بود که می‌دیدم مردم یکپارچه و به‌طور علنی، علیه رژیم قیام کرده‌اند! در مسیر بازار آهنگران تا چهارراه سیروس، در کنار خیابان، جنازه‌هایی را دیدم! مأموران رژیم بالای بانک‌ها، سنگر گرفته بودند و به طرف مردم تیراندازی می‌کردند! من با کمک چند نفر، تعدادی از افرادی را که تیر خورده بودند، به بازار آهنگران بردیم. عده‌ای هم مجروحان را حمل می‌کردند و به بیمارستان‌ها می‌بردند.
نکته جالب در آن روز، این بود که وقتی در میان مردم بودم، ناگهان یک قوطی جلویم افتاد و دود باریکی از آن خارج شد! اولین‌بار بود که گاز اشک‌آور را می‌دیدم! یک‌مرتبه همه صورتم ورم کرد و سوخت! آن روز درِ خانه‌ها، به روی تظاهرکنندگان باز بود. چند نفر که حال مرا دیدند، دستم را گرفتند و به داخل خانه‌ای بردند. کنار حوض خانه نشستم و صورتم را شستم و سوزش و تورم صورتم کم شد. آن روز تا نزدیکی‌های غروب، صدای تیراندازی می‌آمد و مردم در خیابان‌ها مقاومت می‌کردند.
 
سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی
 
به نظر شما، برآیند عملی اقدامات مردم در آن روز چه بود؟
نکته مهم در آن روز، این بود که مردم با رهبری نهضت اسلامی، پیمان بستند. در واقع روز 15 خرداد، یک همه‌پرسی علنی برای تعیین رهبری بود. مردم یکپارچه و همدل، از دستگیری حضرت امام عصبانی بودند و به همین دلیل هم، با هر چه که به دستشان می‌رسید، با مأموران رژیم به مقابله پرداختند و از بذل جان هم، دریغ نکردند! ازآنجاکه احزاب و گروه‌های سیاسی، تشکل و تمرکز درستی نداشتند، حرکت مردم سازماندهی نداشت و رژیم از این مسئله استفاده و به مردم حمله کرد؛ زیرا هر حرکتی، نیاز به تشکل و رهبری دارد. بااین‌همه حرکت مردم در روز 15 خرداد، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب بود و مردم رهبر واقعی خود را شناختند. پس از 15 خرداد، به‌سادگی می‌شد پیش‌بینی کرد که هر حرکت مؤثری در آینده، قطعا با رهبری حضرت امام شکل خواهد گرفت.
 
به عنوان یک مبارز پرسابقه، تحلیلی از نقش احزاب و گروه‌ها در نهضت اسلامی داشته باشید؟
گروه‌ها و احزاب، معمولا از شرق یا غرب متأثر بودند و نهایت مبارزه آنها، اعتراض به گرانی اجناس یا آزاد نبودن انتخابات بود، اما حضرت امام برای اولین‌بار، از شرف و اعتبار ملی و از اینکه باید مستقل باشیم و روی پای خودمان بایستیم، حرف زدند. ایشان مردم را به فرهنگ اسلامی ـ ملی و در واقع، به خویشتن خویش دعوت و روی جنبه‌های مثبتی که در تک تک مردم مسلمان وجود داشت، تکیه کردند. امام کاری کردند که مردم، اعتمادبه‌نفس نابودشده‌شان را بار دیگر به‌دست آورند و باور کنند که فرهنگ ارزشمندی دارند. حضرت امام عبارت «ما می‌توانیم» را جانشین قرن‌ها تحقیر و ناتوانی مردم ایران کردند.
  https://iichs.ir/vdcgny9q.ak9yw4prra.html
iichs.ir/vdcgny9q.ak9yw4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما