«نکته‌ها و خاطره‌هایی از روابط و مناسبات استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری با پروفسور محمود حسابی» در گفت‌وشنود با مهندس ایرج حسابی

با دستور پروفسور حسابی، مباحث استاد مطهری تکثیر و در اختیار دانشجویان قرار می‌گرفت

ارتباط مداوم و تبادل نظر با دانشمندان شاخص دیگر رشته‌های علمی، از رویکردهای شاخص استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری به شمار می‌آید. در گفت‌‎وشنود پی‌آمده، مهندس ایرج حسابی، فرزند پروفسور محمود حسابی، به بیان خاطرات خویش از مراودات علمی و اخلاقی پدر با آن شهید دانشور پرداخته است
با دستور پروفسور حسابی، مباحث استاد مطهری تکثیر و در اختیار دانشجویان قرار می‌گرفت
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر:
مرحوم پروفسور محمود حسابی، با بزرگان علم و ادب مراوده‌ای دائمی داشتند که یکی از آنها، استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری بودند. شما از دوره‌ای که در جریان این روابط قرار گرفتید، آن را چگونه دیدید؟
به نام خدا. در پاسخ به جنابعالی، بهتر است از یک خاطره آغاز کنم. مرحوم پدر در بین صندلی‌هایی که برای پذیرایی از میهمان داشتیم، یکی را داده بودند پایه‌هایش را حدود پانزده سانتی‌متر بالاتر از بقیه بسازند و می‌فرمودند: «این صندلی متعلق به آقای مطهری است و کس دیگری نباید روی آن بنشیند!». به نظرم همین اشاره ساده، نگاه ایشان را نسبت به جایگاه شهید آیت‌الله مطهری نشان می‌دهد. ایشان به وحدت حوزه و دانشگاه، به شکلی عمیق و عملی معتقد بودند و لذا شهید آیت‌الله مطهری و مرحوم علامه جعفری را همواره دو طرف خود می‌نشاندند و همیشه این بزرگواران را به محفل خود دعوت می‌کردند. آنان نیز متقابلا احترام و ارج فراوانی برای آقای دکتر قائل بودند و در جلسات خود، از ایشان دعوت می‌کردند. سال‌هاست که ما داریم دم از وحدت حوزه و دانشگاه می‌زنیم و برای تحقق این آرمان، نمایندگانی به دانشگاه‌ها می‌فرستیم، اما اتفاقی که آقای دکتر و این بزرگواران رقم زدند، نمی‌افتد! در محفل آقای دکتر، هم شهید آیت‌الله مطهری و مرحوم علامه جعفری حضور داشتند، هم دکتر پارسا، دکتر قریب، پدر زمین‌شناسی ایران، دکتر خادمی و... تمام بزرگان در رشته‌های مختلف علمی، در این محافل حضور پیدا می‌کردند و با یکدیگر معاشر بودند! از آن سو مرحوم فریدون مشیری، مرحوم ابوالقاسم حالت و ادبای دیگر نیز در این جمع شرکت می‌کردند. این تنوع در بین معاشران دکتر، وسعت دید و نگاه همه‌جانبه ایشان را نشان می‌دهد. بزرگوارانی که در این جلسات حضور داشتند، همگی نگاهی همه‌جانبه و جامع به فرهنگ در ایران داشتند. نکته جالب این است که مرحوم شهبازی ــ که شغلش روده‌فروشی بود ــ چهل سال تمام در جلسات روزهای جمعه آقای دکتر حضور پیدا می‌کرد و تفسیر مثنوی می‌گفت و تمام این بزرگواران، از جمله شهید مطهری و علامه جعفری، در کنار آقای دکتر می‌نشستند و به تفسیر ایشان با دقت گوش می‌دادند! این رمز پایداری تمدن چندین هزارساله این کشور است و نشان می‌دهد خانواده‌ها، محافل و مجامع ایرانی، مهد علم بوده‌اند و فارغ از شغل و جایگاه اجتماعی و القاب متعددی که به یکدیگر می‌دهیم، چه افرادی از دل خانواده‌های معمولی و عادی بیرون می‌آیند.
 
ایرج حسابی
 
آثار و سخنرانی‌های شهید آیت‌الله مطهری نشان می‌دهد که ایشان به ادبیات فارسی، علاقه و تسلط خاصی داشته‌اند. از نمادهای بیرونی این تعلق خاطر، چه به یاد دارید؟
مرحوم آقای دکتر، کتابی به نام «اشپراخن زبان‌ها» داشتند که در آن، 340 زبان وجود داشت و همراه با شهید آیت‌الله مطهری، سه سال روی این کتاب کار کردند. منظورم این است که شهید مطهری، منحصرا به زبان و ادب فارسی تسلط نداشتند، بلکه به موضوعاتی چون: زبان‌شناسی و واژه‌گزینی نیز علاقه‌مند بودند و آن را پیگیری می‌کردند. هم آقای دکتر، هم شهید آیت‌الله مطهری و هم علامه جعفری، روی متون و اشعار فارسی، به شکلی مستمر کار می‌کردند و هفته‌ای یک بار، جلسه حافظ‌شناسی و مثنوی‌خوانی داشتند. علاقه شهید مطهری به اشعار حافظ، نهایتا به نگارش کتاب «تماشاگه راز» منجر شد و علامه جعفری هم شرح زیبایی بر مثنوی دارند. کلام شیرین این بزرگواران، حاصل آشنایی آنان با آثار گران‌سنگ ادب فارسی است؛ چیزی که متأسفانه در نظم و نثر نسل فعلی، کمتر مشاهده می‌کنیم.
 
آیا شهید آیت‌الله مطهری به علم فیزیک، یعنی حوزه تخصصی پروفسور حسابی هم علاقه‌مند بودند؟
بله؛ بارها شاهد بودم که هم ایشان و هم علامه جعفری همراه مرحوم پدرم، ستاره‌ها را رصد می‌کردند! شهید مطهری علاوه بر فیزیک، به تاریخ هم علاقه بسیاری داشتند و در این زمینه، با آقای دکتر صحبت می‌کردند. پروفسور علی جوان، مخترع لیزر، از شاگردان مرحوم پدرم و اهل تبریز بودند. آقای دکتر در آن دوره، اولین دستگاه لیزر ایران را ساختند. شهید آیت‌الله مطهری و مرحوم علامه جعفری، سه ماه تمام به دانشکده علوم رفتند و همراه آقای دکتر، درباره اندازه‌گیری لیزر و بریدن ورقه‌های روی، آزمایش و بحث و صحبت کردند.
 
نگاه پروفسور حسابی به روحانیت و جایگاه شهید آیت‌الله مطهری چه بود؟
مادرم روحانی‌زاده هستند و مرحوم پدرم در کل، برای روحانیان شأن خاصی قائل بودند. در سال 1947، حدود پنج‌هزار پروفسور به مناسبت دویستمین سالگرد تأسیس دانشگاه پرینستون، به آمریکا دعوت می‌شوند. از بین آنها، پنج نفر سخنرانی می‌کنند که یکی از آنها، آقای دکتر هستند. عنوان سخنرانی ایشان در چنین محفلی هست: «نقش روحانیت در توسعه علمی ایران!». با توجه به فضای سیاسی ایران در آن مقطع و خوش‌خدمتی‌های شاه به اربابش آمریکا، گمانم همین موضوع، ارادت و اعتقاد مرحوم دکتر به روحانیت اصیل را نشان می‌دهد؛ بنابراین جایگاه چهره‌هایی چون شهید آیت‌الله مطهری و علامه جعفری در نگاه ایشان هم، کاملا مشخص است.
 
شما در کنار یکی از نامورترین دانشمندان ایرانی رشد یافته و با عالمان فراوانی سروکار داشته‌اید. در میان آنها، جایگاه شهید آیت‌الله مطهری را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ارزش کار شهید آیت‌الله مطهری و امثال ایشان را با یک خاطره نقل می‌کنم تا معلوم شود این بزرگواران، در چه فضایی نظریه‌های جدید می‌دادند و چگونه از عمر، آبرو و گاهی جانشان مایه می‌گذاشتند تا زمینه را برای ارائه نظریه‌های علمی فراهم کنند.
مرحوم آقای دکتر و برخی از فقها، فضلا و ادبا، در منزل مرحوم پدر شیخ‌الملوک اورنگِ شاعر، جمع می‌شدند. یک شب در آنجا، بحث از هستی و نیستی می‌شود. یکی از آقایان علما مثالی می‌زند و می‌گوید: «فرض کنید دیواره‌های یک قوطی را سوراخ کنیم و داخل آن یک شمع بگذاریم. نور آن شمع، اتاق را روشن می‌‌کند، اما وقتی آن سوراخ‌ها را بپوشانیم، دیگر نوری بیرون نمی‌آید. آن نور، هستی است و این تاریکی، نیستی!». آقای دکتر می‌گویند: «این‌طور نیست. آن موقع نور بیرون می‌آمد، حالا حرارت. هر دو انرژی و هر دو هستی هستند». آن آقا تاب نمی‌آورد و به آقای دکتر اهانت می‌کند و دکتر هم، با عصبانیت به خانه برمی‌گردند. ساعت حدود 12 شب بود که در خانه را زدند! من رفتم و دیدم شهید مطهری، مرحوم علامه جعفری و دو سه نفر از آقایان روحانیان، همراه دکتر محمد عبده و چند نفر دیگر آمده‌اند! صورت شهید مطهری سرخ شده بود و گفتند: «آقای دکتر! این چه کاری بود که کردید؟ او تهدید کرده است که بالای منبر خواهد گفت: خون شما هدر است! و ما از آن موقع تا به حال، داریم به او التماس می‌کنیم که توضیح شما، فقط یک توضیح علمی بوده است و شما به هیچ وجه قصد توهین نداشته‌اید!...»
این خاطره را گفتم تا میزان شجاعت این بزرگواران، در بیان آرایی خلاف نگاه عامه و حتی کسانی که جزء علما و فقها محسوب می‌شدند، معلوم شود.
 
نحوه مواجهه شهید آیت‌الله مطهری با آرای مخالفان چگونه بود؟
شهید آیت‌الله مطهری، مرحوم علامه جعفری و آقای دکتر حسابی، چهل سال در کنار هم نشستند و به حرف‌ها و اظهار نظرهای طیف‌های مختلف اجتماعی گوش دادند. در این جلسات به قول حالایی‌ها، طاغوتی‌هایی هم بودند که ابدا اسلام را نمی‌شناختند! بعضی‌ها هم شیفته غرب بودند و ایران را نمی‌شناختند، اما همه خیلی راحت‌ می‌توانستند عقاید خود را بیان کنند و پاسخ‌های خود را هم بشنوند.
آقای دکتر در کنار مباحث فیزیک، دست‌نوشته‌های شهید آیت‌الله مطهری و علامه جعفری را هم می‌دادند تا با دستگاه استنسیل تکثیر شود و آنها را به دانشجویانشان می‌دادند تا بخوانند. در دوره‌ای هم که جامعه، مانند امروز به قدر علمی شهید مطهری پی نبرده بود، کتاب‌های ایشان را به دانشجویانشان هدیه می‌دادند. در نقطه مقابل شهید مطهری هم، لحظه‌ای از تمجید و احترام نسبت به مرحوم پدرم غفلت نمی‌‌کردند. پدر می‌فرمودند: «باید قدر ارزش‌هایمان را بدانیم تا کشورمان ارزش پیدا کند و وقتی کشور ارزش پیدا کرد، امثال مطهری‌ها در آن رشد می‌کنند».  
 
ایرج حسابی
 
شما بارها به ظرایفی که پدرتان در زمینه تربیت فرزندان رعایت می‌کردند اشاره کرده‌اید. آیا موردی هست که بین ایشان و شهید آیت‌الله مطهری مشترک باشد؟
بله؛ یک بار عده‌ای از ادبا و فضلا، نزد پدرم بودند که صدای فریاد مرا از طبقه پایین می‌شنوند! پدر به روی خودشان نمی‌‌آوردند، ولی شهید مطهری می‌گویند: صدای ایرج است... و به سراغم آمدند! من چوبی را برداشته بودم و داشتم بر سر سگ خانه ــ که کار بدی کرده و مرا به‌شدت عصبانی کرده بود ــ داد می‌زدم. بعد از آن لحظه، آقای دکتر خطاب به من گفتند: «هیچ‌وقت پیش نیامده است که تو ضوابط و مقرراتی را که من و مادرت برایت تعیین کرده‌ایم نقض کرده باشی؟» گفتم: «چرا!» پدر فرمودند: «ما چوب برداشتیم و به تو بد و بیراه گفتیم؟ این سگ بینوا هم یکی از مقرراتی را که تو برایش تعیین کرده‌ای، نقض کرده است!» پرسیدم: «پس چه باید بکنم؟» فرمودند: «همان کاری که ما با تو می‌کنیم؛ با او مدتی قهر کن!» شهید مطهری این قضیه را برای خانمشان تعریف می‌کنند و می‌گویند: «به این می‌گویند شیوه تربیتی!» بعدها همسر ایشان، این موضوع را برای مادرم نقل کردند. این بزرگ‌منشی و بزرگواری است که فردی که خود جامع علوم تربیتی است، این‌طور از رفتار فرد دیگر، نزد خانواده خود تعریف و تمجید می‌کند.
 
بی‌گمان پشت سر این مردان بزرگ، زنان بزرگ و همراهی نیز ایستاده‌اند. شما نقش همسران این بزرگواران را در توفیقات آنان چگونه ارزیابی می‌کنید؟
قطعا زنان بزرگی مسئولیت‌های زندگی را به عهده گرفته‌اند تا این بزرگواران توانسته‌اند به کار دانش‌اندوزی و پژوهش بپردازند. از یک محیط پرتلاطم و آشوب، امثال آقای دکتر، شهید آیت‌الله مطهری، علامه جعفری، دکتر قریب و... بیرون نمی‌آید. یک نمونه را عرض می‌کنم. کتاب‌های مرحوم پدر، بیش از 27 هزار جلد بود! مادرم هر بار آنها را گردگیری می‌کردند، طوری می‌چیدند که آقای دکتر، بتوانند بدون هیچ‌گونه زحمتی کتاب مورد نظرشان را پیدا کنند. بی‌تردید همسران شهید مطهری و مرحوم علامه جعفری و دیگران نیز، زمینه‌های مساعدی را برای مطالعه و پژوهش همسرانشان فراهم می‌کردند.
  https://iichs.ir/vdceev8z.jh8oxi9bbj.html
iichs.ir/vdceev8z.jh8oxi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما