عملکرد روزنامه اطلاعات در دوره پهلوی اول؛

تبدیل کتابِ مقدس دموکراسی به دستگاه تبلیغاتی دیکتاتوری

مطبوعات و روزنامه‌ها کتابِ مقدس دموکراسی نامیده شده‌اند؛ چون فقر فرهنگ سیاسی و اطلاعاتی یک جامعه را برطرف می‌کنند و نماینده افکار عمومی در مواجهه با سیاست‌های دولت هستند. روزنامه اطلاعات در دوره پهلوی اول از چنین ویژگی تهی بود. در وهله اول این روزنامه به دستگاه تبلیغاتی سیاست‌های اجرایی حکومت تبدیل شده بود
تبدیل کتابِ مقدس دموکراسی به دستگاه تبلیغاتی دیکتاتوری
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر: روزنامه‌ها را از دیرباز به‌واسطه تکوین افکار عمومی و نشان دادنِ اهمیت سیاسی آنها «کتابِ مقدسِ دموکراسی» نامیده‌اند. روزنامه‌ها در ایران معاصر در دوره قاجار و مشروطیت گسترش یافتند و در صورت اجازه فعالیت در دوره پهلوی اول، به‌واسطه سیاست‌هایی که رضاشاه در پیش گرفته بود می‌توانستند روشنگر باشند. یکی از مهم‌ترین این روزنامه‌ها، روزنامه «اطلاعات» (نخستین شماره‌اش در ۱۹ تیر ۱۳۰۵ منتشر شد) بود. این نوشتار به بررسی مواضع روزنامه اطلاعات و چرایی اتخاذ آنها در نسبت با حکومت پهلوی اول اختصاص یافته است.
 
دستگاه تبلیغاتی؛ از بندر شاهپور تا شرکت پوست‌های نرم
در دوره رژیم پهلوی سیاست‌های گسترده‌ای در پیش گرفته شد و روزنامه‌ها می‌توانستند صدای جامعه در واکنش به این سیاست‌ها باشند، اما روزنامه اطلاعات از این ویژگی برخوردار نبود. این روزنامه درباره سیاست‌ها و اقدامات رضاشاه موضعی موافق داشت و به دستگاه تبلیغاتی حکومت تبدیل شده بود و برای نمونه، تمام سفرهای پهلوی اول به نقاط مختلف کشور و نیز ترکیه را سرشار از «اقدامات مفید» و «محرک حقیقی» «اصلاحات و ترقیات تازه» می‌دانست که بی‌نهایت در پیشرفت و توسعه آبادی و عمران کشور اثرگذار هستند.1
 
نمونه دیگری از اقدامات تبلیغی روزنامه اطلاعات در زمان احداث راه‌آهن سراسری کشور در سال ۱۳۰۶ در تهران و ادامه خطوط این راه‌آهن به جنوب کشور مشهود است. در این زمان، با ساخت دو پست اسکله چوبی در شمال غربی خلیج فارس و در انتهای آبراه خور موسی که پس از چندی «بندر شاهپور» نام گرفت، روزنامه اطلاعات، به جای خبررسانی، با بزرگ‌نمایی و تمجید فراوان نسبت به تکمیل این بندر نوشت: «همیشه یک نبرد دائمی بین قوه فکری انسان و طبیعت قهار وجود داشته و دارد و همیشه نیروی اراده و فکر بشری طبیعت را مغلوب و مقهور خود می‌خواهد؛ به این سبب می‌بینیم تا جایی که دانایی و اراده انسان می‌تواند کار کند تسلیم طبیعت نمی‌شود. ایجاد بندر شاهپور به‌خودی‌خود یکی از عرصه‌های بزرگ نبرد با طبیعت می‌باشد. جزر و مد دریا در این بندر نیز نبرد مزبور را خوب در نظر شخص مجسم می‌سازد».2
 
روزنامه اطلاعات تقریبا به دستگاه تبلیغاتی حکومت پهلوی اول تبدیل شده بود و در صورت وجود کوچک‌ترین خبری، عکس رضاشاه در صفحه اول روزنامه خودنمایی می‌کرد. در فروردین 1316 صفحه اول این روزنامه به گزارش نماینده روزنامه از شیراز و سفر رضاشاه به این شهر اختصاص یافته بود. در این گزارش، با مهم شمردن این سفر برای اقتصاد شیراز نوشته شده است: «تشریف‌فرمایی اعلیحضرت همایون شاهنشاهی و والاحضرت همایون ولایتعهد به شیراز و بازدید از نمایشگاه کالای فارس و اوامر لازمی که دایر به لزوم توسعه صادرات فرمودند از طرف شرکت سهامی پوست‌های نرم اقدامات مفیدی به عمل آمده است... بر اثر فرمایشات شاهانه... آقایان بازرگانان و رؤسای شرکت‌ها تشویق شده‌اند و بیشتر برای اجرای نیات مقدس شاهانه کوشش می‌کنند».3
 
در 27 خرداد 1320 عکس صفحه اول روزنامه اطلاعات «والاحضرت شاهپور محمودرضا» بود و خبر از آن می‌داد که «والاحضرت شاهپور محمودرضا در امتحان‌های نهایی خرداد امسال با معدل 40/ 19 در امتحان‌های کلاس سوم متوسطه پذیرفته شده‌اند و با این معدل در میان کلیه دانش‌آموزان سال سوم متوسطه پایه اول را احراز فرموده‌اند». بدین ترتیب روزنامه اطلاعات دو عمل را به‌طور هم‌زمان در جهت خدمت به رژیم پهلوی پیش می‌برد که تبدیل حاشیه به متن و جلوگیری از انتقاد نسبت به سیاست‌های حکومت بود  
روزنامه اطلاعات مشروعیت‌بخش سیاست‌های حکومت پهلوی اول شده بود. این روزنامه از تابستان 1313 و هم‌زمان با دیدار رضاشاه از ترکیه، انتشار عکس‌هایی از زنان و بعد زنان کشورهای دیگر را آغاز کرد. به‌تدریج عکس‌های بدون حجاب زنان منتشر شد و پس از اعلام رسمی کشف حجاب، آن را به‌عنوان «مزیت»ی معرفی کرد که اسلام برای زنان قائل شده است. چادر در این روزنامه نماد «ظلمت» و «مایه جهل و بدبختی» و نیز کشف حجاب به‌عنوان مایه سعادت و افتخار بازنمایی شد.4 بر اساس حجم گسترده مطالب آمیخته با تعریف و تمجید و تأیید درباره سازمان‌ها و اقدامات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی حکومت پهلوی اول، می‌توان گفت که سیاست‌های فرهنگی رضاشاه به شکل وسیعی در روزنامه اطلاعات منعکس شده است. این روزنامه را می‌توان به‌عنوان یک دستگاه تبلیغاتی در نظر گفت که با اطلاع‌رسانی تحریف‌شده و مفصل درباره فعالیت‌های سازمان‌های فرهنگی دوره رضاشاه همچون «جمعیت شیر و خورشید سرخ جوانان و بانوان»، تغییر و تصویب قوانین و مقررات آموزشی به‌ویژه مدارس بانوان، «کانون بانوان»، «قانون کشف حجاب»، «کانون پرورش افکار» و نظایر آن در پیشبرد برنامه‌های فرهنگی رضاشاه نقش مهمی داشت. روزنامه اطلاعات در موارد کوتاهی از سیاست داخلی و خارجی مطالبی منتشر می‌کرد که آن نیز در راستای تأیید سیاست‌های رضاشاه بود.5
 
تبدیل حاشیه به متن
در دوره رضاشاه به دلیل اقدامات حکومت که به تغییرات گسترده منجر شد، روزنامه‌ها می‌توانستند هشدارهای جدی را متوجه دولت به‌عنوان متولی این تغییرات کنند، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که چنین مهمی در روزنامه‌های بزرگ کشور و به‌طور ویژه روزنامه اطلاعات به چشم نمی‌خورد. روزنامه اطلاعات علاوه بر اینکه به دستگاه تبلیغاتی نظام تبدیل شده بود، حواشی را برجسته می‌‎کرد تا از انتقاد و روشنگری درباره سیاست‌های رژیم پهلوی به دور باشد. اخبار صفحه اول این روزنامه همواره در راستای سیاست‌های حکومت پهلوی بود. دو سال پس از واقعه کشف حجاب، عکس صفحه اول این روزنامه مسابقات والیبال بین بانوان را نشان می‌داد و توضیحاتی درباره آن داده بود که می‌توان آن را عادی‌سازی سیاست‌های رضاشاه دانست: «حسن استقبال و اشتیاق به ورزش روزبه‌روز بین بانوان تعمیم و توسعه پیدا می‌کند و مسابقه‌هایی بین تیم‌های بانوان به عمل می‌آید».6 در 27 خرداد 1320 عکس صفحه اول روزنامه اطلاعات «والاحضرت شاهپور محمودرضا» بود و خبر از آن می‌داد که «والاحضرت شاهپور محمودرضا در امتحان‌های نهایی خرداد امسال با معدل 40/ 19 در امتحان‌های کلاس سوم متوسطه پذیرفته شده‌اند و با این معدل در میان کلیه دانش‌آموزان سال سوم متوسطه پایه اول را احراز فرموده‌اند».7 بدین ترتیب روزنامه اطلاعات دو عمل را به‌طور هم‌زمان در جهت خدمت به رژیم پهلوی پیش می‌برد که تبدیل حاشیه به متن و جلوگیری از انتقاد نسبت به سیاست‌های حکومت بود. این رویکرد تا پایان حکومت رضاشاه ادامه داشت.
 
عباس مسعودی و چند تن از خبرنگاران روزنامه اطلاعات
عباس مسعودی و چند تن از خبرنگاران روزنامه اطلاعات
شماره آرشیو: 580-111م
 
روزنامه‌نگاری در چنگال منافع سیاسی
چرایی اتخاذ مواضعی که ذکر آن در سطور بالا رفت، بدون بررسی وضعیت فکری صاحب‌امتیاز و بافتار روزنامه‌نگاری در ایرانِ دوره پهلوی ممکن نیست. عباس مسعودی تا قبل از تأسیس روزنامه اطلاعات مصحح روزنامه «اقدام» و «شفق» و خبرنگار روزنامه‌های «ایران» و «کوشش» بود. در سال 1300 ابتدا مرکز کوچکی که فقط یک اتاق داشت، در تهران دایر کرد که مرکز اطلاعات نامیده می‌شد. او اخبار خبرگزاری‌های «رویترز» و «هاواس» را از دوایر مطبوعاتی سفارتخانه‌ها می‌گرفت و با دادن مبلغ مختصری، اجازه می‌یافت آنها را ترجمه و در تهران منتشر کند. مسعودی در تیرماه 1304، امتیاز روزنامه اطلاعات را که متعلق به فردی به نام علی‌اکبر سلیمی بود، به‌دست آورد. مشاغل دولتی مسعودی از سال 1314 شروع شد و در آن سال به وکالت دوره دهم مجلس شورای ملی از حوزه انتخابیه تهران رسید و تا پایان دوره پانزدهم، شش دوره متوالی همچنان وکیل بود.8
 
عباس مسعودی، مصطفی مصباح‌زاده و مجید موقر
عباس مسعودی، مصطفی مصباح‌زاده و مجید موقر
شماره آرشیو: 1-121-268م
چنین روزنامه‌ای با این ویژگی‌ها در رسته روزنامه‌های خبری و طرفدار دولت مرکزی قرار می‌گیرد.9 مسعودی از این رهگذر به امتیازات سیاسی دست ‌یافت و روزنامه او به پیشرفت خود در دوره رضاشاه ادامه داد. این در حالی است که کمتر روزنامه‌ای را می‌توان سراغ گرفت که در این دوره حداقل یک بار توقیف نشده باشد. به‌علاوه همین شرایط در خصوص مطبوعات خارج از کشور که مضامین آنها به امور ایران مرتبط می‌شد نیز صادق است.  نمایندگان سیاسی ایران در خارج از کشور وظیفه اجرای فرمان‌های رضاشاه در جهت گسترش دامنه سانسور در مطبوعات خارج از کشور را داشتند. چنانچه مطلبی برخلاف میل و منافع حکومت در یکی از روزنامه‌های خارجی به چشم می‌خورد، رژیم پهلوی به تکذیب یا تقاضای توقیف و محاکمه مدیر روزنامه یا حتی قطع روابط اقدام می‌کرد.10
 
فشرده سخن
مطبوعات و روزنامه‌ها کتابِ مقدس دموکراسی نامیده شده‌اند؛ چون فقر فرهنگ سیاسی و اطلاعاتی یک جامعه را برطرف می‌کنند و نماینده افکار عمومی در مواجهه با سیاست‌های دولت هستند. روزنامه اطلاعات در دوره پهلوی اول از این ویژگی تهی بود. در وهله اول این روزنامه به دستگاه تبلیغاتی سیاست‌های حکومت تبدیل شده بود. این دستگاه تبلیغاتی تمامی اقدامات رضاشاه از بندر شاهپور تا بازدید از شرکت پوست‌های نرم را به‌عنوان اقداماتی بس مهم و بدون ایراد در توسعه کشور در صفحه اول روزنامه بازنمایی می‌کرد. مهم‌ترین ایراد وارده بر روزنامه اطلاعات بی‌توجهی به انتقاد از رژیم پهلوی بود. این روزنامه برای دوری از انتقاد، تبدیل حاشیه به متن را در دستور کار قرار داده بود و مهم‌ترین گزارش‌های آن را حواشی تشکیل می‌داد. رویکرد روزنامه اطلاعات نمی‌توانست در خلأ شکل بگیرد. عباس مسعودی به‌عنوان نفر اول این روزنامه، روزنامه‌نگاری حرفه‌ای را فدای سیاست کرده بود. البته این ویژگی در این دوره امتیازی مهم برای روزنامه‌نگاران وابسته‌ای چون مسعودی تلقی می‌شد؛ چراکه بر اثر سرکوب و اختناق سیاسی، بسیاری از روزنامه‌های رقیب مشمول سیاست سکوت شده یا بنا به دلایل واهی متوقف شده بودند. این خلأ فرهنگی باعث شده بود شرایط مناسبی برای فعالیت گردانندگان روزنامه اطلاعات به‌وجود آید و آنها از منافع سیاسی برخوردار شوند.
 
 پی نوشت:
 
1. یرواند آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی 1389، ص 57.
2. نیکی آر کدی، ایران دوران قاجار و برآمدن رضاخان 1175 تا 1304، ترجمه مهدی حقیقت‌خواه، تهران، انتشارات ققنوس، 1387، ص 112.
3. ویلیام تئودور وست فرانک، حکومت شیخ خزعل بن جابر و سرکوب شیخ‌نشین خوزستان «بررسی عملکرد امپریالیسم بریتانیا در جنوب غربی ایران»، ترجمه صفاءالدین تبرائیان، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1385، صص 64 و70.
4. نیکی آر کدی، همان، صص 131-132.
5. دنیس رایت، انگلیسی‌ها در میان ایرانیان، ترجمه اسکندر دلدم، تهران، به‌آیین، 1383، ص 378.
6. نیکی آر کدی، همان، ص 131.
7. سر پرسی لورن، شیخ خزعل و پادشاهی رضاخان، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، انتشارات فلسفه، 1363، صص 59 ـ 60.
8. همان، صص 45-46.
9. هوشنگ صباحی، سیاست انگلیس و پادشاهی رضاشاه، ترجمه پروانه ستاری، تهران، نشر گفتار، 1379، ص 239.
10. جان فورن، مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سال‌های پس ‌از انقلاب اسلامی، ترجمه احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1377، ص 303.
11. تئودور وست فرانک، همان، ص 315.
12. نیکی آر کدی، همان، ص 141.
13. تئودور وست فرانک، همان، ص 297.
14. حسین مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران انقراض قاجاریه و تشکیل سلسله پهلوی، ج 3، تهران، علمی، 1325، ص 294.
15. تئودور وست فرانک، همان، ص 365.
16. محمدعلی همایون کاتوزیان، همان، ص 130.
17. تئودور وست فرانک، همان، ص 365.
18. حسین مکی، همان، صص 290-291.
19. تئودور وست فرانک، همان، ص 385.
20. سیروس غنی، برآمدن رضاخان و برافتادن قاجار و نقش انگلیسی‌ها، ترجمه حسن کامشاد، تهران، انتشارات نیلوفر، 1378، صص 76 ـ 368.
21. نیکی آر کدی، همان، ص 141.
  https://iichs.ir/vdcai0n6.49noa15kk4.html
iichs.ir/vdcai0n6.49noa15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما