«جمعیت فدائیان اسلام در بستر نهضت ملی ایران» در گفت‌وشنود با زنده‌یاد حجت‌الاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی

فدائیان اسلام می‌خواستند مردم را به فرهنگ اصیل خویش بازگردانند

روحانی دانشور زنده‌یاد حجت‌الاسلام و المسلمین سیدهادی خسروشاهی، در زمره محققانی است که درباره اندیشه و عملِ شهید سیدمجتبی نواب صفوی و جمعیت فدائیان اسلام، آثار ارزنده‌ای منتشر ساخت. وی در گفت‌وشنود پی‌آمده، در باب جامعه آرمانی این جمعیت، یافته‌ها و دیدگاه‌های خویش را بیان داشته است.
فدائیان اسلام می‌خواستند مردم را به فرهنگ اصیل خویش بازگردانند
جمعیت فدائیان اسلام، با چه اهدافی شکل گرفت و ارزیابی جنابعالی از عملکرد آنها چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. من در کتاب «فدائیان اسلام، تاریخ، عملکرد، اندیشه»، پاسخ مفصلی به این سؤال شما داده‌ام! در بخشی از این کتاب، خاطرات شهید نواب صفوی، که در مجله «خواندنی‌ها» چاپ می‌شد، آمده است و بنده مقدمه مفصلی هم درباره اصالت این خاطرات نوشته‌ام. شهید نواب خود در پاسخ به این سؤال که فدائیان اسلام با چه اهدافی شکل گرفت؟ می‌گوید: «در نجف مشغول تحصیل بوده که کتاب‌های کسروی را ــ که علیه تشیع و اسلام منتشر کرده بود ــ می‌خواند و سپس با بزرگان و علما دراین‌باره صحبت می‌کند و حضرات: مرحوم آیت‌الله خوئی، مرحوم آیت‌الله علامه شیخ عبدالحسین امینی و شهید آیت‌الله مدنی و چند تن دیگر، به او تکلیف می‌کنند که به ایران برگردد و برای ارشاد احمد کسروی تلاش کند. آقایان امینی و مدنی، 24 دینار هم به او می‌دهند که خرج سفرش باشد. این بخش از خاطرات شهید نواب، بسیار خواندنی است.
 
حجت‌الاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی
 
آیا شهید نواب صفوی، از ابتدا به قصد اعدام احمد کسروی به ایران برمی‌گردد؟
خیر؛ او به قصد ارشاد آمده بود و چند بار هم رفت و با کسروی صحبت کرد، ولی او قانع نشد و همچنان به حملات و توهین‌های خود به مقدسات اسلامی ادامه داد. وقتی هم که احساس خطر کرد، «گروه رزمنده»گانی را درست کرد که از او و به قول خودش، از «آیین پاک‌دینی» دفاع کنند. در چنین شرایطی است که شهید نواب به این نتیجه می‌رسد که باید تشکیلاتی را راه اندازد تا بتواند جلوی جریان‌های ضدمذهبی که بعد از سقوط رضاخان تشدید شده بود، بایستد...
 
و به این ترتیب جمعیت فدائیان اسلام تأسیس می‌شود؟
به‌هرحال، از یک طرف دولت مانع از فعالیت‌های کسروی نمی‌شود و از طرف دیگر هم، او آزادانه به هتاکی به مقدسات ادامه می‌دهد! فدائیان اسلام برای مقابله با این حملات ایجاد شد و هدف اولیه آن، امر به معروف و نهی از منکر در زمینه‌های مختلف بود که البته آثار مثبتی هم در جامعه داشت.
 
شهید نواب صفوی مانیفستی تدوین کرد تحت عنوان: «راهنمای حقایق». ارزیابی شما از مفاد این اثر ــ که خود نیز آن را منتشر کرده‌اید ــ چیست؟
فدائیان اسلام به قصد ایجاد یک حرکت متشکل و فعال اسلامی، در جامعه ایران ایجاد شد و هدف آن، تشکیل یک حکومت اسلامی بود. همان‌طور که اشاره کردید، مرحوم نواب در جزوه‌ای با عنوان «اعلامیه فدائیان اسلام یا کتاب راهنمای حقایق»، اهداف حکومت اسلامی مورد نظر خود را شرح داده بود. بالای صفحه اول هم شعار «همه کار و همه چیز تنها برای خدا» را نوشته بود. من این کتاب را قبل از انقلاب، با عنوان «جامعه و حکومت اسلامی» با مقدمه و امضای «ابو رشاد» و نشر نذیر ــ که البته چنین نشری وجود خارجی نداشت ــ چاپ کردم. در این کتاب به‌تفصیل، اهداف مرحوم نواب صفوی و فدائیان اسلام درج شده است.
 
لطفا خلاصه این کتاب را در چند عبارت بیان کنید.
تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام و قوانین اسلامی، تشکیل وزارتخانه‌ها مطابق موازین اسلامی، اهتمام خاص به مسئله معیشت مردم، اهتمام خاص به مسئله وزارت معارف و ایجاد وحدت بین مسلمین. مرحوم نواب برای تحقق این هدف، به کشورهای مصر، لبنان، سوریه، عراق، اردن و... سفر می‌کرد. اطلاعات مفصل‌تر درباره شخصیت مرحوم نواب را می‌توانید در کتاب «فدائیان اسلام» یا «زندگی و مبارزه شهید نواب صفوی» ــ که مجموعه اسناد و مقالاتی است که هر سال به مناسبت سالگرد شهادت فدائیان اسلام در روزنامه «اطلاعات» چاپ می‌کردم و بعدها با اضافاتی توسط مؤسسه اطلاعات در چهارصد صفحه منتشر شد ــ مطالعه کنید.
 
ظاهرا نقدی هم به نحوه انتشار خاطرات شهید نواب صفوی، از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی دارید؟
همین طور است. مرکز اسناد انقلاب اسلامی خاطرات مرحوم نواب را به نام شهید سیدمحمد واحدی چاپ کرد! این خاطرات (همان‌طور که اشاره کردم) در مجله «خواندنی‌ها» چاپ می‌شد. من متأسفانه در آن دوره، قدرت خرید مجله را نداشتم و یک ریال می‌دادم و درواقع آن را کرایه می‌کردم و می‌خواندم و پس می‌دادم! آن موقع در قم، دستگاه کپی نبود و یا اگر هم بود، من پولش را نداشتم که کپی بگیرم، در نتیجه می‌نشستم و این مقالات را استنساخ می‌کردم! البته این مقالات به اسم سیدمحمد واحدی چاپ می‌شدند...
 
چرا؟
علتش این بود که مرحوم نواب برای خودش، شخصیت و رهبری بود و دلش نمی‌خواست اسمش در مجله خواندنی‌ها چاپ شود! من از تنها باقی‌مانده شورای مرکزی فدائیان اسلام، یعنی آقای محمدمهدی عبدخدایی در این مورد سؤال کردم و ایشان گفت: این مقالات را خود مرحوم نواب می‌گفت و سیدمحمد واحدی تقریر می‌کرد و یا گاهی هم، خودش می‌نوشت. آقای دکتر نصرالله شیفته هم ــ که در آن دوره سردبیر خواندنی‌ها بود ــ بعدها در مقاله‌ای نوشت که این صفحات، به خط خودِ مرحوم نواب بوده است! شهید سیدمحمد واحدی در زمانی که اعدام شد، بیست یا 22 سال بیشتر نداشت، در نتیجه شاید در دوره‌ای که شهید نواب با آیت‌الله امینی و آیت‌الله مدنی در نجف مذاکره می‌کرد، اصلا به دنیا نیامده بود و یا خیلی بچه بود! در نتیجه نمی‌توانسته این خاطرات را بیان کند.
به‌هرحال این مقالات در چند شماره از «خواندنی‌ها» چاپ شدند، ولی بعد از مدتی چاپ آنها متوقف شد! آقای عبدخدایی می‌گفت: من و مرحوم واحدی به دفتر مجله رفتیم و از سردبیر سؤال کردیم: چرا این مقالات را سانسور می‌کنند؟ و او پاسخ داده بود: ما اول مطالب مجله را برای فرمانداری نظامی می‌فرستیم و آنها بخش‌هایی را حذف می‌کنند! ما هم گفتیم: اگر قرار باشد مطالب اصلی را سانسور کنید، دیگر به شما مقاله نمی‌دهیم... و ندادیم! به‌هرحال، اگر قرار است این خاطرات تجدید چاپ شوند، خوب است که به نام خود مرحوم نواب باشد؛ چون به این شکل اعتبار کتاب هم بالاتر می‌رود.
 
شاید در این بخش از گفت‌وگو، طرح این سؤال به‌هنگام و جالب باشد که آیا شما همه رویکردهای فدائیان اسلام را قبول دارید؟
شاید بعضی از رویکردهای آنها، مثلا تأکید زیاد روی نزدن ریش یا کراوات و یا کلاه بر سر گذاشتن، امروز به نظر ما اموری سطحی و ساده‌اندیشانه تلقی شوند، ولی به نظر من بعد از اجباری کردن کلاه‌شاپو برای مردان توسط رضاخان و همچنین تراشیدن ریش، این رفتار در واقع نوعی واکنش در مقابل آن تندروی‌ها بود. فدائیان اسلام می‌خواستند مردم را به فرهنگ اصیل خودمان برگردانند. به‌هرحال این طور هم نبود که شهید نواب، همه کارها را رها کند و بچسبد به ریش! آنان اهداف کلان‌تر و بلندتری داشتند.
 
مصداقی هم درباره این نظرتان دارید؟
بله؛ یکی از دوستان بنده، آقای دکتر عطاءالله شهاب‌پور بود. ایشان از سال 1324 «انجمن تبلیغات اسلامی» را تشکیل داده بود و اعضایش را «کارمند» می‌نامید! ایشان مجله‌ای به نام «نور دانش» را به چهار زبان منتشر می‌کرد! فارسی آن هفتگی و عربی و انگلیسی و فرانسوی‌اش، ماهانه درمی‌آمدند! بعدها هم مجله «برای فرزندان» را ــ که ویژه کودکان بود ــ چاپ کرد. من در تبریز، با آقای شهاب‌پور آشنا شده بودم و برای مجلاتش، مقاله می‌فرستادم. خاطرم هست که یک بار شهید نواب گفت: «من هم برای دیدار با ایشان می‌آیم!». من به ایشان گفتم: «طرف هم ریشش را می‌تراشد و هم کروات می‌زند، اما البته آدم باسوادی است، پنج شش زبان بلد است و مهم‌تر از آن، اینکه مسلمان، متواضع، خوشرو و مهربان است و اگر شما به او بگویید ریش بگذارد، زیربار نمی‌رود!». مرحوم نواب گفت: «باید در انسان‌ها، به دنبال ویژگی‌های مثبت گشت. ایشان هم دارد خدمت می‌کند و می‌ارزد که به ریشش پیله نکنیم!». به‌هرحال به دیدار دکتر شهاب‌پور رفتیم و جلسه بسیار خوبی شد.
 
حجت‌الاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی
 
آیا مرحوم آیت‌الله کاشانی در تأسیس جمعیت فدائیان اسلام نقشی داشت؟ تعامل ایشان با این جمعیت چگونه بود؟
مرحوم آیت‌الله کاشانی در تأسیس این تشکیلات دخالتی نداشت، اما در تهران، مرجع و عالم مورد قبول همه بود و وقتی مرحوم نواب از نجف به تهران آمد، طبیعتا به ایشان گرایش پیدا کرد. آیت‌الله کاشانی در منزلش سخنرانی می‌کرد و گاهی تظاهراتی را ترتیب می‌داد و شهید نواب، پرچمدار این تظاهرات بود. کلا منزل آیت‌الله کاشانی پاتوق فدائیان اسلام بود.
 
آیا فعالیت‌های شهید نواب صفوی منحصر به مسائل داخل ایران بود؟
خیر؛ ایشان علاوه بر همکاری با آیت‌الله کاشانی و اتحادیه مسلمین، در موضوع اعزام نیرو به فلسطین برای جنگیدن با صهیونیست‌ها، به شکل فعال وارد میدان شد و اعلامیه داد: پنج‌هزار نیروی رزمنده، آماده اسم‌نویسی و اعزام هستند... که البته دولت وقت اجازه آن را نمی‌دهد!
 
https://iichs.ir/vdchzmnz.23nwidftt2.html
iichs.ir/vdchzmnz.23nwidftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما