«نکاتی در باره انگاره رویگردانی پهلوی دوم از کشتار مردم» در گفت‌وشنود با عباس سلیمی نمین

شاه مایل بود که کشتار گسترده، در غیاب او انجام شود

اصرار بر امتناع پهلوی دوم از کشتار مردم انقلابی، در زمره گزاره‌هایی است که تبلیغ آن، در دستور کار جریان غرب‌گرا قرار دارد؛ هم از این روی ارزیابی و بررسی این مفروض، اهمیت فزاینده‌ای یافته است. در گفت‌وشنود پی‌آمده، عباس سلیمی نمین، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، به نقد مبانی تصوری و تصدیقی این ادعا پرداخته است.
شاه مایل بود که کشتار گسترده، در غیاب او انجام شود
زمینه‌های تشکیل کنفرانس گوادلوپ چه بود؟ و آیا واقعا آمریکایی‌ها و کشورهای اروپایی، پس از این کنفراس حمایت از شاه را رها کردند؟
بسم الله الرحمن الرحیم. کنفرانس گوادلوپ فقط برای تصمیم‌گیری در مورد ایران تشکیل نشده بود، بلکه یکی از موضوعات مطرح‌شده در این کنفرانس، تصمیم‌گیری در خصوص آینده ایران بود. هرگز هم در برنامه این کنفرانس نبود که غرب روند پشتیبانی از سلطنت پهلوی را رها کند. حمایت از سلطنت پهلوی هم، در گوادلوپ تصویب می‌شود. اما وقتی که غرب با یک تظاهرات چندمیلیونی مواجه است که همه مردم در آن مرگ بر شاه می‌گویند، این احتمال هم مورد بررسی قرار می‌دهد که اگر لازم شد، نهایتا به جای شاه نایب‌السلطنه قرار دهند. دقت کنید تصمیم نگرفتند که حمایت از سلطنت را رها کنند، بلکه برای تداوم و بقای سلطنت پهلوی، چنین پیشنهادی را دادند. این دو با یکدیگر، خیلی تفاوت می‌کنند. یک زمانی هست که دیگر سلطنت را پشتیبانی نمی‌کنند، یک زمانی هم همه راه‌های پایداری سلطنت را مورد ارزیابی قرار می‌دهند؛ لذا اینها در گوادلوپ، همه راه‌های ادامه سلطنت را مورد بررسی قرار دادند.
 
عباس سلیمی نمین
 
پس از دیدگاه شما در گوادلوپ، یک نوع مرحله‌بندی برای نحوه حمایت از پهلوی‌ها صورت گرفت؟
در گوادلوپ، این مسئله از سوی برخی کشورهای اروپایی مطرح شد که اگر واقعا شاه نمی‌تواند در این شرایط بر مردم حکومت کند، باید فردی را از خانواده سلطنتی و درباریان، برای استمرار سلطنت روی کار آورد. شاه هم این مطلب را پذیرفته بود که برای بقای پادشاهی یا سلطنت، باید یک تغییراتی صورت بگیرد که خود آن هم، طرحی برای فریب جامعه بود، اما جواب نداد؛ لذا آمریکایی‌ها در این کنفرانس، زیر پای شاه را خالی نکردند. حتی کارتر (رئیس‌جمهور وقت آمریکا) که دائم دم از حمایت از حقوق بشر می‌زد، بعد از کشتار 17 شهریور، شاه را مورد حمایت قرار داد و اعلام کرد: ما از این‌گونه تصمیمات حمایت خواهیم کرد!
 
یکی از انگاره‌های جریان سلطنت‌طلب، احتراز شاه از کشتار مردم است. ارزیابی شما از این ادعا چیست؟
آنها اگر می‌خواستند قتل‌عام را در ایران بیش از آنکه صورت داده‌ بودند، صورت بدهند، در واقع برایشان باتلاقی به‌وجود می‌آمد! بدین معنی که کشتار بیش از اینِ مردم، ارتش ایران را تجزیه می‌کرد! لذا در صورت تجزیه ‌شدن ارتش، یعنی قرار گرفتن یک عده‌ای از ارتشیان در برابر یک عده‌ دیگر و شکل‌گیری جنگ بین اینها، آمریکایی‌ها وادار می‌‌شدند خود که وارد این مخاصمه شوند و آنها از چنین چیزی ابا داشتند. به همین خاطر آمریکایی‌ها، بیش از این نمی‌توانستند که برای کشتار مردم ایران فشار بیاورند. از سوی دیگر شاه هم، مایل به سرکوب انقلاب ملت ایران بود. طبعا او تمایل داشت که انقلاب ملت ایران نابود شود. اما چون احساس ترس می‌کرد، می‌خواست وقتی این کار صورت می‌گیرد که در ایران حضور نداشته باشد!
 
شاه به چه دلیل سعی می‌کرد که کشتار گسترده‌تر را پس از خروج خود از ایران رقم بزند؟
این مسئله به این برمی‌گشت که محمدرضا پهلوی یک آدم بسیار بسیار ترسو و  بزدل بود. او بیشتر اهل عیاشی و بزم بود تا خطر کردن و ایستادن. آدمی که اهل عیاشی و بزم و خوش‌گذرانی باشد، طبیعی است که اهل ورود به صحنه‌های پرمخاطره نیست. محمدرضا پهلوی برای ادامه کشتار، باید آمادگی برای یک جنگ رو‌یاروی را می‌داشت، اما او آمادگی این کار نداشت و به‌شدت می‌ترسید که تظاهرات چندمیلیونی، به طرف کاخ او بیاید و تمام بساط او را جمع کند! او قبلا گزارش‌هایی در خصوص اعتراضات مردم دریافت کرده بود؛ به همین خاطر در روز تاسوعا و عاشورای 1357، وقتی با بالگرد بر فراز آسمان تهران پرواز کرد و فریاد مرگ بر شاه چند میلیون جمعیت را خودش شنید، متوجه شد که در جامعه چه تحولی رخ داده و میزان تنفر ملت از او چقدر است! لذا بعد از این قضایا، او دقیقه‌شماری می‌کرد که زودتر از ایران خارج شود.
 
البته امروز این حرکت، این‌طور تفسیر می‌شود که محمدرضا پهلوی به خاطر آنکه مردم‌دوست بود، دست به کشتار نزد و از کشور خارج شد؟
این حرفِ بسیار بی‌اساسی است که مطرح می‌شود. خیر، محمدرضا پهلوی مصمم بود کشتار صورت گیرد، اما بدون حضور خودش. او حتی می‌دانست که اگر کودتا صورت بگیرد، چقدر انسان در کشور کشته می‌شوند؛ بااین‌همه، به فرماندهانش گفت: از طرح کودتای هایزر، با تمام وجود پشتیبانی کنند. این گفته شاه، به معنای این است که او علاقه‌مند به مردم بود؟ همه می‌دانستند که انجام طرح کودتا، منجر به کشتار قشر وسیعی از جامعه ایران خواهد شد و بخش قابل توجهی از مردم را به قربانگاه خواهد برد. علاوه بر آنکه باید مناطق مختلفی را بمباران می‌کردند و این، باعث شروع جنگ شهری در سراسر کشور می‌شد و کشتار برای مدتی مدید و نامعلوم، ادامه پیدا می‌کرد. از جمله طرح‌های کودتاچیان، افزایش ساعت حکومت نظامی بود؛ آن هم برای اینکه به راحتی بتوانند نیروهای لازم را برای انجام کودتا به میدان بیاورند، اما علی‌رغم اینکه برخی عزیزان از مردم خواسته بودند که برای جلوگیری از کشتار، از خانه‌هایشان خارج نشوند، حضرت امام طی بیانیه‌ای اعلام کردند: مردم به خیابان‌ها بریزند و حکومت نظامی را نادیده بگیرند. همین امر باعث شد که علاوه بر فروپاشی ارتش از درون، همان حرکتی هم که صورت گرفت، کاملا با مقاومت مردم خنثی شود و آمریکایی‌ها به نتیجه لازم دست نیابند.
 
آمریکایی‌ها  به چه علت نمی‌خواستند این کشتار به نام آنها ثبت شود؟
چون آنها هم مانند شاه، از کشتار وسیع مردم می‌ترسیدند! انقلاب ملت ایران، هرگز به گونه‌ای نبود که آنها با کشتار چند نفر، بتوانند این قضیه را پایان ببخشند. یک انقلاب سراسری که همه اقشار ملت در آن حضور دارند، در جریان بود. به همین دلیل هم کشتار، نه تنها به آن پایان نمی‌داد، بلکه بر ابعاد آن مسئله می‌افزود. آمریکایی‌ها می‌دانستند که اگر کشتار وسیع هم انجام دهند، احتمال اینکه بتوانند انقلاب ایران را مهار کنند، بسیار بسیار کم خواهد بود! چون انقلابی که بر اساس آگاهی و رشد فکری یک ملت صورت می‌گیرد، کشتار نه تنها آن را مهار نمی‌کند، بلکه بر ابعاد آن آگاهی می‌‌افزاید. آمریکایی‌ها این نکته را می‌دانستند که با یک ملت آگاه‌شده و مصمم مواجه‌اند. اگر این ملت مصمم را قتل عام می‌کردند، بیشتر انگیزه‌ها را برای پایان دادن به عمر استبداد و سلطه تقویت می‌کردند؛ لذا در این مقطع، ما شاهد نوعی پاس دادن هستیم! اسرائیلی‌ها می‌گویند: آمریکایی‌ها این کار را انجام بدهند، آمریکایی‌ها هم می‌گویند: شاه این کشتار را انجام دهد! شاه هم سران ارتش را به هایزر می‌سپارد که آنها این قتل‌عام را انجام بدهند. اما هیچ کدام نمی‌خواهند مسئولیت این قضیه را بپذیرند؛ چون این مسئله عواقب بسیاری برای آنها داشت.
 
عباس سلیمی نمین
 
آمریکایی‌ها به چه علت اجرای طرح کودتا را به تعویق انداختند؟
در تحلیل آنها، اینکه کودتا بتواند مؤثر باشد، احتمالش اندک بود؛ لذا آنها روی طرح فریب کار کردند؛ یعنی ابتدا به مردم وعده دادند که تمام کاباره‌ها را تعطیل و تاریخ اسلامی را مجددا احیا می‌کنیم، علاوه بر این به احزاب آزادی می‌دهیم و اگر تا به حال انتخابات معنایی نداشته، از حالا انتخابات معنی خواهد داشت و... از این قبیل. محمدرضا پهلوی نیز، از ملت عذرخواهی کرد و گفت: اشتباه کرده و قانون اساسی ملت ایران را زیر پا گذاشته است. شاه همه این حرف‌ها را می‌زد، برای اینکه مردم را فریب بدهد. اما وقتی این شیوه فریب به نتیجه نرسید، حاکمیت تصمیم گرفت با روی کار آوردن نخست‌وزیرهای متعدد و جا‌به‌جا کردن آنها، به نتیجه مطلوب برسد. اما وقتی این راه هم نتیجه نداد، تصمیم گرفتند از درون مخالفین، فردی را به عنوان نخست‌وزیر انتخاب کردند.
 
تبلیغات برخی عناصر داخلی و خارجی در باب میزان شهدای انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
امروز دیپلماسی عمومی آمریکا، انگلیس و اسرائیل، دیگر جواب نمی‌دهد! چون غرب عملکردی در ایران داشته که اگر این سیاهه دقیق آن، در پیش روی جوانان قرار بگیرد، غرب به هیچ‌وجه برای آنان، جاذبه نخواهد داشت؛ لذا چون طبق دیپلماسی عمومی، برای تغییر دیدگاه‌های ملتی که هدف است باید تلاش شود، طرفداران غرب در داخل کشور تلاش می‌کنند که چهره آن را تطهیر کنند. به همین خاطر می‌بینید که برخی صراحتا می‌گویند: آمریکا علیه ایران حرکت خصمانه‌ای نکرده، بلکه ما با تسخیر سفارت آمریکا، دشمنی را کلید زده‌ایم؛ درحالی‌که اگر آمریکایی‌ها کارنامه مثبتی داشتند و خوب عمل کرده بودند که ملت ایران علیه آنها قیام نمی‌کرد. من فکر می‌کنم که برای ابطال انگاره‌های تاریخی غرب‌گرایان داخلی و خارجی، به اندازه کافی سند وجود دارد و این تبلیغات معوج، به نتیجه‌ای نخواهد رسید.
https://iichs.ir/vdccs0qs.2bqo48laa2.html
iichs.ir/vdccs0qs.2bqo48laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما