نگاهی به شرایط زندان‌های سیاسی پهلوی دوم؛

مخوف‌ترین شکنجه‌گاه‌های ساواک

ساواک برای مقابله با مخالفان سیاسی رژیم پهلوی به تعقیب و بازداشت آنها دست می‌زد، اما با بازداشت این مخالفان، مرحله دیگری از فعالیت ساواک شروع می‌شد که عبارت بود از نگهداری و تخلیه اطلاعاتی زندانیان سیاسی. برای این منظور مکان‌های درنظر گرفته شده بود که مخوف‌ترین شکنجه‌گاه‌های آن زمان به‌شمار می‌آمدند
مخوف‌ترین شکنجه‌گاه‌های ساواک
 
زندان‌ها در دوران پهلوی دوم از چند منظر در تاریخ معاصر ایران حائز اهمیت هستند؛ از سویی به ویژه در دهه‌های 13۴۰ و 13۵۰ مهم‌ترین زندانیان سیاسی معاصر ایران را در خود جای داده بودند و از سوی دیگر طیف‌های متعددی از زندانیان سیاسی اعم از مذهبی و چپ‌های مارکسیست در این زندان‌ها بعضا با یکدیگر مباحثات داغ سیاسی و ایدئولوژیک داشتند؛ علاوه بر زندانیان، کالبد زندان نیز در این برهه حائز اهمیت است و البته زندانیان سیاسی در زندان‌های مخصوص و جدا از سایرین تحت نظر بودند.
 
ساواک؛ زندانبان بزرگ
دوران پساکودتای ۲۸ مرداد برای محمدرضا پهلوی، برهه‌ای ویژه بود؛ از سویی باید مقابل مخالفان داخلی‌اش مانور قدرت می‌داد و از سوی دیگر لازم بود تا با بهره‌گیری از تجارب سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه از بروز رخدادهای مشابه جلوگیری کند؛ این گونه بود که ساواک در سال ۱۳۳۵ تحت نظارت مستقیم آمریکایی‌ها تشکیل شد.۱
 
ساواک بعدها خود را مجاز به دخالت در تمام امور می‌دید و تنها به شخص محمدرضا پهلوی پاسخگو بود. در این میان ساواک دست به تأسیس و یا اداره زندان‌های اختصاصی خود نیز زد که مهم‌ترین محل نگهداری زندانیان سیاسی با روش‌های خاص ساواک بودند؛ یعنی زندان‌های قزل قلعه، اوین و قصر.
 
اوین؛ دژ مخوف شکنجه
با وجود آنکه از دهه 13۴۰ به بعد ساواک اقدام به تأسیس زندان‌های جدید و یا بازسازی زندان‌های قدیمی کرد، اما همچنان «اوین» مخوف‌ترین محلی بود که ساواک از آن برای تحت نظر قرار دادن و همچنین شکنجه زندانیان سیاسی بهره می‌گرفت. شرایط زندانیان سیاسی در زندان اوین به هیچ وجه مطلوب نبود و ساواک از هر ابزار و روشی برای آزار دادن آنان بهره می‌گرفت.
 
به گفته مهین دولتشاه فیروز، همسر مظفر فیروز «آژان‌های ساواک با ادواتی که از آمریکا برای شکنجه دادن وارد می‌شد زندانیان سیاسی را اگر به سوی مرگ نمی‌فرستادند بدون تردید برای همیشه لذت زندگی را در آنها می‌کشتند و بسیاری از بین آنها زمین‌گیر و فلج، به نام زندگی نفس می‌کشیدند».۲ اسدالله لاجوردی و آیت‌الله طالقانی از مهم‌ترین زندانیان سیاسی حاضر در زندان اوین بوده‌اند.
 
قصر، دخمه مرگ
زندان قصر زندان مخوف دیگری بود که با نام ساواک و البته زندانیان سیاسی پیوند خورده بود. تأسیس و ساختمان اولیه این زندان به دوران رضاشاه بازمی‌گردد؛ مارکوف روسی با نظر رضاشاه کار تأسیس نخستین زندان مدرن سیاسی ایران را کلید زد.
 
تا پیش از دهه 13۴۰ زندان قصر عمدتا محل نگهداری زندانیان سیاسی منتسب به مارکسیسم بودند، اما از این دهه به بعد گروه‌های اسلامی و زندانیان سیاسی منتسب به این گروه‌ها نیز به جمع زندانیان قصر پیوستند. بعدها نیز به‌ویژه از اوایل دهه 13۵۰ش، اعضای گروه مجاهدین خلق و فدائیان اسلام هم به جمع زندانیان سیاسی قصر اضافه می‌شوند، به نوعی که دیگر زندانیان سیاسی را در اقلیت قرار می‌دهند. شرایط نگهداری زندانیان سیاسی در قصر وضعیت عجیب و غریبی داشت و با نام «قصر» بسیار ناهمخوان بود.
 
زندانیان سیاسی قصر حق اجتماع بیش از سه نفر را نداشتند؛ اخبار و حتی بریده روزنامه‌هایی که به شکل قاچاق وارد زندان می‌شد، بین زندانیان دست به دست می‌شد و کمترین دسترسی آزاد به منابع اطلاعاتی وجود داشت. قصر دارای دو زندان عمومی به اضافه زندان دارالتأدیب، دو زندان سیاسی به شماره‌های ۳ و ۴ و یک زندان مسلولین و بخش روانی و بهداری بود.۳
 
زور و خشونت و بهره‌گیری از روش‌های عجیب و غریب شکنجه زندانیان سیاسی در زندان قصر سبب شده بود تا ساواک به عنوان گرداننده اصلی این زندان هیچ‌گاه به تحلیل دقیقی از انگیزه‌های زندانیان سیاسی نرسد و همین تحلیل‌های نامتوازن را نیز در اختیار شاه قرار می‌داد.۴
 
حبیب‌الله عسگر اولادی، حجج اسلام ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی و... از مهم‌ترین زندانیان سیاسی بودند که مدتی را در زندان قصر گذرانده‌اند.
 
زندانیان سیاسی قصر حق اجتماع بیش از سه نفر را نداشتند؛ اخبار و حتی بریده روزنامه‌هایی که به شکل قاچاق وارد زندان می‌شد، بین زندانیان دست به دست می‌شد  و کمترین دسترسی آزاد به منابع اطلاعاتی وجود داشت. قصر دارای دو زندان عمومی به اضافه زندان دارالتأدیب، دو زندان سیاسی به شماره‌های ۳ و ۴ و یک زندان مسلولین و بخش روانی و بهداری بود  
کمیته مشترک ضدخرابکاری
ساواک یک زندان پشت پرده ویژه نیز برای زندانیان سیاسی تدارک دیده بود که کمیته مشترک ضد خرابکاری بود. تظاهرات دانشجویی سال ۱۳۴۹ اداره کل سوم (امنیت داخلی ساواک) را بر آن داشت تا کمیته ویژه‌ای را مأمور شناسایی عوامل اصلی حرکت‌های دانشجویی کند۵ و بعدها همین کمیته با پر و بال گرفتن و البته بزرگ شدن از نظر سازمانی، هم عنوانی برای ناظران و دستگیرکنندگان و شکنجه‌کنندگان شد و هم نامی برای نگهداری زندانیان سیاسی.
 
کمیته و تخلیه اطلاعاتی
ساختمان کمیته اما از همان ابتدا برای نگهداری زندانیان سیاسی تدارک دیده شده بود؛ از اوایل دهه 13۵۰ کمیته مشترک ضدخرابکاری تبدیل به محل بازداشت و تخلیه اطلاعاتی زندانیان امنیتی، محل استقرار بازجویان و شکنجه‌گران رژیم پهلوی دوم شده بود و زندانیان سیاسی با روش‌های خاصی در این محل تخلیه اطلاعاتی می‌شدند. این ندامتگاه در بهترین حالت برای نگهداری و تخلیه اطلاعاتی دویست زندانی سیاسی تدارک دیده شده بود، اما در بسیاری از مواقع بعضا دو برابر بیشتر از ظرفیت خود نیز زندانیان سیاسی را در خود جای می‌داد.۶
 
نگاهی به سیاهه شکنجه‌هایی که در کمیته مشترک ضدخرابکاری علیه زندانیان سیاسی به کار گرفته می‌شد خود گویای وضعیت نگهداری زندانیان در این زندان بود؛ بی‌خوابی ممتد زندانیان، نگهداری در سلول‌های انفرادی برای مدت بسیار طولانی، شوک الکتریکی، تحقیر و توهین، سیلی‌های ممتد، ادرار در دهان زندانی، کشیدن ناخن‌ها، فرو کردن سنجاق و سوزن زیر ناخن‌ها و تهدید و استعمال بطری به زندانی۷ بخشی از شکنجه‌‌هایی است که علیه زندانیان سیاسی در کمیته مشترک ضدخرابکاری اعمال می‌شد.
 
چهره‌های مشهوری همچون آیت‌الله خامنه‌ای، احمد توکلی، جعفری گیلانی و علی شریعتی در این زندان حضور داشته‌اند.
 
تیپولوژی زندانیان سیاسی
فصل مشترک تمامی زندانیان سیاسی این زندان‌ها این بود که با وضعیت موجود براساس ایدئولوژی خود مخالف بودند و تداوم فعالیت پهلوی دوم را برنمی‌تافتند و تحت این مخرج مشترک به گروه‌های مختلفی همچون مجاهدین خلق، جریان مذهبی، ملی‌گرایان و فدائیان خلق، مارکسیست‌ها و... تقسیم می‌شدند.
 
تعداد زندانیان سیاسی گروه‌های مختلف اسلامی و همچنین روحانیون به‌ویژه از دهه 13۵۰ به بعد رو به افزایش بود؛ گروهی که رژیم پهلوی معمولا در معادلات خود جایگاه کمتری برای آنان قائل بود و بیشتر گوش به زنگ اقدامات و فعالیت‌های خرابکارانه گروه‌های چپ و مارکسیست بود و توان عملیاتی و تئوریک گروه‌های اسلامی را دست کم گرفته بود.
 
آمار متناقض زندانیان سیاسی
شاه معمولا با رسانه‌های بیگانه و خارجی راحت‌تر بود و آنها را برای گفت‌وگو انتخاب می‌کرد، اما همین رسانه‌های خارجی نیز عمدتا در برابر موج فزاینده زندانیان سیاسی از وی سؤال می‌کردند و آمار و ارقام اعلام‌شده از سوی شاه در مورد تعداد زندانیان سیاسی را به چالش می‌کشیدند.
 
با وجود تکذیب‌های مکرر محمدرضا پهلوی آمارها بیانگر این بودند که حدود ده‌هزار نفر از سال 1352 تا قبل انقلاب اسلامی به این شکنجه‌گاه‌ها و زندان‌های سیاسی منتقل شده بودند که هزار نفر آنان زن بودند.۸
 
رژیم پهلوی و ساواک به عنوان زندانبان بزرگ رژیم به‌ویژه از اوایل دهه 13۵۰ به زعم خود دست به ابتکاری نیز در نگهداری و نظارت بر زندانیان سیاسی زده بود و آن هم این بود که این گروه از زندانیان را با سایر زندانیان در یک بند نگهداری می‌کرد و بعضا زندانیان سیاسی از سوی سایرین مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند، اما این ترفند یک شمشیر دولبه بود؛ زیرا بسیاری از زندانیان سیاسی به‌ویژه آنان که منتسب به جریان اسلامی بودند از این حربه به عنوان یک فرصت استفاده کرده و زندانیان دیگر را مورد آموزش قرار می‌دادند.
 
فرجام سخن
رژیم پهلوی دوم به‌ویژه از دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد، تلاش می‌کرد تا گارد امنیتی خود را هرچه قوی‌تر کند. یکی از ابزارهای این مهم به بند کشیدن زندانیان سیاسی، آزار و اذیت و شکنجه آنان و تخلیه اطلاعاتی بود تا از این طریق آنان را از مقابل ریل به زعم خود توسعه و پیشرفت کشور بردارد. برای این مهم زندان‌هایی را نیز در سطح کشور تعبیه کرده بود که عمدتا در تهران بودند، اما در سایر شهرها همچون مشهد، شیراز، کرمانشاه و... نیز چنین مراکزی را تدارک دیده بود، اما قصر، اوین و قزل قلعه و کمیته مشترک ضدخرابکاری مهم‌ترین این زندان‌ها بودند. فصل مشترک مخالفان، مقابله با پهلوی دوم بود و فصل مشترک زندانبانان نیز تغذیه فکری از سوی ساواک بود که عموما روش‌های خشونت‌باری را برای نگهداری و تخلیه اطلاعاتی زندانیان سیاسی به کار می‌گرفت.
 
نمایی از شکنجه در یکی از اتاق‌های کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک
نمایی از شکنجه در یکی از اتاق‌های کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک
 
پی نوشت:
1. مارک گازیوروسکی، دیپلماسی آمریکا و ایران، ترجمه جمشید زنگنه، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۱، ص ۲۰۰.
2. مهین دولتشاه فیروز، شاهزاده مظفرالدین‌میرزا فیروز بر پایه یادداشت‌ها، پاریس، بی‌نا، بی‌تا، ص ۴۷۰.
3. مهسا جزینی، مسیح در قصر (خاطرات اصغر کورنگی)، تهران، روزنه، ۱۳۹۷، ص ۵۸.
4. محمدابراهیم باستانی پاریزی، اژدهای هفت سر، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۷، ص ۷۱۲.
5. حشمت‌الله سلیمی، شکنجه به روایت شکنجه‌گران ساواک، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۷، ص ۹۶.
6. همان، ص ۸۹.
7. هادی غفاری، خاطرات حجت‌الاسلام مختاری، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، ص ۷۶.
8. علی‌رضا اسکندریان و گلشید کریمیان، کمون زندان، روایتی تاریخی با رویکرد جامعه‌شناختی از کمون زندان در دوره پهلوی دوم، تهران، نشر گل‌آذین، 1397، صص 66-68. https://iichs.ir/vdcdoz0f.yt0ok6a22y.html
iichs.ir/vdcdoz0f.yt0ok6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما