«نظری بر مکانت فرهنگی و مبارزاتی شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح» در گفت‌وشنود با زنده‌یاد آیت‌الله محسن مجتهد شبستری؛

او برای مبارزه با مکاتب مادی، حضور در میان جوانان را انتخاب کرد

زنده‌یاد آیت‌الله محسن مجتهد شبستری از دوره تحصیل در حوزه علمیه قم، با شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح آشنا شد و این معارفه، در سال‌های بعد و حضور هر دو در تهران، به یک دوستی صمیمی مبدل گشت. وی در گفت‌وشنود پی‌آمده، مکانت فرهنگی و مبارزاتی آن بزرگ را به توصیف نشسته است
او برای مبارزه با مکاتب مادی، حضور در میان جوانان را انتخاب کرد

پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
با شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح چگونه آشنا شدید و به‌مرور صمیمیت یافتید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. آشنایی من با شهید آیت‌الله مفتح (رضوان‌الله علیه)، به دوره تحصیل در حوزه علمیه قم برمی‌گردد. البته ایشان، چهار، پنج سالی زودتر از بنده به حوزه آمده و در درس خارج استادان بزرگوارِ آن شرکت کرده بودند. من هم طیِ سال‌های سال، همراه با ایشان در این درس‌ها، از جمله بحث قضاء مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی شرکت می‌کردم. بنده علاقه قلبی خاصی به ایشان داشتم و ایشان هم، به من لطف فراوانی داشتند. شهید مفتح ضمن شرکت در درس استادان بزرگ حوزه، خودشان هم سطوح عالی را تدریس می‌کردند و درس منظومه ایشان، بسیار پرجمعیت و پرشور بود. ایشان شرحی هم بر منظومه نوشته‌اند که اگر نگویم بی‌نظیر، قطعا کم‌نظیر است. قوت سخنان و استدلال‌های آن بزرگوار، تا حدود زیادی به مشرب فلسفی‌شان بازمی‌گشت.
 
با این جایگاه علمی، چرا از قم به تهران مهاجرت کردند؟
آیت‌الله مفتح می‌خواستند تا حضورشان در میان قشر جوان و دانشجویان بیشتر باشد، که فکر درستی هم بود؛ چون دانشگاه‌ها و جوانان به‌شدت در معرض تهدیدِ جریان چپ بودند و حضور ایشان و شهید آیت‌الله مطهری در دانشگاه، زمینه‌ساز تحول بود و مانع از گرایش جوانان به مارکسیسم و اندیشه‌های چپ شد. شهید مفتح در واقع پل وحدت بین حوزه و دانشگاه بودند و به همین دلیل هم، روز شهادت ایشان به این عنوان نام‌گذاری شد.
 
ایشان در پایتخت، به چه فعالیت‌هایی دست زدند؟
منزل بنده در تهران، نزدیک به منزل آیت‌الله مفتح بود؛ لذا رفت‌وآمدِ زیادی داشتیم. ایشان ابتدا در مسجد جاوید امام جماعت بودند و آنجا را به مرکزی برای تجمع دانشجویان و نسل جوان تبدیل کرده بودند؛ سخنرانان انقلابی و مبارز را دعوت می‌کردند تا مسائل روز را برای مخاطبان تبیین کنند. پس از بسته شدن مسجد جاوید، ایشان به مسجد قبا (واقع در پشت حسینیه ارشاد) رفتند و آنجا را تبدیل به مرکز انقلابیون کردند و با دعوت از شخصیت‌های متعهد و مبارز، نقش برجسته‌ای در روشنگری و تقویت مبانی انقلاب داشتند؛ به عنوان
نمونه، شهید آیت‌الله مطهری در این مسجد سخنرانی داشتند و بنده هم این افتخار را داشتم که چند جلسه‌ای در آنجا سخنرانی کنم.
 
در تأسیس جامعه روحانیت مبارز تهران، نقش آیت‌الله مفتح را چگونه دیدید؟
این جامعه از روزی که تأسیس شد، بزرگانی چون شهید آیت‌الله مطهری، شهید آیت‌الله بهشتی، شهید آیت‌الله مفتح، شهید دکتر باهنر، مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی و... در پایه‌گذاری آن سهیم بودند. بنده هم در خدمت شهید مفتح و سایر این بزرگواران، خدمت می‌کردم. شهید بهشتی، که نقش برجسته‌ای در تأسیس این جامعه داشتند، گاهی پیشنهاد می‌کردند که جلساتِ آن در منزل ایشان برگزار شود. در آن زمان، هنوز جامعه محلی نداشت و جلسات به شکل سیار برگزار می‌شدند.
در دوره‌ای که حضرت امام در عراق بودند، شهیدان مطهری، بهشتی و مفتح، با ایشان در تماس بودند و نظراتشان را می‌گرفتند و به جامعه منتقل می‌کردند؛ سپس در جلسات، درباره نحوه اجرای دستورات امام تصمیم‌گیری می‌شد. در دوران اوج‌گیری انقلاب اسلامی نیز، همین رویه معمول بود.
 
 زنده‌یاد آیت‌الله محسن مجتهد شبستری در کنار شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح و جمعی از روحانیون منطقه شمال تهران
زنده‌یاد آیت‌الله محسن مجتهد شبستری در کنار شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح و جمعی از روحانیون منطقه شمال تهران
 
از برگزاری نماز عید فطر در سال 1357 به امامت ایشان، چه خاطراتی دارید؟
نماز عید فطرِ سال 1357، در تپه‌های قیطریه و به امامت آیت‌الله مفتح برگزار شد. جمعیت انبوهی در آن مراسم شرکت کردند. بعد از اقامه نماز و سخنرانی شهید دکتر باهنر، جمعیت به طرف حسینیه ارشاد به راه افتاد. برای اولین بار بود که علیه شاه و کلیّت حکومتِ او، شعار سر داده شد. مأموران سعی کردند ممانعت به عمل آورند، اما مردم تا میدان آزادی به راه‌پیمایی ادامه دادند. این تظاهرات، مقدمه رویداد 17 شهریور و راه‌پیمایی‌های عظیم تاسوعا و عاشورا شد. شهید مفتح در تمام این صحنه‌ها، پیشتاز بودند. بی‌تردید نماز عید فطر، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی است.
 
بازداشت علمای شاخص و مبارز تهران، در ماه رمضان آن سال را روایت کنید.
در آن ماجرا هم، در خدمت آیت‌الله مفتح بودم. پس از حادثه اصفهان و کشتار مردم در این شهر توسط مأموران، در منزل یکی از علمای غرب تهران جلسه‌ای برگزار شد که در آن شهید بهشتی، شهید مفتح و حدود بیست و چند نفر از علمای مبرز تهران حضور داشتند. در آنجا، با حضرت امام تماس گرفته و کسب تکلیف شد. امام دستوراتی را فرمودند که یادداشت کردیم و قرار شد تا در فردای آن شب، در منزل آیت‌الله امامی کاشانی و بر اساس دستورات امام، اعلامیه‌ای با امضای جامعه روحانیت مبارز تهران تنظیم کنیم و طیِ آن، مردم به مقاومت دعوت شوند. وقتی جلسه در نزدیکی‌های سحر به اتمام رسید، دیدیم خانه در محاصره سربازان است! همه ما را بازداشت کردند و بردند! من یادداشتی از فرمایشات امام را در جیبِ خود داشتم. ما را بردند و سحریِ مختصری به ما دادند که روزه بگیریم. فردا ظهر، نمازهای جماعت اغلب مساجدِ مهم تهران تعطیل شدند و خبر بازداشت علمای برجسته پایتخت، به‌سرعت پخش شد. خبر آمد که حتی در آذربایجان هم قرار است به دلیل دستگیری چند تن از علمای آنجا، از جمله آیت‌الله سیدهادی خسروشاهی و بنده بازار را تعطیل کنند. ساواک که به‌شدت احساس خطر می‌کرد، در ساعت 5 یا 6 بعد از ظهر ما را آزاد کرد. خاطرم هست که شهید مفتح گفتند: «کاش ما را بیشتر نگه می‌داشتند تا تأثیر آن بیشتر شود!» ایشان در روند مبارزات، چنین روحیه‌ای داشتند.
 
 

پرونده شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح
 
https://iichs.ir/vdchixni.23n-mdftt2.html
iichs.ir/vdchixni.23n-mdftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما