«علامه شیخ محمدتقی بهلول گنابادی، در عرصه تبلیغ دینی» در گفت‌وشنود با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسین صبور بیلندی

منبر او در مناطق سنی‌نشین نیز، مسمتعان زیادی داشت

حجت الاسلام والمسلمین محمدحسین صبور بیلندی، در زمره شاگردان زنده‌یاد علامه شیخ محمدتقی بهلول گنابادی و از روحانیون شهر گناباد به‌شمار می‌رود. وی در گفت‌وشنود پی‌آمده، به توصیف شخصیت علمی و تبلیغی آن فقید سعید پرداخته است. امید آنکه علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.
منبر او در مناطق سنی‌نشین نیز، مسمتعان زیادی داشت
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
آشنایی شما با زنده‌یاد علامه شیخ محمدتقی بهلول گنابادی، به چه مقطعی باز می‌گردد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. مرحوم علامه بهلول (اعلی الله مقامه الشریف)، نوه دایی پدرم، آیت‌الله صبور بیلندی بود. قبل از اینکه ایشان به بیلند گناباد برگردد، درباره قیام مسجد گوهرشاد و فرار ایشان به افغانستان و سی سال زندانی بودن در آنجا، چیزهایی شنیده بودم. تا زمانی که ایشان در افغانستان بود، مردم امیدی به بازگشت ایشان نداشتند، ولی وقتی به مصر رفت و مردم صدای ایشان را از رادیو مصر شنیدند و بعد هم خواهر و مادرشان در کربلا با ایشان ملاقات کردند، امیدواری به بازگشتشان زیاد شد. وقتی که ایشان به گناباد برگشت، تمام زنان و مردان بیلند و شهرهای اطراف، در حسینیه گناباد به دیدارشان آمدند و اظهار خوشحالی کردند.
 
محمدحسین صبور بیلندی
 
مکانت و شأن علمی علامه بهلول را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
علامه بهلول در زمینه تفسیر قرآن و عقاید، اطلاعات بسیاری وسیعی داشت. همین‌طور در تاریخ، از اطلاعات و دانش کافی برخوردار بود. یادم هست یک‌بار آقای ملکی کدخدای محل، از ایشان پرسید: «حاج آقا! شنیده‌ایم که حافظ کل قرآن هستید؟» ایشان گفت: «بله؛ حافظ کل قرآن، با سه تفسیر هستم!». خود من در دوران طاغوت، نذر کردم که اگر از سربازی معاف بشوم، به حوزه می‌روم. اگر پیشرفت کردم، ادامه می‌دهم و اگر پیشرفت نکردم، دست کم مسائل خودم را یاد می‌گیرم. مقدمات را نزد حاج آقا بیلندی شروع کردم. ایشان به در خانه‌مان می‌آمد و صدایم می‌زد و با هم، به مسجد کنار خانه می‌رفتیم و مقدمات را درس می‌داد. یک روز ایشان سر ساعت نیامد! من کتابم را برداشتم و به سوی خانه ایشان رفتم تا ببینم چه شده؟ مرحوم آقای بهلول، مرا در کوچه دید و پرسید: درس می‌خوانی؟ گفتم: بله؛ منتظر حاج آقا بیلندی هستم که بیایند و به من درس بدهند. گفت: بیا خودم به تو درس می‌دهم. به مسجد امام باقر(ع)، در پایین محله رفتیم. ایشان اول مرا امتحان کرد و گفت: کلمه‌ای را صرف کنم و وقتی دید بلدم، گفت: هر روز می‌آیم و یک ساعت به تو درس می‌دهم! خلاصه درسی را که در حوزه دو سه ماه طول می‌کشید، نزد ایشان در ظرف ده روز یاد گرفتم و همین باعث شد که در طلبگی پیشرفت کنم. نَفس ایشان، برای من خیلی خوب بود.
 
به حافظه خارق‌العاده علامه بهلول اشاره کردید و دیگران نیز دراین‌باره فراوان گفته‌اند. به نظر شما رمز برخورداری از چنین حافظه‌ای چه بود؟
تلاوت زیاد قرآن! ایشان هر هفته، یک ختم قرآن داشت. یک‌بار ایشان را به منزل خود بردم. من چهار دختر و چهار پسر دارم. ایشان به بچه‌ها بسیار علاقه داشت و ما هم همیشه، یک نوزاد شیرخوار داشتیم. نوزادان هر قدر هم که بی‌قرار بودند، به محض اینکه در آغوش ایشان قرار می‌‌گرفتند، آرام می‌شدند! به‌هرحال وقتی به خانه رسیدیم، ایشان فرمود: «قرآن بیاور، من می‌خوانم، شما رج بزن!». یک جزء را به این شکل خواندیم و پرسید: «خسته شدی؟» گفتم: «شما می‌خوانید، من خسته بشوم؟» یک جزء دیگر را هم خواندیم و ایشان فرمود: «به درد عالم قبر می‌خورد!». خواندن قرآن، ارتباط قوی انسان با خدا، سلامت جسم و روان و حافظه قوی می‌آورد. نماز شب، تلاوت قرآن و ارتباط قوی با خدا، رمز سلامتی و نشاط ایشان بود. حاج آقا هر جا که بود، نماز اول وقتش ترک نمی‌شد. تقریبا در اغلب روزها هم، روزه بود. بیشتر ماست و لبنیات می‌خورد و به چربی و گوشت علاقه نداشت؛ به همین دلیل تا آخر عمر سالم بود و اگر در زلزله بم زمین نمی‌خورد، دچار آن عارضه مغزی نمی‌شد.
ایشان برای تبلیغ درباره اسلام، منتظر نمی‌ماند کسی دعوتش کند و دائما در سفر بود. هر شهری هم که می‌رفت،‌ تبلیغش برای خدا بود و ابدا انگیزه مالی نداشت. ایشان فقط به تبلیغ در شهرهای ایران هم بسنده نمی‌کرد، بلکه به همه کشورهای اسلامی می‌رفت و در همه جا هم، قربة الی‌الله تبلیغ می‌کرد. هر جا هم که می‌رفت، مردم تحت‌تأثیر حرف‌هایش قرار می‌گرفتند؛ چون از قرآن و تاریخ می‌گفت. ایشان حتی در مناطق سنی‌نشین هم، مسمتعین زیادی داشت؛ به خاطر اینکه برداشت‌هایش قرآنی بود. بسیار به ظهور امام زمان(عج) امیدوار بود و به دیگران هم امیدواری می‌داد. همیشه می‌گفت: «باید سالم و قوی باشیم تا بتوانیم سرباز خوبی برای حضرت باشیم».
 
به نظر شما چرا از منبرهای علامه بهلول، استقبال زیادی می‌شد؟
به خاطر تقوا، سادگی، صفا، تواضع و اطلاعات زیاد در زمینه‌های مختلف. ایشان علم و معنویت کم‌نظیری داشت. مقام معظم رهبری فرمودند: «اعجوبه قرن بود»، که واقعا توصیف بجا و کاملی است.
 
https://iichs.ir/vdcb8gb5.rhbg9piuur.html
iichs.ir/vdcb8gb5.rhbg9piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما