حیاتش نمادی بود از شکوه و جلالت تاریخی مرجعیت شیعه. این را هر رهگذری که چند ساعت مانده به اذان ظهر یا مغرب، از حوالی مسجد فاطمیه قم گذر می‌کرد درمی‌یافت. جماعتی که از ساعت‌ها قبل در صفوف جماعت و طبقه دوم و حتی بامِ مسجد جا می‌گرفتند، یا در مسیر آن تا منزل محقرش می‌ایستادند، با این امید که لحظه‌ای او را بنگرند یا دعایی و تبرکی بجویند یا نمازشان را به امید قبول، به نماز او منضم سازند! عارف فومنی، اما این همه اقبال را بی‌تظاهر جلب کرده بود. نه مانند بسیاری، چندان خود را در معرض گذارده بود، نه حتی در حد متعارف سخن می‌گفت و نه قول اجابت و کرامت به کسی می‌داد! مردم خود به تجربه فهمیده بودند که او گاه چیز‌هایی را درمی‌یابد که دیگران نمی‌دانند و گره‌گشایی‌هایی می‌کند که الباقی نمی‌توانند!... یکی از غنی‌ترین و ناشناخته‌ترین جنبه‌های شخصیت او، فهم غنیِ تاریخی و سیاسی‌اش بود. وی همواره در داوری‌های اجتماعی و سیاسی خود، گریزی به مشروطیت داشت و توالی فاسد آن را دامنگیر جامعه ایران می‌دانست. تلقی او از پیامد‌های مشروطه، بیش و پیش از همه از مشاهدات وی در نجف مایه می‌گرفت و منقولات استادانش. همین نگاه پخته به سیاست ــ با وجود آنکه هرگز بدان تظاهر نمی‌کرد ــ موجب می‌گشت که در مقاطع خطیر، زنهار‌هایی دهد و پیغام‌هایی محرمانه بفرستند یا ادعیه و عباداتی کارگشا توصیه کند. او خردترین تا کلان‌ترین مشکلات جامعه را به خداترسی مردم و مسئولان منتسب می‌ساخت و به هر مناسبتی، اشارت خویش را بدان معطوف می‌کرد.

ده سال پیش در چنین روزهایی، قم و در نگاهی کلان‌تر ایران و شیعه، یکی از لنگرگاه‌های آرامش و امنیت خویش را از کف داد! و در پی آن دریغی بزرگ به میان افتاد که قدر مسلم، تا مدت‌ها مانندی برای او نخواهد آمد! تصاویری که پیش روی شماست به همین مناسبت تقدیم شده است.
https://iichs.ir/vdcb.9b0urhbzwiupr.html
iichs.ir/vdcb.9b0urhbzwiupr.html
نام شما
آدرس ايميل شما