اقتصاد ایران در دهههای پایانی حکومت پهلوی، چهرهای دوگانه داشت: سطحی آراسته از نوسازی و سرمایهگذاری، و بستری درهمتنیده از رانت، انحصار و فساد. در پس این تضاد، سه شخصیت بانفوذ قرار داشتند که ردّ نقششان از بانکها تا رسانه، از زمینهای شمال تا داروخانههای پایتخت دیده میشد. این گزارش، داستان برآمدن و نفوذ این سه نفر و تأثیرشان بر ساختار اقتصادی آن دوران را روایت میکند

















