بررسی علل مخالفت و موضع‌‌گیری برخی دولت‌‌های خارجی علیه جشن‌‌های 2500 ساله؛

رویکرد خارجی‌ها به نمایش شاهانه در تخت جمشید

جشن‌‌های 2500 ساله شاهنشاهی، نام مجموعه جشن‌‌هایی است که در روزهای 20 تا 24 مهر 1350ش، در تخت جمشید شیراز برگزار شد، به‌‌رغم بریزوبپاش‌های شاهانه در این جشن‌‌ها، اصلی‌‌ترین متحدان پهلوی دوم، یعنی الیزابت، ملکه انگلستان و دوست نزدیک او، ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، در این نمایش شرکت نکردند
رویکرد خارجی‌ها به نمایش شاهانه در تخت جمشید
 
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ جشن‌‌های 2500 ساله شاهنشاهی، نام مجموعه جشن‌‌هایی است که به مناسبت دو هزار و پانصدمین سال تاریخ مدون شاهنشاهی ایران از تاریخ 20 تا 24 مهر 1350ش، در تخت جمشید شیراز برگزار شد. در این تئاتر سیاسی، محمدرضا پهلوی در مرکز صحنه قرار داشت. او خود را به‌عنوان پادشاهی بزرگ و وارث یک سنّت سلطنتی چند هزارساله و یک انقلابی نوساز معرفی کرد. شاه برای بازنمایی شکوه گذشته، و مهم‌‌تر از آن منحرف کردن ذهن عموم از وضعیت نامطلوب اقتصادی مردم ایران، استبداد فراگیر، محکومان سیاسی، و سایر عواملی که وجهه او را در سطح بین‌‌المللی خدشه‌‌دار می‌‌کرد، جشن پرهزینه‌‌ای را برپا کرد، اما به‌‌رغم بریزوبپاش‌های شاهانه، اصلی‌‌ترین متحدان او، یعنی الیزابت، ملکه انگلستان و دوست نزدیک او، ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، در این نمایش شرکت نکردند. این نوشتار بر آن است ضمن چرایی برگزاری این جشن‌‌ها، موافقان و مخالفان آن را معرفی و علت مخالفت و موضع‌‌گیری برخی دولت‌‌ها را علیه شاه بررسی کند.
 
کسب محبوبیت در میان رهبران خارجی و جدایی از مردم
به نظر می‌‌رسد که برای شاه، همه‌چیز به مبنای مادی آن تقلیل یافته بود. ساخت سازه‌‌های عظیم در میدان شهرها فقط بخش کوچکی از این دگرگونی اجتماعی است. او فکر می‌‌کرد با تخصیص اعتبارات به این ساخت‌وسازها، به افزایش محبوبیت خود نزد مردم و عظمت‌‌طلبی نظام شاهنشاهی کمک می‌کند، اما در عمل، یکی از وظایف ساواک این بود که مراقب باشد روزنامه‌‌های ایران، شاه و انقلاب سفید او را ستایش کنند. درواقع آنچه در واقعیت رخ می‌داد مخالفت مردم با رویکرد حکمرانی شاه و افزایش انگیزه انقلابی در میان گروه‌‌های اسلامی و خواست تغییر در نظام سیاسی بود.
 
با توجه به این وضع محمدرضا پهلوی به جای تلاش برای کسب محبوبیت در داخل کشور، در فکر کسب وجهه بین‌‌المللی برای خود و تحکیم مشروعیت سلسله پهلوی و جلب نظر جامعه بین‌‌المللی به ایران با برگزاری جشن‌‌های 2500 ساله افتاد. او به اقتضای شخصیت خود می‌‌خواست این هدف‌‌ها را نه با توسل به مردم ایران، بلکه با توسل به رهبران دولت‌های خارجی به‌دست آورد؛ بنابراین، نزد مردم ایران این ذهنیت وجود داشت که در نظر محمدرضا پهلوی، رهبران خارجی به‌واقع بیش از مردم ایران اهمیت دارند.[1] اعلام خبر برگزاری جشن‌‌های سال 1350 در تخت جمشید، احساسات منفی مردم و برخی گروه‌‌های سیاسی را بیش از پیش برانگیخت. در باب مراسم می‌‌توان به قطعیت گفت که «مردم اصلا در آنجا حضور نداشتند».[2] به گفته ویلیام شوکراس، این جشن، به‌مثابه پیروزی ملت ایران نبود، بلکه این رویداد سرود پیروزی خاندان پهلوی بود.[3]
 
شاید این مطلب برای شما هم جالب باشد:

 تبلیغی که ضد تبلیغ شد
 

کنش جدایی شاه و ملت از زبان یکی از نزدیک‌‌ترین افراد حلقه قدرت و دربار شنیدنی است. مینو صمیمی در خاطرات خود طرز فکر خاندان پهلوی و مردم عادی را جدا از هم می‌‌داند. او می‌‌گوید: «درحالی‌که شاه رویای یک ایران مدرن صنعتی را در سر می‌‌پروراند و فرح سرگرم مسائل مربوط به برقراری ارتباط بین فرهنگ سنتی و فرهنگ مدرن بود، توده مردم راه خود را می‌‌رفتند».[4] او در ادامه می‌‌افزاید: «واقعا اشتباه محض است که در بلندمدت کسی بتواند معیارهای اسلامی را نادیده بگیرد و شیوه زندگی به سبک غرب را با زور بر مردم کشور مسلط سازد».[5] جدا از این اعتراف، فعالیت‌‌های سیاسی اعضای کنفدراسیون دانشجویی ایرانیان در خارج از کشور، تأثیر مستقیمی بر روی رهبران خارجی گذاشت؛ به‌طوری‌که برخی از آنان دعوت محمدرضا پهلوی را برای حضور در تخت جمشید رد کردند.
 
عدم شرکت رؤسای دولت‌‌ها در بزم شاهی پهلوی
کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)، سازمانی بود متشکل از دانشجویان ایرانی مقیم کشورهای اروپای غربی و ایالات متحده آمریکا که در دهه‌های 1340 و 1350ش، مهم‌‌ترین بلندگوی اعتراض نیروهای مخالف رژیم ایران به‌شمار می‌‌آمد.[6] کنفدراسیون با تکیه بر وضع زندگی مردم ایران، شرایط بهداشت و فرهنگ، نارسایی‌‌های اقتصادی و دامنه ترور و سرکوب مخالفان و مقایسه همه اینها با هزینه هنگفتی که به جشن‌‌ها اختصاص داده شده بود، به رویارویی با شاه رفت.[7] اعضای این گروه با افشای دیکتاتوری و زمینه مساعدی که در افکار عمومی غرب فراهم شده بود، به ارزیابی این هزینه و فقدان حداقل مؤلفه‌های زندگی در جامعه ایران پرداختند.
 
 شاید این مطالب برای شما هم جالب باشد:

بررسی نقش دانشجویان خارج کشور در سقوط رژیم پهلوی


جنبش دانشجویی خارج از کشور، قبل و بعد از 1342

حکومت پهلوی در منظر دانشجویان ایرانی آن سوی آب‌ها


تبلیغ و تماس با رسانه‌‌های گروهی، ملاقات با شخصیت‌‌های جهانی و ایران‌‌شناسان بنام، برگزاری جلسات بحث و سخنرانی، نمایشگاه عکس، پخش اعلامیه و تشکیل کنفرانس‌‌های مطبوعاتی، و انجام
تظاهرات در شهرهای بزرگ از کارهای کنفدراسیون جهت تحریم این مناسبت بود.
 
منوچهر حامدی، دبیر تشکیلات و امور دفاعی کنفدراسیون، طی بخشنامه‌‌ای به همه واحدها، از آنها درخواست کرده بود با تهیه فهرستی از تمام کسانی که به جشن‌‌ها دعوت شده بودند، از آنها بخواهند که این مراسم را محکوم کنند و از شرکت در جشنی که رژیم ترتیب داده بود خودداری کنند.[8] در آن فراخوان دبیر تشکیلات، تکیه بر «ریشه‌‌ها و سنن آسیایی» در جشن‌‌ها را نشانه جهان‌‌بینی سلسله پهلوی می‌‌دانست که در سال‌‌های 1930م از آلمان هیتلری به عاریت گرفته شده بود. آن فراخوان به امضای شماری از شخصیت‌‌های بنام اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی جهان رسید. گونار میردال، برنده جایزه نوبل، جزء امضاکنندگان بود. پیر ژاله، سیمون دوبوار، ژان پل سارتر، میکیس تئودوراکیس، شماری از وکلای مجلس عوام انگلستان همراه چند نماینده مجلس ایتالیا و رئیس رادیو و تلویزیون آن کشور نیز به جمع امضاکنندگان پیوستند.[9]
 
تأثیرگزاری کنفدراسیون بر جامعه هدف، یعنی کشورهای اسکاندیناوی، اروپای غربی و ایالات متحده آمریکا سبب آگاهی سران و دیگر اقشار این کشورها از وضعیت داخلی ایران و وضع ناگوار مردم ایران شد. با فعالیت‌های افشاکننده کنفدراسیون، شهروندان و رؤسای دولت‌‌ها به این ارزیابی رسیدند که برگزاری جشن‌‌های 2500 ساله اقدامی غریب و غیرضروری است که جز بر باد دادن ثروت ملتی فقیر حاصلی به بار نمی‌‌آورد. بنابراین، ریچارد نیکسون: رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، الیزابت دوم: ملکه انگلستان، ملکه هلند، پادشاهان نروژ و سوئد، امپراتور ژاپن و رؤسای جمهور آلمان غربی (هاینه‌‌من)، فرانسه (پمپیدو)، ایتالیا (ساراگات) و اتریش (یوناس)، با خودداری از شرکت کردن در جشن‌‌های 2500 ساله، به‌طور ضمنی مخالفت خود را با آن اعلام کردند. افزون بر آن، سوئیس نیز در پاسخ به دعوت محمدرضا پهلوی، فقط به اعزام یک عضو بازنشسته شورای حکومت فدرال اکتفا کرد؛ همچنین، نمایندگان پارلمان سوئیس، که اصولا با اعزام هر نوع نماینده‌‌ای به جشن‌‌های تخت جمشید مخالف بودند، از دولت می‌‌پرسیدند: چرا سوئیس باید نماینده‌‌ای برای شرکت در یک نمایش مسخره بفرستد؟ یا اگر سوئیس در جشن پهلوی شرکت نکند، چه چیزی از دست می‌‌دهد؟ آنها به‌ویژه تأکید می‌‌کردند وقتی مردم ایران از فقر رنج می‌‌برند، نماینده سوئیس نباید در جشنی حضور یابد که خوراک شاه و میهمانان ثروتمندش را خاویار تشکیل می‌‌دهد.[10]
 
سخنرانی جعفر شریف‌امامی در مراسم افتتاح جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی در حضور محمدرضا پهلوی و میهمانان ایرانی و خارجی
سخنرانی جعفر شریف‌امامی در مراسم افتتاح جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی
در حضور محمدرضا پهلوی و میهمانان ایرانی و خارجی
شماره آرشیو: 4164-۳ع
 
نکته درخور ‌تأمل، فعالیت تبلیغاتی رژیم صهیونیستی در حمایت از برگزاری جشن‌‌های 2500 ساله و رژیم پهلوی بود. «مجمع عمومی کنگره بین‌‌المللی یهود، شورای اجرایی خود را در اورشلیم مأمور اداره فعالیت جهانی یهود به‌منظور یادبود و بزرگداشت دو هزار و پانصدمین سال تأسیس حکومت شاهنشاهی ایران به دست کوروش نمود که مهم‌ترین آن تشکیل کنفرانس‌‌هایی در کشورهای مختلف جهان بود.»[11] همچنین، نام‌گذاری دو جنگل مصنوعی به اسامی کوروش و محمدرضا پهلوی، تخصیص بورس‌‌هایی به نام کوروش کبیر در اسرائیل و تدوین تاریخ مربوط به کوروش بر اساس منابع و مآخذ تورات، ازجمله دیگر اقدامات رژیم صهیونیستی بود. در کتاب خاطرات سینتیا هلمز، همسر سفیر آمریکا در ایران، به نقش اسرائیل در تدوین و برگزاری این جشن‌‌ها اشاره‌‌ای شده است. او می‌گوید: «زمانی که اسدالله علم، برای توسعه جهانگردی در ایران از دولت اسرائیل درخواست تهیه طرحی را داشت، تدی کولک، رئیس توریستی دولت و شهردار بعدی اورشلیم (بیت‌‌المقدس) به ریاست کمیسیون برنامه‌‌ریزی برای این امر برگزیده شد. کولک توصیه کرده بود ضمن مدرن‌‌سازی شهر، باید واقعه مهمی نیز در آنجا برگزار کند».[12] او می‌افزاید: «با برگزاری یک جشن یا یک مراسم مهم، نظر خارجیان به این مکان جلب می‌‌شود. سینتیا هلمز می‌‌گوید: کولک بعدها اعتراف کرد که هرگز تصور نمی‌‌کرد اسراف‌‌کاری که در جشن‌‌های بیست و پنجمین قرن بنیان‌گذاری امپراتوری ایران پیش آمد، همان است که او توصیه کرده بود».[13]
 
کنگره بزرگداشت کوروش هخامنشی توسط یهودیان وابسته به اسرائیل
کنگره بزرگداشت کوروش هخامنشی توسط یهودیان وابسته به اسرائیل
شماره آرشیو: 364-139ح
 
فرجام
با شرکت نکردن ملکه انگلستان، پادشاهان و رؤسای جمهور اروپای غربی، و به‌ویژه ایالات متحده آمریکا، در عمل اهداف و انگیزه برپایی این جشن به محاق رفت؛ چراکه شرکت این کشورها به معنی پذیرش و تأیید حداقل صوری رژیم استبدادی سلطنتی پهلوی بود. به گفته روزنامه «دیلی رکورد»، در کشوری که فقر در هر جای آن به چشم می‌‌خورد، چرا زمامداران آن به خود اجازه می‌‌دهند این‌چنین بی‌‌پروا میلیاردها ریال خرج برپا کردن خیمه و خرگاه کنند؟!
 
پی‌نوشت‌‎ها:
 
[1]. ماروین زونیس، شکست شاهانه؛ روان‌شناسی شخصیت شاه، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو، چ دوم، 1370، ص 123.
[2]. غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، ج 1، تهران، خدمات فرهنگی رسا، 1371، ص 350.
[3]. ویلیام شوکراس، آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، البرز، 1374، ص 48.
[4]. مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، اطلاعات، چ چهارم، 1370، ص 190.
[5]. همان‌جا.
[6]. افشین متین، کنفدراسیون؛ تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور 1332-1357، ترجمه ارسطو آذری، تهران، نشر و پژوهش شیرازه، 1378، ص 1.
[7]. حمید شوکت، جنبش دانشجویی کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)، ج 1، تهران، نامک، 1391، ص 227.
[8]. همان، ص 229.
[9]. همان‌جا.
[10]. مینو صمیمی، همان، ص 116.
[11]. صغری (شهلا) عامری، باستان‌‌گرایی در دوره پهلوی با تکیه بر جشن‌‌های 2500 ساله به روایت اسناد، تهران، موسسه فرهنگی و هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1395، ص 51.
[12]. سینتیا هلمز، خاطرات همسر سفیر، ترجمه اسماعیل زند، تهران، البرز، 1370، ص 79.
[13]. همان، ص 79.
https://iichs.ir/vdcc0iqi.2bqpx8laa2.html
iichs.ir/vdcc0iqi.2bqpx8laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما