تأثیر مواضع امام پیرامون قیام 17 شهریور 1357؛

جهان، فضای باز سیاسی و دموکراسی شاه را شناخت

آمارهای ضد و نقیض در مورد تعداد شهدا، باعث نفرت و خشم گسترده مردمی شد. فرمانداری نظامی تهران، آمار 87 کشته و 205 مجروح را تأیید کرد، اما مخالفان رژیم اعلام کردند که در این روز بیش از چهارهزار نفر کشته شده‌اند
جهان، فضای باز سیاسی و دموکراسی شاه را شناخت
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ قیام 17 شهریور 1357، از جمله رخدادهای سیاسی است که درباره آن، سخن‌ها و تحلیل‌های زیادی ارائه شده است. این واقعه بزرگ که در آن عوامل حکومت عده زیادی از معترضان را به خاک و خون کشیدند، نفرت مردم از حکومت را وسعت بخشید و واکنش‌های زیادی را به دنبال داشت. جالب آنجاست که علاوه بر واکنش‌ گروه‌های داخلی، برخی از محافل خارجی نیز اقدام رژیم در مواجهه با معترضان را نکوهش کردند. اما تندترین واکنش در میان محافل داخلی و خارجی، از آنِ امام خمینی بود. ایشان ضمن اعلام همدردی با خانواده‌های شهدا، شاه و عوامل حکومت را مجرمانی بزرگ نامیدند. متنی که به این مناسبت از سوی امام منتشر شد، حاوی نکات مهمی بود که باعث شد انقلاب به مسیر جدیدی وارد شود. با این مقدمه، در ادامه به واکاوی این رویداد و مواضع امام نسبت به قیام 17 شهریور پرداخته شده است.  
 
در قیام 17 شهریور 1357 چه گذشت؟
قیام 17 شهریور، به فاصله چند هفته بعد از آتش‌سوزی سینما رکس آبادان رخ داد؛ ازاین‌رو می‌توان خشم و کینه عمومی از این حادثه را نیز در آن دخیل دانست. بااین‌حال، جرقه اصلی این رویداد بعد از نماز عید فطر شهریور زده شود. به دنبال برگزاری نماز عید فطر سال ١٣٥٧ش تهران به امامت شهید آیت‌الله مفتح و تبدیل این نماز به تظاهرات بسیار باشکوه مردم علیه نظام شاهنشاهی، رژیم برای سرکوب مردم حکومت‌نظامی اعلام کرد.[1] بر این اساس، دولت در 15 شهریور، بیانیه‌ای صادر کرد و در آن درباره هر گونه تجمعی هشدار داد. این بیانیه‌ از استقرار حکومت‌نظامی در تهران و چند شهر بزرگ دیگر حکایت می‌کرد.
 
البته برخی معتقدند بیانیه فقط در حد هشدار بود و به معنای ایجاد حکومت‌نظامی نبود، اما توسط مردم و مخالفان جدی گرفته شد. بااین‌حال، مخالفان در روز 16 شهریور با تعطیل کردن مغازه‌ها و کسب‌وکار خود، تجمعات بزرگی را شکل دادند. دولت بعد از این تجمعات، اعلام حکومت‌نظامی کرد و فرماندهی حکومت‌نظامی را به غلامعلی اویسی سپرد. با آغاز روز 17 شهریور، مردم به‌تدریج به خیابان‌ها آمدند. البته هدف مردم، رویارویی با حکومت و توسل به اقدامات مسلحانه نبود. در واقع پس از راه‌پیمایی عید فطر و عدم دخالت قوای انتظامی مردم امیدوار شدند که قوای انتظامی به راه‌پیمایی‌های آرام کاری نخواهند داشت.[2] 
 
گفته شده است یک روحانی گمنام به نام یحیی نوری، در ترغیب مردم به راه‌پیمایی 17 شهریور نقش مهمی داشت. در مقابل برخی معتقدند همه چیز به صورت خودجوش اتفاق افتاد. سیدمرتضی نبوی، از مبارزان سیاسی آن دوره، در مصاحبه‌ای درباره حادثه 17 شهریور آورده است: یکی از دلایل بروز حادثه 17 شهریور این بود که این حرکت بدون هماهنگی با روحانیت انجام شده بود. عده‌ای بدون هماهنگی، طرح تجمع و راه‌پیمایی در میدان ژاله را ریختند و زمان تظاهرات در میدان را 17 شهریور اعلام کردند، اما در روز موعود، عوامل رژیم از زمین و هوا تجمع و تظاهرات مردمی را به‌شدت سرکوب و مردم را سلاخی کردند.[3]
  
در هر صورت، راه‌پیمایی 17 شهریور رخ داد و به یک قیام بزرگ تبدیل شد. اتفاقاتی که در این روز رخ داد، بسیار وسیع و وحشتناک بود. از یک‌سو در همان زمان شایع شد که علاوه بر ساواک و نیروهای نظامی، واحدهایی از سربازان اسرائیلی نیز در کشتار 17 شهریور 1357 دست داشته‌اند.[4] از سوی دیگر، آمارهای ضد و نقیض درباره تعداد شهدا، باعث نفرت و خشم گسترده مردمی شد. فرمانداری نظامی تهران، آمار 87 کشته و 205 مجروح را تأیید کرد، اما مخالفان رژیم اعلام کردند که در این روز بیش از چهارهزار نفر کشته شده‌اند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باخته‌اند، پانصد نفر است.
 
یکی از مجروحان تظاهرات روز 17 شهریور در میدان ژاله تهران
یکی از مجروحان تظاهرات روز 17 شهریور در میدان ژاله تهران
شماره آرشیو: ۱-۱۱-۴۱۸م
 
میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی، که برای پوشش دادن وقایع انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود، مدعی شد که چهارهزار تن در این روز هدف گلوله قرار گرفته‌اند.[5] وسعت کشتار و فجایع این قیام باعث شد تا به فاصله کمی بعد از حادثه، بسیاری از علما و روحانیان از جمله امام خمینی(ره) بیانیه‌های تندی علیه رژیم صادر کنند. مواضع امام، تأثیر خاصی بر ادامه مبارزات مردمی بعد از 17 شهریور داشت.
 
مواضع امام و تأثیر آن بر مبارزات مردمی
امام خمینی، بعد از آنکه به فجایع رژیم در سرکوب راه‌پیمایی مردمی 17 شهریور پی برد، با انتشار متنی، اقدامات
حکومت را زیر سؤال برد. این در حالی بود که همه فکر می‌کردند که این حادثه هم به یک 15 خرداد دیگری تبدیل می‌شود؛ یعنی انقلاب دوباره برای چند سال به محاق خواهد رفت، ولی حضرت امام از آن حادثه تلخ یک پیروزی مجدد ساختند و به مردم روحیه دادند؛ به‌گونه‌ای که مردم پس از آن حادثه بیش از پیش وارد صحنه مبارزه شدند.[6]
 
کشتار بی‌رحمانه و وحشیانه 17 شهریور، که جهان را تکان داده بود، در وهله اول احساس همدردی امام با خانواده‌های شهدا و تأسف ایشان از این حادثه را به دنبال داشت. امام خمینی(ره) پس از شنیدن این خبر وحشتناک در سه اعلامیه پیاپی به تجلیل از مردم شهیدپرور پرداخت و فرمود: ای کاش خمینی، در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می‌شد، من به نیابت از حضرت ولی عصر(عج) به همه مسلمانان جهان، مصیبت 4 شوال 1398ق (17 شهریور) را خاصّه به خانواده‌های داغدار تسلیت می‌گویم و در عین حال تبریک... ما به دنبال فداکاری‌ها و عزای سراسری، منتظر شادی هستیم.[7] 
 
ایشان همچنین در مهم‌ترین اعلامیه خویش که در 18 شهریور منتشر شد، قانونی بودن ادعاهای حکومت و دولت در ایجاد فضای آشتی با مردم را زیر سؤال برد. در بخشی از متن سخنرانی ایشان آمده است: «جهان باید بداند که این است فضای باز سیاسی ایران! و این است رژیم دموکراسی شاه! و این است عمل به دین مبین اسلام در منطق شاه و دولت او! اکنون به بهانه‌های پوچ دست به حبس و تبعید تازه زده‌‏اند و می‏‌زنند».
 
 امام خمینی همچنین با مجرم خواندن شاه، راه هر گونه آشتی و مصالحه میان مردم و حکومت را بست. امام در این رابطه گفت: «بار دیگر شاه با دستور حکومت نظامی در تهران و سایر شهرستان‌های بزرگ ایران، ثابت کرد که پایگاهی در میان ملت ندارد. اعلام حکومت نظامی در محیطی آرام ــ به اقرار رادیو و مطبوعات ایران که راه‌پیمایی با کمال آرامش در آن انجام می‌گرفت ــ نه تنها قانونی نیست، بلکه جرم است و دستوردهنده آن مجرم». اعلامیه امام در 18 شهریور که حاوی یک متن بلند بود، تأثیر زیادی بر مبارزات مردمی و پیروزی انقلاب داشت.
 
ایشان باآنکه در خارج از کشور و در تبعید به‌سر می‌بردند، با بیانیه خود نشان دادند که شخصیت اصلی این قیام هستند؛ تا جایی که خبرگزاری آلمان در همان روز نوشت: «ماه‌هاست که روشن شده است آیت‌الله خمینی یک چهره اصلی در جنگ برای قدرت در ایران است. وی از سال 1963 به حالت تبعید در عراق به سر می‌برد. وی از محل تبعید خود همواره از مردم خواسته است رژیم شاه را سرنگون کنند. از تظاهرات عظیمی که در آن مردم خواهان [امام] خمینی هستند معلوم می‌شود که وی پاسخی نیز دریافت داشته است».[8] 
 
موضع‌گیری‌های امام خمینی همچنین باعث شد بسیاری از ایرانی‌ها به صف انقلابیون رژیم ملحق شوند و آنان که در صف انقلابیون بودند به خواسته‌هایشان افزودند. علاوه بر این، رهبران مذهبی غیرانقلابی نیز که پیش از آن در بسیاری از مسائل ترجیح می‌دادند سکوت کنند، این بار سکوت را جایز ندانستند و به اعتراض پرداختند. بر این اساس، برای اولین بار رهبران مذهبی غیرانقلابی اظهار کردند که قتل عام میدان ژاله نشان می‌دهد که اصلاح رژیم پهلوی ناممکن است و شاه باید برود.[9] همه این اتفاقات تحت تأثیر قیام 17 شهریور و مواضع قاطع امام رخ داد.
 
سخن نهایی
قیام 17 شهریور، گرچه به گفته برخی از ناظران و شرکت‌کنندگان آن قیام بدون هماهنگی با روحانیان شکل گرفت، مانع از همراهی روحانیان و گروه‌های مذهبی با معترضان سیاسی نشد؛ چنان‌که شخص امام خمینی، با پیام‌هایی که بعد از این واقعه صادر کردند، به طور قاطع با حکومت اتمام حجت نمودند و آن را حکومتی غیرقانونی خواندند. امام با جمله «ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می‌شد» باعث گسترش امواج مبارزات اسلامی شد.
 
پی نوشت
------------------------------------------
[1] . موسی نجفی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران بررسی مؤلفه‌های دین، تجدد و مدنیت در تاسیس دولت ـ ملت در گستره هویت ملی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381، ص 522.
[2] . مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، اندیشه سیاسی، ج 2، اصفهان، مرکز تحقیقات رایانه‌ای قائمیه اصفهان، ص 943.
[3] . سیدمرتضی نبوی، انقلاب رو به جلو: روایت سیدمرتضی نبوی از بیست سال تاریخ انقلاب اسلامی، تهران، موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، 1397، ص 50.
[4] . مظفر شاهدی، ساواک ـ سازمان اطلاعات و امنیت کشور (13571335)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، صص 698- 699.
[5] . محمدرضا زارع خورمیزی، نسل‌کشی سادات و مسلمانان شیعه، تهران، مشعر، 1351، ص 478.
[6] . سیدمرتضی نبوی، همان، صص 51- 52.
[7] . حمد مهدی باباپور، انقلاب اسلامی ایران (زمینه‌ها و فرایند شکل‌گیری)، قم، جامعه المصطفی، 1390، ص 171.
[8] . سیدجلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ هفدهم، 1391، ص 357.
[9] . روح‌الله حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 403.
https://iichs.ir/vdcdzx0x.yt0o96a22y.html
iichs.ir/vdcdzx0x.yt0o96a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما