مسجد دانشگاه تهران به‌مثابه کانون انقلاب اسلامی؛

تجلی پیوند حوزه و دانشگاه

وقتی اعلام شد حضرت امام می‌‌خواهد به ایران بیاید، بختیار دستور داد تمام فرودگاه‌‌های ایران بسته شود. به همین جهت، برخی از روحانیون در روز 8 بهمن‌ماه 1357 در مدرسه رفاه جمع شدند و تصمیم گرفتند که به‌عنوان اعتراض به مسجد دانشگاه بروند. این تحصن با انتشار اعلامیه‌‌ شماره یک خود، بر چهار نکته اصلی تأکید می‌‌کرد
تجلی پیوند حوزه و دانشگاه
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ فرایند انقلاب اسلامی ایران به اعتراف بسیاری یک انقلاب مخصوص به خود است که در همان حال که انقلابی فرهنگی و عدالت‌‌خواهانه بود بر معنویت، آرمان‌‌ها و مفاهیم دیگر مانند آزادی‌‌خواهی تأکید داشت و در همه ابعاد و مسیر آن، معارف و ارزش‌‌های اسلامی نهفته بود. این گنجینه عظیم معرفتی که بر شالوده‌‌های یک مکتب استوار بود، نخست بر مسجد و حاملان انقلاب آن، یعنی روحانیان و دانشگاهیان تکیه داشت. در این میان، نقش و جایگاه مسجد، به‌ویژه مسجد دانشگاه تهران، به‌عنوان کانون مبارزه و حلقه پیوند روحانیان و دانشگاه، آن را به نماد مقاومت و ستیز با برنامه‌‌های دولت وقت تبدیل کرد و پایگاه مسجد را در فرایند انقلاب و به‌عنوان یک سابقه تاریخی و نقطه عطف تاریخی، به منصه ظهور رساند. در این جستار تلاش می‌‌شود کیفیت رهبری، نقش مسجد دانشگاه تهران و شرکت‌‌کنندگان آن در فرایند انقلاب، به‌ویژه در بهمن‌ماه 1357، بررسی و واکاوی شود.
 
نارضایتی عمیق از وضع موجود و جایگزینی ایدئولوژی جدید
نارضایتی، اولین عامل در وقوع هر جنبش و زمینه‌‌ساز و گسترش‌دهنده سایر ویژگی‌‌های و شرایط وقوع انقلاب است. در روزهای منتهی به انقلاب اسلامی، شاپور بختیار، به‌عنوان نخست‌‌وزیر شاه، سکان فرماندهی دولت را به دست می‌‌گیرد، و تلاش دارد موج عظیم انقلاب را که به رهبری امام خمینی(ره) به راه افتاده است و می‌‌رفت تا نظام سیاسی شاهنشاهی را برچیند، مهار و کنترل کند. اولین برنامه او برای ممانعت از انقلاب، جلوگیری از ورود امام به ایران و خنثی نمودن برنامه‌‌های سیاسی و کاهش التهابات سیاسی بود. این مخالفت، ریشه در همکاری و مشارکت بختیار با شاه، مجلس شورای ملی و سنا داشت که خود را قانونی و ناظم نظم نظام شاهنشاهی می‌‌دانست.[1] 
 
نمایی از بستن فرودگاه‌های کشور برای ممانعت از ورود امام خمینی به ایران به دستور شاپور بختیار (6 بهمن 1357)
نمایی از بستن فرودگاه‌های کشور برای ممانعت از ورود امام خمینی به ایران به دستور شاپور بختیار (6 بهمن 1357)
 
اما ایدئولوژی و نظام جدیدی در حال شکل‌‌گیری بود که بازتاب آن در بیانات رهبر انقلاب، اعتراض‌‌‌‌ها، درگیری‌‌ها و شعارها، به‌روشنی منعکس‌‌‌‌کننده گسترش و فرایند تدریجی جایگزینی ایدئولوژی اسلام سیاسی و انقلابی بود. در این میان، روحانیان مبارز و دانشگاهیان داخل ایران، محرک افراد در عمل، و تجسم دو عنصر جهان‌‌بینی و ایدئولوژی در نظر بودند. آنها، نظر و عمل را در مسجد، به‌عنوان سازنده، سازمان‌دهنده، و کانون انقلاب تحقق بخشیدند و آن را به‌عنوان نماد مبارزه و هسته‌‌های انقلابی گسترش و پرورش دادند؛ به طوری که این دو نهاد پرنفوذ و قدرتمند به یکی از استوانه‌‌های انقلاب و بسیج سیاسی تبدیل شدند.
 
هسته‌‌های انقلابی در مسجد دانشگاه تهران
اسلام به‌عنوان یک دین جامع‌‌نگر، به هر دو وجه فرد و جامعه در راستای بسیج فرهنگی و سیاسی نظر دارد تا با آماده‌‌سازی یک حکومت مطلوب دینی، آن را به نسل‌‌های بعد انتقال دهد. این آیین بر ارزش‌‌هایی استوار است که راهبر حرکت‌‌ها، سازمان‌‌ها و هسته‌‌هایی است که مسجد را علاوه بر کانون عبادی، آن را به محل مبارزه تبدیل می‌‌کند. این مبارزه با تشکیل هسته‌‌های انقلابی به دست روحانیان، که از پتانسیل‌‌های دینی و مذهبی برخوردار بودند، مسجد را هرم دفاعی خود در مبارزه قرار داد. این گونه بود که مسجد محل تجهیز مبارزان انقلابی و یاران امام و به‌عنوان سنگر مقاومت مردمی شد.[2]
  
الف) روحانیان:
مسجد، به‌عنوان نماد و سنگر مبارزه، و به‌ویژه مسجد دانشگاه تهران، بی‌‌دلیل و بدون سنجش موقعیت مکانی و زمانی انتخاب نشد، بلکه انتخاب آن مسیری را برای ارتباط اجتماعی، که هم‌زمان دارای کارکرد سیاسی و مجالی برای دادن آگاهی‌‌های سیاسی به مردم و ارتقای آن در جامعه بود، هموار کرد. ایجاد ارتباط چهره به چهره بین مردم و تدوین سیاست‌گذاری‌های آتی و پنهانی در مسجد، نه‌تنها همیاری و دگریاری و ایجاد همبستگی و تعاون بین مردم را میسر ساخت، بلکه انقلاب و خطابه‌‌های مؤثر و بیانیه‌‌های آگاهی‌ساز را در تقویت فرایند انقلاب افزایش داد.[3] وقتی اعلام شد حضرت امام می‌‌خواهد به ایران بیاید، بختیار دستور داد که تمام فرودگاه‌‌های ایران بسته شود تا هواپیمای حامل ایشان نتواند فرود بیاید. به همین جهت، برخی از روحانیان در روز 8 بهمن‌ماه 1357 در مدرسه رفاه جمع شدند و تصمیم گرفتند که به‌عنوان اعتراض به مسجد دانشگاه بروند و در آنجا به‌طور دسته‌‌جمعی متحصّن شوند. این امر به دستور آیت‌الله مطهری و اعلام آن از طرف آقای خلخالی انجام شد.[4] این تحصن، علاوه بر چهل روحانی در تهران، شامل صدها نفر از نمایندگان روحانیان مبارز
شهرستان‌‌ها، و عده‌‌ای از مدرسین حوزه علمیه قم می‌‌شد.[5] این تحصن با انتشار اعلامیه‌‌ شماره یک خود، بر چهار نکته اصلی تأکید می‌‌کرد: حکومت غیرقانونی و غاصب شاپور بختیار؛ اهانت و بی‌‌شرمی به حیثیت ملت ایران با فرمان بستن فرودگاه‌های کشور؛ اعتراض به کشتار مردم در روز 6 بهمن در شهرهای تهران، تبریز، رشت، گرگان، آبادان و سنندج؛ و سرانجام ادامه تحصن تا بازگشت امام خمینی به میهن.[6]
 
از طرف دیگر، مردم با مشاهده بسته بودن راه‌‌های منتهی به فرودگاه مهرآباد و اشغال نظامی آن، موقع برگشت در میدان انقلاب با درجه‌‌داران ژاندارمری مواجه ‌شدند و زدوخوردی بین آنها و جمعیت خشمگین رخ داد. ژاندارمری برای مهار جمعیت از فرمانداری نظامی درخواست کمک کرد، اما ازآنجاکه متحصنین مسجد دانشگاه تهران، در مسیر خیابان ژاندارمری و نزدیک به محل بودند، با مشاهده خودروهای مأموران فرمانداری نظامی، جهت همبستگی و کمک به مردم، به‌طرف آنها هجوم بردند و مانع حرکت آنها به‌طرف ژاندارمری شدند.[7] در محل حادثه نیز، دانشجویان، مردم، و چریک‌‌های مسلح، به تیراندازی ادامه دادند که به شهادت عده‌‌ای از آنان منجر ‌شد. در این میان، نقش دانشجویان و دانشگاهیان، با متحصنان در مسجد همپوشانی پیدا کرد و به پیشبرد انقلاب یاری رساند.
 
ب) دانشگاهیان و پیوند حوزه و دانشگاه:
دانشگاه تهران، با آگاه شدن از اهداف متحصنین به آن پیوست و پیوند حوزه و دانشگاه بیش‌ازپیش تکمیل شد. صادق خلخالی در خاطرات خود درباره مشارکت دختران و پسران دانشجو در تحصن نوشته است: «یک دسته از پسران و دسته‌‌ای دیگر از دختران با ما به تحصن نشستند. پسرها فریاد می‌‌زدند: برادر مبارز! تحصن، تحصن. دخترها نیز داد می‌‌زدند: ای خواهر مبارز! تحصن، تحصن. تا ظهر جمعیت به‌قدری بود که به اصطلاح جای سوزن انداختن نبود».[8] حجت‌‌الاسلام سیدحسن طاهری خرم‌‌آبادی نیز در خاطرات خود از نحوه تقسیم کار و سخنرانی‌‌هایی که در محل تحصن انجام شد گفته است. حضور آیات عظام خامنه‌‌ای، مطهری، بهشتی، طالقانی، محمدعلی جنتی، ربانی املشی، فاضل لنکرانی، قدوسی، راستی کاشانی و... از اهمیت و کیفیت رهبری تحصن حکایت می‌کند. طاهری خرم‌‌آبادی گفته است: «کمیته‌‌هایی برای تحصن تشکیل شد که یکی از این کمیته‌‌ها، کمیته تبلیغات بود. دیگری کمیته علمای شهرستانی بود تا حضور و مشارکت آنها در اختیار خبرنگاران قرار بگیرد. آقای خامنه‌‌ای مسئول کمیته تبلیغات شدند و من [طاهری خرم‌‌آبادی]، هم در جایگاه معاون و قائم‌‌مقام ایشان همکاری می‌‌کردم».[9] 
 
آیت‌الله سیدمحمود طالقانی در اجتماع عظیم دانشگاهیان در دانشگاه تهران (سال 1357)
آیت‌الله سیدمحمود طالقانی در اجتماع عظیم دانشگاهیان در دانشگاه تهران (سال 1357)
 
حمایت و همراهی دانشگاهیان،‌ صدای تحصن را افزایش داد و با اعلام پشتیبانی سازمان ملی دانشگاهیان ایران و جامعه اسلامی دانشگاهیان ایران، رخداد تحصن به نقطه عطف تاریخی خود نزدیک شد؛ برای مثال، جامعه اسلامی دانشگاهیان در بیانیه خود اعلام کرد: «ضمن مخلوع بودن شاه و غیرقانونی بودن دولت بختیار، پشتیبانی کامل خود را از تحصن روحانیون مبارز اعلام داشته و هرگونه دسیسه در ممانعت امام به ایران را شدیدا محکوم می‌‌کند».[10]
 
نتیجه‌گیری
ممانعت بختیار از ورود امام خمینی به ایران، و بستن فرودگاه‌‌های کشور، موجب برگزاری تحصنی از طرف روحانیان تهران و شهرستان‌‌ها در مسجد دانشگاه تهران شد که علاوه بر حمایت، پشتیبانی و مشارکت دانشجویان و دانشگاهیان، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و تجلی پیوند حوزه و دانشگاه گردید و پیامدهایی نظیر پیوند سیاست و دین، مشارکت هسته‌‌های مقاومت مردمی در سیاست، کارکرد عبادی ـ سیاسی مسجد در پیروزی انقلاب، تقویت انگیزه مبارزه و انسجام بخشیدن به راهبردهای انقلابی، تقویت روحیه انقلابی با سخنرانی یاران امام در زمان تحصن، ارائه آگاهی سیاسی به مردم و ارتقای آن، ایجاد سطح همبستگی و تعاون بین مردم و انقلاب و بین حوزه و دانشگاه، و سرانجام تشکیل کارگروه‌‌های متعدد جهت سامان‌دهی امور انقلابی و تقویت روحیه مبارزه‌‌جویی در فرایند روزهای منتهی به ورود امام به ایران را به دنبال داشت. پایداری و استمرار این روحیه حق‌‌طلبی متحصنین، با ورود امام خمینی نتیجه‌‌بخش شد و نقطه عطفی را در تاریخ به یادگار نهاد.

پی‌نوشت‌ها
------------------------------------------------------------
[1]. عباس قره‌‌باغی، اعترافات ژنرال: خاطرات ارتشبد عباس قره‌‌باغی (مرداد ـ بهمن 57)، تهران، نی، چ چهارم، 1365، ص 266.
[2]. مهناز میزبانی، «رژیم پهلوی و نقش مساجد در انقلاب اسلامی»، در: نقش مساجد و دانشگاه‌‌ها در پیروزی انقلاب اسلامی (مقالات اسنادی)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، صص 62-63.
[3]. رضا شریف‌پور، مسجد و انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، ص 68.
[4]. صادق خلخالی، خاطرات آیت‌الله خلخالی؛ از ایام طلبگی تا دوران حاکم شرع دادگاه‌‌های انقلاب اسلامی، تهران، نشر سایه، 1379، ص 272.
[5]. روزنامه کیهان، ش 10624 (9 بهمن 1357)، ص 1.
[6]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ویرایش 2، ج 4، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص 714.
[7]. عباس قره‌‌باغی، همان، صص 250-251.
[8]. صادق خلخالی، همان، صص 272-273.
[9]. محمدرضا احمدی، خاطرات آیت‌‌الله طاهری خرم‌‌آبادی؛ از تبعید امام تا پیروزی انقلاب اسلامی، ج 2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، صص 284-287.
[10]. روزنامه اطلاعات، ش 15771 (9 بهمن 1357)، ص 8.
https://iichs.ir/vdcgwq9x.ak9tu4prra.html
iichs.ir/vdcgwq9x.ak9tu4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما