مجلس سنا در دوره پهلوی دوم؛

شاه چگونه از مجلس سنا سوءاستفاده می‌کرد؟

مجلس سنا ظاهرا و بر حسب وظایف خود نهادی تشریفاتی به‌شمار می‌آمد و ازاین‌رو برای بسیاری جای سؤال بود که شاه چگونه می‌توانست از این نهاد جهت حداکثرسازی قدرت شخصی خود استفاده کند
شاه چگونه از مجلس سنا سوءاستفاده می‌کرد؟
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ قوه مقننه و نهادهای مرتبط با آن همچون مجلس، یکی از مهم‌ترین ابزارهای تحقق دموکراسی به‌شمار می‌آیند. مجلس نهادی است که اعضای آن از طرف مردم انتخاب می‌شوند تا برای مردم و منافع آنان تصمیم بگیرند. بااین‌حال حکومت‌های دیکتاتور همواره از این نهاد برای تحقق خواسته‌‌های خود و تحقق امیال دیکتاتورمآبانه استفاده می‌کنند. این روند در حکومت محمدرضا پهلوی نیز اتفاق افتاد. در دوره او، قوه مقننه متشکل از دو مجلس سنا و شورای ملی بود و مجلس سنا به‌رغم آنکه به تصور همگان نهادی تشریفاتی بود، اما عملا در اختیار منویات شاه بود. سنا یکی از ابزارهای قدرت شاه به‌شمار می‌آمد و شاه از طرق مختلف برای عمق بخشیدن به قدرت خود از آن استفاده می‌کرد. با این مقدمه در ادامه به روش‌های محمدرضا پهلوی در بهره‌برداری از مجلس سنا به منظور افزایش قدرت خود اشاره شده است.
 
نگاهی به تاریخچه مجلس سنا و فعالیت‌های آن
مجلس سنا، محصول قانون اساسی مشروطه بود. ازآنجاکه سیستم حکومتی ایران در دوره مشروطه سیستم پارلمانی بود، دو مجلس شورای ملی و سنا برای آن در نظر گرفته شد. مجلس سنا وظیفه تأیید مصوبه‌های مجلس شورای ملی را بر عهده داشت. هرچند لوایح دولتی ابتدا به مجلس سنا فرستاده می‌شدند، سپس به تصویب مجلس شورای ملی می‌رسیدند. علاوه بر این، سنا وظایفی چون وضع قوانین، تصویب قوانین مالی و بودجه کل کشور و قوانین مربوط به درآمد و هزینه، نظارت بر فعالیت وزرا، انتخاب ولیعهد، تفسیر قوانین، اجازه صدور اسکناس و اعلام حکومت نظامی در صورت ضرورت و... را نیز بر عهده داشت.[1] 
 
تشکیل مجلس سنا نص صریح قانون اساسی بود، اما تا سال 1328 و دوره حکومت پهلوی دوم، عملا این مجلس تشکیل نشد. البته در دوره مشروطه برخی از مشروطه‌طلبان اعتدالی خواستار تشکیل سنا بودند، اما گروه تندروان از جمله تقی‌زاده از همان آغاز، بنای نقض قانون را داشتند و مخالف این قضیه بودند. تقی‌زاده می‌گفت: تمام استناد طرفداران سنا، حکم آخوند است که جواب آن هم داده شده و هر عریضه‌ای در این زمینه بیاید جواب همان است. این در حالی بود که وی اذعان داشت مراجع به قانونی بودن این اصل و ضرورت اجرای آن نظر دارند: «درست است حفظ قوانین اساسی وظیفه هر یک از افراد این مملکت است، لیکن وکلا و نمایندگان ملت ما به‌خصوص این وظیفه را دارند، اما وقتی وکلا صلاح نمی‌دانند، برای اینکه کارها زود اصلاح شود و آن مجلس اسباب لنگی کارها می‌شود...».[2]
  
تقی‌زاده طرفداران سنا را کسانی می‌دانست که هیچ اقدامی برای مشروطه نکرده‌اند و ازاین‌رو به بهانه‌های مختلف، مخالف تشکیل سنا بود. در هر صورت این بهانه‌ها باعث شد مجلس سنا تا سال 1328 تشکیل نشود.
 
همان‌گونه که گفته شد، این مجلس در سال 1328 تشکیل شد و ظاهرا بهانه تشکیل آن نیز ترور نافرجام محمدرضا پهلوی در 15 بهمن 1327 بود؛ تروری که به اعتقاد بسیاری ساخته و پرداخته خود شاه بود. بعد از این ترور پهلوی دوم دستور انتخابات مجلس مؤسسان را داد و این مجلس سه تصمیم بزرگ گرفت: تأسیس مجلس سنا طبق اصول قانون اساسی، اختیار انحلال مجلسین از سوی شاه و تصویب نظام‌نامه‌های جدید از سوی مجلس سنا و شورا.[3]
 
مجلس سنا ظاهرا و بر حسب وظایف خود نهادی تشریفاتی به‌شمار می‌آمد و ازاین‌رو برای بسیاری جای سؤال بود که محمدرضا پهلوی چگونه می‌توانست از این نهاد برای حداکثرسازی قدرت شخصی خود استفاده کند. مهم‌ترین پاسخ در برابر این سؤال این است که نیمی از اعضای سنا از طرف محمدرضا پهلوی انتخاب می‌شدند و شاه از این طریق می‌توانست علاوه بر مشروعیت بخشیدن به خواسته‌های خود، به راحتی آنها را تحقق بخشد. بر این اساس شاه این نیات را به اشکال مختلفی انجام می‌داد.
 
تقلب در انتخابات
مجلس سنا به طور کلی شصت نماینده داشت که سی نماینده آن به طور مستقیم از طرف شاه و سی نفر از آنها از طرف مردم انتخاب می‌شدند. تکلیف سی نفری که شاه انتخاب می‌کرد کاملا مشخص بود؛ چراکه شاه به‌راحتی نمایندگان مطیع خود را انتخاب می‌کرد، اما سی نفری که مردم انتخاب می‌کردند بخش مهم‌تر انتخابات مجلس بود؛ زیرا حضور آنها می‌توانست تأثیرگذار باشد. اهمیت این وضوع از آنجا ناشی می‌شد که ظاهرا قرار بود این اعضا منتخب مردم باشند و برای حقوق و منافع مردم تصمیم بگیرند، اما عملا این‌گونه نبود و گرچه انتخابات مردمی برگزار می‌شد، اما در نهایت با تقلب،
نمایندگان منتخب حکومت به مجلس راه می‌یافتند.  
 
درکل از کودتای 28 مرداد به بعد محمدرضا پهلوی و دربار به طور مؤثر در انتخابات مجلس دخالت می‌کردند و به شیوه‌های مختلف، همچون به‌ک‍ارگیری نیروهای امنیتی، تعیین و گزینش داوطلبان مورد نظر و حذف نامزدهای مستقل، در انتخابات اعمال نفوذ می‌کردند. به طور مشخص از دوره هجدهم مجلس شورای ملی و دوره دوم مجلس سنا دخالت شاه در تعیین ترکیب نمایندگان مجلس به قدری بود که این مجالس با اعضای یک‌دست و انتصابی آن، خاطره مجالس دوره ششم تا سیزدهم رضاشاهی را در ذهن زنده می‌کردند.[4] 
 
میزان دخالت و تقلبات در مجلس سنا و شورای ملی به قدری زیاد بود که فردوست در خاطرات خود درباره آن آورده است: «در زمان‌ نخست‌وزیری اسدالله‌ علم‌، محمدرضا دستور داد که‌ با علم‌ و منصور یک‌ کمیسیون‌ سه‌‌‌نفره‌ برای انتخابات‌ نمایندگان‌ مجلس‌ تشکیل‌ دهیم‌. کمیسیون ‌در منزل‌ علم‌ تشکیل‌ می‌شد. هر روز منصور با یک کیف پر از اسامی به آنجا می‌آمد. منصور اسامی افراد مورد نظر را می‌خواند و علم‌ هر که‌ را می‌خواست‌ تأیید می‌کرد و هرکه‌ را نمی‌خواست‌ دستور حذف‌ می‌داد. منصور با جمله اطاعت می‌شود، دستور حذف می‌داد. پس‌ از پایان‌ کار و تصویب‌ علم،‌ ترتیب‌ انتخاب‌ این‌ افراد داده‌ می‌شد. فقط ‌افرادی که‌ در این‌ کمیسیون‌ تصویب‌ شده‌ بودند سر از صندوق آرا در می‌آوردند ولاغیر».[5]
 
سناتور - دوره پنجم مجلس سنا - مراسم سلام رسمی عید نوروز - کاخ گلستان – سال 1347
جمعی از سناتورهای دوره پنجم مجلس سنا هنگام شرکت در مراسم سلام رسمی عید نوروز در کاخ گلستان (سال 1347)
از راست: اسدالله علم، محمدرضا پهلوی، جعفر شریف‌امامی، محمود جم، محمد ساعد مراغه‌ای، سعید مالک، امان‌الله جهانبانی، عیسی صدیق، رضازاده شفق و محمد حجازی
شماره آرشیو: 2930- 11ع
 
نمایش دموکراسی
نمایش دموکراسی از دیگر حربه‌هایی بود که محمدرضا پهلوی به‌راحتی می‌توانست از طریق مجلس سنا آن را تحقق بخشد. همان‌طور که پیش‌تر نیز اشاره شد، شاه با استفاده از انتخابات مجلس سنا تلاش می‌کرد نشان دهد که انتخابات مجلس ایران بر اساس دموکراسی است و دموکراسی در تمام ارکان و ساختارهای سیاسی ایران وجود دارد. او از این مجلس به سهولت در امر قانون‌گذاری و کاهش مخالفت‌ها بهره‌برداری می‌کرد تا نیات خود را تحقق بخشد.
 
محمدرضا پهلوی همچنین با این مجلس از یک‌سو وابستگان خود را وارد قدرت و سیستم تصمیم‌گیری می‌کرد و در حقیقت برای خود پشتوانه ایجاد می‌کرد و از سوی دیگر، با مانورهای تبلیغاتی رسانه‌ای نشان می‌داد که در ایران نیز همانند کشورهای غربی دو مجلس وجود دارد.[6] به عبارتی برای شاه از یک‌سو نظر مساعد کشورهای غربی اهمیت داشت و از سوی دیگر نمی‌توانست شیوه دیکتاتوری خود در حکومت کردن را کنار بگذارد؛ ازاین‌رو او با مجلس سنا می‌توانست با یک تیر دو هدف را بزند.
 
بر این اساس مجلس سنا از همان ابتدای تشکیل و بعد از آن، به ابزار اجرای خواسته‌های شاه تبدیل شد. وضعیت پیش‌آمده از دهه 1340 شدت بیشتری یافت و باعث شد این مجلس عملا قدرت قانون‌گذاری خود را از دست بدهد. این موضوع متأثر از شرایط خاص آن دوره بود. در واقع شرایط مناسب داخلی و بین‌المللی از نیمه دوم دهه 1340 به بعد موجب تشدید تمرکزگرایی با مرکزیت هر چه بیشتر شاه و وابستگی تشکیلات و سازمان‌های سیاسی از جمله مجالس شورای ملی و سنا ــ چه در امر انتخابات و چه در جهت‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها ــ به شخص محمدرضا پهلوی شد.[7] ازاین‌رو مجلس سنا به عنوان یک نهاد مهم در ساختارهای سیاسی دموکراتیک، هیچ‌گاه نتوانست وظایف بنیادی خود را انجام دهد و نهادی مطیع در برابر شاه بود.
 
سخن نهایی
مجلس سنا از نظر ساختار سیاسی نهاد مهمی به‌شمار می‌آید و می‌تواند موجد بسیاری از تحولات سیاسی شود، اما این مجلس در دوره محمدرضا پهلوی، عملا نهادی تشریفاتی بود که دستورات شاه را تأیید می‌کرد و به آن وجهه قانونی می‌داد. اهمیت این مجلس از آنجا ناشی می‌شد که هر لایحه‌ای به جز لایحه بودجه ابتدا باید به مجلس سنا فرستاده می‌شد و سپس به مجلس شورای ملی راه می‌یافت، اما در دوران فعالیت این نهاد، هیچ یک از لوایح با مخالفت مجلس روبه‌رو نشد یا اگر هم در مورد لایحه‌ای مخالفت شد به دستور و خواست مستقیم محمدرضا پهلوی بود. بر این اساس بسیاری از لوایح جنجالی همچون لایحه مصونیت مستشاران آمریکایی در این مجلس به‌راحتی تأیید و تصویب شد.

پی‌نوشت‌ها
-----------------------------------------------
[1] . بانک جامع مقالات انقلاب اسلامی ایران، صص 3586- 3587.
[2] . حسین آبادیان، تاریخ سیاسی ایران: بحران مشروطیت در ایران، ج 1، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1383، ص 148.
[3] . جمعی از نویسندگان، بانک جامع مقالات انقلاب اسلامی ایران، اصفهان، مرکز تحقیقات رایانه‌ای قائمیه اصفهان، 1390، صص 3586- 3587.
[4] . علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران از 1320 تا 1357، تهران، سمت، 1382، ص 220.
[5] . حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، تهران، انتشارات اطلاعات، 1382، ص 257.
[6] . بانک جامع مقالات انقلاب اسلامی ایران، همان، صص 3586- 3587.
[7] . علیرضا ازغندی، نخبگان سیاسی بین دو انقلاب، تهران، نشر قومس، 1385، ص 133.
https://iichs.ir/vdceez8w.jh8eei9bbj.html
iichs.ir/vdceez8w.jh8eei9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما