مناسبات امام خمینی و آیت‌الله بروجردی؛

یک هدف؛ دو رویکرد

آیت‌الله بروجردی و امام خمینی هر دو از مراجع عالی‌قدر تشیع هستند. با وجود اشتراک نظرهای فراوان این دو مرجع، که از تلاش برای عظمت و اعتلای اسلام در سایه وحدت مسلمانان ریشه می‌گرفت، درباره نحوه برخورد با نظام سیاسی وقت میان آنها تفاوت‌هایی مشاهده می‌شود که از یک سلسله تغییرات ریشه می‎گرفت
یک هدف؛ دو رویکرد
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ آیت‌الله بروجردی از چهره‌هایِ سرشناس روحانیت ایران به‌شمار می‌آمدند که عمیقا به مسئله تقریب و اتحاد میان مسلمانان می‌اندیشیدند و گام‌هایِ عملی در مسیر تحقق آن برداشتند. حوادث و وقایع گوناگونی در دوران زعامت ایشان در ساحت تحولات سیاسی و اجتماعی داخلی ایران رخ داد که با موضع‌گیری‌هایی از سوی ایشان همراه بوده است. آیت‌الله بروجردی در بسیاری از موارد در برابر مواضع رژیم پهلوی، آنجا که تشخیص می‌داد این مواضع با اسلام ناب در تضاد است، با تمام قوا وارد عرصه می‌شد و با آنها مخالفت می‌کرد. ازآنجاکه آیت‌الله بروجردی در دوره رضاخان نیز حضور داشت، نخستین مواضع ضدحکومتی خود را در آن ایام آشکار کرد. از طرفی دیگر، آیت‌الله خمینی از نسل روحانیتی بود که در عصر پهلوی تردیدهای جدیدی در بنیان‌هایِ سلطنت مطرح ساخت، اما به طور کلی امام خمینی(ره) و آیت‌الله بروجردی با توجه به شرایط زمانی از روش‌های متفاوتی برای گسترش دیانت و مقابله با اقدامات ضددینی و ضدملی پهلوی‌ها استفاده کردند و اگر اختلاف نظرهایی هم در این مسیر داشتند بیشتر اختلاف در روش بود نه اصل لزوم دخالت در سیاست. در این نوشتار کوتاه، به برخی از اشتراک نظرها و اختلاف نظرهای این دو مرجع عالی‌قدر اشاره شده است.
 
امام خمینی و آیت‌الله بروجردی؛ وحدت میان مسلمانان و اعتلای اسلام
ارتباط آیت‌الله بروجردی و امام، رابطه‌ای دوطرفه بود. هم امام به آیت‌الله بروجردی احترام می‌گذاشت و علاقه‌مند به ایشان بود و هم آیت‌الله بروجردی برای امام، اهمیت فوق‌العاده‌ای قائل بود و به وی علاقه بسیار داشت. معروف شده بود که امام خمینی وزیر خارجه آیت‌الله بروجردی است1 و از طرف ایشان به مأموریت‌های مختلفی فرستاده می‌شود. همین موضوع نشان‌دهنده اعتماد آیت‌الله بروجردی به کارهای امام بود. امام خمینی غالبا به‌عنوان مشاور آیت‌الله بروجردی در امور اجتماعی و سیاسی، ایشان را همراهی می‌کردند. شهید محلاتی دراین‌باره گفته است: در آن زمان ایشان (امام) به منزل آیت‌الله بروجردی می‌رفتند و در کارهای مهم، آیت‌الله بروجردی با ایشان مشورت می‌کردند. حتی در یک سفری که آیت‌الله بروجردی به مشهد مشرف شدند، آیت‌الله خمینی را به‌عنوان وکیلشان در قم قرار دادند. آیت‌الله بروجردی نیز برای امام احترام بسیاری قائل بودند؛ به‌طوری که بارها فرموده بودند: «قصد دارم در موقعیتی مناسب، زیر بازوی این جوان (امام) را بگیرم، که برای اسلام و مسلمین می‌تواند مثمر ثمر باشد».2
 
دهه 1340. امام خمینی در سال‌های تبعید به نجف، در منزل محل اقامت
 
طرح راهبردی امام خمینی(ره) و آیت‌الله بروجردی، در تحقق وحدت سیاسی جهان اسلام، درواقع در قالب یک نظریه سیاسی و تلقیِ وحدت به‌عنوان امری راهبردی و استراتژیک است. آن دو عالم بزرگوار برای تحقق وحدت، ایجاد بستر و شرایط مناسب برای فراهم شدن مقدمات آن را لازم و ضروری می‌دانستند. در این راستا، امام به طراحی و ایجاد نظام فکری، فرهنگی و عقیدتی واحد نوینی روی آورد که در پرتو آن، همبستگی معنوی و فرهنگی در میان جوامع اسلامی تقویت گردد. آیت‌الله بروجردی به تبیین مشترکات شیعه و سنی، انجام اصلاحات مذهبی، معرفی چهره‌ای واقعی از شیعه به دیگر فرق اسلامی و توجه به فقه مقارن و مسئله تقریب باور داشت؛ زیرا وحدت سیاسی بدون پیش‌زمینه فکری، فرهنگی و شکل‌گیری باورهای همه‌شمول ممکن نخواهد بود؛ چنان‌که در اندیشه امام توجه به فرهنگ غنی اسلام به‌عنوان وجه مشترک بین مسلمانان مکرر مورد تأکید قرار گرفت و علاوه بر توجه دادن دولت‌ها، برانگیختن ملت‌ها در هر مناسبتی از راهکارهای عملی مورد تأکید امام بود.3 اعتلای اسلام و وحدت میان مسلمانان هدف مشترک هر دو مرجع تقلید بود، اما در زمینه چگونگی تحقق این هدف میان آنها دیدگاه‌های متفاوتی وجود داشت. باید خاطرنشان کرد که این مسئله تازه‌ای نبود و مراجع و علما همیشه روش‌های مختلفی داشته‌اند و این خدشه‌ای به رابطه آنها نمی‌زد. آیت‌الله بروجردی می‌خواستند که حوزه علمیه حفظ شود، ازاین‌رو به حفظ نظم در حوزه بسیار علاقه‌مند بودند. آیت‌الله بروجردی مکرر می‌گفتند: حوزه علمیه قم مثل شهری است که دروازه ندارد. حوزه بر روی اشخاص مختلف باز است. افراد صالح و ناصالح از هم ممتاز نمی‌شوند. ای‌کاش نظمی بود و برنامه‌ای.4 امام خمینی نیز در این زمینه با اصرار بر حضور آیت‌الله بروجردی در قم، نظم را بر حوزه حاکم کردند؛ زیرا اعتقاد داشتند با آمدن آیت‌الله بروجردی، حوزه از اختلاف سلیقه بین مراجع متعدد نجات پیدا می‌کند.
 
به عقیده هر دو مرجع، یکی از سدهای موجود در راه اعتلای اسلام، مذهب و فرقه‌های ساختگی و انحرافی
بود. با توجه به نفوذ بهائیت در دربار پهلوی و حمایت بی‌شائبه استعمار از آنها، اوج مبارزه روحانیان و مراجع تقلید علیه این فرقه در دوران پهلوی است؛ مبارزه‌ای که در آن، آیت‌الله بروجردی و امام خمینی سهم آشکار و بی‌بدیلی داشتند؛ به همین دلیل امام خمینی در نامه‌ای به اسدالله علم درباره مساوی انگاشتن قرآن با دیگر کتاب‌های مذهبی هشدار دادند و فرمودند: «اگر گمان کردید می‌شود با زورِ چندروزه، قرآن کریم را در عرض اوستای زرتشت، انجیل و بعضی کتب ضاله قرار داد و به خیال از رسمیت انداختن قرآن کریم، تنها کتاب بزرگ آسمانی چندصدمیلیون مسلم جهان، افتاده‌اید و کهنه‌پرستی را می‌خواهید، تجدید کنید، بسیار در اشتباه هستید».5
 
دو رویکرد ادلّه فقهی و ابزار سیاسی
آیت‌الله بروجردی ازآنجاکه هنوز امید داشتند از ظرفیت شاه شیعه برای مقابله با رشد و گسترش فرقه‌های ضاله همچون بهائیت از یک‌سو و نفوذ کمونیسم از سوی دیگر استفاده کنند، ضمن نصیحت شاه برای مهار کردن شتاب برنامه مدرن‌سازی کشور، به فکر ساقط کردن نظام پهلوی نبودند و اقدامات شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام را که تمامیت رژیم پهلوی را زیر سؤال می‌بردند و می‌خواستند حوزه را وارد مسائل حاد سیاسی کنند چندان به مصلحت نمی‌دیدند. البته در سال‌های پایانی دهه 1330 هنگامی‌که اقدامات غرب‌گرایانه شاه بیشتر شد، آیت‌الله بروجردی از امیدی که به استفاده از ظرفیت شاه داشتند ناامید شدند، ولی به دلیل کهولت سن و نیز به پایان رسیدن عمر فرصت نکردند علیه این سیاست‌های رژیم موضع‌گیری کنند. البته ایشان پیش از آشکار شدن این وجهه از رژیم نیز موضع‌گیری‌های سیاسی مستحکمی داشتند6 و به‌عنوان مرجع تقلید از این سیاست‌ها راضی نبودند. افزون بر این، افراط‌گری شاه بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی شدیدتر شد. با توجه به همین تغییرات بود که امام خمینی دریافتند که شیوه علمای سلف دیگر متناسب با اوضاع جدید نیست و باید مخالفت‌ها نسبت به توهین به اسلام و غرب‌گرایی افراطی شاه به‌گونه‌ای دیگر اعلام شود.
 
آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی در کتابخانه منزل شخصی خویش در قم
 
در حقیقت درحالی‌که آیت‌الله بروجردی بر نوعی مبارزه عقیدتی و فقهی علیه نظام سیاسی پهلوی تأکید می‌کرد، امام خمینی در کنار این مبارزه عقیدتی، بر مبارزه سیاسی نیز انگشت تأکید می‌نهاد. البته این سخن به معنای آن نیست که آیت‌الله بروجردی از روش‌های سیاسی استفاده نمی‎کرد؛ این مرجع تقلید بزرگ شیعه از روش‌های سیاسی برای مقابله با سیاست‌های ضددینی پهلوی دوم استفاده می‌کرد، اما مانند دوره امام حالت حاد سیاسی پیدا نکرد. علت اساسیِ این مسئله را باید در آشکارتر شدن مداخلات آمریکا و تسلیم مطلق حکومت در برابر خواست این قدرت استعماری و افراط در شیوه‌های مدرن‌سازی کشور جست، که از اواخر دهه 1330 به‌طور بی‌سابقه‌ای شدت گرفته بود؛ برای مثال در مسئله اصلاحات ارضی، آیت‌الله بروجردی عمدتا با رویکرد فقهی به این مسئله نگاه و بر اساس اصل «الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم» از تأیید اصلاحات ارضی خودداری می‌کردند. این در حالی است که امام خمینی علاوه بر مبنای فقهی، با رویکرد سیاسی نیز با این اقدام رژیم مخالفت کردند؛ بنابراین می‌توان گفت که امام در این مخالفت،بیشتر جنبه‌هایِ سیاسی این برنامه و تلاش‌های حکومت برای کمرنگ ساختن مذهب را هدف قرار داده بودند.
 
فرجام سخن
آیت‌الله بروجردی و امام خمینی هر دو از مراجع عالی‌قدر تشیع هستند. با وجود اشتراک نظرهای فراوان این دو مرجع که از تلاش برای عظمت و اعتلای اسلام در سایه وحدت مسلمانان ریشه می‌گرفت، درباره نحوه برخورد با نظام سیاسی میان آنها اختلاف‌هایی مشاهده می‌شود که علت آن را باید در تغییر ماهیت نظام سیاسی پهلوی از دهه 1340 به بعد جست. تا پیش از دهه 1340 و در زمان حیات آیت‌‎الله بروجردی، نظام سیاسی پهلوی جسارتِ افراط در غرب‌گرایی و به‌نوعی تبلیغِ بی‌پرده سبک زندگی غربی و مخالفت با مذهب را در خود نمی‌دید؛ بنابراین طبیعی بود که مرجع تقلید آن دوره، با استفاده از ادلّه فقهی به نقد و مخالفت با نظام پهلوی بپردازد، درحالی‌که از دهه 1340 به این‌سو و با ارتحال آیت‌الله بروجردی، دربار پهلوی بر غلظتِ غرب‌گرایی خود افزود و همین مسئله سبب شد امام‌خمینی و رهروان ایشان به این نتیجه برسند که برای مبارزه با بی‌عدالتی‌ها، ناکارآمدی‌ها و اقدامات ضدمذهبی پهلوی باید از ابزارهای سیاسی بهره گرفت. به عبارت دیگر اگر آیت‌‎الله بروجردی نیز با ماجرای فیضیه، کاپیتولاسیون و تلاش حکومت برای رسمیت بخشیدن به فرقه ضاله بهائیت مواجه می‌شدند، قطعا به گونه دیگری موضع‌گیری می‌‎کردند.
 
پی نوشت:
1. حبیب لاجوردی، خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، تهران، کتاب نادر، 1380، ص 57.
2. حمید روحانی، نهضت امام خمینی، تهران، موسسه چاپ و نشر عروج، 1381، ص 114.
3. سیدحسن قریشی کرین و دیگران، «تطبیق اندیشه تقریب از منظر امام خمینی(ره) و آیت‌الله بروجردی»، فصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه انقلاب اسلامی، ش 5 (زمستان 1391)، ص 95.
4. سیدعباس صالحی و دیگران، چشم‌وچراغ مرجعیت: مصاحبه‌های ویژه مجله حوزه، با شاگردان آیت‌الله بروجردی، تهران، بوستان کتاب قم، 1388، ص 50.
5. سیدروح‌الله موسوی خمینی، صحیفه نور، ج 1، تهران، مرکز نشر آثار آیت‌الله خمینی، 1372، ص 90.
6. علی‌اکبر علیخانی و همکاران، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ج 12، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1390، ص 13.
https://iichs.ir/vdcbaab5.rhb88piuur.html
iichs.ir/vdcbaab5.rhb88piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما