روایتی از اسناد لانه جاسوسی آمریکا؛

کنش‌ها و واکنش‌ها به حقوق بشر کارتری

کارتر در سفر دی‌ماه 1356 خود به تهران، ایران را جزیره ثبات خواند، اما یک سال بعد، با پیروزی انقلاب اسلامی، نه تنها مهر بطلانی بر تصورات او زده شد، بلکه دیدگاه‌های خاصی را درباره این رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا میان شاه و مردم به‌وجود آورد
کنش‌ها و واکنش‌ها به حقوق بشر کارتری
 
جیمی کارتر، نامزد دموکرات ایالات متحده، در سال 1355 به عنوان سی‌ونهمین رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب شد. وی به دنبال تحولات سیاسی ایران در دی‌ماه 1356 به تهران سفر کرد و جمله معروف خود را که ایران جزیره ثبات است ایراد نمود. یک سال بعد از این سفر، انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و ضمن آنکه مهر بطلانی بر تصورات کارتر نهاد، دیدگاه‌های خاصی را پیرامون او میان شاه و مردم به‌وجود آورد. با این مقدمه به دیدگاه‌هایی که در رابطه با کارتر در آن برهه زمانی شکل گرفت و نیز سیاست‌ها و اقدامات او در طول تحولات سیاسی ایران با استناد به اسناد و مدارک موجود همچون اسناد لانه جاسوسی پرداخته می‌شود.
 
جیمی کارتر و سیاست حقوق بشر
کارتر بعد از ربودن گوی سبقت از رقیب جمهوری‌خواه خود، در عرصه سیاست خارجی، سیاست حقوق بشر را به عنوان یکی از دغدغه‌های اصلی خود مطرح نمود. بر این اساس، بسیاری از حکومت‌های دیکتاتوری از جمله حکومت شاه به عنوان حکومت‌ غیردموکراتیک که اصول حقوق بشر را نقض کرده‌اند‌ خوانده شدند؛ ازاین‌رو زمانی که شاه قصد سفر به آمریکا را داشت، «با اینکه در کاخ سفید و سطح بالای حکومت آمریکا بازدید شاه از آمریکا امری کاملا عادی می‌نمود، در سطوح پایین‌تر، چه در دولت و چه در تشکیلات حزب دموکرات، نارضایتی‌هایی از این دعوت به چشم می‌خورد و بعضی‌ها علنا از اینکه رئیس کشوری که اصول حقوق بشر را رعایت نمی‌کند و میهمان رسمی پرزیدنت کارتر است ابراز انزجار می‌کردند».1
 
در کنار موضوع حقوق بشر، محدود کردن سیاست فروش تسلیحات نظامی بعد نظامی سیاست خارجی کارتر به‌شمار می‌آمد. براین اساس، ممنوعیت فروش بسیاری از تسلیحات نظامی به کشورهای غیردموکراتیک در دستور کار قرار گرفت. این موضوع باعث شد شاه با نگرانی هر چه تمام‌تر، ضمن ایجاد فضای باز سیاسی، دموکرات‌ها و از جمله شخص کارتر را دشمن خود تلقی نماید؛ چرا که این شعار سرآغاز تحولات جدیدی در ایران بود؛ چنان‌که فضای سیاسی باز باعث شد «تا مخالفان سیاسی شاه، با شناسایی بیشتر شاه و تجاربی که در طول مبارزات گذشته به‌دست آورده بودند، به میدان آمده و برای کسب آزادی سیاسی، شاه را تحت فشار گذارند و مهم‌تر آنکه بسیاری از مخالفان مذهبی نیز فرصت بهره‌مندی از رهبری قاطع و آشتی‌ناپذیر آیت‌الله خمینی را به‌دست آوردند».2
 
با توجه به این تحولات، محمدرضا پهلوی با نگاهی بدبینانه کارتر را مقصر اصلی سقوط خود تلقی نمود. حتی رئیس‌جمهور کارتر هم دریافته بود که شاه باور دارد که آمریکا با وی بدرفتاری کرده است و اکثر آنچه گفته شده و اقدامات کارتر و مقامات عالی‌رتبه این دولت به ضرر شاه بوده است. محمدرضا پهلوی از این قضیه عصبانی بود، اما این موضوع بسیاری از مقامات آمریکایی را متعجب ساخته بود؛ زیرا از نظر آنان دولت کارتر مانند پیشینیان خود از شاه حمایت کرده و او را رهبر مشروع کشور خوانده بود. واقعیت امر این است که بسیاری از منتقدان شاه در آمریکا از دولت کارتر نیز به خاطر حمایت از وی انتقاد کرده بودند.3
 
 واقعیت آن است که آمریکا و شخص کارتر تا آخرین لحظه به حمایت از شاه و رژیم او پرداختند. رد پای این حمایت‌ها را می‌توان در بسیاری از موارد همچون حمایت آشکار کارتر در ایجاد حکومت نظامی در شهریور 1357 دید. این در حالی است که در این زمینه میان سیاست اعلامی و اعمالی ایالات متحده تفاوت وجود داشت. یکی از مقامات آمریکا که در بحبوحه انقلاب در ایران حضور داشت، در خصوص این موضوع در نامه‌ای به محمدرضا پهلوی آورده است: «ایشان ــ کارتر ــ از من خواسته‌اند به اطلاع شما برسانم که ایشان قصد دارند که از تلاش شما در برقراری نظم و ایجاد یک حکومت غیر نظامی حمایت کنند. شما در پذیرایی از من و اعضای کنگره بسیار سخاوت به خرج دادید و فرصتی دست داد تا درک بهتری از مشکلات شما داشته باشیم».4
 
کارتر با طرح سیاست حقوق بشر، خود را حامی اصول دموکراتیک معرفی کرد، اما عملا از بسیاری از حکومت‌های دیکتاتورمآب حمایت نمود؛ چنان‌که در کنفرانس سالانه شورای وزیران سنتو در فروردین 1356، در ملاقات خصوصی شاه و سایرونس ونس، وزیر امور خارجه آمریکا، موضوع تقویت بنیه نظامی ایران مورد تأکید دوباره قرار گرفت و یک ماه بعد از این ملاقات، آمریکا و شخص کارتر با فروش معوقه 160 فروند هواپیمای اف 16 و خرید هواپیماهای اطلاعاتی آواکس موافقت کردند  
کارتر در حوادث 17 شهریور 1357 طی یک تماس تلفنی از شاه حمایت نمود و او را در ایجاد حکومت نظامی ترغیب کرد. طبق اطلاعات موجود کارتر حتی شخصا در تاریخ 8 سپتامبر، یعنی همان شبی که کشتار میدان ژاله به وقوع پیوست و طی آن هزارها نفر به قتل رسیدند، به شاه تلفن کرده بود تا پشتیبانی کامل خود را از اقدامات نظامی در آن روز اعلام نماید و برای ایرانیان بسیار دشوار است که چنین موضوعی را فراموش کنند.5 این سیاست باعث شده بود بسیاری از مردم، کارتر را به ریاکاری متهم و طی شعارهای خود از او اعلام انزجار و تنفر کنند.
 
سیاست دوگانه کارتر و تنفر مردم از او
برخورد دوگانه کارتر با مسائل ایران و اعمال سیاست بلاتکلیفی و به نعل و میخ زدن او در تمام مدت دوساله ریاست‌جمهوری وی تا پیروزی انقلاب ایران به خوبی به‌چشم می‌خورد.6 کارتر خود را حامی حقوق بشر می‌دانست، اما هیچ‌گاه از حقوق مردم فلسطین دفاع نکرد. او در حالی درباره حقوق بشر سخن می‌گفت که حقوق بشر لبنانی‌ها و فلسطینی‌هایی را که به وسیله «ماشین جنگی آمریکا» کشته می‌شدند فراموش کرده بود.7 کارتر با طرح سیاست حقوق بشر، خود را حامی اصول دموکراتیک معرفی کرد، اما عملا از بسیاری از حکومت‌های دیکتاتورمآب حمایت نمود؛ چنان‌که در کنفرانس سالانه شورای وزیران سنتو در فروردین 1356، در ملاقات خصوصی شاه و سایرونس ونس، وزیر امور خارجه آمریکا، موضوع تقویت بنیه نظامی ایران مورد تأکید دوباره قرار گرفت و یک ماه بعد از این ملاقات، آمریکا و شخص کارتر با فروش معوقه 160 فروند هواپیمای اف 16 و خرید هواپیماهای اطلاعاتی آواکس موافقت کردند.8
 
طبیعی است که اتخاذ این سیاست از چشم مردم و رهبر انقلاب، امام خمینی(ره) پنهان نماند و باعث انزجار آنان از شخص کارتر گردید؛ چنا‌ن‌که در بسیاری از تظاهرات اعتراضی، مردم شعار مرگ بر کارتر سر دادند یا با درست کردن شکلک کارتر، مراتب اعتراض خود علیه او را ابراز داشتند. البته کارتر و سایر مقامات آمریکا از این موضوع اطلاع داشتند، اما همچنان به حمایت خود از محمدرضا پهلوی ادامه می‌دادند. کارتر در 9 آبان 1357 ولیعهد محمدرضا را به حضور پذیرفت و پشتیبانی قاطع خود را از شاه اعلام کرد. بعد از این ملاقات بسیاری از مقامات آمریکا عنوان نمودند باید به‌زودی انتظار عکس‌العمل شدیدتری نسبت به نظرات رئیس‌جمهور داشته باشیم.9 در همین رابطه چندین واقعه در سال 1356 رخ داد که برخی از آنها در رابطه با دیدار کارتر از ایران بود.10
 
بر این اساس می‌توان گفت تداوم موج مخالفت‌ها علیه شاه حکایت از عدم اعتماد آنان به کارتر و سیاست‌های او داشت؛ زیرا اعتراضات در زمانی به اوج خود رسید که شاه به توصیه کارتر فضای آزاد سیاسی را گسترش داد و بسیاری از محکومیت‌ها تقلیل یافت؛ چنان‌که «دانشجویان در خارج از کشور به تبلیغات افشاگرایانه خود ادامه دادند و هر چند به گروه‌های بسیاری با عقاید مختلف تقسیم شده بودند، بااین‌حال آزادی زندانیان سیاسی چیزی نبود که مبارزین را آرام سازد، افشای سوابق دخالت آمریکا در ایران و جنایات ساواک و علنی شدن ابعاد گسترده فساد و بی‌محتوا بودن شعار دفاع از حقوق بشر»11 نتوانست اعتماد مردم را نسبت به آمریکا جلب نماید. البته بخش دیگر افزایش اعتراضات مردمی ناشی از خوش‌بینی برخی از گروه‌های سیاسی به آمریکا بود. این گروه‌ها با تصور آنکه آمریکا درصدد تغییر سیاست خارجی خود برآمده است، گوشه‌چشمی به آمریکا داشتند و امیدوار بودند از طریق این کشور بتوانند به اهداف خود برسند.
 
درواقع «سیاست حقوق بشر کارتر این تصور را در داخل ایران رواج بخشید که رویه گذشته واشنگتن مبنی بر حمایت بی‌قید و شرط از شاه تغییر کرده و کارتر، شاه را برای انجام اصلاحات در ساختار سیاسی زیر فشار قرار داده است».12 این موضوع در تقویت روحیه مبارزه‌طلبی کسانی که به آمریکا اعتماد داشتند، تا حدودی تأثیرگذار بود، اما به‌تدریج با حمایت علنی و مجدد آمریکا از شاه، تمام این تصورات نقش برآب شد.
 
سخن نهایی
کارتر در شرایطی به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب شد که این کشور به دلیل جنگ ویتنام و حمایت از کشورهای دیکتاتورمآب از وجهه خوبی برخوردار نبود؛ از این رو طرح سیاست حقوق بشر ضمن آنکه در اصلاح چهره آمریکا تأثیرگذار بود، می‌توانست اهداف سیاسی این کشور را نیز محقق سازد؛ چنان‌که آنها تصور می‌کردند فشار این کشور به شاه ایران جهت کاهش اختناق سیاسی، نه تنها مخالفت‌های سیاسی را کاهش می‌دهد، بلکه از ایران کشوری خوشنام می‌سازد که با بنیه نظامی قوی قادر به مقابله با نفوذ کمونیسم است؛ به خصوص آنکه به‌رغم طرح سیاست حقوق بشر، فروش تسلیحات نطامی همچنان ادامه داشت.
 
جیمی کارتر و محمدرضا پهلوی در محوطه کاخ سفید
کارتر به‌رغم شعارهای انتخاباتی‌اش، متمایل به تعمیق رابطه و تقویت حکومت ایران بود
محمدرضا پهلوی و جیمی کارتر رئیس‌جمهور آمریکا در حال قدم زدن در محوطه کاخ سفید در واشنگتن
شماره آرشیو: 1-2558-11ع

پی نوشت:
1. رابرت هایزر، خاطرات ژنرال هایزر، مأموریت در تهران، تهران، ترجمه علی‌اکبر عبدالرشیدی، تهران، اطلاعات، 1365، ص 87.
2. غلامرضا نجاتی، تهاجم، مروری بر پاسخ به تاریخ و نقدی بر ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، تهران، رسا، 1372، ص 40.
3. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 6، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، ص 211.
4. همان، ج 2، ص 42.
5. همان، ج 4، ص 267.
6. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران 1320-1357، نشر قومس، 1384، چ ششم، ص 336.
7. اسناد لانه جاسوسی، همان، ج 4، ص 360.
8. همان، ص 398.
9. علیرضا ازغندی، همان، ص 360.
10. اسناد لانه جاسوسی، همان، ج 1، ص 308.
11. همان، ص 685.
12. سیدجلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1391، چ هفدهم، صص 315- 316. https://iichs.ir/vdcg.x97rak9qtpr4a.html
iichs.ir/vdcg.x97rak9qtpr4a.html
نام شما
آدرس ايميل شما