«شهید دکتر مصطفی چمران و حدود تعامل وی با نهضت آزادی» در گفت‌وشنود با مهندس مهدی چمران

بعد از شهادت دکتر، اعضای نهضت آزادی به من گفتند: «قرار نبود ایشان برود و شهید شود!»

در سالروز شهادت عارف مجاهد، دکتر مصطفی چمران، به بازخوانی یکی از فرازهای شاخص زندگی او پرداخته‌ایم که از قضا محل چالش و سوء برداشت نیز بوده است. در گفت‌وشنودی که پیش روی شماست، مهندس مهدی چمران درباره حدود تعامل شهید دکتر چمران با گروه نهضت آزادی توضیح داده است.
بعد از شهادت دکتر، اعضای نهضت آزادی به من گفتند: «قرار نبود ایشان برود و شهید شود!»
گروه نهضت آزادی در تبلیغات خود، فراوان از شهید دکترمصطفی چمران نام می‌برد و از وجاهت وی هزینه می‌کند. به عنوان نخستین سؤال بهتر است از این نکته آغاز کنیم که آیا چمران در ایجاد نهضت آزادی سهمی داشت یا خیر؟
بسم الله الرحمن الرحیم. شهید دکتر مصطفی چمران در مقطع تأسیس نهضت آزادی، اصلا در ایران حضور نداشت. ایشان در آمریکا بود و در آنجا هم که نهضت آزادی معنا نداشت. دکتر چمران در آنجا، نشریه‌ای به نام «پیام جبهه» را چاپ و منتشر می‌کرد که منظور از جبهه، جبهه ملی بود. ایشان تا چند سال پس از حضورش در آمریکا هم آن نشریه را منتشر می‌کرد، منتها چون جبهه ملی رفته رفته به سمت‌وسوی متفاوتی تحول یافت، دکتر چمران هم حمایت‌هایش را از آنها قطع کرد. بعد هم که به لبنان رفت و هشت سال در آنجا، با مسائل شیعیان لبنان و فلسطین و مواجهه با اسرائیل و این نوع موضوعات درگیر بود و به‌قدری از این قبیل دغدغه‌ها داشت که دیگر جایی برای همکاری با نهضت آزادی یا هر گروه دیگری باقی نمی‌ماند. بنابراین در لبنان هم که عضو نهضت آزادی نبود. وقتی به ایران هم آمد، عملا فعالیت حزبی نمی‌کرد؛ مثل برخی دیگر از اعضا. مرحوم آیت‌الله طالقانی هم پس از پیروزی انقلاب خود را از نهضت آزادی کنار کشیدند؛ بااین‌همه موقعی که دکتر چمران به ایران آمد، تمام اعضای نهضت، از دوستان دکتر بودند.
 

 
علت انتخاب ایشان برای معاونت امور انقلاب چه بود؟
دولت می‌خواست از توانایی‌های دکتر چمران استفاده کند؛ چون یک نیروی کاملا ارزنده و قابل اعتماد و یک مدیر قوی و توانمند بود. برای معاونت امور انقلاب هم، واقعا شخصیتی انقلابی‌تر از دکتر پیدا نمی‌شد که در این سمت بگمارند؛ بنابراین معاونت نخست‌وزیر در امور انقلاب درست شد و دکتر چمران به آنجا رفت. البته من هم همراه ایشان بودم و اسم این معاونت را هم «دفتر امور انقلاب» گذاشتیم و به نام دفتر امور انقلاب هم امضا می‌‌کردیم و بعدا کلمه معاونت آن حذف شد.
 
به طور مشخص دکتر چمران و مهندس بازرگان بر سر چه مسائلی اختلاف دیدگاه داشتند؟
مهندس بازرگان استاد دکتر چمران بود؛ به‌همین‌دلیل ایشان برای آن مرحوم احترام خاصی قائل بود، ولی این احترام تا جایی بود که در دیدگاه‌های سیاسی و مذهبی با هم اختلاف نظر پیدا نکنند؛ چون دکتر برای حضرت امام(ره) جایگاهی بس والاتر قائل بود و ایشان را معیار می‌دانست و نه مهندس بازرگان را؛ بنابراین زمانی که اعضای دولت موقت به قم رفتند که استعفا بدهند، دکتر چمران همراشان نرفت، با اینکه عضو دولت بازرگان و معاون نخست‌وزیر در امور انقلاب بود. دکتر چمران واقعا «امور انقلاب» را دنبال می‌کرد و نه خواسته‌ها و منویات حزبی و قبیله‌ای را. حتی در لیست هیئت حسن نیّت کردستان ــ که آقای صباغیان، آقای فروهر و دیگران بودند ــ اسم دکتر چمران را هم از رسانه‌ها هم اعلام کرده بودند، ولی ایشان همراهشان نرفت؛ چون به آن روش معتقد نبود. روش ایشان چیز دیگری بود و در پاوه هم همان را دنبال کرد و در ظرف پانزده روز، موفق شد همه خطه کردستان را آزاد کند و اگر روش آن آقایان عملی می‌شد، وضع و شرایط به گونه دیگری رقم می‌خورد.
 
علت مخالفت دکتر چمران با روش دولت موقت برای پایان دادن به غائله کردستان چه بود؟
اساسا مبنای مذاکرات غلط بود. طرف مقابل می‌گفت: ما جدایی‌طلب هستیم و می‌خواهیم جدا بشویم! به همین دلیل مذاکره با افرادی که جدایی‌طلب هستند و می‌خواهند حکومت مستقلی را تشکیل بدهند و ایران را قطعه قطعه کنند، معنا ندارد. دکتر چمران می‌گفت: باید با قدرت در مقابلشان ایستادگی کرد و خودش هم ایستاد و نهایتا موفق شد.
 
دکتر چمران از جنبه نظری و عملی، در چه مسائلی از نهضتی‌ها جدا بود؟
همان‌طور که گفتم، دکتر چمران فعالیت‌های خودش را با  مواضع نهضت آزادی گره نزده بود که هر چه آنها گفتند، او بگوید: چشم! چون دستور حزبی است و باید انجام بشود! ایشان در بعضی از جلسات آنها شرکت می‌کرد، ولی این‌گونه نبود که دستورالعمل حزبی را بگیرد و اجرا کند. روش خاص و راه خودش را دنبال می‌کرد و حضرت امام(ره) هم در پیامشان به این مطلب اشاره کردند که چمران به عنوان یک معلم متعهد و به دور از گروه‌های سیاسی و به خاطر خدا، کار خودش را دنبال می‌کرد. واقعا هم روش دکتر چمران همین بود؛ بنابراین در عین حال که برای این دوستان احترام قائل بود، ولی وقتی پای انقلاب و مکتب در میان می‌آمد و اختلاف نظر وجود داشت، از بیان نظر خودش، ولو اینکه مخالف با دیگران هم بود، هیچ ابایی نداشت و نظرش را ابراز می‌کرد. نمونه‌اش هم فروش هواپیماهای اف 14 توسط دولت موقت بود که خدمت حضرت امام رفت و به‌شدت مقابل دولت موقت ایستاد و با تصمیم آنها مخالفت کرد.
دکتر چمران با اینکه با اعضای نهضت آزادی دوست بود و اگر هم او را برای جلساتشان دعوت می‌کردند شرکت می‌کرد، ولی من چون تقریبا در تمام آن جلسات حضور داشتم، می‌دانم اگر در آن محافل به انقلاب و رهبری حمله یا از آن انتقاد می‌کردند، ایشان به‌‌شدت مخالفت و از انقلاب دفاع می‌کرد. نمونه‌های زیادی از اینها در ذهن من هست که اگر لازم باشد، عرض می‌کنم.
 
دکتر یزدی ادعا می‌کرد که دکتر چمران تا آخر عمر عضو نهضت آزادی بود و پایین صورت جلسات را هم امضا کرده است. این ادعا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
بله؛ من هم شنیده‌ام، ولی نمی‌پذیرم! می‌گویند: دکتر پایین برخی صورت‌جلسه‌ها را امضا کرده است، اما چنین چیزی نیست و امضا مربوط به روزنامه «میزان» بود که آقای صباغیان آمدند و به اصرار از دکتر امضا گرفتند که ربطی به نهضت آزادی نداشت. دکتر چمران بارها می‌گفت: احزابی که قبل از انقلاب بوده‌اند، دیگر بعد از انقلاب نمی‌توانند با همان روش ادامه بدهند و باید سیستم جدیدی را دراندازند... و خودش هم دنبال همین تفکر بود. حتی بعد از شهادت دکتر چمران، تعدادی از اعضای نهضت آزادی به من گفتند: « قرار نبود ایشان برود و شهید شود!». من هم در جواب گفتم: «شهید شدن که قرار و مدار داشتن ندارد؛ او رفته و از کشور و اعتقادش دفاع کرده است و اصلا ایشان عاشق شهادت بود. به اجازه شما هم نیازی نداشت و مافوق شما فکر می‌کرد!». لذا آمدند و مسائلی را هم مطرح کردند، ولی دکتر به‌خصوص در جبهه می‌گفت: «نمی‌بایست در این شرایط مسائل سیاسی را مطرح کنیم و فقط باید حواسمان به بیرون راندن دشمن از خاک کشور باشد».
 

 
در سال گذشته آقای محمد توسلی گفت: شما درباره دکتر چمران و ایضا شخص او، روایاتی یکسویه‌ نقل کرده و می‌کنید. البته دکتر یزدی هم قبلا چنین ادعایی را مطرح کرده بود. پاسخ شما به این اظهارات چیست؟
آنچه را من روایت کرده‌ام، از خودم نبوده و دست‌نوشته‌های خود شهید دکتر چمران یا برگرفته از آن است و من اصلا هیچ چیزی را از قول خودم روایت نکرده‌ام. تمام کتاب‌هایی که چاپ کرده‌ایم، به‌خصوص بخش اعظم کتاب «کردستان» را خود دکتر چمران نوشته است. برای نوشتن آن هم، ما به قم و منزل مادر امام موسی صدر رفتیم و دکتر سه روز در قم ماند. مدارکش را هم برده بود که دیگر با هیچ کس تماس نداشته باشد. آنجا حوادث کردستان را نوشت و کتاب «کردستان» شد. بخش آخرش بعد از پاوه باقی ماند که من آن را بر اساس دست‌نوشته‌ها و سخنرانی‌های دکتر پیاده و تکمیل کردم. کتاب «لبنان» هم از نوشته‌ها و سخنرانی‌های دکتر تألیف شده و تمام مطالب آن مستند است. در بعضی از آنها دست‌نگاشته‌های ایشان عینا کلیشه و چاپ شده‌اند. در هیچ‌یک از این کتاب‌ها هم هیچ بحثی درباره جبهه ملی یا نهضت آزادی نشده است و من در این زمینه هیچ روایتی نکرده‌ام، ولی وقتی آنها مطالبی مخدوش را منتشر کردند، من اتفاقات واقعی را بازگو کردم. البته باز هم از خودم هیچ روایتی را به آن اضافه نکردم و تمامی آنها متعلق به شخص دکتر چمران است.        https://iichs.ir/vdcg.u9urak97wpr4a.html
iichs.ir/vdcg.u9urak97wpr4a.html
نام شما
آدرس ايميل شما