چگونگی ظهور و ترویج مفهوم «مشروطه»

دو دیدگاه متفاوت درباره کنستیتوسیون

یکی از مباحثی که درباره انقلاب مشروطه مطرح می‌شود چگونگی ظهور و ترویج واژه «مشروطه» در میان انقلابیون ایرانی است. روایات متفاوتی درباره این موضوع وجود دارد که آنها را در دو رویکرد می‌توان گنجاند
دو دیدگاه متفاوت درباره کنستیتوسیون
تکاپوهای آزادی‌خواهان و مخالفان استبداد در راستای برقراری نظام مشروطیت در ایران، فرصت مناسبی برای انگلستان فراهم نمود. انگلیسی‌هایی رقابت دیرپایی با روس‌ها برای نفوذ در ایران داشتند و در این مقطع زمانی، یعنی سال‌های منتهی به انقلاب مشروطیت، که در نتیجه وابستگی مظفرالدین‌شاه به حکومت تزاری روسیه، به نظر می‌رسید قافله را به روس‌ها باخته بودند. در این میان، یکی از مباحثی که درباره نقش انگلیسی‌ها در انقلاب مشروطه مطرح می‌شود چگونگی ظهور و ترویج واژه «مشروطه» در میان انقلابیون ایرانی است. در این حوزه یکی از پرسش‌های مهم این است که انگلیسی‌ها در این ماجرا چه نقشی داشتند؟ در این مقاله کوتاه، به دو نگاه و روایت متفاوت درباره قضیه یادشده نظر می‌کنیم.
 
معنی و مفهوم واژه مشروطه
واژه مشروطیت معادل واژه «کنستیتوسیونالیسم» (Constitutionalism) به معنای «حکومت مشروطه» است که از «Constitution» در فرانسه و انگلیسى به معناى «قانون اساسى» گرفته شده است. مشروطیت به معنای: 1. اعتقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی؛ 2. دکترین یا نظام حکومتی که در آن، قدرت حاکمه از طریق قانون اساسی محدود و با رویّه‌های تعدیل و توازن، از تمرکز قدرت و استبداد جلوگیری می‌شود تا حقوق اساسی افراد و گروه‌ها حفظ شود. درکل این مکتب طرفدار دموکراسی و مخالف حکومت مطلقه و نظام‌هاى استبدادى فاقد محتوا و ساختارهاى قانونمند است. حکومت مشروطه به دو صورت وجود دارد: 1. جمهوری؛ 2. سلطنت. بر این اساس، در ادبیات سیاسى جدید، «کنستیتوسیونالیست» کسى است که به مشروط بودن قدرت، چه در نظام پادشاهى و چه در نظام جمهورى، در چهارچوب یک قانون اساسى مدوّن، به عنوان یک قرارداد یا میثاق اجتماعى، اعتقاد دارد.1
 
دو رویکرد متفاوت در باب منشأ کاربرد واژه «مشروطه» در انقلاب ایران
اولین دیدگاه این است که انگلیسی‌ها به هیچ وجه تأثیری بر این ماجرا نداشتند و از مدت‌ها قبل، برخی سیاسیون ایرانی در پی مشروطه بودند. روایتی، حاکی از این است که واژه مشروطه از نیمه دوم دوره سلطنت ناصرالدین‌شاه بر سر زبان‌ها افتاد.2 بنابر این اظهار، یکی از اتهامات وارده به امیر‌کبیر، در سر داشتن «کنسطیطوسیون»، به ‌معنای «دولت منتظم، یعنی اعمال محدودیت اراده فردی و اداره مملکت بر پایه قواعد و اصول و مصون داشتن جان و مال افراد از اعمال خودسرانه» بود. امیر بر آن بود که شاه را به پذیرش تغییر رفتار و نوع حکومت خود تحت مفاهیم «کنسطیطوسیون» متقاعد کند، اما پیش از عملی کردن این هدف از میان برداشته شد.
 
مفهوم عملی «دولت منتظم» هم‌زمان با دوره صدارت امیرکبیر در ایران، طی صدارت رشیدپاشا، یعنی صدراعظم سلطان عبدالحمید عثمانی، تحت عنوان «خط شریف گلخانه» اجرا شده بود. او نیز به ‌دنبال ایجاد سیستمی بود که با اجرای آن، جان وزیران بازیچه هوی ‌و هوس سلطان عثمانی قرار نگیرد. این مفهوم در حکومت عثمانی پس از امضای «فرمان گلخانه» عملی شد، اما در ایران با مرگ امیرکبیر، عقیم ماند.3 میرزا یعقوب‌خان، که مترجم سفارت روس بود، پس از آنکه توسط حکومت ایران تبعید گردید، دیگر نتوانست به ایران برگردد؛ چنان‌که دوره‌ آخر زندگی‌اش را در استانبول گذراند تا آنکه درگذشت. در آنجا رساله‌ای در نقشه اصلاحات ایران به عنوان «عریضه» به ناصرالدین‌شاه نوشت. در آن رساله چند جا از امیرکبیر یاد کرده و یادداشتی هم از گفت‌وگوی خودش با میرزاتقی فراهانی آورده است؛ آن‌گاه که اولین صدراعظم ناصرالدین‌شاه معزول شده، ولی هنوز روانه تبعیدگاه کاشان نگردیده بود. مطلب شایان ذکر در روایت او، درباره امیرکبیر این است که «خیال کنسطیطوسیون داشت؛ گرچه مجالش ندادند و رو‌س‌ها مانع بودند، ‌او هم‌چنان در پی فرصت می‌گشت که بدین کار برآید».4
 
بر مبنای اظهاری دیگر، در ترکیه عثمانی، چندی پیش از اعلام مشروطه (1876م/ 1293ق) واژه «مشروطه» در پیوند با حکومتی به‌کار برده می‌شد که بر اساس یک قانون اساسی پایه‌گذاری شود. نامق کمال، اندیشمند سده نوزدهم میلادی عثمانی، به کرّات در نوشته‌های خود، عبارت‌های «دولت مشروطه» و «اداره مشروطه» را به معنای حکومت قانونی و غیراستبدادی به‌کار برده است. بر اساس این روایت، واژه «مشروطه» به این معنا، از ترکیه عثمانی به ایران آمد و به نظر می‌رسد که برای نخستین‌بار، میرزا حسین‌خان سپهسالار در سال 1864/ 1280 هنگامی که سفیر ایران در دربار امپراتوری عثمانی بود، این واژه را در خلال برخی از گزارش‌های خود به ایرانیان معرفی کرد.5 با این اوصاف، گفته شده است که میرزاحسین‌خان سپهسالار، اولین ایرانی‌ای بود که واژه مشروطه را در سال1247ش، یعنی زمانی که سفیر ایران در عثمانی بود، به‌کار برد.6 در نهایت، در اظهارنظری دیگر ریشه واژه «مشروطه»، عربی دانسته‌اند؛ ازاین‌رو، مفهوم اصلی آن نیز برخاسته از مفاهیم اسلامی بوده و محتوای مذهبی داشته است. با این اوصاف، اساس مشروطیت پیش از آنکه از اروپا آمده باشد، در اصول شریعت ریشه داشته و اروپاییان اصول آن را از اسلام گرفته‌اند7 و نباید آن را اقتباسی از انگلیسی‌ها دانست.
 
مطلب شایان ذکر در روایت او [: میرزا یعقوب‌خان] درباره امیرکبیر این است که «خیال کنسطیطوسیون داشت؛ گرچه مجالش ندادند و رو‌س‌ها مانع بودند، ‌او هم‌چنان در پی فرصت می‌گشت که بدین کار برآید».  
دومین رویکرد، بر این ادعاست که انگلیسی‌ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم در انتشار واژه «مشروطه» بین انقلابیون ایرانی ایفای نقش نمودند. مسیو نیکیتین، عضو کنسولگری‌ روسیه‌ در ایران، طی همان برهه زمانی، درباره‌ تحصن‌ ایرانیان در سفارت انگلیس گفته است: «انقلابیون‌ ایران،‌ یعنی‌ کسانی‌ که‌ بر ضد‌ سلطنت‌ استبدادی‌ قاجار، نهضت‌ کرده‌ بودند، موقتا‌ در این‌ پارک ‌(سفارت انگلیس) پناهنده‌ شدند و با دیگ‌های‌ پلو پذیرایی‌ می‌شدند و ماژور اسمارت، آتاشه‌ نظامی‌ سفارت،‌ هم‌ در میان‌ پناهندگان‌ می‌گشت و از آنها می‌پرسید: آیا شما مشروطه‌ می‌خواهید؟ چنین‌ نیست؟ خلاصه‌ اسم‌ شب‌ این‌ طور بود و به‌زودی‌ هواخواهان‌ مشروطیت‌ را به‌ دور آن‌ جمع‌ کرد».8
 
مطابق روایتی دیگر، وقتی محتشم‌الدوله از طرف دولت برای دریافت خواسته‌های متحصنان به نزد آنان می‌رود، آنها مسئله عدالتخانه را مطرح کردند، اما سفیر انگلیس به آنها می‌گوید که مشروطه بخواهند. مافی در این مورد اظهار نمود: «متحصنین تمام مستدعیات خود را منحصر به تشکیل مجلس عدالت می‌نمایند که شاه دستخط فرمایند... بعد از نوشتن، عریضه را نزد سفیر می‌برند. سفیر می‌گوید: این کلمه‌ای که نوشته‌اید قانونی ندارد. معنای این لفظ را که نوشته‌اید مجبورم توضیحی دراین‌باره بدهم. بعد از زحماتی که کشیده‌اید دارای حقی گردید که هیچ قوّه نتواند از شما آن حق را سلب کند، آن لفظ کنستیتوسیون است، حکومت مشروطه ... . جماعت، ملتفت اصل موضوع شده، عریضه خود را به این نحو تنظیم و مشروطه را تقاضا می‌کند».9
 
افزون بر اینها، بر اساس اظهاری دیگر، محیط‌ طباطبایی، مدعی شد که پدرش، یعنی سیدابراهیم‌ طباطبایی که‌ یکی‌ از متحصّنان‌ آن‌ زمان‌ بود، برای او نقل کرد که «نخستین‌بار کلمه‌ ”شرط“ و ”مشروطه“ در مقابل‌ فرمان‌ عدالتخانه، از بستگان‌ سفارت‌ به‌‌خصوص‌ شارژ دافر شنیده‌ شد و پیش‌ از آن‌، در گفتن‌ و نوشتن‌ ابداً‌ کسی‌ این‌ لفظ‌ را به‌ کار نمی‌برد و پیدایش‌ آن‌ مربوط‌ به‌ همان‌ ایام‌ تحصن‌ سفارت‌ انگلیس‌ است».10 ضیاءالدین‌ دُر‌ی‌ اصفهانی نیز که‌ ناظر حوادث‌ صدر مشروطه‌ بوده، داستان‌ عجیبی را نقل‌ کرده و با اشاره‌ به‌ تحصن‌ جمعی‌ از مردم‌ پایتخت‌ در سفارت‌ انگلیس‌ نوشته است که تا زمان این‌ تحصن، «سخن‌ از مشروطه‌ در میان‌ نبود و این‌ کلمه‌ را کسی‌ نمی‌دانست! فقط‌ مشروطه‌ را به‌ مردم‌ تهران، اهل‌ سفارت‌ القا کردند!» سپس تفصیل ماجرا را چنین‌ نقل‌ کرده است:
 
«یک‌ روز طرف‌ عصر بنده‌ با سه‌ نفر از معممین، درب‌ سفارت‌ ایستاده‌ بودم. درشکه‌ شارژ دافر سفارت‌ از قلهک‌ وارد شده، همین‌ که‌ درشکه‌ به‌ محاذات‌ ما رسید ایستاد. بعد خانم‌ شارژ دافر از درشکه‌ پیاده‌ شد، با نهایت‌ خنده‌رویی‌ و تغمّز به‌ نزد ما آمده‌ گفت: آقایان، شما برای‌ چه‌ به‌ اینجا آمده‌اید؟ یک‌ نفر روضه‌خوان که‌ فعلا اسمش‌ را فراموش‌ کرده‌ام‌ در جواب‌ خانم‌ گفت: ما آمده‌ایم‌ اینجا یک‌ مجلس‌ عدالت‌ می‌خواهیم. گفت: نمی‌دانم‌ مجلس‌ عدالت‌ چیست؟ گفت: یک‌ مجلسی‌ که‌ دانشمندان، ریش‌سفیدانمان‌ بنشینند نگذارند حکام‌ و سلاطین‌ به‌ ما ظلم‌ کنند. گفت: پس‌ شما یقین‌ مشروطه‌ می‌خواهید. این‌ اولین‌ دفعه‌ بود که‌ لفظ‌ مشروطه‌ را از دهان‌ خانم‌ انگلیسی‌ شنیدیم. شیخ‌ مخاطب‌ گفت: بلی! ما مشروطه‌ می‌خواهیم. آن‌ خانمِ‌ مُحیله لبش‌ را گزید و گفت: نه! شما مشروطه‌ نگویید! ما که‌ مشروطه‌ شدیم‌ کشیش‌هایمان‌ را کشتیم، سلاطین‌مان‌ را کشتیم‌ تا مشروطه‌ شدیم. شما نگویید، خوب‌ نیست! آخوند مخاطب‌ گفت: ما هم‌ می‌‌کشیم‌ هر کسی‌ را که‌ مخالفت‌ کند و اگرچه‌ امام‌ زمانمان‌ باشد. خانم‌ خنده‌ طولانی‌ نموده، گفت: شما هم‌ می‌کشید؟! بسیار خوب! خنده‌‌کنان‌ و رقص‌‌کنان‌ رفت‌ در تهِ‌ باغ».11
 
افزون بر روایات یادشده که دالِّ بر نقش مستقیم انگلیسی‌ها در ظهور و رواج واژه مشروطه در بین انقلابیون ایرانی است، برخی مطالب مبتنی بر نقش غیرمستقیم آنها در این ماجراست؛ چنان‌که در بحث تحریک مردم برای مشروطه‌خواهی و ترویج لغت «مشروطه» بین آنها، از افرادی نام برده شده است که گفته می‌شود بی‌ارتباط با انگلیس و سفارتخانه آن کشور نبودند. صنیع‌الدوله، داماد مظفرالدین‌شاه، که بعدها در تدوین قانون اساسی ایفای نقش نمود، یکی از این افراد بود. روایت شده است که او بحث درباره اصول حکومت مشروطه را به‌تدریج با متحصنان باغ سفارت انگلیس آغاز نمود.12 براساسِ روایتی دیگر از سوی یکی از انقلابیون، «مردم که از حکومت مطلقه در رنج و فشار بودند این مساعدت را مغتنم شمرده و در سفارت انگلیس تهران (قلهک) اجتماع نموده و روزهای اول، اتاق عدالت می‌خواستند، بعدها لفظ مشروطیت را از طبقه منوره اخذ و بالاخره با کمک سفارتخانه مزبور در 1324ق فرمان مشروطیت را گرفتند».13
 

شماره آرشیو: 4849-4ع

پی نوشت:
 
1. داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، تهران، سهروردی، 1366، صص 142-143؛ علی آقابخشی، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، 1379، ص 113؛ علی وفادار، «بررسی و تحلیل واژه مشروطه و مناسبات آن»، نامه انجمن، ش 14 (تابستان 1383)، صص 106-114؛ عبدالهادی حائری، «واژه مشروطه»، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، ش 227-230 (مرداد-آبان 1385)، صص 34-37.
2. مهدى قلى‌خان هدایت، طلوع مشروطیت، تهران، انتشارات پیام، 1363، ص 15.
3. ثریا شهسواری، «ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، ش 130 مسلسل (اسفند 1387)، صص 48-50.
4. فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، تهران، خوارزمی، 1348، صص 205 و 207.
5. عبدالهادی حائری، همان، ص 252؛ در مورد مشروطه در عثمانی، زمینه فراهم شدن و علل شکل‌گیری آن، نک: حسن حضرتی، «مطالعه در مورد قانون اساسی و پارلمان مدحت‌پاشا»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره مسلسل 130 (اسفند 1387)، صص 36-39.
6. علی وفادار، همان، ص 107.
7. محمد ثقفی، «اندیشه سیاسی میرزای نائینی»، فصلنامه حکومت اسلامی، سال دوم، ش 1 (بهار 1375)، ص 130.
8. نیکیتین، ایرانی که من شناخته‌ام، ترجمه علی محمد فره‌وشی، تهران، کانون معرفت، 1329، ص 38.
9. هاشم محیط مافی، تاریخ انقلاب ایران مقدمات مشروطیت، تهران، فردوسی، 1363، صص 99-100.
10. مجله محیط، سال اول، ش 1 (شهریور 1321)، صص 12-15.
11. محمدحسن‌ ادیب‌ هروی، تاریخ‌ انقلاب‌ طوس‌ یا پیدایش‌ مشروطیت‌ ایران، بی‌جا، بی‌نا، 1331، صص‌ 136ــ137.
12. ژانت آفاری، انقلاب مشروطه ایران، ترجمه رضا رضایی، تهران، بیستون، 1379، ص 85.
13. ابراهیم صفائی، اسناد مشروطه، تهران، بابک، 1355، ص 30.
  https://iichs.ir/vdcb.ab0urhbzfiupr.html
iichs.ir/vdcb.ab0urhbzfiupr.html
نام شما
آدرس ايميل شما