مقاومت عليه استعمار و امپرياليسم به مناسبت شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی؛

استراتژی کدخدای روستای دلوار در مبارزه با انگلیسی‌ها

آنچه از رئیسعلی دلواری شنیده‌ایم بیشتر به دوره مبارزه او با استعمار انگلیس در جنگ جهانی اول محدود می‌شود و چگونگی شکل‌گیری این موج استعمارستیزی در جنوب ایران و نقش رئیسعلی دلواری در آن یا به حاشیه متن می‌رود یا اصلا موضوعی است که متن با سکوت از آن گذر می‌کند.
استراتژی کدخدای روستای دلوار در مبارزه با انگلیسی‌ها
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ در بحبوحه جنگ جهانی اول، به دلیل ضعف حکومت قاجار، انگلستان بندر بوشهر را اشغال و حق حاکمیت ایران بر جنوب کشور را سلب و عملا بی‌طرفی ایران در جنگ را نقض کرد. در چنین شرایط حساسی که حکومت مرکزی نیرویی در اختیار نداشت و آماده جنگ و مقابله با قوای مهاجم و قادر به دفاع از استقلال و تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی نبود، افرادی وطن‌دوست، ازخودگذشته و دشمن استعمار به قیام علیه انگلیسی‌ها دست زدند. یکی از این افراد که آوازه جانبازی او در سراسر ایران آن زمان طنین افکند و مورد احترام خاص و تحسین همه طبقات ملت ایران قرار گرفت، رئیسعلی دلواری، کدخدای روستای دلوار در بوشهر، بود که شخصیتی بس ارزنده و ضد استعماری داشت؛ شخصیتی که در مبارزه با استعمار چهره واقعی و ژرفای ایمان خود را نشان داد و به قیام خونین ضد اجنبی و مردم نواحی دشتستان و تنگستان رنگ خاصی بخشید و تا نفس آخر از مبارزه با دشمن دست نکشید تا سرانجام در این راه به فیض شهادت نائل و سمبلی برای مبارزه با استعمار در ایران شد. در ادامه این نوشتار قصد داریم به ترسیم فضای آن دوران جنوب ایران و اشغال آن توسط انگلستان بپردازیم و بررسی کنیم که چگونه رئیسعلی دلواری توانست موجی از استعمارستیزی در ایران به پا کند و در آن شرایط به نماد مبارزه با استعمار در سراسر تاریخ ایران تبدیل شود.
 
1. ترسیمی از احوال جنوب ایران در بحبوحه جنگ جهانی اول
حضور نیروهای انگلستان در منطقه جنوب ایران و استعمار اقتصاد و مردم آن نواحی به مدت‌ها قبل از جنگ جهانی اول بازمی‌گردد؛ چراکه کرانه‌های خلیج فارس بُعد نظامی و استراتژیک و پشتیبانی اقتصادی برای ارتش انگلستان داشت و مهم‌ترین منطقه در میان این نقاط، بوشهر بود؛ زیرا نسبت به شرق و غرب خلیج، مرکزیت داشت و به‌علاوه مرکز حکومت بنادر و آبادترین شهر بندری جنوب به‌شمار می‌آمد؛ ازهمین‌رو حیات اقتصادی آن در دست انگلیسی‌ها بود و مرکز هدایت جبهه تدارکاتی این قدرت به‌شمار می‌آمد. آنان در این شهر، علاوه بر تأسیسات وسیع اقتصادی و مراکز سیاسی، پادگان بزرگی با تعدادی سرباز و افسر هندی و انگلیسی تأسیس کرده بودند.[1]
 
همچنین انگلیس برای حفظ منافع تجاری خود و نیز محافظت از حوزه‌های نفتی خوزستان، که دو میلیون لیره در آن سرمایه‌گذاری کرده بود، نیروهایی به آن سمت اعزام کرد.[2] اوژن اوبن در تشریح موقعیت انگلیس در سال‌های انقلاب مشروطیت و پیش از جنگ جهانی اول، بوشهر را مرکز اصلی مؤسسات این قدرت استعماری در جنوب ایران به‌شمار آورده است: «بوشهر تنها شهر ایران است که در آن انگلیسی رواج دائمی دارد».[3] از آنچه گذشت معلوم می‌شود درگیری مردم تنگستان به رهبری رئیسعلی دلواری با استعمارگران به سال‌های قبل از وقوع جنگ جهانی اول و اشغال بوشهر و نقض بی‌طرفی ایران از ناحیه انگلیسی‌ها مربوط بود.
 
از آن زمان نیز دلوار که در حیطه قدرت و نفوذ رئیسعلی بود، کانون فعالیت ضد اجنبی شد؛ چراکه حضور استعماری آنان امان مردم جنوب ایران را بریده بود. کریستوفر سایکس انگلیسی رئیسعلی، رهبر این مبارزه ضد استعمار، را چنین توصیف کرده است: «رئیسعلی دلواری کینه انگلیسی‌ها را به دل گرفته بود و در پی فرصت می‌گشت تا در موقع مناسب از اردوی دشمن انتقام بگیرد».[4]
 
با آغاز جنگ جهانی اول، ایران آشفته زمان قاجار، آشفته‌تر شد. موقعیت استراتژیک ایران، کشور را به یکی از نقاط تلاقی نیروهای درگیر در جنگ تبدیل کرد. شمال در اشغال روسیه و جنوب خط پشتیبانی انگلیس در بین‌النهرین بود. انگلستان عملا وقتی جنگ آغاز شد این منطقه را به جولانگاه نیروهای خود تبدیل کرد. این منطقه از کرانه‌های دریای عمان در مرز پاکستان شروع و تا بین‌النهرین ادامه می‌یافت. بوشهر با آغاز جنگ و تقویت نیروها و استحکامات نظامی انگلستان در آن، به مرکز تدارکاتی اصلی دشمن تبدیل شد. این روند چنان سرعتی به خود گرفت که در آستانه جنگ جهانی اول تعداد زیادی نظامی مسلح و چندین قبضه توپ صحرایی و کوهستانی از بوشهر به شیراز و اصفهان اعزام شدند.[5]
 
یک انگیسی بر دوش چند تن از ساکنان منطقه خلیج فارس به سوی قایقی که منتظر اوست می‌رود
یک انگیسی بر دوش چند تن از ساکنان منطقه خلیج فارس
به سوی قایقی که منتظر اوست می‌رود
شماره آرشیو: 8413-3ع

علاوه بر این موارد، نیروهای نظامی انگلستان عملا تمامی امکانات اقتصادی مردم را مصادره کرده و مردم را به تنگ آورده بودند؛ به گونه‌ایی که وادالا، نایب کنسول فرانسه در بوشهر که از نزدیک شاهد وقایع آن دوران بود، چنین بیان کرده است: «انگلیسیان که نقش پلیس خلیج فارس را به عهده دارند، اغلب کشتی‌های بادی تنگستان را که به‌وسیله آنها از بنادر متعلق به
خود واقع در کرانه ایرانی خلیج فارس، غلات، خرما و ماهی صادر می‌کنند، طعمه حریق می‌سازند و بنادر آنان را به توپ می‌بندند».[6] تمامی شرایط ذکرشده سبب شد رئیسعلی دست به‌کار شود تا شرایط را برای متحد و یکپارچه کردن مردم مهیا کند و با کمک آنان برای ضربه زدن به انگلستان، اقدامات عملی انجام دهد.

2. متحدشدن مردم علیه استعمار توسط رئیسعلی دلواری
پس از شدت یافتن ظلم و فشار نیروهای نظامی انگلیس بر مردم، رئیسعلی که عامل اصلی مبارزه با استعمار را در اتحاد مردم دید، شروع کرد به متحد کردن ملت ایران. او نخست نامه‌ها و تلگراف‌هایی برای دولتمردان و مجتهدان مبارز تهران، شیراز، بوشهر کربلا و نجف ارسال و نارضایتی خود را از حضور انگلیس در منطقه اعلام کرد و از آنها درخواست کمک نمود. بخشی از نامه او بدین گونه است: «امروز روزی است که هرکس ادعای شرف و اسلامیت و وطن‌پرستی دارد باید امتحان داده و از بوته امتحان بی‌غل‌وغش به درآید».[7]
 
در آن زمان توجه علما به رئیسعلی دلواری جلب شد و در جواب این نامه‌ها شیخ محمدحسین برازجانی و سیدمرتضی اهرمی اعلام جهاد کردند و به یاری او شتافتند.[8] در ادامه علاوه بر این کار، رئیسعلی تصمیم گرفت قبایل تنگستان و دشتی را متحد سازد و برای همین امر او با سفر به نقاط مختلف این منطقه و بهره‌گیری از نفوذ علما کوشید اختلافات خوانین و رؤسای محلی را حل نماید و آنان را بر ضد انگلستان متحد سازد. در پی این تصمیم بود که از دهی به ده دیگر و از قبیله‌ای به قبیله‌ای دیگر رفت با عصبیت قبیله‌ای مبارزه کرد. در این راستا به توفیقات چشمگیری دست یافت و جنوب را برای قیام علیه استعمار انگلیس آماده کرد و توانست قبل از مبارزه سخت با سربازان انگلیسی، این منطقه را از تفرقه نجات دهد و مردم را علیه استعمار متحد سازد.[9]
 
عکس منسوب به رئیسعلی دلواری و همرزمانشعکس منسوب به رئیسعلی دلواری و هم‌رزمانش

3. تلاش انگلیسی‌ها برای دادن رشوه به رئیسعلی دلواری
وجود این رزمنده نامور، که بیان‌کننده ایده‌‌ها و خواسته‌های آزادی‌خواهان آن روز ایران بود، برای مجاهدین جنوب که به مقابله با قوای مهاجم انگلیسی برخاسته بودند، مایه دلگرمی، جنبش و تحرک بود. محبوبیت او چنان بود که حتی مخالفان و دشمنان و رقبای او نمی‌توانستند منکر آن شوند. رئیسعلی یگانه راه دگرگون ساختن وضع موجود را مقاومت در مقابل دشمن و بحرانی ساختن اوضاع و احوال و نامساعد کردن محیط و شرایط برای حضور نیروی دشمن در بوشهر می‌دانست و ازاین‌رو مرتبا قرارگاه‌های سربازان انگلیسی را در حومه بوشهر مورد تعرض و حملات شبانه قرار می‌داد. انگلیسی‌ها ابتدا بسیار تلاش کردند رئیسعلی دلواری را با پول بخرند و مبلغ چهل‌هزار پوند به او پیشنهاد دادند،[10] اما رئیسعلی، که فرزند وطن بود و روحیه‌ای ضد استعماری داشت، تسلیم پیشنهاد وسوسه‌کننده آنان نشد و به مبارزه خود شدت بیشتری داد.
 
4. رئیسعلی دلواری روحیه استعمارستیزی در کشور را زنده کرد
در دوران جهاد، رئیسعلی دلواری و یاران مبارزش علیه سربازان انگلیسی، بارها به عملیات پارتیزانی و جنگ چریکی دست زدند و ضربات سهمگینی بر ارتش منظم انگلستان وارد کردند. گرچه منابع انگلیسی نام تعداد اندکی از فرماندهان و سربازان کشته‌شده به دست مبارزان دلواری را ثبت کرده‌اند، تلفات آنها چنان بود که این نبرد فتحی بزرگ برای مردم خطه جنوب ایران به‌شمار می‌آمد. این رشادت‌های رئیسعلی و یارانش کشتی دشمن را درگل نشاند و امان از دشمن گرفت. در ادامه، آوازه این فتوحات به تهران و دیگر نقاط ایران رسید و شور و شعف وصف‌ناپذیری ایجاد کرد. مردم آن را پیروزی بر کفر تلقی می‌کردند و نقالان قهوه‌خانه‌ها با اشعار و سروده‌های حماسی مدح جنگجویان دشتستان و تنگستان را می‌گفتند.[11]
 
به سبب گسترش این روحیه استعمارستیزی، شهرهایی از ایران از جمله اصفهان قیام کردند که در اوضاع آن دوران از نظر نظامی و سیاسی بسیار مهم بود. دفاع از تمامیت ارضی و استقلال ایران در برابر استعمار، دفاع مقدسی بود که در آن زمان، رئیسعلی دلواری 35 ساله سمبل این مبارزه شناخته شد.
 
فرجام
سرانجام دلواری در 13 شهریور 1294، در شرایطی که تدارک شبیخون به انگلستان در منطقه مشیله را می‌چید، به‌واسطه یکی از افراد نفوذی و خائن به شهادت رسید. باوجودآنکه شهادت او ضربه سختی بر مجاهدان وارد کرد، بر اثر سیل خروشان استعمارستیزی که دلواری در کشور و به‌ویژه جنوب ایران به راه انداخته بود، عملیات مبارزه با متجاوزان در جنوب پایان نیافت و شیخ حسن‌خان چاه‌کوتاهی فرماندهی مبارزه را در دست گرفت و راه رئیسعلی دلواری را ادامه داد.
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . سید قاسم یاحسینی، رئیسعلی دلواری، تجاوز نظامی بریتانیا و مقاومت جنوب، انتشارات شیراز، 1376، ص 93.
[2] . فلوریدا سفیری، پلیس جنوب ایران، ترجمه منصوره اتحادیه، نشر تاریخ ایران، 1364، صص 28-29.
[3] . اوژن اوبن، ایران امروز 1907-1906، ترجمه علی‌اصغر زوار، 1362، ص 237.
[4] . علیمراد فراشبندی، جنوب ایران در مبارزات ضد استعماری، شرکت سهامی انتشار، 1365، ص 22.
[5] . میرزا حسن حسینی فسایی، فارسنامه ناصری، انتشارات امیرکبیر، 1367، ص 99.
[6] . علیمراد فراشبندی، همان، ص 38.
[7] . غلامرضا میرزایی، قشقاییها و مبارزات مردم جنوب، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، صص 174-176.
[8] . همان، ص 175.
[9] . سید قاسم یاحسینی، همان، ص 93.
[10]. همان، ص 108.
[11]. احمدعلی سپهر، ایران در جنگ بزرگ، چ دوم، 1362، صص 78-79.
https://iichs.ir/vdcb.gb0urhbgaiupr.html
iichs.ir/vdcb.gb0urhbgaiupr.html
نام شما
آدرس ايميل شما