...شعبه بازپرسی لشکر به علت طول مدت 17 روز غیبت سرباز ، و همراه بردن تفنگ، او را مشمول اعدام شمرده بود و به همین ترتیب برای او قرار صادر کرده بود. از سرباز علت بردن تفنگ را جویا شدم . گفت به ما گفتند تفنگ "ناموس" سرباز است که از او جداشدنی نیست، آن را بردم ولی برگرداندم...
چندی بعد " شادروان ابوالحسن ورزی " شاعر فقید غزلسرا را که از خویشان بود و از دوران جوانی با هم آشنایی نزدیک داشتیم، دیدم که از فارس برگشته بود. گفت چون هر دو حقوقدان هستیم باید داستان خودم را برایت تعریف کنم:
پس از طی دوران تعلیمات وظیفه با درجه ستوان سومی مامور خدمت در لشکر فارس شدم، که به مناسبت دارا بودن لیسانس حقوق، مرا به سمت نماینده دادستان در لشکر تعیین کردند. اولین پروندهای که به دستم رسید مربوط به سرباز وظیفهای بود که پس از وقایع سوم شهریور 1320 و فرار بزرگ ارتشتاران فرمانده و بسیاری از فرماندهان دیگر، او هم به لانه و کاشانه خود در یکی از دهات اطراف شیراز پناه برده بود، ولی پس از اینکه داستان فرارها به انتها رسید، او هم مجددا به پای خود به لشکر برگشته بود.
شعبه بازپرسی لشکر به علت طول مدت 17 روز غیبت سرباز ، و همراه بردن تفنگ، او را مشمول اعدام شمرده بود و به همین ترتیب برای او قرار صادر کرده بود. از سرباز علت بردن تفنگ را جویا شدم . گفت به ما گفتند تفنگ "ناموس" سرباز است که از او جداشدنی نیست، آن را بردم ولی برگرداندم.
من دیدم در موردی که بزرگ ارتشتاران فرمانده فرار کرده و بسیاری از فرماندهان سر از بندر عباس و ترکیه درآوردند، تیرباران کردن یک سرباز به عنوان فرار که خود او هم مراجعت کرده، خیلی بی معنی و حتی قباحتآور است. همین نکته را زیر پرونده به خط خودم نوشتم و امضا کردم.
روز بعد فرمانده لشکر، سرلشکر عمیدی مرا احضار کرد و گفت: شما سرباز فراری را از مجازات معاف میکنید؟
گفتم بله، او ضعیفترین فرد در یک دستگاه بزرگ است. اگر برای فرار باید افراد به دادگاه جلب و تیرباران شوند، چه بهتر. اما چشم بستن روی خطای بزرگترها و مجازات کردن ضعیفترین فرد از اصول عدالت به کلی دور است .
فرمانده لشکر گفت: فکر نمیکنید برای عبرت سایرین، فدا کردن یک فرد ضروری است؟
گفتم: وسیله عبرت قرار دادن البته نظر معقولی است، اما فکر نمیکنید بهتر است یک مقصر واقعی را مجازات کنیم تا وسیله عبرت بیگناهان شود، تا اینکه یک بی گناه را تیرباران کنیم که وسیله عبرت گناهکاران شود؟
روز بعد حکمی به دستم دادند که از سمت نمایندگی دادستان لشکر معزول شده بودم!1
.
محمدرضا پھلوی به اتفاق ویلیام بولارد وزیر مختار انگلستان و ژنرال ویول فرمانده انگلیسی قشون متفقین در ایران
پی نوشت:
1.غلامرضا مصور رحمانی، کهنه سرباز (خاطرات سیاسی، نظامی و اقتصادی)، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1377، صص 27ـ28. https://iichs.ir/vdcj.8eifuqemisfzu.html