در هیاهوی تاریخ معاصر ایران، نامی از میان روستایی کوچک در مشکینشهر برخاست که در بزنگاههای حساس، در هدایت حوزه و حمایت از انقلاب تأثیری بیبدیل گذاشت. این گزارش، روایتی است از زندگی پرفراز و نشیب او
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ علیاکبر فیض آلنی، مشهور به میرزا علی مشکینی، در سال 1300ش در یک خانواده مذهبی و اهل علم در روستای آلنیِ مشکینشهر (استان اردبیل) قدم به هستی گذاشت. شهرتش «فیض» بود، ولی بیشتر با نام روستای محل تولدش به صورت علیاکبر فیض آلنی خطاب میشد. پدرش، شیخ علیکرم، از اهل علم بود و در كسوت روحانیت به تحصيل علم و رتق و فتق امور مردم روزگار مىگذراند. علیاکبر نیز با راهنمایی و به سفارش پدر به تحصیل علوم دینی روی آورد و پس از طی مدارج علمی یکی از استادان بزرگ حوزه علمیه شد.
او همزمان با آغاز نهضت امام خمینی(ره) وارد فعالیت سیاسی شد و از همراهان و حامیان امام خمینی(ره) در مبارزه با رژيم پهلوي بود. آیتالله مشکینی در سالهای مبارزه دستگیر و به شهرهای مختلف تبعید شد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی نيز به فعاليتهاي سياسي ـ اجتماعي خویش ادامه داد. وی به عنوان یکی از یاران بنام امام، مسئوليتهاي مهمي همچون رياست مجلس خبرگان رهبری (از هنگام تأسیس در ۱۳۶۱ش تا پایان عمر)، رياست جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پس از انقلاب، امامت جمعه دائم قم، عضویت در هیئت مؤسس دانشگاه امامصادق(ع) و تأسیس مدرسه الهادی(ع) را در کارنامه خود دارد.
حيات علمي
علیاکبر مشکینی در چهارسالگی و به خواست پدر، تحصیل خود را از مکتبخانهای در نجف و با خواندن قرآن، کتابهای رایج و نیز آموزش خط آغاز کرد. دو سال بعد مادرش درگذشت؛ ناگزیر همراه پدر به ایران بازگشت و با سکونت در مشکینشهر بخشی از مقدمات را نزد پدر آموخت.[1] وی در شانزدهسالگی پدرش را از دست داد و مسئولیت سرپرستی خانواده بر عهده او قرار گرفت، ولی به سبب علاقهای که به تحصیل علوم دینی داشت با وجود شرایط بسیار سخت و مشکلات زیاد، به حوزه اردبیل رفت و تحصيلات خود را ادامه داد.[2] علياكبر مقداري از صرف و نحو را در حوزه علميه اردبيل خواند و بعد تصميم گرفت به حوزه علميه قم برود.
مشکینی در پایان دوره حکومت رضاشاه به قم رفت و درسهای دوره سطح را از آیتالله سیدرضا بهاءالدینی و دیگر استادان حوزه فرا گرفت؛ سپس در درس خارج فقه و اصول آیات عظام سیدمحمد محقق داماد، سیدمحمد حجت کوهکمرهای و سیدحسین بروجردی شرکت کرد و در فقه و اصول به درجه اجتهاد رسید.[3] وی همزمان با تحصیل، دروس مختلف سطح و تفسیر قرآن و اخلاق را تدریس میکرد و درسهای کفایهالاصول و رسائل و مکاسب وی از شلوغترین درسهای حوزه بود.
آیتالله علی مشکینی در کنار آیات سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و شیخ علی احمدی میانجی و جمعی از دوستان در دوران طلبگی
آیتالله مشکینی در سال ۱۳۳۷ش، با اندیشه اصلاح حوزه خواستار اصلاحات و تغییراتی در نظام آموزشی حوزه و گنجاندن برخی دروس همچون اخلاق در برنامه درسی حوزه شد. ایشان در سال ۱۳۳۹ش همراه برخی استادان حوزه برنامه آموزشی هفدهسالهای را برای تحصیلات حوزه تهیه کرد تا پس از تصویب آيتالله بروجردی آن را اجرا کنند،[4] ولی با درگذشت آیتالله بروجردی در فروردین ۱۳۴۰ش این کار عملی نشد. چند ماه بعد و با آغاز سال تحصیلی جدید، این برنامه در مدرسه حقانی (منتظریه)، که تازه تأسیس شده بود و خود او از مؤسسان آن بود، اجرا شد.[5] آیتالله مشکینی با انگیزه اصلاح متون درسی حوزه و بهرغم مخالفتهای موجود، با سبک خاصی به خلاصهسازی و تنظیم کتابهای مهم درسی رسائل و مکاسب شیخ مرتضی انصاری و نیز اصلاح و بازنویسی کتاب معالمالاصول دست زد و آنها را برای تدریس در حوزه آماده کرد.[6]
مبارزه دائمی: تبعیدهای پی در پی
در اسناد ساواک به برخی فعالیتهای آیتالله مشکینی در دهه 1330 اشاره شده است. از سند بازجویی شهید آیتالله دکتر محمد مفتح برمیآید که در سال 1332ش، مدرسین قم سلسله جلساتی را برگزار میکردند. آیتالله مشکینی یکی از اعضای این جلسات بود. در یکی از این جلسات تصمیم گرفته شد طلابی که برای تبلیغ به شهرستانها اعزام میشدند در مراجعت گزارشی از وضع مردم و رفتار خود و محل تهیه کنند.[7]
افزون بر این، در گزارشهای ساواک از شهرهاي مختلف ــ ملاير، همدان، قم و خراسان ــ مربوط به دهه 1340ش به صورت مکرر به فعالیتهای مبارزاتی و سیاسی آیتالله مشکینی اشاره شده است. صدور اعلامیه در مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و برگزاری همهپرسی درباره آن، ایجاد اولین تشکل سیاسی ـ نظامی در حوزه علمیه قم، تشکیل جمعیت یازدهنفره، برنامهریزی سیاسی جلسات مذهبی، نامه سرگشاده جمعی از فضلای قم به هویدا، تلاش برای بازگرداندن امام خمینی(ره) از تبعید ترکیه به ایران، امضای نامه اعلان مرجعیت امام خمینی(ره)، بسیج سیاسی مردم در شهرستانها و... نمونهای از این فعالیتهاست.
آیتالله حاج شیخ علی مشکینی اردبیلی در دهه 1340ش
مجموعه این فعالیتها سبب شد در سال 1344ش، آیتالله مشکینی در فهرست وعاظ ممنوعالمنبر قرار گيرد.[8] در بهمنماه این سال، اداره کل سوم ساواک از ساواک تهران خواست بیشتر مراقب فعالیتهای آیتالله مشکینی باشد. در این مکاتبه با استناد به سوابق آیتالله مشکینی اشاره شده است که وی از طرفداران امام خمینی است؛ در راه مبارزه از هیچگونه فعالیتی دریغ نمیکند و با سخنرانیهای خود، موجبات آشوب علیه حکومت را فراهم میکند؛ ازاینرو مراقبت از وی ضروری است و برای این کار لازم است فعالیتهای وی با استفاده از منابع نفوذی و امکانات ساواک تحت مراقبت قرار گیرد.[9]
در مرداد ۱۳۵۲ش کمیسیون امنیت اجتماعی شهرستان قم تصمیم گرفت جمعی از علمای مبارز ازجمله آیتالله مشکینی را به اتهام پخش اعلامیههای امام خمینی علیه رژیم و امضای نامه مرجعیت ایشان، به نقاط بد آب و هوا تبعید کند. در زمان صدور این حکم، آیتالله مشکینی در زادگاهش، روستای آلنی اردبیل، بود؛ مأموران ساواک او را در همانجا بازداشت و برای مدت سه سال به ماهان در استان کرمان و سپس به شهرهای گلپایگان و کاشمر تبعید کردند. ایشان با وجود مراقبت و سختگیریهای مأموران ساواک در تبعید، به فعالیتهای علمی، فرهنگی و سیاسی خود ادامه میداد. در مرداد 1355ش، دوره تبعید آیتالله مشکینی به پایان رسید و ایشان در مشهد اقامت گزید، اما شهربانی مشهد از ایشان خواست مشهد را ترک کند؛ بنابراين آیتالله مشکینی، در مهرماه 1355ش، به قم بازگشت و جلسات تفسیر قرآن در مسجد امام را شروع کرد، اما در آن سوی فعالیتهای علمی و مذهبی، مبارزه سیاسی نیز ادامه داشت.
آیتالله علی مشکینی در کنار آیات شیخ بیوک مروج و شیخ محمد مسائلی در صف نخست یکی از راهپیماییهای انقلاب (اردبیل؛ سال 1357)
فعالیت سیاسی پس از انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی، آیتالله مشکینی نیز در کنار امام خمینی(ره) قرار گرفت و در تشکیل نظام جمهوری اسلامی و تکامل ساختارهای آن اقدامات مهمی انجام داد. امام خمینی(ره) به آیتالله مشکینی بسیار اعتماد داشتند و بر همین اساس مسئولیتهای مهمی بر عهده ایشان گذاشته شد. در فروردین ۱۳۵۸ش، امام آیتالله مشکینی را مأمور رسیدگی به امور محلی اردبیل کردند.[10] همچنین، در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و پس از سفارش امام خمینی به شرکت و حضور مؤثر روحانیان در این انتخابات، آیتالله مشکینی به عنوان نامزد مشترک ائتلاف حزب جمهوری اسلامی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و به نمایندگی از مردم آذربایجان شرقی شرکت کرد و با رأی بالا وارد مجلس خبرگان قانون اساسی شد.[11] او پیش از این هم در نقد و بررسی پیشنویس قانون اساسی، که به توصیه امام خمینی به عهده مدرسین گذاشته شده بود، حضور فعالی داشت. ایشان همچنین در تدوین قانون اراضی شهری در سالهای ۱۳۵۹ـ۱۳۶۰ش مؤثر بود.[12]
آیتالله مشکینی در سالهای آغازین انقلاب مسئولیتهای دیگری مانند امامت موقت جمعه تبریز در سال ۱۳۶۰ش، گزینش و اعزام قاضیان به شهرهای مختلف کشور، امامت جمعه قم، و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ش را نیز برعهده داشت و به روشنگری مردم در قضیه غائله حزب خلق مسلمان کمک بسیاری کرد.
یکی دیگر از فعالیتهای مهم آیتالله مشکینی، تأسیس مدرسهای برای طلاب و مؤسسه الهادی است که علاوه بر چاپ و انتشار کتب اسلامی، در موضوعات متنوع، آثار خود ایشان را نیز به زبانهای عربی و فارسی منتشر میساخت.[13] افزون بر این، وی مسئولیتهایی چون عضویت در شورای مدیریت حوزه قم، عضویت و دبیری جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضویت در هیئت مؤسس دانشگاه امام صادق(ع)، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست مجلس خبرگان رهبری را در کارنامه خود دارد.
آیتالله مشکینى در موقعیتها و شرایط گوناگون نظام همواره مواضع مشخص و تأثیرگذارى داشته است. یکی از موقعیتهای حساسی که ایشان وفاداری خود را به امام خمینی و انقلاب اسلامی نشان دادند در اردیبهشت ۱۳۵۸ش در واکنش به دستگیری فرزندان خود از سوی کمیته انقلاب اسلامی بود. ایشان در نامهای به رئیس کمیته مرکزی، این خبر را طلیعه مسرتبخش عدالت در حکومت اسلامی خواند و از زحمات پاسداران تشکر کرد. وی همچنین تأکید کرد در صورت اثبات جرم، فرزندانش طبق مقررات اسلامی به کیفر برسند.[14]
سرانجام، آیتالله مشکینی پس از ابتلا به بیماری خونی مزمن، دوشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۶ش درگذشت؛ پیکر ایشان پس از تشییع در تهران و قم، در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) در مسجد بالاسر به خاک سپرده شد.
[3]. مهدی ربانی املشی، یاران امام به روایت اسناد ساواک: روایت پایداری شرح مبارزات حضرت آیتالله حاجشیخمهدی ربانی املشی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۰، ص 367.
[4]. علی درازی، زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۱، صص 82-87.
[5]. بهمن شعبانزاده، تاریخ شفاهی مدرسه حقانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴، صص 47-48.
[7]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجمیرزاعلیاکبر فیض مشکینی اردبیلی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات و دارالحدیث، ۱۳۸۷، ص 317.