«نظری بر ابعاد گوناگون شخصیت علمی علامه سیدمحمدحسین طباطبائی» در گفت‌وشنود با علامه حسن حسن‌زاده آملی

استاد به نیاز زمان پاسخ گفت

حضرت آیت‌الله حسن حسن‌زاده آملی، فیلسوف، عارف و محقق پرآوازه معاصر، در عداد شاگردان زنده‌یاد علامه سیدمحمدحسین طباطبائی است. حضرتشان در گفت‌وشنود پیش روی، به کارنامه علمی، تفسیری و برخی تفوهات علمی استاد بزرگ خویش اشاره کرده و پاره‌ای از مواضع آن را بسط داده‌اند.
استاد به نیاز زمان پاسخ گفت
حضرت استاد! پیش از پرسش درباره شخصیت و آثار مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبائی ــ که جنابعالی از محضرشان بهره‌های کافی برگرفته‌اید ــ می‌خواهیم تعریف شما را از عارف بدانیم تا بهتر بتوانیم به کنه شخصیت ایشان پی ببریم؟
بسم‌الله الرحمن الرحیم. مسلما زمانی به کسی می‌توان عارف گفت که او صاحب ولایت باشد. نمی‌شود در اسلام، عارف الهی و عارف مسلم باشید، اما صاحب ولایت نباشید و در آستانه ولایت، سر فرود نیاورید و عتبه‌بوس ولایت نباشید. راه ندارد. امکان ندارد؛ چون ولایت، واسطه فیض است. اسرار قرآن ابتدا نزد پیامبر عظیم‌الشأن(ص) و سپس نزد امیرالمؤمنین و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) است تا به حضرت بقیه‌الله(عج) می‌رسد. عارف بدون ولایت راه ندارد و واسطه فیضی جز ولایت نداریم. مرحوم علامه طباطبائی(رضوان الله تعالی علیه) چگونه می‌تواند اهل ولایت نباشد، وقتی در تفسیرش، در هر آیه‌ای که وارد شده، بحث روایی فرموده است. بحث روایی، یعنی که این فیوضات و برکات، از دهان ولایت ــ که به اسرار و بطون قرآن آگاهی دارند ــ صادر شده و به ما رسیده است. ایشانند که قرآن را برای ما تفسیر کرده‌اند و ما از جوامع روایی است که با حقایق قرآن آشنایی پیدا کرده‌ایم. جوامع روایی، تفسیر، مرتبه نازل، ظل، رشح و نمودار قرآن‌اند. مرحوم علامه علاوه بر رساله‌ای که در ولایت نوشته، رساله‌ای دارد به نام «شیعه در اسلام». ایشان دینداری‌اش به تقلید نیست و در واقع از دین درآمده و دوباره دین را پذیرفته است! ایشان در این کتاب نوشته: شیعه از چه زمانی پدید آمد و با منطق و برهان اثبات کرده است که اسلام یعنی شیعه و شیعه یعنی اسلام و قرآن یعنی علی(ع) و حسین(ع) و بقیه‌الله(عج). قرآن یعنی ولایت و ولایت یعنی قرآن. اینها هرگز از هم جدا نمی‌شوند و هیچ حکم الهی و عارف و مسلمان و اهل قرآنی نمی‌تواند از ولایت رویگردان باشد. بدون ولایت محال است که انسان به جایی برسد. علمای امامیه اثنی‌عشریه در کنار سفره ولایت، به مقاماتی رسیده و تصنیفات و تألیفات ارزشمندی را ازخود باقی گذاشته‌اند. در یک کلام: «آن را که دوستی علی نیست کافر است/ گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باشد/ دستت نمی‌رسد که بچینی گلی زشاخ/ باری به گلبن ایشان گیاه باش».
 
آیت‌الله حسن حسن‌زاده آملی
 
در این مقام، مناسب است که بفرمایید تعریف شما از عالِم چیست؟
عالم در واقع زارع است و مزرعه‌اش، دل‌های مستعد و بذرشان معارف الهی. عالِم این بذرها را در مزرعه دل‌ها و جان‌ها می‌افشاند و آنها را سبز و خرم می‌کند و به آنها نور ولایت می‌دهد. دل‌های آشنا با ولایت، نزهتگاه ملائکه‌اند. از ائمه اطهار (علیهم‌السلام) نقل شده است که قلوبی که مانند زمین شوره‌زار و بی‌آب و گیاه‌اند، ولایت ما را نپذیرفته‌اند. علمای روحانی و مبلغین و معلمین دین، برزگرانی هستند که زمین دل‌ها را شیار می‌کنند و در آنها تخم‌های معارف و بذرهای حقایق را می‌افشانند و آنها را به کال غائی و نهایی و سعادت ابدی رهنمون می‌سازند.
 
به موضوع اصلی این گفت‌وشنود بازگردیم. مرحوم علامه بیشتر به عنوان فیلسوف و مفسر قرآن شهرت دارند، درحالی‌که ایشان در علوم مختلفی چون: ریاضیات، ادبیات و... نیز جایگاه والایی داشتند. مناسب است که به مراتب ایشان در فقه، اصول و منطق هم اشاره‌ای بفرمایید.
مرحوم علامه مقدمات علوم و سطوح را به طور متعارف، در تبریز نزد اساتید آن زمان خواند و سپس راهی نجف شد و در آنجا از محضر بزرگانی چون: آخوند خراسانی و مرحوم نائینی بهره گرفت. ایشان بی‌تردید در اصول و فقه مجتهد بود. زمانی که ایشان به قم تشریف آورد، ابتدا فقه تدریس می‌کرد، اما به تعبیر خود آن بزرگوار، در قم درس‌های فقه و اصول، یعنی علوم نقلی متعدد بودند، اما در تفسیر، اعتقادات برهانی، مخصوصا امامت، ولایت، علم امام و ایضا مباحثی مانند مبدأ و معاد و... درسی گفته نمی‌شد؛ لذا ایشان تفسیر قرآن را شروع کرد و به تربیت شاگردانی همت گماشت. یکی از برکات جلسات شبانه بحث و کاوش در اصول عقاید اسلامی، کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» است. ایشان در عمر شریفش، در راه اعلای معارف تشیع، تلاش پرارجی کرد و الحمدلله به مقصود نیز رسید و قدم‌های بزرگی برداشت و مآلا عمر پربرکتی داشت.
 
حضرت عالی از تفسیر المیزان به عنوان ام‌الآثار علامه طباطبائی یاد کرده‌اید. دراین‌باره هم توضیح بفرمایید.
پیش از پاسخ به این سؤال، باید عرض کنم که همان‌طور که خداوند سبحان حقیقت حقایق و وجودش احدی، صمدی و نامتناهی است، کلماتش هم نامتناهی و کتاب تدوینی و تکوینی‌اش هم، نامتناهی هستند. خداوند سبحان فرموده است: هر کسی به میزان شاکله خود و آنچه که خود دارد، هم شکلِ خود را در خارج پیاده می‌کند و اثر هر کسی، نمودار دارایی اوست. خداوند سبحان نیز از این قاعده مستثنا نیست و آثار وجودی‌اش نامتناهی است. در طول تاریخ اسلام، صدها تفسیر درباره قرآن نوشته شده و باز زمانی که قیامت برسد، خواهیم دید که قرآن، تقریبا هنوز بکر و دست‌نخورده است و هنوز گوهرهای فراوانی، از دریای بیکران آن صید نشده است. از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که به فرزندش محمد حنفیه فرمودند: «قرآن کتابی است که هر چه در آن غور کردی، هرگز مگو که تمام شد و به قله و به ساحلش رسیدم. این دریا، ساحل و کرانه ندارد. به هر جا که رسیدی، پیش‌تر و بالاتر برو!»
بزرگان زیادی در این بحر بیکران غواصی کرده و هریک به فراخور استعداد خود، بهره‌هایی برگرفته و برای دیگران، گوهرهایی را به ساحل آورده‌اند. از آن جمله است کتاب عظیم‌الشأن تفسیر «المیزان». مرحوم علامه طباطبائی به دلیل تبحر در علوم عدیده، از جمله معقول و منقول، علوم ادبی، افکار فلاسفه شرق و غرب، فلاسفه الهی، تبحری که در روایات داشت، ریاضیات و حتی آشنایی با علوم غریبه و استفاده از محضر اساتید بزرگی که مفسر قرآن بودند، توانست تفسیر شریف «المیزان» را، که تا ابد باقی و محفوظ است، تألیف کند و این سفره پر از موهبت و نعمت را از خود به یادگار بگذارد. پس از معصوم و مقام ولایت کامله، بزرگانی چون ایشان که در مسیر عنایت الهی و سیراب از منطق وحی بودند، واسطه فیض الهی هستند.
باید تأکید کنم که مرحوم علامه، فانی در ولایت بود و در جلسات وعظ و خطابه‌ای که پیش می‌آمد، هنگامی که سخن از مصائب اهل‌بیت(ع) بود، به‌خصوص زمانی که ذکر از مصائب سیدالشهداء(ع) بود، عاشقانه اشک می‌ریخت! بدیهی است که حاصل چنین عشق و اخلاص و علم و تسلط بر علوم مختلفه و روایات و معارف الهی، اثر گران‌سنگی چون «المیزان» خواهد شد که به تعبیر مرحوم مطهری، بهترین تفسیر قرآن کریم از صدر اسلام تاکنون، در بین تمام فرق اسلامی است. خداوند ان‌شاءالله همه ما را اهل ولایت قرار دهد و در راه اعلای معارف الهی توفیقات بیشتری را نصیب همه ما کند.
 
آیت‌الله حسن حسن‌زاده آملی
 
استاد! به عنوان آخرین سؤال معنی عمیق و عرفانی ابد چیست و چگونه باید برای ابد مهیا شد و دیدگاه علامه طباطبائی در این زمینه چه بود؟
برای ابد، شاید بهترین تعبیر، این باشد که بگوییم تا خدا خدایی می‌کند، هرچند «تا» در اینجا معنی ندارد. خلاصه هستیم که هستیم و باید ببینیم در اینجا، خودمان را چگونه ساخته‌ایم. در ابدیت و آخرت، میهمان سفره خودمان هستیم که «الدنیا مزرعه الاخره». ما و شما، زارع مزرعه و زراعت خود هستیم. هر چه کاشته‌ایم، همانیم و آن‌چنان که خودمان را ساخته‌ایم، محشور می‌شویم. یکی از موازین محکم و مسائل متین حکمت متعالیه، این است که علم و عمل، انسان‌سازند. هرچند که به حسب ظاهر، عمل حرکت است. نماز، طواف، جهاد و... همه کارهای ما حرکت هستند، اما در دل این حرکت‌ها، برکت هست و آن برکت، ملکه و قدرت درونی انسان است. اگر اعمال آدمی صالح باشند، آن ملکات فضایل اخلاقی خواهند شد و اگر طالح باشند، رذایل اخلاقی می‌شوند. غرض اینکه ملکات، از این اعمال و حرکات حاصل می‌شوند و انسان‌ساز هستند. انسان همان‌طور که به مدرسه می‌رود و قلم در دست می‌گیرد تا باسواد شود، با اعمال و حرکاتش خود را و باطن و ظاهر خود را می‌سازد.
https://iichs.ir/vdcaaen6.49n0u15kk4.html
iichs.ir/vdcaaen6.49n0u15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما