حسینقلی‌خان پسر هفتم میرزا آقاخان نوری، صدراعظم ناصرالدین‌ شاه، و مادرش دختر زکیخان سردار اسعد بود . او در صفر 1265 ه‌ق به دنیا آمد. تحصیلات علوم متداوله و خط را نزد پدر و معلمین آموخت. حسینقلی‌خان ده ساله بود که پدرش از صدراعظمی عزل و تبعید شد و در هفده سالگی پدر خود را از دست داد...
حسینقلی‌خان وزیر مختار ینگی دنیا
 
حسینقلی‌ خان پسر هفتم میرزا آقاخان نوری، صدراعظم ناصرالدین‌ شاه،1 و مادرش دختر زکیخان سردار اسعد بود . 2 او در صفر 1265 ه‌ق به دنیا آمد. تحصیلات علوم متداوله و خط  را نزد پدر و معلمین آموخت. حسینقلی‌ خان ده ساله بود که پدرش از صدراعظمی عزل و تبعید شد و در هفده سالگی پدر خود را  از دست داد . سپس تحت سرپرستی میرزا سعیدخان مؤتمن الملک وزیر امورخارجه به خدمت در این وزارت خانه مشغول شد. روزنامه شرف می‌نویسد: « در سالی که بندگان اعلیحضرت اقدس همایون شاهنشاهی خلدالله ملکه از عتبات عالیات عراق عرب مراجعت فرمودند3جناب معزی‌الیه را از قرار دستخط همایون به میرزا سعیدخان مؤتمن‌الملک وزیر امورخارجه سپردند » 4  حسینقلی‌خان در این وزارتخانه تعلیمات لازمه را دید ولی به نظر می‌رسد با عزل میرزا سعیدخان در 1290ه‌ق و با روی کارآمدن میرزا حسین‌خان مشیرالدوله او از این وزارتخانه خارج  و در دفتر استیفا مشغول به کار شد و در1292ه‌ق به درجه استیفایی رسید و به ریاست مجلس تنظیمات حسنه اصفهان 5منصوب شد« قرائت و ابلاغ فرمان جهانمطاع و اجرای احکام لازم الاتباع همایون شاهنشاهی را در آن ولایات به بهترین وجهی که منظور انور همایون بود نموده .» 6 او پس از انجام مأموریت در اصفهان به تهران بازگشت و در 1295ه‌ق به مکه مشرف شد.7
 
میرزا سعیدخان مؤتمن‌الملک  در 1297 ه‌ق مجدداً به وزارت امورخارجه منصوب شد و میرزا حسینقلی‌خان با درجه نایب اولی به خدمت در این وزارتخانه بازگشت و یک قطعه نشان درجه دوم خارجه نیز دریافت کرد. او با فراگیری دو زبان انگلیسی و فرانسه و آشنایی با اصول دیپلوماتیک به معاونت این وزارت‌خانه منصوب شد و  در 1302ه‌ق  با گرفتن لقب معتمدالوزاره و دریافت نشان و حمایل سرتیپ اولی 8 به ژنرال کنسولگری ایران در بمبئی منصوب و به مدت سه سال در آن کشور خدمت کرد9.
 
معتمدالوزاره پس از بازگشت به ایران و با گرفتن نشان درجه اول خارجه بلافاصله به عنوان اولین سفیر ایران به ایالات متحده فرستاده شد:« در هذه سنه یکهزار و سیصدوپنج به دارالخلافه احضار و به منصب جلیل وزیر مختاری و خطاب نبیل جنابی و حمایل و نشان درجه اول خارجه و مأموریت به دربار دولت جمهوری اتازونی ینگی دنیا سرافراز و قرین اختصاص گردیده به شمول مراحم و الطاف خاص پادشاهانه شرف و مباهاتی کامل حاصل نمودند»10.قابل ذکر است که نخستین معاهده‌ بین ایران و آمریکا در زمان ناصرالدین‌شاه به تاریخ 15 ربیع‌الثانی 1273ه‌ق با نام عهدنامه مودت و تجارت در هشت ماده منعقدشد. نماینده ایران فرخ‌خان غفاری کاشانی(امین الملک) سفیر ایران در عثمانی و اسپنسر وزیر مختار امریکا در عثمانی آن را امضا کردند . 11 این توافق‌نامه بدون هیچ تبادل سفیری باقی‌مانده بود تا برای اولین بار در 1300ه‌ق بنجامین به عنوان سفیر ایالات متحده امریکا وارد ایران شد.ایران نیز به نوبه خود پنج سال بعد اولین سفیر را به ایالات متحده فرستاد 12. اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطرات خود می‌نویسد :«  29شوال 1305 من صبح منزل امین‌السلطان رفتم . حاجی حسینقلی خان وزیر مختار ینگی دنیا آنجا بود که برای اصغای فرمایشات همایون آمده چند روز دیگر می رود.»13
 
حرکت معتمدالوزاره در اواخر سال 1305 قمری آغاز شد همراهان او در این سفر ده نفر بودند از جمله یک نفرمنشی و مترجم به نام میرزا محمودخان شیرازی ، عبدالعلی خان آجودان و دکتر تورنس پزشک آمریکایی که به دستور ناصرالدین‌ شاه مأموریت داشت این هیئت را تا آمریکا هدایت کند.14طی گزارش مفصلی که حسینقلی خان معتمدالوزاره از واشنگتن فرستاده است ورود خود را به بندر نیویورک چنین شرح می‌دهد:
یوم یکشنبه 23شهر محرم [1306] قبل از ورود کشتی به لنگرگاه ، بیرق دولت علیه به دیرک کشتی افراشته ، نزدیک به لنگرگاه که شدیم ، کشتی بخار کوچکی با مستر کانل لی از نایب‌های وزارت خارجه به استقبال آمده، پیش از ورود کشتی به بندرگاه ، ما را با کمال توقیر و احترام پیاده کرده ، به مهمانخانه ویندزور که بهترین تمام مهمانخانه‌های نیویورک می‌باشد منزل گرفته مدت بیست و چهار ساعت در آنجا توقف کردم . 15
 
در ادامه اولین دیدار خود را با وزیر امورخارجه و کلیولند، رئیس جمهور آمریکا، را شرح می‌دهد:
یوم سه شنبه 25 محرم با جبه ترمه به وضع ایران به وزارت خارجه به دیدن مستر بایرد وزیر امورخارجه رفته داکتر طارنس و میرزا محمودخان هم همراه بودند صورت نطقی که که به زبان انگلیسی ترجمه شده بود به ایشان داد ، پس از اظهار مسرت زیاد و مهربانی بسیار قرارشد که یوم چهارشنبه ساعت شش از روز برآمده ، باز به همان وضع ایرانی با نشان و حمایل به وزارت خارجه رفته به اتفاق مستر بایرد وزیر امور خارجه به حضور جناب رئیس جمهوری رفتیم ... . 16 
 
معتمدالوزاره گزارشهای خود را با جزئیات و شیوایی و روانی تمام نوشته است . این مکتوبات در حال حاضر در وزارت امورخارجه ایران موجود می‌باشد. او علاوه بر اخبار کاری، وقایع و مسائل اجتماعی ـ سیاسی کشور آمریکا را در این گزارشها شرح ‌داده است، مانند: شیوه کشور داری، قیمت البسه نظامیان و ابزار آلات جنگی، ،نوع و قیمت منسوجات در ایالات متحده و غیره. او همچنین نامه‌های محرمانه‌ای خطاب به میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم نوشته است. معتمدالوزاره در یکی از این نامه‌ها عاجزانه خواستار حقوق و مواجبش است و همچنین سعی وافر دارد از تعطیلی سفارتخانه جلوگیری کند و در لفافه نیز می‌خواهد که زمان اقامت سفارتش را بیش از یک سال کنند. او می‌نویسد:
[...] از فرستادن تعلیقه‌جات کوتاهی و مضایقه نفرمایید و مواجب و مقرری را زود به زود به بنده برسانید. [...] یک ساله برو و بیا کار چاپار است . من بیچاره هر چند فکر می‌کنم در این راه دور که به دوماه آمدم و به دو ماه باید برگردم ، در ظرف هشت ماه چه کنم تا خانه بگیرم و قرارنامه بنویسم و اسباب پهن کنم باید برگردم . به خوار ورامین نمی‌شود مباشر یکساله فرستاد .حقیقت این حکم بنده را شب و روز متزلزل نگاه داشته و خود را عاریه می‌دانم و به قصد اقامه راه نمی‌روم و راست عرض می‌کنم که اینطور عجولانه نمی‌تواند طرح اساس مستحکم انداخت و با یک هشت هزار تومان نمی‌توان چهار ماه راه رفت و آمد و ماند و کار کرد . هیچ کس مثل بنده به فرنگستان مأمور نشده. چاپارم نه وزیر مختار . 17 
 
معاصرین معتمدالوزاره، غالباً او را آدمی ساده لوح می‌دانند و کارها و گفتارش را نقل مجالس می‌کردند . اعتمادالسلطنه بارها از او به عنوان دیوانه یادکرده و یا عین‌السلطنه درباره او می‌گوید: «این صدر السلطنه اصلا دماغش ناخوش است ». 18البته رفتار او نیز بی‌تأثیر نبوده است. چنانکه عین‌السلطنه درباره اعمال و رفتار او در مدت سفارتش در آمریکا موضوعی را نقل می‌کند که  نتیجه بی‌توجهی و عدم رعایت اصول دیپلماتیک از جانب معتمدالوزاه را نشان‌ می‌دهد:
در ینگی دنیا بنای کارهای بی‌معنی را گذاشت. مثلاً حرفهای بیخود و مطالب جعلی خیلی می‌گفت و می‌نوشت. متصل نطقهای بی‌موقع می‌کرد. روزنامه نویس‌های امریکا هرچه می‌گفت در روزنامه درج میکردند. اسباب تمسخر و مضحکه شده بود. صدر السلطنه خیلی اوقاتش تلخ شد و به رئیس جمهور اعلان کرد که روزنامه‌نویسها را قدغن کند و تنبیه کند من‌بعد این قسم مطالب ننویسند. اگر تنبیه نکند و غدغن نکند دوازده ساعت دیگر بیرق ایران را خوابانیده و خواهد رفت. رئیس جمهور پیغام داده بود مردمان ینگی‌دنیا آزادند و این ولایت آزادی است. نمیشود مردم را از بعضی کارها منع کرد و بی‌جهت تنبیه کرد. بهتر این است شما ترک اعمال قبیحه خود را کرده و منبعد خوبتر حرکت کنید تا اسباب مضمون روزنامه‌ نویس نشوید. هر آینه نمی‌توانید جلوگیری کارهای خود را بکنید و میل رفتن دارید تذکره خروج روانه شد، به سلامتی بروید.19
 
معتمدالوازره پس از خاتمه یافتن مأموریتش در ذیحجه 1306 ایالات متحده را ترک می‌کند . این زمان مقارن باسفر ناصرالدین شاه در فرانسه بود .او برای خود ترتیب ملاقاتی خارج از اصول رسمی و دیپلماتیک ترتیب می‌دهد که باعث تغیّر شاه می‌شود.ناصرالدین‌شاه فرمان اخراج او را از هیئت همراه صادر می‌کند ولی با وساطت عده‌ای از رجال او را به استانبول فرستاده تا منتظر بسته‌ها و لوازم بماند تا با موکب سلطنتی وارد ایران شود. 20 اعتمادالسلطنه در 11 ذیحجه 1306 در پاریس می‌نویسد: « حاجی حسینقلی خان دیوانه که از ینگی دنیا او را بیرون کردند21 هنوز به شاه مشتبه است مامور اینکار است که بارهای شاه را از راه مارسیل به تهران برساند.» 22.
 
در کتاب خاطرات میرزا رضاخان ارفع‌الدوله ماجرای ملاقات فوق مفصلاً شرح داده‌شده است. این ماجرا در تئاتر پاریس اتفاق افتاد که معتمدالوزاره بدون دعوت رسمی وارد این مجلس شد و با وزیرمختار فرانسه ،مهماندارشاه و همراهانش،درگیری لفظی پیدا کرد. ماوقع از زبان ارفع‌الدوله به شرح ذیل است: 
شب مهمانی رسمی در اوپرا که همه لباس رسمی پوشیده عازم تیاتر بودیم دیدیم که حاج صدرالسلطنه که از واشنگتن احضار شده بود با لباس رسمی وارد سالون عمارت شد و گفت امروز شنیدم که شاه و ملتزمین به تیاتر اوپرا میروند من هم آمدم که با شما بروم. پرسیدم صبح وارد شدید خوب شد که دولت فرانسه از ورود شما زود مطلع شد و شما را به تیاتر وعده گرفت. گفت از من وعده نگرفته اند و احتیاج به وعده ندارم می توانم جائی که شاه تشریف دارد بروم. وزیر مختارم . در این بین وزیر مختار فرانسه وارد سالون شد خودش رفت و خود را به او معرفی کرد که وزیر مختار ایران است و به تیاتر می‌رود. وزیر مختار گفت متاسفم که به شما بگویم شما بدون دعوت نمی توانید به تیاتر بروید. این آقایان که می بینید تیاتر می روند ملتزمین رکابند و شاه آنها را در وقت ورود به رئیس جمهور معرفی فرموده و اینها با کارت مخصوص از طرف رئیس جمهور دعوت شده اند و جای اینها در تیاتر معین گردیده و هرکس قبل از تشریف فرمائی شاه به تیاتر آمده در جای خودشان نشسته اند ... وقتی رسیدیم به اوپرا دیدیم وزیر مختار در دالان لژهای ملتزمین رکاب را معین می‌ کرد آمد جلوی او را گرفت و گفت بچه زبان به تو  بگویم که این جا جانداریم و تو حق نداری؟ گفت من در اینجا هم جا دارم و هم حق دارم حالا به شما نشان می‌دهم، در بزرگ لژ شاه باز بود یک دفعه رفت خودش را انداخت توی لژ و پشت صندلی شاه ایستاد و گفت مهماندار را بخواهید بگویید من وزیر مختار شما هستم حق دارم پشت سر شما بایستم و صندلی هم لازم ندارم . شاه که مسبوق نبود چه گذشته به امین السلطان فرمود بگویید یک صندلی به او بدهند تا بعد ببینم چه می گوید. امین السطان امر شاه را به وزیر مختار فرانسه که آمد در لژ شاه بنشیند ابلاغ کرد وزیر مختار آمد بیرون امر داد یک صندلی عادی بوفه را آوردند گذاشتند پشت سر همه صدرالسلطنه نشست. ...بعد از تیاتر مهدیخان رفت که شاه را با راپورت خود با آب و تاب آنچه گذشته بود بخنداند .شاه از این قضیه خیلی متغیر شد فردای آن روز همینکه شاه بیدار شد به امین‌السلطان امر داد که فوراً یک نفر مامور نمایند همان روز صدرالسلطنه را از پاریس اخراج نموده به ایران بفرستد. 23
 
به نظر می‌رسد معتمدالوزاره پس از بازگشت از آمریکا به صدرالسلطنه ملقب شده باشد. تا 1310 ه‌ق منصبی برای او مشخص نیست ولی اعتمادالسلطنه در تاریخ 27 ربیع‌الثانی 1310می‌نویسد: « از قراری که مسموع شده بود کار ناظم‌الدوله سفیر اسلامبول رونقی ندارد و بسیار بد است خیال استعفا دارد و حسینقلی خان صدرالسلطنه دیوانه پسر میرزا آقاخان نوری صدراعظم و مویدالملک داماد صاحبدیوان که در دیوانگی کمتر از آنها نیست هرکدام ده هزار تومان پیشکش میدهند که اسلامبول بروند. »24  اما او در دوازدهم رجب 1310 به منصب وزارت فوائد عامه منصوب می‌شود: « به حاجی حسینقلی‌خان صدرالسطنه وزارت فواید عامه مرحمت و به یک ثوب جبه ترمه شمسه مرصع مخلع گردید.» 25صدرالسلطنه پس از مدت کوتاهی از منصب وزارت کنار گذاشته شد و با سمت ژنرال کنسولی در1311ه‌ق به بغداد رفت. او پانزده ماه در این پست خدمت کرد. درباره حضور وی در این مدت نسبتاً کوتاه ،گزارشهایی ارسال شده‌ که بیشتر منجر به تنش و بحران بین دو دولت بوده‌است تا تحکیم روابط . تا جایی مسائل پیش رفت که حتی با دادن پیش‌کشهای بسیار عالی از طرف صدرالسلطنه برای شاه و صدراعظم، او عزل و میرزا محمودخان احتشام‌السلطنه راهی بغداد شد. احتشام‌السلطنه در خاطراتش مفصلاً به شرح ماجراهای سفارت میرزا حسینقلی پرداخته‌است:
... حاج صدرالسلطنه در بغداد هم دردسرهائی برای خود و دولت فراهم کرد[...] از جمله در کاظمین وقتی یکی از تجار ایرانی می‌میرد، حاجی صدرالسلطنه شخصاً به خانه او رفته و اموال و اشیاء او را جمع‌آوری و به نفع خود ضبط می‌کند[...] او در مکاتبات و مراسلات عنوان و امضا خود را ،وزیر فوائد عامه و وزیر مختار ایران و کارپرداز اول بغداد می نوشت و نامه‌های او در ادارات دولتی عثمانی‌ها در بغداد اسباب تمسخر و مضحکه ترک‌ها و عرب‌ها شده بود[...] صدرالسلطنه با رجب‌پاشا مشیر اردوی ششم عراق عرب که شخص فعال و باهوش و مقتدری بود بدون هیچ جهتی برهم زد و اختلافات بی دلیل پیدا کرد و کشمکش آنها دردسر بزرگی برای دولت شد[...] عیسی نام مأمور ایران در کرکوک را که به بغداد آمده بود در قونسولخانه چوب زیادی زده و با چوبدستی چنان به سرش کوبیده بود که مرد بی نوا جابجا مرد 26. زن و فرزندش(مهدی‌خان) در سرایه ولایتی 27 متحصن و شکایت کردند مأمورین عثمانی حسب شکایت آنها اکبرخان ویس قونسول ایران در کرکوک را احضار و محبوس ساخته بودند. یکی دیگر از دردسرهائی که حاجی صدرالسلطنه برای خود و مملکت ایجادکرده بود مسئله اسباب چینی برضد مرحوم میرزای شیرازی (میرزا حسن) مرجع تقلید شیعیان بود که وقایعی در سامره برپاساخت . او کشتی انگلیسی را به کنار سامره برد و از طرف دولت انگلیس پیشنهاد مساعدت و همکاری با آن مرحوم نمود .مرحوم میرزا همکاری و مساعدت انگلیس و مداخله اجنبی را نپذیرفته و رد کرد و در نتیجه افتضاح و بد نامی و دردسر برای شاه و دولت و مملکت و بیشتر از همه برای خود صدرالسلطنه درست شده بود. 28
 
سدیدالسلطنه نیز در خاطرات خود به یک مورد از کارهای صدرالسلطنه اشاره می‌کند که خلاف شأن دولت ایران بوده است او می‌نویسد: «با نرسیدن حقوق چوب علم جنرال قونسولگری را فروخت ».29 از صدرالسلطنه پس از بازگشت بغداد اطلاع دقیقی در دست نیست ولی به نظر می‌رسد به همان کسوت وزارت سابق خود بازگشته باشد: «14 جمادی الاخر 1316 وزیر فواید عامه حسب اللیاقه به یک قبضه عصای مرصع سرافراز گردید.»30
 
فروردین 1282 / ذیحجه 1320سفر دوم مظفرالدین‌ شاه آغاز شد. قرار بر این بود تعدادی از وزیران هفته‌ای سه روز در غیاب شاه به دربار رفته و به امور رسیدگی کنند. صدرالسلطنه هم جزو این وزراء بود که به دربار دعوت شد . میرزا حسینقلی‌خان نظام‌السلطنه در خاطراتش می‌نویسد: «در اول سنه 1320 بنای مسافرت فرنگ دوم شاه شد. مرا هم جزء وزرائی که باید هفته‌ای سه روز در دربار حاضر شویم ، نوشته بودند. من ملاحظه کردم که اولاً شأن من مقتضی نیست که با صدرالسلطنه دیوانه و نظایر او در یک ردیف باشم .» 31صدرالسلطنه در دوران وزارت خود در ربیع‌الثانی 1323 با عده‌ایی از تجار کشور از جمله حاجی ملک‌التجار تصمیم می‌گیرند کمپانی و شرکت تجاری به سبک و اسلوب  اروپایی در ایران تآسیس کنند. 32 در اینکه تشکیلات فوق راه اندازی شد یا خیر خبری در دست نیست .صدرالسلطنه تا پایان سلطنت مظفرالدین‌شاه در کابینه‌های متعدد وزیر فواید عامه باقی ماند. پس از برکناری عین‌السلطنه از ریاست وزرایی که یکی از در خواست‌های مشروطه‌خواهان بود مشیرالدوله به صدارت رسید. صدراعظم جدید مجلسی را ترتیب داد تا بعضی از امور کشوری در آن تحقیق و بررسی شود. صدرالسلطنه نیز توسط مشیرالدوله به این مجلس دعوت شد. « مجلس تحقیق دربار ‌اعظم تشکیل شد تا درباره امور مختلف رسیدگی و تحقیق کند و نتیجه تحقیقات را به اطلاع صدراعظم برساند. اعضای این مجلس عبارت بودند از: حاجی حسینقلی ‌خان صدرالسلطنه معروف به حاج واشنگتن، حاجی میرزا ابوالقاسم مشیرلشکر وزیر تهران، صدرالممالک و محمدباقرخان اعتمادالسلطنه .» 33
 
فرمان مشروطیت در 14 جمادی‌الثانی 1324 توسط مظفرالدین‌ شاه صادر شد . عمر شاه آنقدر کفاف نداد تا با مجلس شورای ملی کار کند و سلطنت به محمدعلی میرزای ولیعهد رسید. سالهای 1324 تا 1326 ه‌ق اوضاع تماماً به کشاکش بین مجلس و شاه انجامید. در دهم ذیقعده 1324 که موافقان و مخالفان مشروطه در میدان توپخانه در مقابل هم قرار گرفتند خانه صدرالسلطنه سنگربندی شد زیرا مقابل مجلس قرارداشت او که از این اوضاع ناراحت بود شکایت نزد شاه برد. عین‌السلطنه می‌نویسد: « جمعیت آنجا گفتند خیلی است. خانه صدرالسلطنه و معین السلطان و مشاورالدوله را گرفته سنگر بسته‌اند. صدرالسلطنه راضی به تخلیه نبوده فحش داده بلکه چند مشتی هم زده‌اند. او هم حضور شاه شکایت رفته خیلی داد و بیداد کرده .» 33 به همین منظور دو سال بعد در 23 جمادی‌الاول 1326 او که از مستبدین بود وقتی مجلس به توپ بسته شد اظهار شادمانی کرد.35
 
 

با تعطیلی مجلس شورای ملی پس از واقعه به توپ بستن مجلس به فرمان محمدعلی‌شاه مجلسی در ذیقعده 1326 برقرارشد با نام مجلس دارالشورای کبرای دولتی که پنجاه تن از شاهزادگان و اشخاص مهم که در مصدر امور بودند به آن دعوت شدند از جمله صدرالسلطنه. دلیل تشکیل این مجلس در نطق نظام الملک مشخص می‌شود: « اعلیحضرت اقدس شهریاری حکم به انعقاد این مجلس فرمودند که ناظر تمام جزئی و کلی کارها باشد و حافظ عدل و داد.» 36در جمادی‌الثانی 1327 این مجلس به دستور شاه وارد به تهیه نظامنامه انتخابات برای دوره دوم مجلس شورا شد. 37 مجلس دارالشورای کبری تا رفتن محمدعلی‌شاه ادامه داشت و گویا صدرالسلطنه از ناطقین بسیار خوب این مجلس بوده است. با روی کار آمدن احمدشاه او دیگر منصب سیاسی رسمی نداشت. صدرالسلطنه در 1316ش در تهران فوت کرد.37
 
میرزا حسینقلی‌خان نوری صدرالسلطنه علاوه بر کارهای سیاسی شعر نیز می‌سرود و کتاب شعرش بنام صدرنامه بود . اشعار او بسیار معروف و در کوچه و خیابان بر سرزبان ها جاری بود چندین بار نشریاتی چون حبل‌المتین اشعارش را چاپ کردند. همعصرانش اعتقاد داشتند که او مهمل می‌سراید و به حدی این قضیه جا افتاده بود که هر شعر لغوی سروده می‌شد می‌گفتند از آن صدرالسلطنه است. او خط شکسته و تحریر بسیار خوب می‌نوشت و عربی را کامل می‌دانست. او مردی باسواد و وطن دوست بود. 38

پی نوشت:
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع :
1. دوره صدارت میرزا آقاخان نوری بین سالهای 1275تا1281ه‌ق.
2. خاطرات سیاسی و تاریخی . جمالزاده و دیگران.تهران، فردوسی، ایران و اسلام ،1362.ص 134. خودنوشته ایست از میرزا حسینقلی خان که در معرفی مادرش می‌نویسد : حضرت علیه والده بزرگوارم که دختر عموی پدرم که مرحوم زکیخان سردار است هشتاد ساله در نجف اشرف مجاور است.
3. روز جمعه 20 جمادی‌الثانی 1287 از تهران به سمت عتبات حرکت کرد و روز شنبه اول ذیحجه همان سال به تهران وارد شد.
4. روزنامه شرف شماره 60، رجب 1305،ص 242.
5. شرح این مجلس در کتابچه ای که توسط فرخ‌خان امین‌الدوله به دستور و امر ناصرالدین‌شاه نوشته شده آمده‌است . که هدف از تشکیل این مجلس نظارت و رسیدگی به اعمال حکام ولایات و محدود کردن قدرت آنان و نظم بخشیدن حکومت ولایت طبق قانون بود.
6. روزنامه شرف . همان.
7. همان.
8. همان.
9. خاطرات سیاسی و تاریخی. همان.
10. روزنامه شرف .ص242.
11. غلامرضا کرباسچی . روزشمار روابط ایران و امریکا. تهران، بقعه ، 1380،ص 15.
12. همان. ص17.
13. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه. روزنامه خاطرات . تهران.ص 578.
14. سفرنامه شیکاگو . ص 103.
15. همان .ص108.
16. همان . ص110.
17. همان . ص 122.
18. قهرمان ‌میرزا عین‌السلطنه . روزنامه خاطرات عین‌السلطنه . تهران، اساطیر، 1374.ج1.ص 715.
19. همان .
20. میرزا رضا خان ارفع . ایران دیروز خاطرات پرنس ارفع . تهران ، وزارت فرهنگ ، 1345 .ص 268.
21. اشاره به ماجرای وقایع روزنامه های آمریکا و اعتراض میرزا حسینقلی خان دارد.
22. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه . همان .ص656.
23. میرزا رضا خان ارفع . ص265- 268.
24. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه. همان.ص 840.
25. ابراهیم شیبانی (صدیق‌الممالک) . منتخب التواریخ . [تهران] ،علمی ، 1366.ص267.
26. این واقعه را عین‌السلطنه به نوعی دیگر شرح داده است: «از قراری که نوشته بودند در تهران هم شهرت دارد صدر السلطنه کار غریبی کرده، نایب دیار بکر به سمت طهران می‌آمده عیال خود را در بغداد خانه یکی از آدم‌های صدر السلطنه گذاشته. زن خیلی خوشگل بوده صدر السلطنه به خیال عمل شنیع افتاده خود زن یا یکی از اقوام او تلگرافا نایب را خبر کرده از بین راه مراجعت می‌کند. بعضی‌ها می‌گویند نایب را گرفته دست و پایش را بسته ... و نایب دیار بکر را کتک فراوان زده و مرده است. بعد مردم شورش کرده تلگراف به طهران نموده‌اند. صدر السلطنه فراراً بصره رفته و از آنجا به بمبئی عازم شده». قهرمان ‌میرزا عین‌السلطنه . ج1.ص715.
27. اقامتگاه حاکم و مأمورین دولتی.
28. خاطرات احتشام‌السلطنه . به کوشش سیدمحمدمهدی موسوی. تهران ، زوار ، 1367.ص 235.
29. محمدعلی سدیدالسلطنه . سفرنامه سدیدالسلطنه . تهران، به‌نشر، 1362.ص266.
30. ابراهیم شیبانی . همان .ص342.
31. خاطرات و اسناد حسینقلی‌خان نظام‌السلطنه مافی . به کوشش معصومه مافی. تهران، نشر تاریخ ایران، 1362.ص300.
32. روزنامه ثریا . سال ششم ، 22ربیع الثانی 1323، شماره 36 ، ص 4.
33. روزنامه ایران .سال 59، شماره 15.ص3.
34. قهرمان میرزا عین‌السلطنه . همان .ج3.ص 1868.
35. همان .ص 2125.
36. همان.ص 2226.
37. صادق صادق مستشارالدوله . خاطرات و اسناد مستشارالدوله صادق . تهران، فردوسی، ایران و اسلام، 1362. ج2.ص241 و 242.
38. سفرنامه شیکاگو . همان .ص 129.
39. قهرمان میرزا عین‌السلطنه. همان. ص2227- 2228. https://iichs.ir/vdcc.mqsa2bqx1la82.html
iichs.ir/vdcc.mqsa2bqx1la82.html
نام شما
آدرس ايميل شما