مرحوم حاج ‏آقا نورالله شخصیت فوق‌العاده‌ای بود که علاوه بر جنبه ‏های فرهنگی ـ سیاسی به مسائل اقتصادی و مبارزه عملی با استعمار هم توجه داشت. تأکید ایشان بر استقلال اقتصادی و ایجاد کارخانه و شرکت و انجام امور عام ‏المنفعه نظیر ایجاد بیمارستان که در مقابل فعالیتهای تبلیغی مسیحیان...
حاج ‏آقا نورالله نجفی ‏اصفهانی از منظر حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی
در ابتدا ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید؛ با توجه به اینکه مرداد ماه 1384 مصادف با هشتادمین سالگرد شهادت آیت ‏الله حاج‏ آقا نورالله نجفی‏ اصفهانی می ‏باشد و به همین مناسبت انشاءالله همایشی جهت تبیین آراء و افکار و مبارزات ایشان برپا خواهد شد از محضر حضرتعالی تقاضا داریم از آن مجاهد بزرگ برای خوانندگان ما بفرمایید.
 
بسم ‏الله الرحمن الرحیم ـ این اقدام بسیار مفیدی است که در جهت معرفی شخصیت عالم بزرگی نظیر مرحوم آیت‌الله حاج ‏آقا نورالله اصفهانی رحمهْ‌الله علیه انشاءالله برخواهید داشت. جایگاه و موقعیت ایشان در تاریخ معاصر و حرکت ایشان در آن زمان بسیار حائز اهمیت بود. شرایط آن روزگار بسیار سخت و قیام در مقابل دیکتاتوری و خشونت غیرقابل تصور رضاخان مشکل بود. اوضاع و احوال با توجه به تبلیغاتی که به نفع رضاخان شده بود و وضعیتی که جامعه ما پس از مشروطیت دچار آن شده بود اصلاً مساعد نبود. شرح ماجرای روی کار آمدن رضاخان توسط انگلیسیها بسیار طولانی خواهد شد. اما وی با تکیه بر تبلیغات گسترده این‏ گونه وانمود کرد که می ‏خواهد مملکت را از هرج و مرج پس از مشروطیت نجات بدهد و برای فریب افکار عمومی در لباس اسلام‏ خواهی ظاهر شد و با حرکت کردن در جلوی دسته‏های عزاداری عده زیادی را فریب داد. مردم هم از ناامنیهای پس از مشروطه خسته شده بودند و می‏ خواستند کسی به اوضاع سروسامان بدهد. البته مردم نمی ‏دانستند که پشت ناامنیها خود انگلیسیها قرار دارند. اگر انگلیسیها مداخله نمی‏ کردند امنیت در ایران برقرار می ‏شد و نیازی به رضاخان نبود، اما آنها ناامنی را مقدمه ‏ای کردند برای ایجاد دیکتاتوری نظامی در ایران نظیر آنچه مصطفی کمال در ترکیه ایجاد کرد. به هر حال پس از استقرار رضاخان بر اریکه قدرت وی مدتی سعی کرد با فریب دادن مردم و رجال کارهای خود را پیش ببرد. با خلع قاجاریه و رسیدن رضاخان به پادشاهی وی دیگر ضرورتی برای پنهان کردن اهداف و امیال دین‌ستیزانه احساس نمی‏ کرد و دست به اقداماتی زد که اساس اسلام و استقلال ایران را تهدید می‏ کرد.
 
در چنین شرایطی مرحوم حاج‏ آقا نورالله با هوشیاری و درایت متوجه شد که سرانجام اقدامات رضاشاه چه تأثیرات مخربی برای ایران و اسلام در پی خواهد داشت. قیام حاج ‏آقا نورالله در چنین شرایط سختی صورت گرفت و ابتدا هم موفق شد و پهلوی تسلیم شد ولی بعد ایشان را شهید کرد. مرحوم حاج ‏آقا نورالله شخصیت فوق‌العاده‌ای بود که علاوه بر جنبه ‏های فرهنگی ـ سیاسی به مسائل اقتصادی و مبارزه عملی با استعمار هم توجه داشت. تأکید ایشان بر استقلال اقتصادی و ایجاد کارخانه و شرکت و انجام امور عام ‏المنفعه نظیر ایجاد بیمارستان که در مقابل فعالیتهای تبلیغی مسیحیان که در قالب امور بهداشتی و پزشکی انجام می ‏دادند انجام شد و سرپرستی یتیمان و... نشان می ‏دهد که عملاً با استعمار مبارزه می ‏کردند و برای توسعه طرح داشتند و این برای استعمار خطرناک بود. توجه ایشان به لزوم توسعه و فراهم آوردن امکانات نشان می ‏دهد که هم ضرورت زمان را درک می‏ کرد و هم آینده ‏نگر بود. و بهتر است که در این برنامه به این امور هم توجه کنید.
 
این آقایان مسجدشاهیها یعنی مرحوم حاج‏ آقا نورالله، آقا نجفی و مرحوم ثقهْ‌الاسلام در امر به معروف و نهی از منکر و غمخواری جامعه نیز بسیار کوشا بودند و برای حفظ حیثیت اسلام اینان مردان بااراده و باتصمیمی بودند و تسلیم نمی‏ شدند. در قضیه تحریم تنباکو نیز اینها پیشقدم بودند و ابتدا تحریم تنباکو به همت مرحوم ثقهْ‌الاسلام و برادرانش از اصفهان شروع شد. مرحوم والد بنده نقل می ‏کردند که از تهران فشار می ‏آوردند که تحریم باید در اصفهان لغو شود و ظل‌السلطان مرحوم حاج شیخ محمدعلی ثقهْ‌الاسلام برادر مرحوم حاج ‏آقا نورالله را احضار کرد و به ایشان اهانت زیادی کرد، پس از ملاقات مرحوم والد بنده با مرحوم آقا نجفی، ثقهْ‌الاسلام را دیدند و پرسیدند چه شد و ایشان پاسخ داد همش توهین، همش تهدید. اما آنها در مقابل تهدیدات تسلیم نشدند و کار به جایی رسید که مرحوم میرزای شیرازی آن حکم کوبنده را صادر کرد. نسبت به مستشارهای خارجی و مسلط شدن آنها بر مسلمین حساس بودند و نسبت به تسلط اجانب بر امور کشور و به دست گرفتن امور توسط آنها خیلی حساس بودند. در کنار مبارزه با استعمار و عوامل اجنبی ظلم ‏ستیز نیز بودند و در مقابل افرادی نظیر ظل‌السلطان می ‏ایستادند و وجودشان مانع از این بود که آنها هر کاری دلشان می‏ خواهد انجام دهند. در دوره رضاخان نیز مرحوم حاج ‏آقا نورالله به خوبی پی بردند که استعمار و عوامل آنها نظیر رضاخان، تیمورتاش، داور، سردار اسعد بختیاری که بویی از دیانت نبرده بودند درصدد نابودی اسلام و شعائر دینی هستند. گذشت زمان و انتشار اسناد نشان داد که اینها عوامل استعمار بودند. آن موقع هم این مسائل از اروپا و دشمنان اسلام نشأت می‏ گرفت که توسط رضاخان و مصطفی کمال‏ پاشا مسائلی نظیر کشف حجاب و ... تعقیب می ‏شد. حالا هم ما می‌بینیم شیراک و صدراعظم آلمان و دیگران این ‏گونه با حجاب مخالفت می ‏کنند. اینها با این مسئله که مسلمانان هویت دینی خود را حفظ کنند مخالفند از این جهت است که با حجاب تا این اندازه مخالفت می‌کنند. می‌گویند حجاب نشانه اسلام است و اسباب تبلیغ اسلام می ‏شود لذا نباید باشد. سیاستهای اتحاد لباس و کشف حجاب و کلاه پهلوی هم منطبق با همین سیاست کلی بود که ظاهر جوامع مسلمان را تغییر بدهند و غربی کنند. عمق این برنامه‏ها را حاج‏ آقا نورالله متوجه شد و به مقابله با آن پرداخت و فضا طوری بود که غیر از ایشان، هم کس دیگری نمی‏ توانست به مقابله با رضاخان برود.
 
حضرت آیت ‏الله صافی لطفا درباره مقام علمی شهید حاج‏ آقا نورالله اصفهانی هم اگر مطالبی به نظر مبارکتان می ‏رسد بفرمایید: مرحوم حاج‏ آقا نورالله مقام علمی والایی داشت. البته این مقام علمی تحت‏ الشعاع جایگاه سیاسی ایشان قرار گرفته و کمتر درباره آن بحث می‌شود. حاج ‏آقا نورالله از شاگردهای مرحوم آخوند خراسانی بودند که بسیار نیز مورد احترام ایشان قرار داشتند و از شخصیتهایی بود که مرحوم آخوند روی ایشان خیلی خیلی حساب می ‏کرد. مرحوم آقاسید جمال‏ الدین گلپایگانی نقل می‌کردند که در یکی از سفرهایی که مرحوم حاج ‏آقا نورالله به نجف داشتند مرحوم آخوند خراسانی علما و فقها را به استقبال ایشان فرستاد و استقبال باشکوهی از ایشان در نجف به عمل آمد. علاوه بر این مناعت طبعی مثال‏ زدنی هم داشتند. مرحوم آقاسید جمال‌الدین گلپایگانی می ‏گفتند در مقطعی روسها کلیه اموال ایشان را مصادره کردند اما پس از مدتی پس دادند. من به ایشان گفتم الحمدالله، خدا را شکر می‌کنم که اموال شما را پس دادند. گفتند نه از گرفتنش غصه خوردم و ناراحت شدم و نه از پس دادن آن خوشحال شدم. خدا ان‏شاءالله بر علو درجاتشان بیفزاید. وقتی مرحوم حاج‏ آقا نورالله از دنیا رفت در شهرهای ایران عزا برپا شد. در گلپایگان ما هیئت به راه افتاد و والد ما هم شعرهایی گفته بودند که دسته ‏ها می‏ خواندند. در آن زمان در تهران نیز مرحوم حاج ابوالقاسم امام جمعه وفات کرده بودند و والد ما سروده‏ای داشتند.
 
 از یک طرف به تهران خلقی به غصه اندر     از یک طرف به قم بین غوغای روز محشر
 
خداوند آن بزرگواران را بیامرزد و شما را هم در این راه بزرگ توفیق دهد. https://iichs.ir/vdcbu9bfprhb0.iur.html
iichs.ir/vdcbu9bfprhb0.iur.html
نام شما
آدرس ايميل شما