آگاهی یا غفلت نخست‌وزیر از کودتای 28 مرداد؛

آیا مصدق نشانه‌ها را دید؟

یکی از پرسش‌های مهم و بحث‌برانگیز درباره کودتای 28 مرداد، میزان آگاهی دکتر مصدق از برنامه‌ریزی و وقوع کودتا و زمان دقیق اطلاع وی از آن است. آیا مصدق از نقشه‌هایی که برای براندازی دولتش در جریان بود، آگاه بود یا اینکه در لحظه وقوع کودتا غافلگیر شد؟
آیا مصدق نشانه‌ها را دید؟
 
 
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ کودتای 28 مرداد 1332، فصل نوینی در تاریخ سیاسی معاصر ایران به‌شمار می‌آید. این کودتا که با طراحی و حمایت سازمان‌های اطلاعاتی انگلستان (ام.آی.6) و آمریکا (سیا) و با همکاری عوامل داخلی انجام شد، به سقوط دولت ملی دکتر محمد مصدق انجامید. مصدق، نخست‌وزیری که با شعار ملی شدن صنعت نفت و استقلال ایران در برابر نفوذ قدرت‌های خارجی به محبوبیت بی‌نظیری دست یافته بود، پس از این کودتا دستگیر شد و سال‌ها در تبعید خانگی به سر برد. یکی از پرسش‌های مهم و بحث‌برانگیز درباره این رویداد، میزان آگاهی دکتر مصدق از برنامه‌ریزی و وقوع کودتا و زمان دقیق اطلاع وی از آن است. آیا مصدق از نقشه‌هایی که برای براندازی دولتش در جریان بود، آگاه بود یا اینکه در لحظه وقوع کودتا غافلگیر شد؟ بررسی این پرسش، نه تنها به درک بهتر رویدادهای آن روز کمک می‌کند، بلکه زوایای پنهانی از شخصیت و عملکرد دکتر مصدق و همچنین میزان آمادگی و هوشیاری دولت او در برابر تهدیدات داخلی و خارجی را روشن می‌سازد.
 
نمایی از حضور خیابانی عوامل کودتا در روز 28 مرداد 1332
نمایی از حضور خیابانی عوامل کودتا در روز 28 مرداد 1332
 
هشدارهای اطلاعاتی و گزارش‌های دریافتی
برخی منابع و خاطرات افراد نزدیک به دکتر مصدق حاکی از آن است که دولت او از مدت‌ها قبل، از احتمال وقوع کودتا آگاه بوده است. گزارش‌های پراکنده‌ای از فعالیت‌های عوامل خارجی و داخلی که درصدد براندازی دولت بودند،
به نخست‌وزیری می‌رسیده است؛ برای مثال، حسین فاطمی، وزیر امور خارجه وقت و از یاران نزدیک مصدق، بارها در سخنرانی‌ها و جلسات خصوصی نسبت به توطئه‌های در حال شکل‌گیری هشدار داده بود. به‌طور مشخص نشریه «باختر امروز» در شماره روز شنبه 25 مردادماه 1332، می‌نویسد: «قرار بود ساعت 5 صبح امروز، مصدق، فاطمی، و ریاحی را اعدام کنند. و در ادامه می‌نویسد از کاخ سعدآباد گارد شاهنشاهی اقدام به کودتا نمود، ولی به‌طور معجزه‌آسایی عاملین کودتا دستگیر شدند».[1] همچنین، برخی از افسران ارتش و نیروهای امنیتی وفادار به مصدق نیز اطلاعاتی در مورد تحرکات مشکوک در داخل ارتش و ارتباطات برخی افراد با سفارت‌های خارجی به دولت گزارش کرده بودند.
 
کریم سنجابی هم در خاطرات خود به‌صراحت بیان کرده است که برخی از عوامل کودتا با شخص مصدق مخفیانه در ارتباط بوده‌اند. سنجابی گفته است: «من با مصدق دراین‌باره صحبت کردم. یک نفر از خود عوامل کودتا نمی‌دانم چه شخصی بود با مصدق ارتباط مخفیانه داشت و جریان‌ها را مرتبا به‌وسیله تلفن به او خبر می‌داد، ولی متأسفانه مصدق اقدام و تجهیزاتی که برای جلوگیری از کودتا لازم بود نتوانست به عمل بیاورد».[2] بااین‌حال، میزان جدیت و دقت این هشدارها و همچنین نحوه برخورد دکتر مصدق با آنها، محل بحث است. برخی معتقدند که مصدق به دلیل اعتماد بیش از حد به حمایت مردم و همچنین اعتقاد به مشروعیت قانونی دولتش، این هشدارها را جدی نگرفته یا آنها را کم‌اهمیت تلقی کرده است.
 
اقدامات پیشگیرانه دولت مصدق
دولت مصدق در ماه‌های منتهی به کودتا، اقداماتی را نیز برای مقابله با تهدیدات احتمالی انجام داده بود. از جمله این اقدامات می‌توان به تغییر برخی از مقامات نظامی و امنیتی، تلاش برای تقویت نیروهای وفادار به دولت و همچنین افزایش هوشیاری نیروهای انتظامی اشاره کرد. بااین‌حال، به نظر می‌رسد که این اقدامات کافی و مؤثر نبوده و نتوانسته است جلوی وقوع کودتا را بگیرد. ناکافی بودن آن به این دلیل است که ارتش و نیروهای انتظامی تحت نفوذ مستقیم محمدرضا پهلوی و دربار قرار داشتند. به علاوه، شاه ارتش را ابزاری برای «حفظ قدرت» خود قرار داده بود. درهرحال، مصدق با آگاهی از این موضوع با اعمال تغییرات و جابه‌‌جایی افراد بانفوذ و وفادار به شاه، به‌منظور تحکیم قدرت دولت ملی، کاهش نفوذ دربار
و همچنین مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی اقدامات پیشگیرانه‌ای انجام داد؛ برای مثال، بازداشت سرلشکر فضل‌الله زاهدی در سال 1331ش بازتاب این مسئله است.[3] به علاوه، با غائله 9 اسفند 1331، که به گفته ناظران کودتای اول به‌شمار می‌آید، طرفداران شاه قصد داشتند مصدق را به قتل برسانند، اما با تلاش سرلشکر محمود افشار طوس، رئیس شهربانی کل کشور، مصدق نجات پیدا کرد و کودتا خنثی شد.[4] افشار طوس پس از این ماجرا در اردیبهشت 1332، توسط طرفداران شاه ربوده شد و به قتل رسید.[5]
 



ماهیت دوپاره ارتش در کودتا

 



چگونه مصدق قافیه را به نظامیان باخت؟

 


چرا ارتش نسبت به مصدق تغییر موضع داد؟



چرا نظامیان علیه مصدق کودتا کردند؟

 
 
برخی تحلیلگران معتقدند که مصدق به دلیل محدودیت‌های قانونی و تمایل نداشتن به توسل به روش‌های اقتدارگرایانه، نتوانست اقدامات قاطع‌تری را برای مقابله با توطئه‌گران انجام دهد. او همواره بر حفظ چهارچوب قانون اساسی و احترام به حقوق شهروندان تأکید داشت و این امر ممکن است دست او را در سرکوبی مخالفان و عوامل خارجی بسته باشد.
 
شناخت مصدق از مداخله‌های خارجی انگلستان و آمریکا
مصدق به‌خوبی از نارضایتی انگلستان از ملی‌شدن صنعت نفت و فشارهای آمریکا برای حفظ منافع غرب در ایران آگاه بود. پس از ملی شدن صنعت نفت در 1330ش، انگلستان با تحریم نفت ایران و فشارهای دیپلماتیک، به‌دنبال تضعیف دولت مصدق بود. از طرف دیگر، شرکت‌های نفتی جهانی از حزب دموکرات آمریکا، که موجب شکست انگلیسی‌ها در مبارزه نفتی شده بود، دلسرد گردیده بودند و به کمک کارتل‌های نفتی، حزب جمهوری‌خواه را بر سر کار آوردند. بدین طریق، در انتخابات 1952م، شرکت‌های بزرگ نفتی هشتادمیلیون دلار خرج تبلیغات به نفع آیزنهاور کردند و ضمنا با وی قرار بستند که پس از موفقیت در انتخابات، جان فوستر دالس، مشاور حقوقی و عضو هیئت‌مدیره نفت «استاندارد اویل اف نیوجرسی»، را مشاور و وزیر امور خارجه خود کند. بدین طریق
دولت‌های انگلیس و آمریکا درصدد آن برآمدند که دولت مصدق را سرنگون و به‌جای وی فرد مطمئن و مورد اعتمادی را انتخاب کنند.[6]

 محمد مصدق، نخست‌وزیر، هنگام گفت‌وگو با لوئی هندرسن سفیر آمریکا در ایران
محمد مصدق، نخست‌وزیر، هنگام گفت‌وگو با لوئی هندرسن سفیر آمریکا در ایران
شماره آرشیو: 1440-۴ع
 
با گذشت زمان و تنش به‌وجودآمده بین مصدق و شاه، و اختلافات بین‌المللی نفتی، زمان آن فرارسید تا لوی هندرسن در تاریخ 9 خردادماه 1332، پیغام مشترک آیزنهاور و چرچیل را به شاه منتقل کند و آنچه را درباره نخست‌وزیری زاهدی در ذهن داشت از شاه بخواهد.[7] چندی بعد، اشرف پهلوی به شاه نامه‌ای نوشت و از طریق سلیمان بهبودی، محرم خاندان شاهی و از عوامل انگلستان، به دست او رساند؛ در آن نامه آمده بود: ژنرال شوارتسکف به‌زودی به دیدن شاه خواهد رفت.[8] شوارتسکف در تهران در ملاقات با شاه به آگاهی او رساند که سه سرهنگ اطلاعاتی به نام‌های ژرژ کارول، کلنل مید و کلنل رایزر، که هر کدام در کار کودتاسازی متخصص هستند، به ریاست کرمیت روزولت، که مسئول امور خاورمیانه در سازمان سیا است، به تهران خواهند آمد.[9] مصدق از قصد ارسال نامه اشرف به شاه و دیدار مختصر و پرتشنج وی با برادرش، که در 7 مردادماه انجام شد، آگاهی یافت؛[10] ازاین‌رو، کودتا به زمان وقوع خود بسیار نزدیک شده بود.
 



چه کسانی کودتا را پیش بردند؟

 



چگونگی مبارزه اشرف با مصدق

 

 
 
حزب توده ایران و هشدار نسبت به کودتا
کیانوری، دبیرکل حزب توده ایران، در خاطرات خود به‌صراحت از اقدامات ارتش و وقوع کودتای احتمالی سخن گفته است. او اشاره کرده است که افراد «سازمان افسری حزب در تمام واحدهای مهم عملیاتی ارتش و حتی لشکر گارد شاهنشاهی حضور داشتند و به این ترتیب همه توطئه‌ها، در همان لحظه به ما می‌رسید. کلیه این اطلاعات را از طریق سرهنگ سیامک و سرهنگ مبشری، که دبیران سازمان افسری بودند، مستقیما به شخص من می‌رساندند».[11] این هشدارها مرتبا چه در کودتای 25 مرداد و چه در صبح روز 28 مرداد از طریق کیانوری با تلفن به مصدق انتقال
می‌یافت. در صبح روز 28 مرداد تصور حزب توده بر این بود که کودتا به‌وسیله واحدهای نظامی شروع خواهد شد، اما ناگهان اطلاع یافتند که کودتا توسط اوباش به‌راه افتاده است. سه تماس تلفنی بین کیانوری و مصدق در فاصله زمانی صبح، حوالی ظهر و 2 بعدازظهر برقرار شد و همه منتظر مقابله با کودتاچیان بودند، اما در آخرین تماس مصدق گفت: «آقا! همه به من خیانت کردند. شما اگر کاری از دستتان برمی‌آید بکنید»[12] و در نهایت کودتا انجام گرفت.
 



آیا حزب توده از جزئیات کودتا مطلع بود؟

 
 
نتیجه‌
در نهایت، می‌توان گفت که دکتر محمد مصدق و دولت او احتمالا از مدت‌ها قبل از احتمال وقوع توطئه‌هایی برای براندازی آگاه بودند و هشدارهای پراکنده‌ای نیز در این زمینه دریافت کرده بودند. بااین‌حال، به نظر نمی‌رسد که آنها از جزئیات دقیق طرح کودتا، زمان دقیق اجرای آن و میزان حمایت گسترده از آن به طور کامل مطلع بوده باشند. به عبارت دیگر، آگاهی آنها از خطر کودتا، کلی و مبهم بوده و آمادگی لازم برای مقابله مؤثر با یک کودتای سازمان‌یافته و با حمایت خارجی را نداشته‌اند. دلایل این امر می‌تواند شامل اعتماد بیش از حد مصدق به حمایت مردمی و مشروعیت دولتش، و همچنین دست کم گرفتن توانایی و عزم دشمنان داخلی و خارجی باشد.
 



چرا کودتایی که در 25 مرداد شکست خورد، سه روز بعد پیروز شد؟

 



کودتایی که برای آقای نخست‌وزیر، آبرو خرید!

 



شاه جرئت عزل مرا ندارد!

 



بازخوانی روایت‌های متناقض برای رمزگشاییِ یک پرسش مبهم

 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. باختر امروز، شنبه 25 مرداد 1332، ش 1172، ص 1.
[2]. کریم سنجابی، امیدها و ناامیدی‌ها، لندن، انتشارات جبهه ملیون ایران، 1368، ص 144.
[3]. کریستوفر دو بلگ، تراژدی تنهایی؛ زندگی‌نامه سیاسی محمد مصدق، ترجمه بهرنگ رجبی، تهران، چشمه، چ سوم، 1395، ص 231.
[4]. محمد مصدق، خاطرات و تألمات دکتر محمد مصدق، به کوشش ایرج افشار، تهران، انتشارات محمدعلی علمی، چ پنجم، 1378، ص 263.
[5]. هما افشار، شعبان جعفری، لس‌آنجلس، نشر ناب، چ دوم، 1381، ص 132.
[6]. نصراله شیفته، زندگی‌نامه و مبارزه سیاسی دکتر سیدحسین فاطمی، تهران، کتاب حقیقت، 1364، ص 345.
[7]. مارک گازیوروسکی، کودتای ایرانی، 28 مرداد، قرنی، نوژه، ترجمه بهرنگ رجبی، تهران، چشمه، چ دوم، 1398، ص 64.
[8]. همان، ص 65.
[9]. نصراله شیفته، همان، ص 350.
[10]. مارک گازیوروسکی، همان، ص 65.
[11]. خاطرات نورالدین کیانوری، به کوشش مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه، تهران، اطلاعات، چ دوم، 1372، ص 264.
[12]. همان، صص 276-277.
 
https://iichs.ir/vdccsiqi.2bqei8laa2.html
iichs.ir/vdccsiqi.2bqei8laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما