«شهید آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب، در قامت پیرِ مرادِ جوانان» در گفت‌وشنود با خلیل (عطاءالله) جوانمردی؛

بسیاری از شهدای شیراز، حاصل تربیت دینی و اخلاقی او بودند

شهید آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب، به‌رغم فاصله سنی با نوجوانان و جوانان شهر شیراز و استان فارس، مراد و محبوب آنان به‌شمار می‌رفت. در گفت‌وشنود پی‌آمده، خلیل (عطاءالله) جوانمردی، که خود در زمره جوانان آن روزگار است، در باب علل این جذبه و تعلّق سخن گفته است
بسیاری از شهدای شیراز، حاصل تربیت دینی و اخلاقی او بودند

پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
آشنایی شما با شهید آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب، به کدامین مقطع بازمی‌گردد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. ما از سال 1342 به بعد، در جلساتی در شیراز، که حاج محمد بهمن‌پور اداره‌کننده آن بود، شرکت می‌کردیم. ایشان حضرت آیت‌الله خمینی را اعلم می‌دانست و به ما توصیه می‌کرد که مقلد ایشان باشیم. ما هم با همین زمینه فکری، کم‌‌وبیش به مسجد جمعه می‌رفتیم و در برنامه‌های آن شرکت می‌کردیم. بعد از اهانتی که روزنامه «اطلاعات» به حضرت امام کرد و واکنش محکم و شجاعانه‌ای که شهید آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب در برابرِ آن نشان داد، ایشان را بر مدار حق دیدیم و بیش از پیش، جذبشان شدیم.
 
چه ویژگی‌هایی باعث شد به برنامه‌های مسجد جامع و سخنان آیت‌الله دستغیب گرایش پیدا کنید؟
شب‌های جمعه، در این مسجد دعای کمیل برگزار می‌شد و آیت‌الله دستغیب در این مراسم صحبت‌های جامعی می‌کرد، که هم دربردارنده مطالب عرفانی بود و هم موضوعات سیاسیِ روز. در مجموع مسجد جمعه به لحاظ سیاسی، مسجد فعالی بود. جوان‌های مسجد، اعلامیه‌ها و نوارهای حضرت امام را که از نجف به ایران می‌رسید، در آنجا پخش می‌کردند. شهید دستغیب، هم مردم را آگاه می‌کرد و هم خط امام را پی می‌گرفت و همین رفتار، باعث محبوبیت فراوانش شده بود.
 
علاقه جوانان به برنامه‌های مسجد جامع عتیق و امام جماعت آن، چرا و چگونه شکل می‌گرفت؟
آیت‌الله دستغیب، خالصانه و برای خدا سخن می‌گفت و حرفش از دل برمی‌آمد. دنبال عنوان و جایگاه اجتماعی نبود و تنها دلش برای اسلام می‌سوخت. جوانان این صداقت را احساس می‌کردند؛ لذا شیفته ایشان می‌شدند. اغلب بچه‌های مسجد جامع، که پای سخنرانی‌های شهید دستغیب قد کشیده بودند، بعدها به جبهه رفتند. بسیاری از آن جوان‌ها، امروز شهید شده‌اند و نامشان در دفترِ بنیاد شهید است! ایشان از ابتدا، در خط ولایت فقیه بود و حتی قبل از قانونی شدنِ این عنوان، حضرت امام را اعلم و شایسته تقلید و پیروی می‌دانست.
از سوی دیگر، آیت‌الله دستغیب با مردم در نهایت تواضع و دلسوزی رفتار می‌کرد. آنان را با روی گشاده می‌پذیرفت و هیچ‌گاه از رسیدگی به مشکلات مردم خسته نمی‌شد. نسبت به مسائل شیراز و استان فارس، حساسیتی ویژه داشت و درد مردم این خطه را دردِ خود می‌دانست. این خصال، ایشان را در چشم خلایق عزیز و محبوب می‌کرد.
 
مجالس دعای کمیلِ آیت‌الله دستغیب، چه ویژگی‌هایی داشت؟
بسیار پُرمعنویت و اثرگذار بود. هم عرفان داشت و هم خلوص. شب‌های جمعه در حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر، در آن شرکت می‌کردند. معمولا خودِ ایشان دعا را می‌خواند و از بس که بر آن مداومت داشت، بخش‌های زیادی از این مناجات را از حفظ بود. علاوه بر این، اشک و سوز خاصی در کلماتش بود. بخشی از نوارهای آن جلسات، هنوز هست و شرایط آن را نشان می‌دهد.
 
رابطه ایشان با علمای شیراز را چگونه دیدید؟
آیت‌الله دستغیب، مجموعا در میان کلیّتِ علمای شیراز مقبولیت داشتند. البته و به طورِ
طبیعی، اختلافات در هر جمعی وجود دارد. تنها گروه اندکی به دلیل اختلاف در مباحث عرفانی ــ و نه از نظر سیاسی ــ با ایشان هم‌نظر نبودند، که این هم در تاریخ روحانیتِ شیعه مسبوق به سابقه است.
 
حساسیت ساواک بر فعالیت‌های مسجد جامع را قدری توصیف کنید.
به طور مشخص، بنده در چند جلسه مسجد حاضر بودم، که ساواک آمد و تهدید کرد. گاهی، درگیری‌هایی هم پیش آمد. ما جوان بودیم و تجربه‌ای برای مقاومت نداشتیم و به همین دلیل، گاهی هم مجبور به فرار می‌شدیم! ساواک سعی داشت همه فعالانِ این جلسات را دستگیر و حتی مسجد را نیز را تعطیل کند! چند بار هم به طورِ موقت، درب مسجد را بستند. بااین‌حال، شهید دستغیب محکم ایستاد و از موضع خود کوتاه نیامد. ایشان در دوره اوج‌گیری انقلاب اسلامی، همواره مردم را به شرکت در راه‌پیمایی‌ها تشویق می‌کرد و خودش هم در اغلبِ آنها حضور داشت. این حضور، موجب دلگرمی مردم انقلابی بود.
 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مواجهه آیت‌الله دستغیب با گروه‌هایی نظیر منافقین چگونه بود؟
ایشان با منافقین و گروه‌های مشابهِ آنان، با دیدِ سیاسیِ بالا و البته بسیار قاطع برخورد می‌کرد. البته پیش از حوادث ۳۰ خرداد هم، در سخنانش اشاراتی به آنها داشت، هرچند به‌صراحت از گروه خاصی نام نمی‌برد. نگاه آیت‌الله دستغیب نسبت به این گروه‌ها، همانند نگاه حضرت امام بود. آنها را مبتلا به انحرافات نظری و عملی می‌دید و درباره‌شان، به اطرافیان و مردم هشدار می‌داد.
 
ایشان درباره ابوالحسن بنی‌صدر، چطور داوری می‌کردند؟
خاطرم هست که از جبهه‌ها خبر می‌رسید سپاه مهمات ندارد و ارتش نیز با آن همکاری نمی‌کند! بنی‌صدر، عملا نیروهای مردمی را تضعیف می‌کرد و به دلیل تصدی فرماندهی کل قوا، ارتش را از همکاری با این نیروها بازمی‌داشت. من در تدارکات سپاه بودم و دائما این مشکلات را به اطلاعِ آیت‌الله دستغیب می‌رساندم. ایشان از این وضعیت، بسیار ناراحت می‌شد. نکات مورد نظر را برای اقدامِ لازم یادداشت می‌کرد، اما در سخنرانی‌های علنی به بازگو کردنِ آنها نمی‌پرداخت؛ چون محرمانه بود و دشمن نباید از اختلافات داخلی مطلع می‌شد. دیگر جوان‌ها و ‌مسجدی‌های حاضر در جبهه نیز، مرتب به ایشان گزارش می‌دادند و او دقیقا در جریان کمبودها و نیازها بود. من در دوره پیش از انقلاب، تنها در مسجد توفیق زیارت شهید دستغیب را داشتم، اما پس از از انقلاب و در دوران جنگ، بارها خدمتشان رسیدم و پیام‌ها و نیازهای رزمندگان را به ایشان گزارش می‌کردم. آن بزرگوار با دقت به این مطالب گوش می‌داد، آنها را یادداشت می‌کرد و وعده پیگیری می‌داد.
 
خطبه‌های جمعه آیت‌الله دستغیب، چه مضامینی داشت؟
خطبه‌های ایشان حاوی سخنانی جامع و ترکیبی از توصیه به تقوا، مباحث عرفانی و تبیین مسئولیت مردم در حفظ انقلاب و نظامِ اسلامی بود. همواره بر اطاعت از حضرت امام و ولایت فقیه تأکید می‌کرد و سخن ایشان را حجت شرعی می‌شمرد. مهم این بود که نمازجمعه‌های شهید دستغیب، در سراسر ایران بازتاب داشت و رسانه‌ها هم به انعکاس آن می‌پرداختند.
 
شهید آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب و جمعی از جوانان شیرازی در کنار آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای (سال 1359)
شهید آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب و جمعی از جوانان شیرازی در کنار آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای (سال 1359)
 
و سرانجام فاجعه شهادت ایشان چگونه روی داد؟
در روز شهادت آیت‌الله دستغیب، در آستانه شاه‌چراغ جمعیت زیادی برای اقامه نمازجمعه جمع شده بود؛ به همین دلیل، نتوانستم به داخل آستانه راه پیدا کنم و در بیرون نشستم. جمعیت منتظر بودند که ایشان بیایند و خطبه‌ها را بخوانند. ناگهان خبر رسید که در کوچه‌ای که منزل شهید در آن واقع بود، بمب‌گذاری شده و انفجار صورت گرفته است! کمی بعد مرحوم آقای سیدهاشم دستغیب پشت میکروفون آمد و گفت: «انالله و انا الیه راجعون»، خبر شهادت پدر را اعلام و سپس مردم را به آرامش دعوت کرد و گفت: به جای نمازجمعه، نماز ظهر و عصر برگزار خواهد شد. لحظه و صحنه بسیار تلخی بود.
 


پرونده شهید آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب
 
https://iichs.ir/vdcfmmd0.w6dv0agiiw.html
iichs.ir/vdcfmmd0.w6dv0agiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما