چرا روس‌ها در حمایت از رضاشاه از میرزاکوچک گذشتند؟

نهضت جنگل در بازی قدرت‌‎های بزرگ

بلشویک‌های روسیه پس از انقلاب اکتبر 1917 تصمیم گرفتند در تمامی نقاط مهمی که برای انگلستان ارزش حیاتی داشت از جنبش‌های انقلابی حمایت کنند. یکی از این جنبش‌های انقلابی نهضت جنگل بود؛ بااین‌حال سیاست حمایت آنها از این نهضت چندان دام نیاورد و خیلی زود جای خود را به همکاری با انگلستان و رضاخان داد
نهضت جنگل در بازی قدرت‌‎های بزرگ
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ پس از انقلاب مشروطه و در بستر نارضایتی‌های عمیق از استبداد و مداخله بیگانگان در ساختار سیاسی ایران، موجی از جنبش‌های مردمی در نقاط مختلف کشور به پاخاست. نهضت جنگل، به رهبری میرزا کوچک‌خان در استان گیلان، یکی از بارزترین و مهم‌ترین این جنبش‌ها بود. این جنبش، که با شعارهایی همچون «ضد بیگانگی» و «حفظ ایران» ظاهر ‌شد، توانست در میان دهقانان و روستاییان گیلان جرقه امید و مقاومت را برافروزد. در واقع این جنبش را باید واکنشی اصیل در برابر سرخوردگی‌ها و افسردگی‌ها به نتایج انقلاب مشروطه دانست.[1] منتها این جنبش هم به‌رغم قدرت اولیه‌ای که از همبستگی مردمی به‌دست آورد، به دلایل متعددی از جمله اختلافات درونی و مداخلات نیرو‌های خارجی نتوانست اهداف خود و مشروطه‌خواهان را در نهایت محقق کند.
 
یکی از عوامل تعیین‌کننده در قرارگیری نهضت جنگل در سراشیبی سقوط، تغییر موضع سیاست‌های بلشویک‌های شوروی نسبت به این جنبش بود. در اوایل دوره شکل‌گیری نهضت، حمایت اولیه روس‌ها از جنبش جنگل ابزاری برای مقابله با نفوذ انگلستان و استبداد داخلی بود، اما انقلابیون شوروی پس از گذر زمانی با چرخش در سیاست خارجی، از حمایت جنبش جنگل دست برداشتند و سیاست خود را بر اتحاد با نیروهای دولتی مانند رضاخان متمرکز کردند، اما چرا چنین تغییری در رویکرد سیاست شوروی در قبال نهضت جنگل رخ داد؟ در ادامه با مرور دقیق ابعاد مختلف این پدیده تاریخی، سعی شده است به این پرسش پاسخ داده شود.
 
نهضت جنگل
در اوایل دهه نخست قرن بیستم، همان‌طور که به آن اشاره شد، ایران شاهد ظلم سلطان و مداخله نیروهای خارجی بود. در این میان، شرایط اقتصادی، فساد اداری و عدم پاسخگویی حکومت مرکزی، موجبات بروز نارضایتی‌هایی در میان قشرهای پایین جامعه به‌ویژه دهقانان، فراهم کرد. در چنین اوضاعی میرزا کوچک‌خان در رشت با تشکیل گروهی به نام «هیئت اتحاد اسلام» به نهضت جنگل رسمیت بخشید.[2] جنبش به‌ویژه در مناطق شمالی ایران، نمادی از مقاومت در برابر ظلم داخلی و مداخله خارجی به‌شمار می‌آمد و در دل دهقانان و قشرهای ضعیف جامعه امید به تغییر را زنده می‌کرد.
 
در ابتدا، در شکل‌گیری نهضت در مجموع هفده نفر مشارکت داشتند.[3] با گذشت زمان و دستیابی به پیروزی‌های اولیه، این جنبش توجه بسیاری از بازرگانان، روحانیان و زمین‌داران را به خود جلب کرد؛ به‌گونه‌ای که بخش‌های گسترده‌ای از مازندران به آن پیوستند. شخصیت‌های مهمی همچون کسمایی، دکتر حشمت و بعدها عمواوغلی، خالو قربان و احسان‌الله‌خان، که در آینده جنبش تأثیری تعیین‌کننده داشتند، نیز به جمع همراهان پیوستند.
 
 
 
 
در سال 1299 حیدرخان عمواوغلی، که بسیار به شوروی نزدیک بود، در کنار میرزا اعلامیه‌ای منتشر کرد که در آن نظام سلطنتی را ملغا[4] و اعلام کرد از این پس نظام جدید جمهوری خواهد بود. این نخستین تجربه جمهوری در تاریخ معاصر ایران تا قبل از انقلاب اسلامی به‌شمار می‌آید. نزدیکی میرزا به کمونیست‌ها و اعلام جمهوری سوسیالیستی باعث شد نخستین جرقه‌های نفاق در درون نهضت زده شود. این اختلافات بر سر رویکرد جنبش به مسائل اجتماعی و سیاسی به‌قدری بود که در 9 مرداد‌ماه 1299 جناح چپ جنبش علیه میرزا کودتا و او را از تمامی مناصب خود عزل کرد. پس از آن جنبش جنگل با تحمل چند شکست از نیرو‌های قزاق و انگلیس، بر اثر اختلافات میان جناح چپ و راست از درون فروپاشید، بعضی‌ها مانند دکتر حشمت تسلیم شدند و بسیاری از افراد به شوروی گریختند. میرزا هم در پی تجدید نیرو‌ها در کوهستان از سرما یخ زد تا شعله‌های نهضت برای همیشه خاموش شود.
 
 
 
 
مبانی فکری نهضت جنگل
مبانی فکری نهضت جنگل از عناصر چندگانه‌ای تشکیل شده بود، اما به طور کلی در ابتدای تشکیل جنبش، رویارویی با بیگانگان در قالب مذهب و ملی‌گرایی که نافی حضور  بیگانگان در سرزمین اسلامی است، مهم‌ترین وجه نظام فکری جنگل به‌شمار می‌آمد.[5] میرزا کوچک‌خان به اصول اسلامی و ملی‌گرایی اعتقاد بسیار داشت. او جنبش جنگل را ابزاری برای مقابله با نفوذ خارجی و احیای استقلال ایران می‌دانست. میرزا معتقد بود که تنها از طریق یک حکومت اسلامی و عدالت‌محور می‌توان به استقلال ایران از سلطه خارجی‌ها و همچنین رهایی از ظلم داخلی دست یافت؛ بااین‌حال، سایر رهبران جنبش جنگل مانند احسان‌الله‌خان، خالو قربان و عمواوغلی گرایش‌های فکری متفاوتی داشتند.
 
احسان‌الله خان، که به تفکرات چپ‌گرایانه و ایدئولوژی‌های سوسیالیستی گرایش داشت، پس از ورود بلشویک‌ها به گیلان، به‌سرعت با آنها متحد شد. او بر این باور بود که جنبش جنگل می‌تواند با تکیه بر اصول سوسیالیستی و پیروی از الگوی انقلاب بلشویکی روسیه، به پیروزی دست یابد و یک جمهوری سوسیالیستی در ایران تأسیس کند. وی همچنین معتقد بود که اصلاحات اجتماعی و اقتصادی باید به شیوه‌های رادیکال و انقلابی انجام شود. همین دیدگاه‌ها به اختلافات جدی
او و میرزا کوچک‌خان منجر شد.[6]
 


اهداف جنبش جنگل

 


مرامنامه نهضت جنگل حاوی چه نکاتی بود؟

 


لنین و میرزا کوچک خان جنگلی

 
 
 
 
بلشویک‌ها و نهضت جنگل
یکی از جنبه‌های حیاتی که سرنوشت نهضت جنگل را رقم زد، تغییر موضع نیروهای خارجی به‌ویژه بلشویک‌های شوروی نسبت به این جنبش بود. در اوایل دوره ظهور نهضت، روس‌ها، که تازه انقلاب خود را به ثمر رسانده بودند و در ردیف یکی از بازیگران مهم در عرصه بین‌المللی قرار می‌گرفتند، از جنبش‌ ملی‌گرایانه ایران حمایت کردند. این حمایت به دلیل تنفر از انگلستان بود تا آرمان‌های آزادی‌خواهانه؛ در نتیجه آنها تصمیم گرفتند در تمامی نقاط مهمی که برای انگلستان ارزش حیاتی داشت از جنبش‌های انقلابی حمایت کنند.[7] بااین‌حال سیاست حمایت بلشویک‌ها از جنبش جنگل زیاد دام نیاورد و خیلی زود جای خود را به همکاری با انگلستان و رضاخان داد.
 
در ابتدا بلشویک‌ها فکر می‌کردند شاید حمایت از جنبش‌های ملی‌گرایانه بتواند مواضع انگلستان را در حمایت از نیروهای ضد انقلابی تغییر دهد و همچنین شاید بتواند به اشاعه سوسیالیسم کمک کند، اما روس‌ها به‌زودی به این نتیجه رسیدند که مشکلات داخلی و خارجی آنها، به‌ویژه نیاز به ثبات اقتصادی و جلوگیری از درگیری مستقیم با قدرت‌های بزرگ، از اولویت بالاتری برخوردار است؛ ازاین‌رو آنها به جریان جنبش از دو منظر نگاه می‌کردند: یکی اینکه آنها می‌توانند با بستن قرارداد‌های تجاری و شناسایی این کشور از سوی انگستان بسیاری از مشکلات خود را برطرف کنند؛ همچنین بسیاری از رهبران انقلاب شوروی اعتقاد داشتند حمایت از جنبش جنگ ممکن است باعث حساسیت انگلستان و ایجاد جنگ مستقیم میان دو کشور شود. در طرف دیگر نمایندگان حزب کمونیست در ایران بارها گزارش داده بودند که فعلا ایران بستر مناسب برای انقلاب را ندارد؛ در نتیجه روس‌ها که گمان می‌کردند همکاری با رضاخان می‌تواند نشان‌دهند حسن نیّت آنها به انگلیسی‌ها باشد، از حمایت جنگل دست برداشتند و با نیرو‌های دولتی وارد مذاکره شدند.[8]
 
رضاخان پس از تغییر موضع روس‌ها بلافاصله با شوروی پیمان دوستی بست و قرارداد ۱۹۱۹ را باطل اعلام کرد. مطابق پیمان دوستی میان ایران و شوروی مطالبات رژیم تزاری فسخ، و تقریبا همه امتیازات واگذارشده به روسیه در سده نوزدهم ملغا و با گرفتن تضمینی مبنی بر اینکه سرزمین ایران پایگاهی برای حمله به اتحاد شوروی درنخواهد آمد، مقدمات تخلیه گیلان از نیروهای ارتش سرخ فراهم شد.[9] از منظر دیگر روس‌ها همیشه از راه تماس‌های خود با میرزا می‌دانستند که کمونیسم به‌هیچ‌وجه با افکار او سازگار نیست و همیشه کوچک‌خان اصرار داشت که باید از تبلیغات کمونیستی صرف نظر شود.[10] تلاش روس‌ها و رضاخان در تمام عمر نهضت برای راضی کردن میرزا، چنان‌که در شرق مرسوم است، با مقام و منصب یا با تهدید و جنگ موفقیت‌آمیز نبود؛ چرا که مرام ملی‌گرا و مذهبی کوچک‌خان، او را از پیوستن به هر دو طرف برحذر می‌داشت و به پافشاری بر راه خود ملزم می‌کرد.[11] روس‌ها، که از همان ابتدا مقاومت میرزا را برای پذیرفتن مرام سوسیالیستی دیده بودند، در نهایت به این نتیجه رسیدند که کوچک‌خان و جنبش جنگل اهداف آنها را محقق نخواهند کرد.
 
میرزا کوچک‌خان جنگلی در یکی از جلسات مذاکره با نمایندگان دولت شوروی
میرزا کوچک‌خان جنگلی در یکی از جلسات مذاکره با نمایندگان دولت شوروی
 
این تغییر رویکرد روس‌ها نسبت به جنبش، علاوه بر گسست میان نیرو‌های جنگل، موجبات برتری نیرو‌های رضاخان را فراهم کرد.
 


دوستی «خاله‌خرسه»گون شوروی با ایران

 
 
 
نتیجه‌گیری
بررسی دقیق روند ظهور و سقوط نهضت جنگل نشان می‌دهد که این پدیده تاریخی، حاصل تعامل پیچیده‌ای از عوامل داخلی و خارجی است. یکی از عوامل تعیین‌کننده در سرنوشت نهضت جنگل، تغییر ناگهانی موضع نیروهای خارجی، به‌ویژه بلشویک‌های شوروی، بود. در آغاز، حمایت روس‌ها از نهضت جنگل ابزاری برای مقابله با نفوذ انگلستان و جلوگیری از استثمار بیگانگان تلقی می‌شد، اما با تحولات بین‌المللی و امضای قرارداد 1919، نگرانی‌های استراتژیک شوروی نسبت به امنیت خود از افزایش نفوذ انگلستان در ایران افزایش یافت؛ در نتیجه، شوروی با در نظر گرفتن منافع اقتصادی و امنیتی بلندمدت، حمایت خود را از جنبش جنگل کنار گذاشت و به سمت اتحاد با نیروهای داخلی مانند رضاخان روی آورد.
 

پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. محمدعلی کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا سلسله پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز، چ چهارم، 1373، ص 108
[2]. محمدعلی گیلک، تاریخ انقلاب جنگل، مازندران، نشر گیلکان، 1371، ص 16.
[3]. محسن خلیجی اسکویی و محمد رادمرد، «تناقض ایدئولوژیک در جنبش جنگل»، فصلنامه جستارهای تاریخی، ش 3 (پاییز 1388)، ص 57
[4]. جان فوران، مقاومت شکننده؛ تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سال‌های پس از انقلاب اسلامی، ترجمه احمد تدین، تهران، انتشارت رسا، چ هفتم، 1377، ص 298
[5]. محسن خلیجی اسکویی و محمد رادمرد، همان، ص 60.
[6]. جان فوران، همان، ص 298.
[7]. بهزاد بهرامی، «علل و پیامد‌های اولین مداخله نظامی، حکومت‌های کمونیستی شوروی در ایران»، پژوهش‌نامه تاریخ، ش 16 (پاییز 1388)، ص 11.
[8]. همان‌جا.
[9]. یان کولارژ، بیگانهای در کنار کوچک‌خان، ترجمه رضا میرچی، تهران، انتشارات فرزان، 1388، ص 157.
[10]. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی و ابراهیم فتاحی، تهران، انتشارات نی، چ یازدهم، 1384، ص 171.
[11]. شاپور رواسانی، نهضت جنگل: زمینه‌های اجتماعی، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1381، ص 64.
 
https://iichs.ir/vdcaoenu.49ni615kk4.html
iichs.ir/vdcaoenu.49ni615kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما