بررسی چگونگی سرکوب قیام محمدتقی پسیان؛

توطئه علیه کلنل

کلنل محمدتقی پسیان، فرمانده‌ای جوان و اصلاح‌گر، پس از کودتای ۱۲۹۹ در خراسان دست به اصلاحات زد؛ اما در کشاکش رقابت ژاندارم و قزاق، درهم‌تنیدگی منافع قدرت‌های خارجی و کینه قوام‌السلطنه، سرنوشتش به خون نوشته شد. قیامی که با شعار «از دست انگلیسی‌ها برخاستیم» آغاز شد، با تبانی رضاخان و قوام به پایان رسید
توطئه علیه کلنل
 
رفتی و در ایران چون تو سرهنگی نیست
با خصم وطن ستیزه و جنگی نیست
سردادی و نام نیک بردی، آری
در راه وطن، دادن سر ننگی نیست
شکسته
 
خطر نفوذ در ایلات و عشایر رآآ
 
ایلات و عشایر در تاریخ ایران از جمله گروه‌های تأثیرگذار در قدرت و سیاست بودند. آنها همواره جزئی از نیروهای نظامی دولت برای مقابله با تخاصم خارجی به‌شمار می‌آمدند. در دوران معاصر خاصه از دوره مشروطه تا تأسیس حکومت پهلوی عوامل گوناگون در بازیگری عشایر دخیل شد. ورود نیروهای استعماری و مداخله دولت‌های خارجی در ایران همه قشرهای جامعه ایرانی از جمله عشایر را درگیر کرد؛ بنابراین هم دولت‌ها و هم نیروهای خارجی، ایلات و عشایر را از کارکرد اصلی خود خارج کردند. در روند این دخالت‌‌‌ها با وجود مقاومت گروه وسیعی از عشایر، بخشی از ایلات به نیروی تفرقه با دولت مرکزی یا عامل یاریگر به قدرت‌های خارجی تبدیل شدند. از جمله مصادیق چنین وضعیتی را می‌توان در مقابله ایلات و عشایر با اقدامات کلنل پسیان دید.
 
رقابت ژاندارم و قزاق
ایران پس از مشروطه تا روی کار آمدن پهلوی محل رقابت نیروهای نظامی نیز بود؛ به‌ویژه نیروهای ژاندارمری و قزاق رقابت شدیدی با هم داشتند. در میان آنها مسئله در توانایی و مهارت ایجاد نظم اجتماعی و تداوم آن بود. این مسئله به‌روشنی در قیام کلنل پسیان نیز نمایان است. این به معنای برآمدن ریشه‌های قیام از تخاصم صنفی قزاق و ژاندارم نیست، بلکه نکته آن است که قیام پسیان چنین نمودی هم داشت؛ تضاد عمیق و پایـان‌نیافته مـیان دو نیروی ژانـدارم و قـزاق و هـمچنین حاکی از حضور نیروهایی در ژانـدارمری بود که دیکتاتوری رضاخان را‌ برنمی‌تافتند‌ و او را که نه سوادی داشت، نه در یک مدرسه نظامی معتبر درس خوانده بـود و نـه اصول نظامی جدید را می‌دانست برای رهـبری دستگاه نـظامی کـشور صـالح و شـایسته نمی‌دانستند.[1]
 
محمدتقی پسیان
محمدتقی‌خان پسیان، از رجال سیاسی تاریخ معاصر ایران، در سال 1270، در آذربایجان شرقی به دنیا آمد. بعد از دوران ابتدایی، علاقه خود به امور نظامی را نشان داد. پسیان برخاسته از یک خانواده نظامی بود و تمام بستگانش در نظام بودند. پدرش یاور محمدخان عنایت‌السلطان در امور نظامی اشتغال داشت. پسیان از تبریز به تهران رفت و در مدرسه نظامی ثبت نام کرد. علاقه و تلاش بسیار همراه با استعداد عجیب در حوزه نظامی باعث شد مراتب نظامی را خیلی سریع پشت سر گذارد. در جنگ جهانی اول علیه قوای بیگانه مبارزه کرد؛ پس از آن به آلمان رفت و آنجا نیز دوره‌های نظامی خاصه هوانوردی را گذراند. او بعد از بازگشت به ایران، رئیس ژاندارمری خراسان شد. در مراوداتش با قوام‌السلطنه، والی خراسان، از رفاقت تا خصومت را چشید.
 
احمد قوام (قوام‌السلطنه) والی ایالت خراسان، قبل از رئیس‌الوزرائی سیدضیاءالدین طباطبائی
احمد قوام (قوام‌السلطنه) والی ایالت خراسان، قبل از رئیس‌الوزرائی سیدضیاءالدین طباطبائی
شماره آرشیو: 201- 124ط
 
ناگهان کودتا
کودتای اسفند 1299 و روی کار آمدن سیدضیاء همه چیز را دگرگون کرد. بعد از کودتا در مرکز بعضی استان‌ها، مانند کرمانشاه‌ و مـشهد‌، صـاحب‌‌منصبان ژاندارمری، به موازات کودتا در تهران، به کودتاهای کوچک‌تری دست زدند. در‌ کرمانشاه‌، ماژور محمودخـان پولادیـن، صـارم‌الدوله، والی آنجا، را توقیف کرد و به تهران فرستاد. در مشهد هم پسیان، به توقیف والی خـراسان، یـعنی قوام‌السلطنه، اقدام و او را تحت‌الحفظ روانه تهران کرد. برخی مسائل قبلی و این رخداد باعث شد قوام کینه پسیان را در دل نگه دارد.
 
کلنل پسیان در دوره کوتاه حاکمیت بر خراسان، به اقداماتی اصلاحی دست‌ زد و کوشید کـجروی‌های‌ ادارات استان را اصلاح‌ کند‌. او سپس به‌ تـوقیف‌ بـسیاری از اعـیان و اشراف، مقامات دولتی، مالکان و افرادی‌ از‌ این قبیل در خراسان اقدام کرد تا بتواند مالیات‌های عقب‌افتاده را ازآنها وصـول‌ کـند‌ و برنامه اصلاحات خود‌ را‌ به اجرا‌ گذارد‌.[2] واقعیت آن است که محبوبیت و تأثیرگذاری پسیان در خراسان وقت، که نیمه شرقی ایران را شامل می‌شد، به‌شدت برای قوام‌السلطنه خطرناک بود و او پسیان را رقیبی جدی برای حکومت خود می‌دید.[3]
 
در ۴ خرداد ۱۳۰۰، دولت‌ سیدضیاءالدین‌ سقوط کرد و قوام‌السلطنه،‌ که‌ در تهران‌ در حالت‌ بازداشت‌ بود، رئیس‌الوزرا شد. او که به‌شدت از اقدام پسیان نگران و ناراحت بود، عذر او را خواست، اما احمدشاه‌ با ارسال‌ تلگرامی،‌ ادامه خدمت‌ او را در فرماندهی‌ ژاندارمری‌ خراسان‌ تأیید کرد، ولی‌ متذکر شد که‌ در امور دیگر مداخله‌ نکند. میانجی‌ها سعی کردند بین پسیان و قوام‌السلطنه را بهبود بخشند، اما نشد. صحنه به نافرمانی پسیان از دولت مرکزی تبدیل شد. وقتی فرستاده قوام‌السلطنه به خراسان برای اداره این خطه، یعنی نجدالسلطنه، جهت در دست گرفتن امور ناکام ماند، مسئله تشدید شد. از طرف اهالی مشهد تلگراف‌های زیادی به مرکز فرستاده شد که باید در خراسان اداره و فرمان به دست پسیان باشد. او هم مسئولیتی را که شاه و مردم بر عهده‌اش گذاشته بودند رها نکرد. جنبش کلنل را با هر عبارتی مثل «نافرمانی»، «قیام» یا ... توصیف کنیم، نباید از وجه اساسی آن غافل شویم و آن، دلیلی بود که در نامه‌ای به تقی‌زاده خاطرنشان کرده بود: «ما از دست انگلیسی‌ها قیام کرده‌ایم».[4]
 
کلنل محمدتقی‌خان پسیان، فرمانده ژاندارمری ایالت خراسان، در سال 1300ش
کلنل محمدتقی‌خان پسیان، فرمانده ژاندارمری ایالت خراسان، در سال 1300ش
شماره آرشیو: 4665- 1ع
 
سرکوب قیام
قوام‌السلطنه‌ با استناد به‌ رفتار کلنل‌ به‌ سرکوب‌ کردن او تصمیم‌ گرفت‌ و شوکت‌الملک‌
علم‌ و شجاع‌الملک‌ هزاره‌ و تمام‌ حکمرانان‌ و سران‌ عشایر و ایلات‌ خراسان‌ را بر ضد او شوراند. شجاع‌الملک‌ و نیروهایش‌ بی‌درنگ‌ به‌ جنگ‌ نیروهای‌ ژاندارمری‌ رفتند و شکست‌ خوردند. پس‌ از حکم‌ دولت‌ مرکزی‌ مبنی‌ بر مقابله‌ و مبارزه ایلات‌ و عشایر بر ضد کلنل‌ پسیان‌ و نیروهای‌ ژاندارمری‌، نیروهای‌ کلنل‌ در چندین‌ جبهه‌ مشغول‌ جنگ‌ با عشایر مختلف‌ بودند. این‌ امر باعث‌ تحلیل‌ رفتن‌ روحیه نیروهای‌ ژاندارم‌ و مخالفت‌ پنهانی‌ با کلنل‌ پسیان‌ شد.
 
محمدابراهیم شوکت‌الملک علم، امیر قائنات، به اتفاق کنسول انگلستان در زاهدان و همسر و دو تن از فرزندان وی 
محمدابراهیم شوکت‌الملک علم، امیر قائنات، به اتفاق کنسول انگلستان در زاهدان و همسر و دو تن از فرزندان وی 
شماره آرشیو: 249- 1ع
 
دستگاه سیاسی تبلیغات دولت قوام‌السطنه، که دید کار پسیان به این راحتی پایان‌پذیر نیست، دوباره شروع به کار کرد. به دستور قوام‌الملک خوانین و متنفذان علیه کلنل برانگیخته شدند و در جنگی که بین نیروی ژاندارمری و چریک‌های سردار معزز بجنوردی، حاکم بجنورد، و فرج‌الله‌خان، حاکم شیروان، درگرفت، نیروهای نظامی هم از تهران به خراسان گسیل شدند.[5] عده‌ای قزاق، که از شمال بازگشته بودند، برای مأموریت جدید آماده شدند. اینجاست که رضاخان و قوام‌السلطنه دست‌ یاری به هم دادند و یک اردوی هزارنفره قزاق به فرماندهی حسین آقای حزادی مأمور خراسان شد. قوام نیز به موازات اقدامات سردار سپه، شروع به تطمیع و تهدید سران عشایر و ایلات کرد. سالارخان بلوچ، سیدحیدرخان بربری، سالار شجاع، رئیس ایل تیموری ایلبگی گدانی با یکدیگر متحد شدند.[6]
 
نشسته از راست: محمدابراهیم شوکت‌الملک علم، امیر قائنات، و ابراهیم قوام‌الملک شیرازی. ایستاده سمت چپ: مهدی معتصم‌السلطنه فرخ کارگزار خراسان
نشسته از راست: محمدابراهیم شوکت‌الملک علم، امیر قائنات، و ابراهیم قوام‌الملک شیرازی. ایستاده سمت چپ: مهدی معتصم‌السلطنه فرخ کارگزار خراسان
شماره آرشیو: 945- 1ع
 
عدم‌ توافق‌ کلنل‌ با دولت‌ مرکزی‌ باعث‌ شد ایلات‌ و عشایر جسارت‌ بیشتری‌ برای‌ مقابله‌ با نیروهای‌ ژاندارمری‌ پیدا کنند و بازوی‌ نظامی‌ حکومت‌ مرکزی‌ در ولایات‌ را تضعیف‌ نمایند؛ ازاین‌رو، کردهای‌ شمال‌ خراسان‌ پس‌ از تسخیر قوچان‌ و قلع‌ و قمع‌ ژاندارمری‌، به‌ سوی‌ مشهد حرکت‌ کردند. کلنل‌ پسیان‌ که‌ تازه‌ از گناباد به‌ مشهد مراجعت‌ کرده‌ بود، با دیدن‌ نیروهای‌ شکست‌‌خورده‌ و پراکنده‌، به‌ سازمان‌دهی‌ نیروهای‌ فراری‌ و موجود در مشهد دست‌ زد و به‌ جنگ‌ کردها در قوچان‌ رفت‌. در جعفرآباد جنگی‌ شدید درگرفت‌. کلنل‌ شکست‌ خورد و نیروهایش‌ گریختند و خود نیز به‌ قتل‌ رسید.
 
جنازه کلنل هنوز گرم بود که به دستور این دو نفر سر او را بریدند. فرج‌الله‌خان سر بریده را در حالی که قطره‌های خون از آن می‌چکید به تلگرافخانه قوچان برد و قوام‌السلطنه به پاس چنین عملی فرج‌الله‌خان را لقب ضیغم‌الملک (شیر کشور) داد.[7] بر اساس روایتی دیگر، چریک‌های کرد قوچانی روز دوشنبه 1 ماه صفر 1340ق/ 9 مهرماه 1300ش در جعفرآباد پس از درگیری زیاد او را کشته یافتند و سرش را به قوچان بردند.[8] آخرین بی‌حرمتی به جنازه و جسد کلنل را هم قوام صورت داد. حکم داد جسدش را که در حرم رضوی دفن بود، درآوردند و بردند بیرون شهر در یک قبرستان عادی دفن کردند.[9] شیوه فجیع قتل کلنل حتی در شعر عارف قزوینی نمایان است:
 
جامه ننگین لکه‌دار به تن کرد  دوخت هر آن بی‌شرف به قتل تو پاپوش.[10]
 
سر کلنل پسیان
کلنل پسیان
شماره آرشیو: 2256- 1ع
 
برآیند
نیروی‌های ایلات و عشایر خراسان در ماجرای قیام کلنل پسیان رو به روی او قرار گرفتند. این مسئله به‌شدت ناشی از تحریک قوام‌السلطنه بود. او که به خوبی متوجه تأثیرگذاری و اقدامات بهینه پسیان در خراسان بود، جایگاه وی را مانع برنامه‌های قدرت برای ایران خاصه خراسان می‌دید. باید صریح بیان کرد که قوام‌السلطنه در این دوره با اشتراک مساعی‌ای که بین خود و رضاخان ایجاد کرده بود به جنگ پسیان رفت و در این میان ایلات و عشایر خراسان ابزار برنامه سیاسی او بودند. با وجود این نباید از کلان وضعیت وقت نیز غافل بود؛ کلان وضعیتی که دولت‌های استعماری برای جغرافیای غرب آسیا و ایران در نظر گرفته بودند. کلنل در پیام خود به تقی‌زاده تأکید کرده بود که «ما از دست انگلیسی‌ها قیام کرده‌ایم». ایلات در این دوره با دسیسه‌های فراوان به نیرویی برای سرکوب قیام‌های ملی بدل شدند و در ادامه با روی کار آمدن رضاشاه برنامه قدرت و نیروهای استعماری برای ایلات تغییر کرد و با تأسیس ارتش رضاشاهی، کارویژه این ارتش سرکوب عشایر شد.  
 


کلنل پسیان در آینه اسناد
 
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. محمدرضا تبریزی شیرازی، «سیّد مهدی فرّح (معتصم‌السلطنه) در پناه محمّد ابراهیم علم (شوکت‌الملک) پس از قتل فجیع کلنل محمدتقی‌خان پسیان»، گزارش فروردین، ش 269 (1394)، صص 28 تا 29.
[2]. مرتضی رسولی‌پور، «اسناد: کلنل پسیان در دامگه حادثه؛ اسنادی درباره واقعه خراسان در سال 1300»، تاریخ معاصر ایران، ش 11 (پاییز 1378)، ص 136.
[3]. علی آذری، قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان در خراسان، تهران، بنگاه مطبوعاتی صفی‌علیشاه، 1368، ص 179.
[4]. حسن تقی‌‌زاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقی‌زاده، تهران، علمی، 1372، ص 361.
[5]. غلامرضا ورهرام، نظام سیاسی و سازمان‌های اجتماعی ایران در عصر قاجاریه، تهران، معین، 1369، ص 375.
[6]. حسین مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران، ج 1، تهران، ناشر، 1363، ص 466.
[7]. حسین ملکی، رابطه تاریخی فراماسونری با صهیونیسم و امپریالیسم، ج 2، تهران، نشر آینده، 1362، ص 152.
[8]. علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، نشر علمی، 1370، ص 627.
[9]. حسن تقی‌‌زاده، همان، ص 361.
[10]. حسین ملکی، رابطه تاریخی فراماسونری با صهیونیسم و امپریالیسم، همان، ص 159.
 
https://iichs.ir/vdcdzx0x.yt09o6a22y.html
iichs.ir/vdcdzx0x.yt09o6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما