جایگاه مدرسه فیضیه در مبارزه با پهلوی‌‌ها؛

مدرسه‌ای برای مقابله با استبداد داخلی و استعمار خارجی

در سال 1354 حدود چهارصد طلبه در روزهای پس از 15 خرداد، به‌ویژه در روز هفدهم، طی تظاهراتی در مدرسه فیضیه به نشانه اعتراض درب‌‌های مدرسه را بستند و ضمن نصب یک قطعه پرچم قرمزرنگ بر بلندترین نقطه بام مدرسه فیضیه، در آنجا تحصن کردند. طلاب انقلابی پس از نماز مغرب و عشاء درحالی‌که آیت‌الله‌العظمی اراکی را در میان خود حلقه کرده بودند، با شعارهای درود بر خمینی، مرگ بر پهلوی؛ خمینی، خمینی خدا نگه‌‌دار تو، بمیرد بمیرد دشمن خون‌‌خوار تو، رژیم را دعوت به مبارزه کردند
مدرسه‌ای برای مقابله با استبداد داخلی و استعمار خارجی
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ مدرسه علمیه فیضیه، که قدمت آن به قرن‌های پنجم و ششم هجری قمری می‌‌رسد، علاوه بر پرورش و آموزش طلاب علوم دینی، در مقاطعی از تاریخ در کنار ترویج و گسترش امر دین  در عرصه سیاسی نیز حضور یافته و استبداد خودکامه آن دوران‌ها را به زنجیر کشیده است. فعالیت مراجع عالی‌قدری مانند آیت‌الله حائری یزدی، امام خمینی(ره) و آیت‌الله گلپایگانی در زمینه زنده نگه‌داشتن شعائر و مراسم دینی و نیز به چالش کشیدن استبداد در زمانه‌‌ای که امر دین در حاشیه قرار داشت، آن هم در این مدرسه نشان از جایگاه والای آن در تاریخ و تحولات سیاسی و اجتماعی دارد. به همین جهت، این جستار تلاش دارد فعالیت‌‌های سیاسی و مبارزان انقلابی فیضیه را در دوره پهلوی بررسی کند.
 

فیضیه و استمرار حوزه علمیه و علما

به نظر می‌‌رسد در واکاوی روند تحولات سیاسی و اجتماعی دوره پهلوی اول و سهم مدرسه فیضیه در آن شاید نتوان مشخصا بر مورد خاصی انگشت گذاشت و به‌صورت مستقیم به نتایج آن اشاره کرد، اما ازآنجاکه در آن زمان مدرسه فیضیه تمام حوزه به‌شمار می‌‌آمد و حوزه به‌نوعی منحصر در مدرسه فیضیه بود، هرآنچه از تحولات در این مدت در رابطه با حوزه علمیه و علما رخ داده است می‌‌توان به‌نوعی با فیضیه مرتبط دانست؛ ازاین‌رو، حوزه اثرگذاری فیضیه را به دو دوره صیانت از دین در دوره پهلوی اول و مخالفت، اعتراض و فعالیت انقلابی در دوره پهلوی دوم تقسیم کرده‌‌ایم.
 

1. دوره صیانت از دین:

در دوره پهلوی اول، اولین نشانه‌‌های مخالفت با عملکرد رژیم اشغالگر قدس از طرف نهاد مؤسس حوزه علمیه مشاهده می‌‌شود. بدین منظور، به دنبال اشغال اراضی فلسطینی‌ها توسط صهیونیست‌ها، آیت‌الله‌العظمی حائری تلگرافی در حمایت از مردم مظلوم و مسلمان فلسطین در برابر اسرائیل به رضاشاه مخابره کردند.[1] مرحوم حائری با این اقدام، علاوه بر اعلام حمایت خویش از امت فلسطین، از دست‌‌نشاندگان آن در ایران انتقاد کردند؛ همچنین، در دوره‌‌ای که ممنوعیت عزاداری از سال 1313 تا 1320ش در قم برقرار بود، به برپایی مجالس سوگواری و دسته عزاداری و تعزیه‌‌خوانی اقدام کردند. به علاوه، مرحوم حائری با برگزاری مراسم عزاداری سیدالشهدا و روضه بر مصائب اهل‌بیت(ع) در مدرسه فیضیه، در برابر سیاست‌‌های ضد مذهبی رژیم ایستادگی کردند و به دستورهای رژیم وقعی ننهادند. ایشان به‌طور مرتب هر شب جمعه و دهه محرم نسبت به برگزاری روضه و دعای توسل، اهتمام داشتند.[2]
 

2. دوره مخالفت، اعتراض و مبارزه:

الف) فدائیان اسلام

یکی از گروه‌‌هایی که برای فعالیت سیاسی و اجتماعی، پایگاه خود را در قم، مدرسه فیضیه قرار داده بود «فدائیان اسلام» به رهبری شهید سیدمجتبی میرلوحی (نواب صفوی) بود. هنگامی‌که در تیرماه 1329ش، رزم‌‌آرا نخست‌‌وزیر شد هدفش جلوگیری از ملی شدن صنعت نفت بود. اعضای جبهه ملی و فدائیان توافق کردند در ازای حذف رزم‌‌آرا، اجرای قوانین و احکام اسلام در دستور کار دولت ملی قرار گیرد.[3] با این توافق بود که مانع ملی شدن صنعت نفت با ترور رزم‌‌آرا در 16 اسفندماه 1329 توسط خلیل طهماسبی مرتفع شد. پیش از آن نیز، در داستان انتقال جسد رضاشاه به ایران، این گروه با اعلام مخالفت خود واکنش شدیداللحنی نشان داد.
 
نواب صفوی به‌مجرد اطلاع از این برنامه به قم آمد و پس از درس آیت‌‌الله بروجردی، در مدرسه فیضیه سخنرانی کرد و ضمن افشای مظالم و اقدامات ضد فرهنگی رضاشاه گفت: «ارواح شهدای ما منتظر آن روزی هستند که بتوانیم انتقام خون آنها را حداقل از بازمانده او بگیریم. این کار را نکردید هیچ، ناظر آوردن جنازه او هم باشیم؟! و ادعا کنیم سرباز امام زمان هم هستیم».[4] جمعی از طلاب عضو و هواداران فدائیان اسلام نیز با انتشار اعلامیه‌‌ای نسبت به انتقال جنازه رضاشاه به قم چنین موضع‌‌گیری کردند: «هنوز احکام مقدس اسلام و قوانین خدا و اوراق قرآن در زیر پای عمال او لگدکوب می‌‌شود؛ اینک دنیاپرستان رذل می‌‌خواهند جنازه او را برای مسلمانان تحفه بیاورند».[5] ازاین‌رو، مدرسه فیضیه عامل مؤثری حوزه کنشگری برای پیشبرد اهداف مذهبی و سیاسی و نبض تپنده قم به‌شمار می‌آمد.
 

ب) امام خمینی و قیام 15 خرداد 1342

در دهه 1340، روند حوادث به سمت تخاصم و تقابل دو نیروی مذهبی و سیاسی پیش رفت. هنگامی‌که علما و مراجع تقلید به‌ویژه امام خمینی به حذف قرآن از مراسم سوگند در لایحه انجمن‌‌های ایالتی و ولایتی واکنش نشان دادند، حاکمیت پهلوی آنها را مرتجع خواند. هنگامی‌که رژیم پهلوی رفراندوم 6 بهمن 1341 را با نام انقلاب به‌اصطلاح سفید برگزار کرد، با واکنش علما و به‌ویژه امام
خمینی مواجه شد. امام در فرازی از سخنان خود فرمودند:
«آنها می‌‌خواهند زن‌‌های عفیف ما را ننگین و ملت ایران را سرافکنده کنند... دخترهای هجده‌ساله را به سربازی ببرد و به سربازخانه‌‌ها بکشاند... آنها اسلام و روحانیت را برای اجرای مقاصد خود مضر و مانع می‌‌دانند. این دولت مستبد به جرم تخلف از احکام اسلام و تجاوز به قانون اساسی باید کنار برود».[6]
 
امام خمینی همچنین در 29 اسفندماه 1341 اعلام کردند: «روحانیت امسال عید ندارد».[7] در این میان، در 2 فروردین‌ماه 1342، که مصادف با شهادت امام صادق(ع) بود، مجلسی از طرف آیت‌‌الله گلپایگانی برگزار شد که دو تن از سخنرانان معروف قم به نام‌‌های آل‌‌طه و انصاری در آن به منبر رفتند. با توجه به بستر و زمینه دشمنی رژیم با روحانیت، مجلس عزاداری با حمله کماندوها و عوامل ساواک مواجه شد و طلاب و مستمعین موردحمله نیروهای دولتی قرار گرفتند.[8] پس از انتقادات به دولت علم و مخالفت علما با لوایح دولت و شاه، رویداد 15 خرداد اتفاق افتاد. امام یک ماه قبل از 15 خرداد در سخنرانی خویش محمدرضا پهلوی را عامل اصلی جنایت و هم‌‌پیمان با آمریکا و اسرائیل خواندند و از سکوت علمای قم و نجف گلایه کردند و فرمودند: «امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است».[9] به علاوه، امام در سخنرانی روز عاشورای 1342، شاه را خطاب قرار دادند و فرمودند: «‎‏آقا! 45 سالت است شما؛ 43 سال داری، بس کن، نشنو حرف این و آن را؛ یک‌قدری‏‎ ‎‏تفکر کن، یک‌قدری تأمل کن! یک‌قدری عواقب امور را ملاحظه بکن! یک‌قدری عبرت‏‎ ‎‏ببر! عبرت از پدرت ببر».[10] در سند ساواک آمده است: «به‌طوری‌که اطلاع دارند روحانیون مخالف دولت، مدرسه فیضیه را به‌صورت نمایشگاهی برای تبلیغات ضد دولتی درآورده‌‌اند. دستور فرمایید به وضع فعلی آن مدرسه که عمدتا از طرف محرکین ترتیب داده شده خاتمه دهند».[11] بنابراین، قیام 15 خرداد، فیضیه و امام خمینی را در مقابل دستگاه حکومت قرار داد.
 
 امام خمینی در حال ایراد نطق تاریخی خویش در مدرسه فیضیه قم (عاشورای 1342)
 امام خمینی در حال ایراد نطق تاریخی خویش در مدرسه فیضیه قم (عاشورای 1342)
 

پاسداشت قیام 15 خرداد؛ مدرسه دارالشفاء و فیضیه در سال 1354

در سال 1354 حدود چهارصد طلبه در روزهای پس از 15 خرداد، به‌ویژه در روز 17 خرداد، در تظاهراتی در مدرسه فیضیه به نشانه اعتراض درب‌‌های مدرسه را بستند و ضمن نصب یک قطعه پرچم قرمزرنگ بر بلندترین نقطه بام مدرسه فیضیه، در آنجا تحصن کردند. طلاب انقلابی پس از نماز مغرب و عشاء درحالی‌که آیت‌الله‌العظمی اراکی را در میان خود حلقه کرده بودند، با شعارهای «درود بر خمینی، مرگ بر پهلوی؛ خمینی، خمینی خدا نگه‌‌دار تو، بمیرد بمیرد دشمن خون‌‌خوار تو» اعتراض شدید خود را به رژیم نشان دادند. امام خمینی در واکنش به این حرکت انقلابی فرمودند: «با همه این مصیبت‌‌ها، بیداری ملت مایه امید است و نشانه طلیعه به‌دست آوردن آزادی و رهایی از قید استعمار است».[12] ایشان در ادامه فرمودند: «سلام من بر مصدومین و مظلومین هفده خرداد که با کوشش ارزنده خود، به اسلام و برادران مسلم خود خدمت می‌‌کنند و فجایع استعمار و عمال آن را برملا می‌‌سازند».[13]
 
ضرب‌وشتم یک روحانی در پی درگیری ساواک با طلاب مدرسه فیضیه قم (خرداد 1354)
ضرب‌وشتم یک روحانی در پی درگیری ساواک با طلاب مدرسه فیضیه قم (خرداد 1354)
 

نتیجه

به دلیل محوریت فیضیه در حوزه علمیه قم و آمدوشد طلاب به آن، این مدرسه همیشه مرکز اتفاقات و تصمیم‌‌گیری‌‌های مهم بوده است و در دوره پهلوی، پایگاهی برای افشاگری و روشنگری در برابر این رژیم ستم‌‌شاهی به‌شمار می‌آمد. این مدرسه و دیگر مدارس علوم دینی، در کنار آموزش علوم دینی، حق‌‌مداری و مبارزه با ظلم و استبداد را ترویج می‌کردند. اعتراض‌ها، تظاهرات و سخنرانی‌‌های انجام‌شده در فیضیه، به‌ویژه در عاشورای 1342، نمود آشکاری از فعالیت سیاسیِ این نهادِ تأثیرگذار است.
  
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. حمید بصیرت‌‌منش، علما و رژیم شاه؛ نظری بر عملکرد سیاسی و فرهنگی روحانیون در سال‌‌های 1305-1320ش، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1376، ص 246.
[2]. محمد رجائی‌‌نژاد و محمدحسن عباسی، فیضیه در گذر تاریخ، تهران، موسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1401، ص 90.
[3]. روح‌‌الله حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (1320-1340)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، صص 365-366.
[4]. خاطرات حجت‌‌الاسلام و المسلمین علی‌‌اکبر محتشمی‌‌پور، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1376، ص 41.
[5]. داود امینی، جمعیت فدائیان اسلام و نقش آن در تحولات سیاسی واجتماعی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 150.
[6]. امام خمینی، صحیفه امام خمینی(ره)، ج 1، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1378، صص 153-154.
[7]. همان، ص 157.
[8]. رسول جعفریان، جریان‌‌ها و سازمان‌‌های مذهبی و سیاسی ایران (از روی کار آمدن محمدرضاشاه تا پیروزی انقلاب اسلامی)، سال‌‌های 1320-1357، تهران، نشر علم، چ سیزدهم، 1390، صص 334-335.
[9]. امام خمینی، همان، ج 1، ص 213.
[10]. همان، ص 246.
[11]. مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، شماره 10937/333، مورخه 19/03/1342، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380، ص 82.
[12]. امام خمینی، همان، ج 3، ص 101.
[13]. همان، ص 102.
https://iichs.ir/vdcb0fb5.rhbs0piuur.html
iichs.ir/vdcb0fb5.rhbs0piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما