[پژوهشگر
تاریخ معاصر ایران]
عقدهگشایی در پی رحلت عارف بصیر!
مفید میبینم این مجموعه نکات را از اینجا آغاز کنم که پس از سفر ابدی این سالک توحیدی و انقلابی ــ که در صحنههای انقلاب اسلامی حضور داشت و در برهههای حساس، بر اساس تکلیف شرعی به دفاع جانانه از نظام مقدس جمهوری اسلامی و بنیانگذار آن، امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری پرداخت ــ افرادی که آرمانهای انقلاب را به دلارهای آمریکایی ـ انگلیسی ترجیح میدهند، علیه وی شروع به عقدهگشایی کردند! یکی از این افراد زبون، که اتفاقا مدتی با پوشیدن لباس روحانیت، منافقانه آن را سپر انحرافات خود قرار داده بود و بالاخره چهره واقعی خویش را نمایان کرد و به دامن غرب پناه برد و اکنون با اقامت در کارولینای شمالی آمریکا و قبول پروژههای پژوهشی درباره دگراندیشی شیعی برای دانشگاه دوک و بنیاد کارنگی، به عنوان عمله آنان مزدوری میکند و با تحریف تاریخ درصدد استحاله فرهنگی ـ سیاسی نظام مقدس جمهوری اسلامی و بنیانگذار آن است، به اظهار لحیه دراینباره پرداخت. این فرد معلومالحال و برخی از این قماش، بعد از درگذشت اندوهبار علامه حسنزاده، عقدهگشایی کردند و به رویکرد علامه در سیاست و دین، نابخردانه حملهور شدند؛ از طرفی ایشان را عارفی منزوی دانستند و از طرفی دیگر اقدامات علامه در حمایت از نظام و رهبری را تنها گذاشتن مردم توسط ایشان دانستند و آن را ابتذال عرفان نامیدند! درحالیکه تشیع باشکوه و بینظیر پیکر مطهر علامه حسنزاده در شرایط سخت کرونایی در مازندران، که تشیعکنندگان پیر و جوان از همه صنوف از سراسر کشور در آن حضور داشتند، عیار این تحلیل مغرضانه را بازمینمایاند. آیتالله رمضانی، از شاگردان معظم له، میگوید: «برخلاف عدهای که گمان میکنند ایشان یک روحانی منزوی بوده و در مقابل مسائل سیاسی ـ اجتماعی و مشکلات جامعه بیتفاوت، ابدا این گونه نیست؛ چرا که معظم له در مواقع حساس، که این مرز و بوم نیاز به فداکاری داشت، خود و خانواده خود را برای پیشبرد اهداف مقدس بنیانگذار جمهوری اسلامی فدا ساختند! علامه در دوران ستمشاهی، در ایام تبلیغ، از بیان مطالب لازم و افشاگری علیه جنایات رژیم غافل نبودند. همانطور که میدانید، ایشان در اوایل انقلاب، در بحبوحه مسائل انقلاب و خطرات عدیدهای که وجود داشت، چند سال امامت جمعه آمل را برعهده داشتند. همه این شواهد نشان میدهد که حضرت علامه، نسبت به سیاست و حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی، بیتفاوت نبودند...».
نکته مهم اینکه دفاع شجاعانه و عالمانه و تمجیدهای علامه از مقام معظم رهبری، نه برای کسب منافع دنیوی که اساس استنباط این عارف و فقیه ذوفنون بود؛ چه اینکه حتی جایزه مالی و درخور توجه چهرههای ماندگار جمهوری اسلامی را نیز قبول نکرد؛ درحالیکه آن جماعت با پروژههایشان علیه ولایت فقیه، مبانی جمهوری اسلامی و حتی در نفی عصمت و شهادت از ائمه اطهار(ع)، بهرهمندی دنیوی بسیاری از مؤسسات آمریکایی یافتهاند!

رهبر معظم انقلاب اسلامی در عیادت از علامه حسنزاده آملی (مهر 1391)
روایت عارف از غربت اسلام در دوره رضاخان!
بینیاز از تذکار است که در دوره خفقان رژیم رضاخان، روحانیّت و مراکز علوم دینى در حالتى از غربت و انزوا، سختترین فشارها را تحمّل مىکردند. علامه میفرمود: «در آن زمان که من به تحصیل معارف الهیه اقدام کردم، از خاطرم نمیرود که بدون هیچ استثنا، مساجد شهر ما [آمل] را انبار پنبه و غلات و این جور چیزها قرار داده بودند! ستمشاهی که میشنوید، به معنای واقعی کلمه ستمشاهی بود. استاد گرانقدر ما حضرت آیتالله محمد آقای غروی آملی حکایت فرمود که از سلطه اجانب کار دینداری به جایی رسیده بود که من بعضی از روزها با لباس روحانی در خیابان و بازار آمل بدین قصد عبور میکردم که مردم مرا ببینند و دین و دینداری را فراموش نکنند و مبدأ و معاد از یادشان نرود!...» (هزار و یک کلمه، ج ۲، ص ۴۷۳).
بیعت با سلسلهجنبان انقلاب در دوران مبارزه
علامه حسنزاده آملی، که در نخستین سالهای نهضت اسلامی در تهران حضور داشت، درباره اولین دیدار خود با امام خمینی روایت کرده است: «قبل از پانزده خرداد سال 1342 که در تهران مشغول تدریس بودم، شنیدم حضرت آیتالله العظمی امـام خمینی(قدس سـرّه)، روحانیــانی را که برای ایام محــرّم جهت تبلیغ به اطراف و اکناف میـروند، موظف نمـودهانـد که مسـائل اجتمــاعی و سیـــاسی عالَـم اسلام و مشکلات جـامعه مســلمین و خصـوصـا اوضاع ایــران را به گوش مـردم بــرسانند و مــردم را در این زمینه آگاه نمایند؛ لذا بنده که برای ایام محرّم عازم آمل بودم، احســاس کــردم این وظیفه متــوجه من نیـز میباشـد و باید در انجام آن بکوشـم؛ بـدین جهت قبـل از آنکه به سوی آمل بروم، خود را به قم رسانیدم؛ قمی که با هیچ یک از خیابانها و کوچههایش آشنا نبودم. سراغ منزل امام را گرفتم و به حضورشان شرفیاب شدم و به محضرشان عرضه داشتم: بنده حسن حسنزاده آملی هستم و فعلا در حوزه علمیه تهران مشغول تحصیل و تدریسم. اساتید من عبارتاند از: حضرت علامه میرزا ابوالحسن شعرانی و... شنیدم که حضرت عالی روحانیون را مکلف کردهاید تا مسائل سیاسی و مشکلات اجتماعی مسلمین را برای عموم مردم بیان کنند؛ لذا من که یکی از طلاب سرشناس آملم و جهت تبلیغ عازم آن دیارم، آمدهام به شما بگویم من هم مانند دیگران در خدمتم و شما نیز انشاءالله در اهدافتان موفق خواهید شد و همه با هم دست بهدست هم میدهیم و انشاءالله تعالی کشور را از دست فسقه و فجره نجات میدهیم و دین خدا را پیاده میکنیم...» (پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 4 مهر ۱۴۰۰). آیتالله حسن رمضانی میگوید: «بعد از این ملاقات، حضرت استاد حسنزاده از هر فرصتی که در اختیارش قرار میگرفت، سود میجست و به روشنگری اقشار مختلف جامعه، خصوصا مردم شریف آمل میپرداخت تا اینکه کم کم مسائل بالا گرفت و امر به تبعید امام منجر گردید. بعد از تبعید امام، فعالیتهای علما از جمله حضرت استاد حسنزاده، به صورتهای مختلف ادامه داشت، یکی علنی، دیگری نیمهعلنی و دیگری مخفی و هکذا...».
پس از دستگیری امام خمینی، علامه حسنزاده و جمعی از علمای مازندران، در نامهای انقلابی به امیرعباس هویدا، نخستوزیر حکومت جبار پهلوی، ضمن محکومیت دستگیری امام، ضرورت آزادی هر چه سریعتر ایشان را خواستار شدند.
حضور در جلسه روحانیت مبارز مازندران
آیتالله علی معلمی، نماینده مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبری، در بیان خاطرهای میگوید: «در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب، جامعه روحانیت استان مازندران با محوریت مرحوم آقای حاج شیخ هادی روحانی شکل گرفته بود. این جلسات هر دو هفته یکبار، در یکی از شهرهای بزرگ استان تشکیل میشد. چند ماهی به پیروزی انقلاب مانده بود که نوبت به آمل رسید. آن روز خبر رسید که علامه حسنزاده از قم به آمل آمدهاند و قرار است در جلسه حاضر شوند. همه از درک حضور ایشان خرسند و به دیدار با ایشان مشتاق بودند. ایشان در سر موعد در جلسه حاضر شدند. اندکی بعد از سلام و احوالپرسی، ایشان شروع به سخنرانی کردند و گفتند: من کاری را شروع کرده بودم، متحیّر بودم که کار نیمهتمام خود را انجام دهم و یا اینکه در محضر شما حضرات، که برای همراهی با انقلاب و حضرت امام و ادامه نهضت جمع شدهاید، حضور پیدا کنم؛ به کتاب خدا تفال زدم و توکل کردم به او. آیات مربوط به فرمان خدا به موسی کلیم آمد که میفرماید: حرکت کن و بنیاسرائیل را حرکت بده و خبر نابودی فرعون در آن آیات بود... علامه حسنزاده با حضورشان در آن جلسه و قرائت آیات قرآن، معنویت خاصی به آن دادند. وقتی که ایشان این آیات را تلاوت کردند، یأس و ناامیدی که بعضا در دلها عارض میشد، تبدیل به نشاط و امیدواری در ادامه مسیر شد...» (گفتوگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 4 مهر ۱۴۰۰).
افتخار جانبازی در راه انقلاب
علامه روایت جالبی از جانبازی خود در کوران حوادث انقلاب دارد: «در بحبوحه انقلاب، در مسجد اعظم قم مشغول افاده و افاضه به طلاب حوزه علمیه بودیم که مورد هجوم عوامل رژیم منحوس شاه قرار گرفته و از ناحیه قفسه سینه شدیدا مورد آسیب قرار گرفتم. در آن موقع وقتی به خود آمدم، فکر کردم به دلیل هجوم آن یاغیان، ساعتم که در جیبم بوده شکسته است، ولی دیدم نه، دندهها آسیب دیده و شکسته و به طرف قلبم خم شده است!...» (سخنرانی در گردهمایی معاونین پرورشی اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران، در زمستان 1374 در قم، به نقل از: جرعههای جانبخش، ص 159)؛ کسالتی که تا پایان عمر شریفشان، گریبانگیر این حکیم عارف گردید و دستگاه گردش خون او را دچار اختلال ساخته بود!
معظم له همزمان با روز پیروزی انقلاب اسلامی، در پایان درس 77 معرفت نفس میفرمایند: «این درس را تا همین جا خاتمه میدهیم؛ درسی که یادگار روز انقلاب بزرگی است که به شهادت تاریخ، چشم روزگار در مرز و بوم ایران چنین روز ندیده است؛ روز خونینی که نبرد ملت مسلمان مبرز و مبارز با ستمپیشگان بد سرشتِ بد کنشت، به اوج نهایی خود رسیده بود و سرانجام حق بر باطل پیروز شد و مردم مسلمان، از قید اسارت رهایی یافتند. آن روز یکشنبه 13 ربیعالاول 1399 هجری قمری، مطابق با 22 بهمن 1357 هجری شمسی بوده، که این آب و خاک از نام ناپاک پلید پهلوی و دودمان دژخیم بدگوهرش پاک شد و به مدد قوای مقتدر و قاهر ماورای طبیعت، بیخ و بن این شجره خبیثه برکنده شد...» (معرفت نفس، ج 2، ص 232).
امامت جمعه آمل، پس از پیروزی انقلاب اسلامی
به گفته برخی از موثقین انقلابی، علامه حسنزاده قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، نماز جمعه را در مسجد سبزه میدان آمل ــ که اکنون مصلای آمل نامگذاری شده است ــ اقامه میفرمود و بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، نماز جمعه به امامت ایشان و با حضور گسترده مردم متدین و انقلابی برگزار گردید و ایشان علاوه بر ارشاد مردم و سفارش به رعایت تقوای الهی، ضرورت هوشیاری عمومی، پاسداری از انقلاب و حمایت از رهبریهای داهیانه امام خمینی را گوشزد میکرد. ایشان تا حدود سال ۱۳۶۰، در سنگر امامت جمعه آمل به خدمات خود ادامه دادند. این در حالی بود که در طول هفته در قم، به درس و بحث میپرداختند و آخر هفته برای اقامه نماز، به آمل مراجعت میکردند. آقای عزتالله یوسفیان ملا، از ارادتمندان ایشان نیز میگوید: «بعد از انقلاب، ایشان چهارشنبه شبها یا پنجشنبهها، با وسیله نقلیه عمومی کامیون، مینیبوس، اتوبوس ... به آمل میآمدند. آن موقع جاده هراز به شکل امروزی گسترش نیافته بود و تردد به کندی انجام میگرفت. بعضی اوقات علامه مجبور بود به خاطر توقفهای وسیلههای نقلیه عمومی، از اتوبوس به کامیون یا بالعکس سواره و پیاده شود، تا زودتر خود را به آمل برسانند. خلاصه اقامه نماز جمعه را با زحمت ادامه دادند، تا اینکه با معرفی ایشان، مرحوم حاج شیخ علیاصغر یوسفیان ملا، از شاگردان برجسته علامه، به سمت امام جمعه آمل منصوب شدند...».
علامه گرچه به قم بازگشتند، در مناسبتهای مختلف ضمن حضور در آمل، در تجمعات سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی و نماز جمعه (به عنوان سخنران) حاضر شده و به ایراد سخن میپرداختند.
علامه فقید و حماسه شهر آمل
شهرستان آمل یکی از مراکزی بود که ضدانقلاب ــ بهخصوص کمونیستهای آمریکایی! ــ برای دستیازی آن دست به جنایات فراوانی زدند، که منجر به شهادت مردم بیگناه کوچه و بازار شد، که برای حفاظت از نظام نوپای خویش سر از پا نمیشناختند. به محض اقدامات ضد انقلاب، مرحوم علامه حسنزاده در کنار مردم، بلکه در صف نخست به دفاع از نظام نوپای اسلامی پرداخت. حجتالاسلام احمد عابدی دراینباره میگوید: «در اوایل انقلاب، آیتالله حسنزاده امام جمعه آمل بودند. در آن ایام ارتباط زیادی با مردم داشتند. در آن زمان کمونیستها و چریکها، به آمل حمله کردند و آمل به شهر هزار سنگر تبدیل شد. فرمانده اصلی مبارزه با کمونیستها و دفاع از شهر و مردم آمل، آیتالله حسنزاده آملی بود، نه اینکه ایشان را از جانب حکومت تعیین کرده باشند، بلکه آیتالله حسنزاده در آمل بودند و ایشان خود به میدان آمدند و لباس رزم پوشیدند و به دفاع از شهر پرداختند... ایشان واقعا در میان مردم بودند و همچون فرماندهای نظامی، از شهر و مردم دفاع کردند...» (خبرگزاری حوزه، 26 مهر 1400).
همدل با رزمندگان دوران دفاع مقدس
از مقطع آغاز دفاع مقدس و جنگ تحمیلی تا قبول قطعنامه و حتی عملیات مرصاد، علامه حسنزاده گرچه با توجه به وضعیت جسمانی، امکان حضور مستمر در مناطق عملیاتی را نداشت، اما برای تقویت روحیه رزمندگان اسلام در پشت جبهه، در حمایت از مواضع نظام و رهبری آن، بارها و بارها سخن گفت و یکی از مشوقان حضور نیروهای مردمی در جبهه بود. با چشمانی اشکبار در مراسم تشیع و بزرگداشت شهدای شهر خون و قیام قم، حضور مییافت و در دیدارهای مکرر خود با فرماندهان و رزمندگان اسلام، ضمن ارج نهادن به مجاهدتها و جانفشانیهای آنان، بر ادامه دفاع مقدس تأکید و از فداکاریهای خانواده معظم شهدا و عظمت آنان به نیکی یاد میکرد. در کنگرهها و مجالس علمی و غیر علمی، در ضمن بیان سخنان خود گریزهایی به مسائل دفاع مقدس میزدند، از جمله در سمینار تعلیم و تربیت در اسلام در دانشگاه کرمان فرمودند: «خدایا رزمندگان سلحشور ما را در کنف عنایات خاص خود، در زیر لوای حضرت انسان کامل، بقیهالله و تتمهالنبوه مهدی موعود منتظر، محفوظ فرما و درجات شهدای عزیز ما را متعالی و ما را بر صراط مستقیم، که مسیر سلوک به سوی تو و غایت آن لقای تو است، پایدار و استوار بدار...» (مجموعه مقالات، ص ۸۶).
حامی نظام اسلامی
علامه حسنزاده آملی از ابتدای پیروزی انقلاب تا واپسین روزهای حیات پربار خود، چه در محافل و مجالس عمومی یا خصوصی و یا در جمع مردم و یا شاگردانش، حفظ و حراست از نعمت انقلاب را گوشزد میکرد و آن را واجب میشمرد و میفرمود: «این انقلاب، نعمت عظیمی است که به ما روی آورده است، قدر این انقلاب را بدانیم، قدر این جمهوری اسلامی را بدانیم، این تازه طلیعه کار است که الحمدلله استعدادها بهکار افتاده است و خفتهها بیدار شدند. ما تازه به راه افتادیم، ما هنوز از دورادور، سایه طلعت قرآن را میبینیم... ما تازه گفتهایم الف، خوشباش که عاقبت بخیر است تو را، ایران بهشت میشود و مدینه فاضله میگردد و کشور نمونه و انسانساز و سرمشق کشورهای دیگر خواهد شد. در ایران، اسلام راستین به حق دارد خودش را ارائه میدهد...» (همان، صص ۱۲5– ۱۲6).
در دومین کنگره بینالمللی نهجالبلاغه نیز اظهار داشت: «خداوندا! ایام ولایت است، باطن این ایام نور محض است، ایام ولادت مظهر ولایت کبرای تو است، ایامی است که اسناد به ولادت با سعادت مولی الموحدین و سیدالوصیین علی امیرالمومنین دارد، بارالها به حق این مولود مسعود، که ملاّح سفینه نجات است، این کشتی بهراهافتاده جمهوری عظیم اسلامی ما را صحیح و سالم به ساحل مقصودش برسان...» (همان، ص ۱۷۳).
دیدگاه علامه درباره رهبر معظم انقلاب اسلامی
در این موضوع، نکات قابل اشاره فراواناند. آنچه اکنون و در این میان میتواند مورد توجه ویژه قرار گیرد، تقدیم رساله «انسان در عرف عرفان» از سوی علامه به رهبر معظم انقلاب اسلامی است. ایشان در تقدیم نامه این رساله، دراینباره آوردهاند: «با سلام و دعای خالصانه، و ارائه ارادات بیپیرایه جاودانه به حضور باهرالنور رهبر عظیمالشأن کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران، حضرت آیتالله معظم جناب خامنهای کبیر (متعالله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف). این اثر نمونه دوران را اعنی، رساله انسان در عرف عرفان را به پاس تجلیل و تکریم و ابراز شادمانگی از نزول اجلال آن یگانه دوران در دارالاسلام و الایمان، شهر هزار سنگر آمل مازندران، از جانب خودم و از جانب همه شهروندان بزرگوار این بلد طیب و خطه شهرستان آمل، بلکه از جانب همه فرزانگان گرامی و گرانقدر استان مازندران، به پیشگاه مبارک آن ولی بهحق، که مصداق بارز رساله است، با کمال ابتهاج و انبساط تقدیم میدارم و عزت و شوکت روزافزون آن قائد اسوه زمان را همواره از حقیقهالحقائق خداوند سبحان مسئلت دارم. یارب دعای خستهدلان مستجاب کن. 20/ 3/ 1377ش (مقدمه حضرت علامه بر کتاب انسان در عرف عرفان).

آیتالله علامه حسن حسنزاده آملی (دهه 1370)
وصیت به حفظ نظام
مرحوم علامه حسنزاده بارها و بارها به شاگردان، مستمعین و مردم و مسئولین، به حفظ و حراست از نظام تأکید و وصیت میکرد. از جمله میفرمود: «تصمیم بگیرید، عزیز من، برادر من، خواهر من، آقایان، خواهران، آقاجان، این انقلاب شما، این نظام جمهوری شما، این همه شهدای شما، معلولین شما، جانبازان شما، خانوادههای شهدای شما، آن همه که ایادی باطل، شیاطین، بلاهایی که سر شما و شما مقاومت فرمودید و شکستشان دادید و پیش بردید، از یادتان نرود که چه زحماتی متقبل شدید، الان تکلیف به دستمان آمده، حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران، حفظ حقیقت قرآن است. برای حفظ حقیقت قرآن، تکلیف ما خیلی سنگین است، توقع خیلی سنگین از شما داریم...».