«آیت‌الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی و اعتلای حوزه‌های علمیه» در گفت‌وشنود با آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی

با تمام وجود، سعی می‌کردند نظام جمهوری اسلامی را حفظ کنند

روزهایی که بر ما می‌گذرد، تداعی‌گر سالروز ارتحال حضرت آیت‌الله العظمی سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی است. در گفت‌وشنودی که پیش روی دارید، حضرت آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی ــ که در عداد شاگردان آن بزرگ بوده است ــ به بیان خاطرات خویش از سیره ایشان پرداخته است.
با تمام وجود، سعی می‌کردند نظام جمهوری اسلامی را حفظ کنند
ضمن تشکر از حضرتعالی به لحاظ شرکت در این گفت‌و‌شنود، لطفا در آغاز سخن، قدری در باب ضرورت وجود «مرجعیت شیعه» توضیح بفرمایید.
بسم‌الله الرحمن الرحیم. در مورد ضرورت مرجعیت، باید به این نکته توجه داشت که هر کسی نمی‌تواند بر مسائل و احکام دینی تسلط کامل پیدا کند و لذا باید از کسی تقلید کند. این موضوع درباره سایر مسائل هم مصداق دارد، کما اینکه در هنگام بیماری باید به پزشک متخصص مراجعه کرد و هر کسی، صلاحیت درمان مردم را ندارد. در حوزه افرادی هستند که پس از هیجده سال درس خواندن، به درجه اجتهاد می‌رسند و برای رسیدن به مرجعیت، حداقل باید بیست، سی سال درس خارج فقه تدریس کرد و هر کسی هم استعداد، پشتکار و دقت لازم برای رسیدن به این مرحله را ندارد! نکته دیگر این است که به اعتقاد ما، همواره باب اجتهاد باز است؛ یعنی علما همیشه می‌توانند در مسائل اجتهادی استنباط کنند، ولی اهل سنت بر همان اساس آرای چهار امام معروف اجتهاد می‌کنند و تنها آنها را مجتهد می‌دانند و معتقدند که باب اجتهاد مسدود است! مسئله دیگر این است که به اعتقاد ما، باید از مرجع حی و مجتهد زنده تقلید کرد؛ زیرا اوست که به مسائل زمان آگاهی دارد و می‌تواند پاسخگو باشد؛ لذا جمع این نکات است که مرجعیت را پدید می‌آورد و اگر مرجعی از دنیا رفت، مسلمانان می‌توانند به مرجع زنده‌ای مراجعه کنند.
 
آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی
 
حضرت عالی از کی و چگونه با مرجع  فقید مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی آشنا شدید؟
بنده از همان روزی که برای تحصیل به قم آمدم، ارادت خاصی به ایشان پیدا کردم. آن زمان من در مدرسه حجتیه درس می‌خواندم و برای نماز، به مسجد بازار حسین‌آباد می‌رفتم و در نماز جماعت ایشان شرکت می‌کردم. مدتی هم از محضر و درس ایشان کسب فیض کردم و بعدها هم هر وقت که لازم بود، خدمت ایشان می‌رفتم و رهنمودهای بسیار مفیدی را دریافت می‌کردم. از زمانی هم که در شورای مدیریت وظایف و مسئولیت‌هایی به عهده‌ام گذاشته شد، برای کسب تکلیف و گرفتن رهنمودهای لازم، خدمت ایشان می‌رسیدم و مسائل حوزه را با ایشان در میان می‌گذاشتم. پس از تهیه اساسنامه حوزه، متن را در اختیار ایشان قرار دادیم تا نظرات اصلاحی خود را ارائه کنند و بعد هم آنها را اعمال کردیم. کلا در مورد کار اداره طلاب، به ایشان زیاد مراجعه می‌کردیم.
 
از نقش ایشان در ساماندهی حوزه‌های علمیه، چه ارزیابی و تحلیلی دارید؟
ایشان به مسائل حوزه‌ها، اهمیت زیادی می‌دادند و زمانی که توانستند مدرسه تأسیس کنند، این کار را کردند و طلابی در مدارس ایشان مشغول تحصیل شدند. ایشان در مورد حوزه عملیه قم، دغدغه زیادی داشتند و لحظه‌ای از آن فارغ نبودند و همچون فرزندی عزیز، بدان عشق می‌ورزیدند. یادم هست که یک هفته قبل از رحلتشان، خدمتشان رفتم. ایشان فرمودند: «دیگر از من گذشته، ولی شما کارهای حوزه را انجام بدهید». عرض کردم: «طلاب در امر تحصیل جدی شده‌اند و ما هم، مقررات خاصی را برای آنان وضع کرده‌ایم». فرمودند: «برای مسائل اخلاقی‌شان چه تدبیری اندیشیده‌اید؟ طلاب باید از نظر اخلاقی، روزبه‌روز قوی‌تر بشوند». عرض کردم: «برای این مطلب برنامه‌هایی داریم و ان‌شاءالله به آنها عمل خواهیم کرد». سپس از محضرشان خارج شدم که آقازاده‌شان آمدند و گفتند: «برگردید، آقا با شما کار دارند!» ظاهرا حرف ناگفته‌ای باقی مانده بود. برگشتم و ایشان فرمودند: «روی استقلال حوزه، بسیار حساس و متمرکز باشید. مراقب باشید که حوزه، همیشه آباد و مستقل باقی بماند. مهم‌ترین خطر این است که حوزه، استقلال خود را از دست بدهد و بخواهد به عنوان زیرمجموعه فعالیت کند». سپس سخت گریستند، طوری که محاسن و گونه‌هایشان خیس شد! من بسیار منقلب شدم و عرض کردم: «به شما قول می‌دهم تا جان در بدن دارم، در راستای اعتلای حوزه و استقلال آن تلاش کنم».
 
از نقش ایشان در مبارزه علیه رژیم طاغوت، چه خاطراتی دارید؟
مهم‌ترین ویژگی این مرجع عالی‌قدر، این بود که همواره روی جنبه‌های عملی کار می‌کردند و به جای حرف زدن و تظاهر کردن‌، اهل عمل بودند و کارهای زیادی را انجام دادند که شاید حتی نزدیکانشان هم، متوجه نمی‌شدند. ایشان در طول انقلاب اسلامی با مواضع و اعلامیه‌های مثبت و روحیه‌بخش خود، یار و یاور صدیق انقلاب بودند. نقش ایشان در انقلاب، بسیار اساسی و مهم بود و پس از آن نیز با تمام وجود، سعی می‌کردند نظام مقدس جمهوری اسلامی را حفظ کنند. ایشان احترام خاصی برای امام خمینی(ره) قائل بودند و البته این عشق، متقابل بود. امام همواره در موضوعات مختلف، از ایشان نظرخواهی می‌کردند و این دو اسطوره‌ تقوا و مجاهدت، مکمل یکدیگر به‌شمار می‌آمدند. در علاقه امام به ایشان، همین بس که وصیت فرموده بودند که آیت‌الله العظمی گلپایگانی بر پیکرشان نماز بگذارند و ایشان هم به‌رغم ضعف و کهولت سن، در آن ایام پرفشار و بحران، این کار را برای یار و یاور دیرین خود انجام دادند. رضوان‌الله تعالی علیهما.
  https://iichs.ir/vdcb9ab8.rhbwgpiuur.html
iichs.ir/vdcb9ab8.rhbwgpiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما