«پروفسور محمود حسابی، اندیشه اتحاد حوزه و دانشگاه و انقلاب اسلامی» در گفت‌وشنود با مهندس ایرج حسابی

پدر می‌گفت: در امام، سه ویژگی محبت، احترام و صداقت را دیده‌ام

وحدت حوزه و دانشگاه، از آرمان‌های دیرین انقلاب اسلامی است. زنده‌یاد پروفسور محمود حسابی، در زمره چهره‌هایی است که سال‌های متمادی، در این مسیر گام برداشته است. در گفت‌وشنودی که پیش روی شماست، مهندس ایرج حسابی به بیان پاره‌ای از خاطرات و تحلیل‌های خویش دراین‌باره پرداخته است.
پدر می‌گفت: در امام، سه ویژگی محبت، احترام و صداقت را دیده‌ام
بر حسب شواهد، شهید آیت‌الله مطهری، آیت‌الله سیدمحمود طالقانی، آیت‌الله علامه محمدتقی جعفری و...، از دوستان نزدیک مرحوم پروفسور حسابی بودند و جلسات منظمی را با یکدیگر برگزار می‌کردند. از این جلسات برایمان بگویید.
به نام خدا. مرحوم دکتر حسابی، به اتحاد حوزه و دانشگاه اعتقاد داشتند و به همین دلیل، هم‌زمان با بزرگان حوزه و دانشگاه، مراوده و گفت‌وگوهای علمی می‌کردند. به عنوان نمونه، می‌توانم از جلساتی نام ببرم که با علامه محمدتقی جعفری درباره مثنوی مولوی داشتند، که بیست سال ادامه پیدا کرد. همین‌طور با استاد شهید مطهری، جلسات مستمر و پیوسته‌ای داشتند. نکته جالبی که در این جلسات به چشم می‌خورد، این بود که هر کسی، صندلی خاصی داشت و همیشه روی همان می‌نشست! دلیلش هم این بود که اگر کسی نمی‌آمد، فورا معلوم می‌شد و آقای دکتر سراغش را می‌گرفتند! صندلی تک‌تک افرادی که در این جلسات شرکت می‌کردند، مشخص بود.
 
ایرج حسابی
 
مناسب است تا به برخی از افرادی که در این جلسات شرکت می‌کردند، اشاره‌ای داشته باشید.
مرحوم آقای مطهری، مرحوم علامه جعفری، آیت‌الله شهرستانی، آقای ابوالقاسم حالت، دکتر عسجدی استاد ریاضی و...، از رشته‌های مختلف، افراد در این جلسات شرکت می‌کردند. رمز ادامه جلسات هم، علاقه و مطالعات آقای دکتر، در زمینه‌های مختلف بود. یکی از شخصیت‌های جالب آن جلسه، یک آقای روده‌فروش بود که می‌آمد و نیم ساعت، تفسیر مثنوی مولوی می‌گفت! آقای دکتر می‌گفتند: ایران تنها کشوری است که متون دشوار ادبی‌اش را مردم عادی هم می‌فهمند و دنبال می‌کنند. شما اگر یک متن از شکسپیر را بردارید و ببرید بدهید به یک استاد ادبیات انگلیسی، نمی‌تواند از رو بخواند! ولی مردم ما، اشعار شعرای کهن را حفظ هستند و می‌خوانند. این نشانه قدرت زبان فارسی است که مرور زمان، نتوانسته آن را آن‌قدر تغییر بدهد که قابل فهم نباشد. شما همین حالا اگر یک غزل سعدی یا حافظ را بردارید و بخوانید، تصور می‌کنید این شعر همین دیروز گفته شده! به همین دلیل هم یک روده‌فروش ــ که دانشگاه و کلاسی نرفته ــ می‌آید و می‌نشیند و با جرئت تمام در محضر اساتید بزرگ، تفسیر مثنوی می‌گوید و همه هم گوش می‌دهند.
 
با توجه به تسلط مرحوم حسابی به زبان و ادبیات فارسی، نظرات ایشان در این زمینه هم شنیدنی است. دراین‌باره چه منظری داشتند؟
همین‌طور است. آقای دکتر در دو جزوه «گاهواژه‌های زبان فارسی» و «توانایی زبان فارسی»، با استدلال ریاضی، ثابت کرده‌اند که زبان فارسی، از چه برجستگی‌هایی برخوردار است و چه توانایی‌هایی دارد. به همین دلایل هم، برای آن زیاد وقت می‌گذاشتند.
 
پروفسور حسابی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، برای حفاظت از دستاوردهای آن، طرحی را خدمت امام خمینی دادند. ماجرا از چه قرار بود؟
آقای دکتر، دل‌مشغولی زیادی درباره انقلاب اسلامی داشتند و می‌گفتند: اگر انقلاب بخواهد راه خود را به درستی ادامه بدهد، باید سربازانش را خودش تربیت کند. به همین دلیل، طرح اولیه تشکیل نیرویی برای حفاظت از انقلاب را تهیه کردند و به بنده دادند تا آن را ببرم و تقدیم امام خمینی کنم. من ساعت 5:30 صبح روز بعد، به مدرسه رفاه رفتم، ولی به دلیل ازدحام، نتوانستم تا ظهر با امام ملاقات کنم. ساعت حدود 12 بود که روحانی خوش‌برخوردی ــ که بعدا فهمیدم آقای هاشمی رفسنجانی است ــ از من پرسیدند: چه کار دارم؟ گفتم: باید خصوصی با امام ملاقات و یادداشت پروفسور حسابی را تقدیم کنم. ایشان رفت و بعد از چند دقیقه برگشت و گفت: امام با این ملاقات موافقت کرده‌اند. وقتی به حضور امام رسیدم و مطلب را عرض کردم، ایشان در سکوت به مطالعه مقدمه طرح آقای دکتر پرداختند و چندبار زیر لب، کلمه «عجب» را تکرار کردند! وقتی طرح را خواندند، از من پرسیدند: ایشان در ایران هستند؟ عرض کردم: بله. فرمودند: سلام مرا به ایشان برسانید!
 
توصیف پروفسور حسابی از امام خمینی چه بود؟
ایشان می‌گفتند: من در امام، سه ویژگی محبت، احترام و صداقت را دیده‌ام و به همین دلیل است که جوانان و حتی نوجوانان کشور، حاضرند با یک اشاره ایشان، ایثار کنند و حتی جان خود را هم بدهند که کشور و دین حفظ شود.
 
بخش اعظم فعالیت علمی پروفسور حسابی، معطوف به یافتن راه‌هایی برای نیل به خودکفایی و استقلال کشور بوده است. ایشان در این حوزه، قائل به چه اولویت‌هایی بودند؟
همین‌طور است. ایشان برای نیروهای فداکار و انقلابی احترام خاصی قائل بودند و استقلال واقعی را در رسیدن به خودکفایی می‌دانستند. مخصوصا برای کشاورزی و دامپروری کشور، اولویت خاصی قائل بودند و خود برای ساخت قطعات صنعتی، تا نیمه‌شب کار می‌کردند! یادم هست که ایشان هشت ماه تمام، نزد یک تراشکار ارمنی در جنوب شهر می‌رفتند و حتی غذا هم نمی‌خوردند تا قطعات مورد نظرشان را بسازند و کشور را از واردات بی‌نیاز کنند.
 
ایرج حسابی
 
انگیزه شما برای تأسیس موزه پروفسور حسابی چه بود؟
پس از رحلت ایشان، ما تلاش کردیم تا آثارشان را حفظ کنیم و به همین دلیل، از مداد سه‌سانتی ایشان گرفته تا  مدال‌ها و نشان‌های بین‌المللی و عکس‌های دوره فقر و تنگدستی ایشان را در این موزه به نمایش گذاشتیم. بعضی‌ها می‌گفتند: همین سرمایه را صرف ساختن برج کنید و در ظرف مدت کوتاهی، سرمایه‌تان را چندین برابر کنید! من به این افراد گفتم: ما صبح‌ها دو گروه دانش‌آموز و بعدازظهرها، یک گروه دانشجو را برای دیدن موزه دعوت می‌کنیم. اگر از میان بیست‌هزار دانش‌آموز و دانشجویی که از این موزه دیدن کرده‌اند، فقط پنج نفرشان به درجه علمی بالا و مورد علاقه‌شان برسند، به نظرم ما کار مهمی برای انقلاب و مملکت انجام داده‌ایم. بعضی از مدیران مدارس به ما گفته‌اند: بعضی از بچه‌هایی که هیچ انگیزه‌ای برای ادامه تحصیل نداشتند، با بازدید از این موزه و آشنا شدن با زندگی و شخصیت پروفسور حسابی، انگیزه و علاقه پیدا کردند. این خاصیتِ الگوسازی درست است. اگر افراد جامعه در موضوعات مختلف، الگوهای برجسته‌ای داشته باشند، دیگر به الگوهای بیگانه رو نمی‌آورند. جوانان ایران اگر بدانند که اولین مدارس عشایری، اولین رصدخانه مدرن، اولین مرکز تعقیب ماهواره‌ای،‌ اولین بیمارستان خصوصی مدرن ایران، اولین دستگاه رادیولوژی در ایران، اولین اتاق جراحی،‌ اولین کارگاه علوم مهندسی، اولین آزمایشگاه علوم پایه، اولین کارگاه علوم تجربی، ‌اولین آسیاب آبی که از آن برق تولید شد، اولین کارخانجات مدرن نساجی، مرکز ژئوفیزیک و... به دست یک ایرانی بنیان نهاده شد، آن وقت باور می‌کنند که خودشان هم می‌توانند این مسیر را طی کنند و در علوم روز پیشگام باشند. امروز باید امکانات لازم، دراختیار صاحبان نبوغ و اندیشه گذاشته شود. گروه‌های پژوهشی باید نه تنها در دانشگاه‌ها، که در همه جا شکل بگیرند تا چرخ علم جامعه، با شتاب بیشتری بچرخد. هریک از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها، به اندازه ده‌ها معدن طلا ارزش دارند!
 
و سخن آخر؟
مرحوم پروفسور حسابی در طول عمر بابرکتشان، همواره به اعتلای علمی کشور اندیشیدند و لحظه‌ای فارغ از دغدغه استقلال کشور در همه زمینه‌ها نبودند. جا دارد با تکریم چنین شخصیت‌هایی، به الگوسازی درست و کارآمد برای نسل‌های جوان بپردازیم و از استعداد و توانایی فراوان آنها، در جهت شکوفایی علم و اقتصاد کشور بهره بگیریم.
https://iichs.ir/vdcbgfb8.rhbz8piuur.html
iichs.ir/vdcbgfb8.rhbz8piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما