به مناسبت دهم آذر؛ سالروز شهادت آیت‌الله سیدحسن مدرس؛

مردی در قامت پارلمان

او آنقدر با مردم کوچه و خیابان راحت گرم صحبت می‌شد که مورد اعتراض اطرافیانش قرار می‌گرفت؛ بااین‌حال در جواب یکی از اطرافیانش که به او اعتراض کرده بود: «آقا اینکه درست نیست شما سیاست مملکت را برای مشهدی عبدالکریم (بقال سر محل) بگویید»، می‌گوید: «اینها موکلین من هستند باید بدانند چه کاری می‌کنم.»
مردی در قامت پارلمان
 
دهم آذر سالروز شهادت آیت‌الله سیدحسن مدرس در تقویم جمهوری اسلامی ایران «روز مجلس» نامیده شده است. شاید پیوند خوردن نام مجلس و مدرس ازاین‌رو اهمیت دارد که ایشان بحق توانست نظام پارلمانتاریستی و قانون‌گذاری ایران را معنا بخشد. باید توجه داشت که مدرس در تمام دوره‌های حضورش در مجلس شورای ملی، شاخص‌ترینِ تمامِ نمایندگان بود. به نظر می‌رسد بررسی تحولات و رخدادهای سیاسی و اجتماعی ایران در دوران مشروطیت تا اوایل دوره سلطنت و حکومت رضاشاه بدون پرداختن به نقش و جایگاه شهید مدرس، ناتمام می‌ماند؛ ازاین‌رو در این یادداشت کوتاه سعی شده است کارنامه حضور وی در مجلس بررسی و تجزیه و تحلیل شود.
 
نخستین حضور مدرس در مجالس شورای ملی، به مجلس دوم برمی‌گردد. در انتخابات دور دوم مجلس شورای ملی، مراجع نجف بر اساس فصل دوم متمم قانون اساسی، بیست نفر از مجتهدان طراز اول از جمله آیت‌الله سیدحسن مدرس را به مجلس شورای ملی معرفی کردند تا پنج نفر از میان آنان برگزیده شود. نمایندگان مجلس شورای ملی نیز مدرس و چهار نفر دیگر را، برای انجام وظایف به عنوان مجتهدانی که وظیفه تطبیق نظارتی دارند، انتخاب نمودند. بدین ترتیب با انتخاب مدرس به عنوان یکی از پنج مجتهد طراز اول ناظر مجلس دوم مشروطه، دوران سیاسی ایشان به صورت رسمی آغاز شد. پس از آن نیز، مدرس چهار دوره به عنوان نماینده مردم در مجلس شورای ملی آن دوران حضور داشت.1
 
مدرس در دوره‌های چهارم، پنجم و ششم مجلس شورای ملی به بزرگ‌ترین مخالف رضاخان و رضاشاه بعدی تبدیل شد. مدرس به درستی تشخیص داده بود که رضاخان بر آن شده است روش دموکراتیک و مشروطه حکومت را از میان بردارد و نظام استبدادی و خودمحوری را جانشین آن سازد؛ به همین دلیل تا زنده بود هیچ‌گاه پهلوی اول را مورد تأیید قرار نداد. وی که در مجلس چهارم لیدر اکثریت بود، در مقابل رضاخان سردار سپه، که وزارت جنگ را برعهده داشت، قرار گرفت و در ۱۲ مهر ۱۳۰۱ پشت تریبون مجلس، تلویحا به لزوم استیضاح این وزیر اشاره کرد. رضاخان با نگاه به این اهمیت و تأثیرگذاری مدرس بود که با تمام قوا سعی در جابه‌جایی آرا برای ممانعت از ورود وی به مجلس پنجم کرد؛ تلاش‌هایی که در ‌‌نهایت کارگر نیفتاد.
 
اوج مخالفت‌های مدرس علیه اقدامات و عملکرد رضاخان در مجلس پنجم بود که رضاخان در برابر اقدامات شهید مدرس تاب نیاورد و تصمیم بر حذف او گرفت، اما به‌رغم اعمال نفوذ ‎نظامیان و مأموران شهربانی، آیت‌الله مدرس به نمایندگی مردم تهران انتخاب گردید. این دوره را می‌توان اوج فعالیت‌های سیاسی شهید مدرس خواند که طی آن تحولاتی شگرف توسط وی رقم خورد؛ توضیح آنکه در این دوره، رضاخان، که به نخست‌وزیری انتخاب شده بود، تمام تلاش خود را به کار گرفت تا با استفاده از حربه جمهوری‌خواهی به مطامع و امیال شخصی‌اش، که همان تکیه بر تخت سلطنت بود، نایل آید، اما مدرس جزء نمایندگانی بود که بی‌محابا در مقابل تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی ایستادگی و آن را خلاف قانون اساسی اعلام کرد.2
 
ششمین دوره مجلس شورای ملی آخرین حضور مدرس در سلک نمایندگی بود. در این دوره به‌رغم دخالت‌های آشکار عوامل رضاشاه در جریان انتخابات، وی توانست به عنوان نماینده تهران وارد مجلس شود. در این دوره مجلس بود که عمال حکومت به جان وی سوء قصد نمودند که البته ناکام ماندند. پس از اتمام دوره ششم مجلس شورای ملی رضاشاه، که تاب تحمل حضور شهید مدرس در مجلس را نداشت، دستور داد در تخلف و تقلبی آشکار اعلام شود که مدرس حتی یک رأی هم نیاورده است.3 بدین ترتیب وی از ورود به مجلس باز ماند. این فرصت مناسبی برای رضاشاه بود تا با استفاده از سلب مصونیت سیاسی که از مدرس شده بود در صدد جبران شکست‌ها و حقارت‌هایی که بارها و بارها از سوی مدرس به او وارد آمده بود، برآید؛ لذا دستور دستگیری و تبعید او را صادر کرد.
 
میلسپو در کتاب خود با عنوان «کار آمریکا در ایران» درباره مدرس چنین نوشته است: «مشخص‌ترین چهره و رهبر روحانیون در مجلس، مدرس می‌‌باشد که اخیرا به عنوان نایب‌رئیس اول مجلس، انتخاب شده است. شهرت مدرس، بیشتر در این است که برای پول ارزشی قائل نیست. او در خانه ساده‌‌ای زندگی می‌کند که جز یک قالیچه، تعدادی کتاب و یک مسند، چیز دیگری در آن وجود ندارد. لباس روحانیون را می‌پوشد و مردی است فاضل. در ملاقات با او محال است کسی تحت تأثیر سادگی و هوش و قدرت رهبری او قرار نگیرد...»  
بنابراین مدرس در نیمه‌شب ۱۶ مهرماه ۱۳۰۷ در یورشی که به منزل وی انجام شد مورد ضرب و شتم واقع شده و سپس دستگیر و به یکی از دورافتاده‌ترین مناطق کشور، یعنی خواف تبعید شد. وی به مدت نه سال در آنجا تحت نظر شدید مأموران امنیتی قرار داشت و‎ ‎ممنوع‌الملاقات بود. اما تبعید و نظارت‌های شدید امنیتی نیز رضاشاه را راضی نمی‌کرد؛ به همین علت در روز ۱۰ آذر ۱۳۱۶ عمال رضاشاه به وحشیانه‌ترین طریق ممکن وی را به شهادت رساندند.
 
با نگاهی به اندیشه و عمل سیاسی شهید مدرس می‌توان گفت وی نگرش سیاسی دموکراتیکی داشت و از برگشت دوباره استبداد و به هدر رفتن دستاوردهای مشروطیت هراسان بود. او از نیات رضاخان برای قبضه کردن قدرت و تغییر رژیم آگاه بود و به همین دلیل برای جلوگیری از آن، به هر وسیله‌‌ای که امکان داشت، متوسل شد. آزادیخواهی، نترس بودن و شجاعت در بیان حقایق،‌ او را به سیاستمداری تبدیل کرده بود که حفظ قانون و اصول مشروطیت، مهم‌تر از جان و مقامش در پیش او ارج و منزلت داشت. یکی از اصلی‌ترین شاخصه‌‌های مدرس در کسوت نمایندگی، اهمیت به نقش و جایگاه مردم بود. مدرس همواره تصریح می‌کرد: «ما ولی نیستیم، وکیل هستیم و باید نظر موکلین خود را بدانیم...»4 و ازهمین‌رو در حوادث سیاسی اجتماعی مردم را دخیل و شریک می‌دانست.
 
او آن‌قدر با مردم کوچه و خیابان راحت گرم صحبت می‌شد که مورد اعتراض اطرافیانش قرار می‌گرفت. یکبار یکی از اطرافیانش به او اعتراض کرد که «آقا اینکه درست نیست شما سیاست مملکت را برای مشهدی عبدالکریم (بقال سر محل) بگویید»، اما مدرس در جوابش گفته بود: «اینها موکلین من هستند باید بدانند چه کاری می‌کنم».5 مدرس نه تنها مردم را بر رجال سیاسی مملکتی مقدم می‌شمرد، بلکه آنان را محرم خود می‌دانست. او همچنین از دویست تومان حقوق آن روز مجلس فقط سی تومان می‌گرفت.6 شاید بتوان یکی از بهترین تعاریف از ساده‌‌زیستی و بی‌آلایشی مدرس را از زبان میلسپو، مستشار مالی آمریکا در ایران، شنید. میلسپو در کتاب خود با عنوان «کار آمریکا در ایران» درباره مدرس چنین نوشته است: «مشخص‌ترین چهره و رهبر روحانیون در مجلس، مدرس می‌‌باشد که اخیرا به عنوان نایب رئیس اول مجلس، انتخاب شده است. شهرت مدرس، بیشتر در این است که برای پول ارزشی قائل نیست. او در خانه ساده‌ای زندگی می‌کند که جز یک قالیچه، تعدادی کتاب و یک مسند، چیز دیگری در آن وجود ندارد. لباس روحانیون را می‌پوشد و مردی است فاضل. در ملاقات با او محال است کسی تحت تأثیر سادگی و هوش و قدرت رهبری او قرار نگیرد...».7
 
کارنامه نمایندگی مدرس در مجلس نیز از دو منظر قابل تقدیر است: 1. مدرس در مقوله قانون‌گذاری، استانداردسازی و اتفاق نظر در وضع قوانین بسیار کوشید و در همه جلسات مجلس آن زمان فعالانه حضور داشت؛ 2. وجه دیگر مدرس که شاید از تبحر وی در قانون‌گذاری پررنگ‌تر به نظر آید، نظارت بر اداره امور جاری کشور است. مدرس و همراهان وی هم در شکل‌گیری دولت و هم در نظارت بر کارکرد دستگاه‌های اجرایی به صورت کامل حضور داشتند و در برابر مطامع بیگانگان، دفاع جانانه‌ای از منافع ملی انجام دادند که نمونه آن جلوگیری از انعقاد قرارداد سال ۱۹۱۹ بود.8 [برای مطالعه بیشتر رک: واضع موازنه عدم در سیاست خارجی که بود؟]
 
به طور کلی، مدرس در یکی از حساس‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر ایران، در جایگاه یکی از شاخص‌ترین و تأثیرگذارترین نمایندگان مجلس شورای ملی، در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران حضوری فعال داشت. به ‌‌عبارت دقیق‌‌تر ایشان از دوره دوم تا ششم مجلس شورای ملی، و از سال 1289 تا سال 1307ش، به تناوب حدود هفده، هجده سال در صحنه مجلس و دیگر عرصه‌های سیاسی و اجتماعی ایران نقش‌هایی جدی و گاه بسیار تعیین‌کننده ایفا کرد. کارنامه سیاسی مدرس پس از انقلاب مشروطه نشان‌دهنده ایمان و اعتقاد کامل و راسخ وی به نظام مشروطه است؛ نظامی که با فداکاری‌ها و جانفشانی‌های بسیار به‌دست آمده و به‌رغم تمامی کاستی‌هایش، تا آن زمان محافظت شده بود.
 
حسین پیرنیا، آیت‌الله سیدحسن مدرس و چند تن از نمایندگان دوره چهارم مجلس شورای ملی
آیت‌الله سیدحسن مدرس، لیدر اکثریت در مجلس چهارم، در مقابل رضاخان، وزیر جنگ، قرار گرفت و در ۱۲ مهر ۱۳۰۱ پشت تریبون مجلس، تلویحا به لزوم استیضاح این وزیر اشاره کرد
حسین پیرنیا، آیت‌الله سیدحسن مدرس و چند تن از نمایندگان دوره چهارم مجلس شورای ملی
شماره آرشیو: 645-8ع

پی نوشت:
1. مدرس در مجلس دوم و سوم به نمایندگی از اصفهان انتخاب شد و در مجلس چهارم به نیابتی رئیس مجلس رسید. مدرس در مجلس چهارم، رهبر و لیدر اکثریت نمایندگان و در مجلس پنجم لیدر اقلیت بود.
2. در اواخر مجلس پنجم طرح انقراض سلطنت قاجار و روی کار آمدن حکومت پهلوی به تصویب اکثریت نمایندگان مجلس رسید. در این بین تنها پنج تن از نمایندگان از جمله شهید مدرس، مصدق، تقی‌‌زاده، بهار و دولت‌آبادی نسبت به انقراض قاجار رأی منفی دادند.
3. در انتخابات مجلس هفتم سیدحسن مدرس، که در دوره ششم نفر اول تهران شده بود، حتی یک رأی هم نیاورد و آن جمله تاریخی معروف را گفت که «بر فرض که مردم به من رأی نداده‌اند، پس آن یک رأی که خودم داده‌ام کجاست؟!»
4. حمیدرضا ملک ‌محمدی، مدرس و سیاست‌گذاری عمومی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 158.
5. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مدرس ستاره درخشان تاریخ معاصر، تهران، 1364، ص 86.
6. عبدالعلی باقی، مدرس، مجاهدی شکست‌ناپذیر، قم، گواه، 1370، ص 136.
7. حمیدرضا ملک ‌محمدی، مدرس و سیاست‌گذاری عمومی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 132.
8. مدرس علمدار مبارزه با قرارداد 1919 بود و جنبش یا حرکت ضدقرارداد را از منزل خود رهبری می‌کرد. مدرس بعدها در مجلس پنجم سخنرانی مهمی در شرح انگیزه‌های مخالفت خود با قرارداد 1919 ایراد نمود.
  https://iichs.ir/vdci.yavct1ap3bc2t.html
iichs.ir/vdci.yavct1ap3bc2t.html
نام شما
آدرس ايميل شما