«آیت‌الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی به مثابه نمادی از مرجعیت شیعه» در گفت‌وشنود با آیت‌الله العظمی جعفر سبحانی

در عین دغدغه حفظ نظام اسلامی، آرای اصلاحی خویش را نیز بیان می کردند

حضرت آیت‌الله العظمی حاج شیخ جعفر سبحانی از مراجع تقلید حاضر، در زمره شاگردان دیرین زنده‌یاد آیت‌الله العظمی سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی به‌شمار می‌رود. ایشان در گفت‌وشنود پی‌آمده، به بازگویی شمه‌ای از خدمات علمی، اجتماعی و سیاسی استاد ارجمند خویش، در دوران فعالیت و مرجعیت ایشان پرداخته‌اند.
در عین دغدغه حفظ نظام اسلامی، آرای اصلاحی خویش را نیز بیان می کردند
پیش از آنکه به خاطرات شما درباره حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی بپردازیم، ابتدا مناسب است که تعریفی از مرجعیت، تاریخچه و تأثیر آن در عالم اسلام و همچنین ضرورت تقلید امت اسلامی از مراجع داشته باشید.
بسم‌الله الرحمن الرحیم. پس از غیبت حضرت ولی‌عصر(عج) ــ مخصوصا غیبت کبری ــ‌ وظیفه استنباط احکام از قرآن و احادیث و پاسخ به پرسش‌های دینی مسلمین و رفع نیازهای آنان و کسب تکلیف در حوادث و رویدادهایی که حکم صریح آنها در قرآن و احادیث نیست و باید آنها را تحقیق و استنباط کرد، به عهده افراد تحصیل‌کرده و عالمانی که در این زمینه مطالعه و تحقیق کرده و به درجه اجتهاد رسیده‌اند، گذاشته شده است؛ زیرا این کار مهم، از عهده مردم عادی برنمی‌آید و مستلزم سال‌ها تحصیل، مطالعه و تحقیق است؛ لذا عده‌ای از افراد علاقه‌مند و پیگیر، به دنبال اجتهاد می‌روند و احکام اسلامی را از طریق استنباط از قرآن، روایات، عقل و اجماع کسب می‌کنند.
 
آیت‌الله جعفر سبحانی تبریزی
 
به طور اخص، در مسائل سیاسی نیز این‌گونه است؟
بله؛ مردم در هر چیز که راجع به فعل مکلف است، از جمله مسائل سیاسی، برای کسب تکلیف به مرجع خود مراجعه می‌کنند؛ مثل قضیه نهضت تنباکو که یک مرجع آگاه به نام آیت‌الله میرزا حسن شیرازی با فتوای خود، پایه‌های امپراتوری انگلستان را لرزاند! لذا مرجع به پرسش‌های دنیوی و اخروی امت، در چهارچوب احکام اسلام پاسخ می‌دهد.
 
آیا در این زمینه، تفاوتی بین مرجع «حی» با مرجع «میّت» وجود دارد؟
قطعا. به اعتقاد بنده باید در هر مقطع زمانی‌ای، به مجتهد و مرجع زنده رجوع کرد؛ زیرا مرجع میّت نمی‌تواند به مسائل روز پاسخ بدهد. این یکی از افتخارات شیعیان است که از مرجع حی تقلید می‌کنند و حتی تقلید از مرجع میّت نیز، باید مستند به حکم مرجع حی و زنده باشد. خوشبختانه فرقه‌های دیگر اسلامی هم به‌تدریج، به این درک رسیده‌اند که باید باب اجتهاد را باز کنند و به سمت مرجع زنده بروند، چون مراجع گذشته، دیگر پاسخگوی نیازهای امروزین آنان نیستند.
 
به ضرورت مرجعیت در انجام تکالیف دینی مسلمین اشاره فرمودید. از جنبه تاریخی، مرجعیت از چه زمانی آغاز شد و نخستین مراجع، چه کسانی بودند؟
مرجعیت از زمان رسول‌الله(ص) و سپس ائمه اطهار(ع) شروع شد، با این تفاوت که در آن زمان، مرجعیتِ معصوم(ع) وجود داشت، ولی پس از غیبت، مرجعیتِ غیرمعصوم شروع شد. از اولین مراجع غیرمعصوم، می‌توان به فضل بن شاذان اشاره کرد که مرجعیت وی، مقارن با رحلت امام حسن عسگری(ع) بود. عده‌ای از مراجع، نواب خاص امام زمان(عج) بودند، اما پس از اتمام دوره حیات آنان، دیگران نیابت عامه ایشان را داشتند و دارند. از مهم‌ترین مراجع متقدم، می‌توان به: مرحوم کلینی، ابن‌بابویه (شیخ صدوق)، سیدِ مرتضی، سیدِ رضی، شیخ طوسی، علامه حلی و... اشاره کرد. مرجعیت گاهی در نجف و کربلا و سامرای عراق بوده، گاهی در حلب و شامِ سوریه و گاهی در قم، خراسان و ریِ ایران. در دوره صفویه، جبل‌عاملی‌ها گستردگی و شمول تشیع را در ایران پایه‌ریزی و ایجاد کردند. در دوران معاصر هم می‌توان به مراجع بزرگی چون آیات عظام: سیدابوالحسن اصفهانی، سیدحسین بروجردی، امام خمینی، سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خوئی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی، محمدعلی اراکی و... اشاره کرد.
 
از منظر جنابعالی، شاخص‌ترین ویژگی‌های مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی کدام‌اند؟
مقام معظم رهبری در فقدان ایشان، توصیف جالبی را بیان کردند. ایشان فرمودند: حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی (رحمه‌الله علیه)، با 96 سال عمر شریف خویش، که 32 سال آن را متصدی مرجعیت، سه‌ربع قرن آن را استاد بزرگ در فقه و اصول و 85 سال آن را به علم و تحصیل اختصاص دادند، یکی از سعادتمندترین مراجع تقلید بودند. ایشان فردی بودند که تقریبا تمامی عمرشان را صرف خدمت و جهاد کردند.
در عظمت مقام آن بزرگوار، همین بس که ایشان از شاگردان نخبه و ممتاز آیت‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری بودند. ایشان تا بیست‌سالگی در گلپایگان بودند و محضر اساتیدی چون مرحومان: سیدمحمدحسن خوانساری، آخوند میرزا محمد گلپایگانی و محمدتقی گلپایگانی را درک کردند. سپس به اراک رفتند و در حوزه اراک ــ که چهار سال از تأسیس آن می‌گذشت ــ ادامه تحصیل دادند. مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری در سال 1301، برای زیارت به قم می‌روند و علمای قم، از ایشان درخواست می‌کنند که در قم بمانند و حوزه آنجا را اداره کنند. ایشان تفألی به قرآن می‌زنند و آیه 93 سوره مبارکه یوسف می‌آید که خداوند به یوسف(ع) می‌فرماید: خود و همه بستگانت را به سرزمین مصر بیاور! ایشان در قم می‌مانند و پس از چهار ماه، برای شاگردانشان در اراک نامه می‌فرستند و آنها را به این شهر فرا می‌خوانند. به این ترتیب آیت‌الله گلپایگانی نیز به قم می‌آیند. این بزرگوار به قدری مورد اعتماد مرحوم حاج شیخ عبدالکریم بودند که ایشان تربیت علمی فرزندشان را به آقای گلپایگانی سپردند و به قدری به ایشان علاقه داشتند که هرگاه بیمار می‌شدند، برای عیادت به منزل ایشان می‌رفتند و اکثرا برایشان گل گاوزبان می‌بردند! بدیهی است که در چنین ارتباطی، شاگرد رشد می‌کند! پس از رحلت آقای حائری، آقای گلپایگانی دیگر در جلسه درسی حاضر نشدند و مشغول تدریس و کار علمی بودند تا اینکه آیت‌الله العظمی بروجردی به قم آمدند. از آن پس حدود هفت، هشت سال، در درس فقه و اصول ایشان شرکت کردند.
 
مرجعیت آیت‌الله العظمی گلپایگانی از چه مقطعی آغاز شد؟
پس از رحلت آیت‌الله بروجردی در فروردین‌ماه 1340.
 
ظاهرا ایشان در دوره مرجعیت خویش، در حوزه قم ابتکارات جالبی را به انجام رساندند. لطفا اشاره‌ای به این موارد داشته باشید.
بله؛ ابتکارات آیت‌الله گلپایگانی منحصر به خود ایشان بود؛ از جمله تأسیس اولین مدرسه کلاسه‌شده و دارای برنامه حوزوی، که پیش از آن سابقه نداشت! دیگر اینکه پس از کشتار فجیع مدرسه فیضیه، بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها، از پذیرش طلاب و علما خودداری می‌کردند! آقای گلپایگانی برای رفع این مشکل، ابتدا درمانگاهی را راه‌اندازی کردند که به‌تدریج تبدیل به بیمارستان عظیمی شد و در حال حاضر یکی از مجهزترین بیمارستان‌های قم است. تأسیس مرکز کامپیوتری علوم اسلامی، از دیگر اقدامات ارزنده ایشان است. در آغاز کار ــ که بیش از 120 کتاب فقهی فیش‌برداری و در دیسک‌های کامپیوتری ضبط شد ــ نزد همه، اقدامی جالب به شمار می‌آمد. این فیش‌ها که بعدها به اضعاف مضاعف توسعه یافت، کار را برای علما، محققین و افراد علاقه‌مند، بسیار ساده کرد.
 
آیت‌الله جعفر سبحانی تبریزی
 
نقش ایشان در فراز و فرودهای نهضت اسلامی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
آیت‌الله گلپایگانی از ابتدای نهضت اسلامی، یار و مددکار امام راحل بودند. مجموعه اعلامیه‌های ایشان، مؤید این نکته است. خاطرم هست در سال 1355، رژیم پهلوی تصمیم گرفت مبدأ تقویم تاریخ را از هجری شمسی به شاهنشاهی تبدیل کند. خیلی‌ها در ابتدا متوجه اهمیت موضوع نشدند، ولی آقای گلپایگانی بلافاصله طی اعلامیه‌ای، این طرح خیانتکارانه را محکوم کردند، به طوری که رژیم به‌شدت وحشت کرد!
پس از پیروزی انقلاب هم، در هر جای نظام جمهوری اسلامی، که ضعف یا مشکلی می‌دیدند، تذکر می‌دادند. ایشان در عین حال که بزرگ‌ترین دغدغه‌شان حفظ نظام اسلامی بود، اما به عنوان یک مرجع مستقل و انقلابی، همواره آرای اصلاحی خود را بیان می‌کردند.
 
از نظر جنابعالی، چگونه می‌توان یاد و خاطره مرجعی بزرگ چون ایشان را حفظ و ماندگار کرد؟
اولا: آثار علمی ایشان باید احیا و چاپ شوند و در سطحی وسیع، در اختیار علاقه‌مندان گذاشته شوند؛ ثانیا: باید روح والای این مرجع فقید در طلاب و حوزه‌ها حکم‌فرما شود؛ زیرا روح والای ایشان، معرفت حق تعالی و تولی به ولایت بود که تنها راه رسیدن به اوج کمال انسانی است؛ ثالثا: بیمارستانی که ایشان تأسیس کردند، باید همچنان توسعه یابد و برای رفاه و تسهیل خدمات درمانی به طلاب، تلاش بیشتری انجام گیرد؛ رابعا: دارالقرآن الکریم ایشان، باید با قدرت تمام حفظ و نشریات آن به طور مستمر چاپ و نظرات ایشان در زمینه قرآن، درج شوند. بدین‌گونه است که ان‌شاءالله روح آن بزرگوار از ما راضی خواهد بود. https://iichs.ir/vdcg3w9q.ak97y4prra.html
iichs.ir/vdcg3w9q.ak97y4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما