بررسی رابطه سیدحسن تقی‌زاده و انگلستان؛

رازهای ناپیدای گرایش یک سیاستمدار ایرانی به انگلیس

در دوران پرالتهاب مشروطیت، در پس نبردهای سیاسی و فکری، سرنوشت فردی شکل گرفت که هم در اصلاحات سهم به‌سزایی داشت و به انگلوفیلی شهره بود، اما او واقعا که بود: خیانتکار یا غرب‌زده؟
رازهای ناپیدای گرایش یک سیاستمدار ایرانی به انگلیس
 
مقدمه
سیدحسن تقی‌زاده، یکی از چهره‌های سیاسی، فرهنگی و فکری ایران در دوران مشروطیت و پس از آن، شخصیتی چندوجهی و بحث‌انگیز است. او به‌عنوان یکی از رهبران جنبش مشروطه، در تدوین قوانین عرفی و ترویج اندیشه‌های تجددخواهانه سهم به‌سزایی داشت، اما گرایش او به انگلیس و بدنامی‌هایی نظیر «انگلوفیلی» (انگلیس‌دوستی) همواره یکی از جنبه‌های مناقشه‌برانگیز زندگی‌اش بوده است. این مقاله به بررسی دلایل گرایش تقی‌زاده به انگلیس در دوران مشروطیت اختصاص یافته است و تلاش می‌کند با نگاهی تحلیلی و مبتنی بر شواهد تاریخی، این موضوع را در بستر سیاسی، اجتماعی و فکری آن زمان تبیین کند.
 
زمینه تاریخی و موقعیت ایران در دوران مشروطیت
برای فهم گرایش تقی‌زاده به انگلیس، ابتدا باید موقعیت ایران در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم را بررسی کرد. ایران در این دوره کشوری ضعیف و تحت نفوذ دو قدرت استعماری بزرگ، یعنی روسیه تزاری و انگلستان، بود. این دو قدرت از طریق قراردادهای استعماری، مانند قرارداد ۱۹۰۷ که ایران را به مناطق نفوذ تقسیم کرد، منافع خود را در ایران دنبال می‌کردند. در این میان، مشروطیت به‌عنوان یک جنبش اصلاحی و آزادی‌خواهانه ظهور کرد که هدفش محدود کردن قدرت مطلقه پادشاهی قاجار و ایجاد نظام پارلمانی بود. تقی‌زاده هم جدا از این بستر فکری نبود و از جوانی به اندیشه‌های تجددخواهانه و اصلاحات سیاسی گرایش یافت. او تحت تأثیر متفکرانی چون طالبوف و میرزا ملکم‌خان، به ضرورت نوسازی ایران و پذیرش برخی از دستاوردهای تمدن غرب باور داشت.[1] این گرایش فکری، او را به یکی از رهبران حزب دموکرات در مجلس دوم تبدیل کرد که خواستار اصلاحات رادیکال و کاهش نفوذ سنت‌های محافظه‌کارانه بود.
 


علل تجدید نظر در قرارداد 1907

 



تغییر زاویه دید انگلستان به ایران - 1907/ 1919

 


قرارداد 1907 کلید سیاست خارجی دول روس و انگلیس در ایران

 


تنگنای امنیتی در اروپا چگونه باعث تقسیم ایران شد؟

 
 
 
این‌گونه راهبردها که در پس پشت اصول سوسیال‌دموکراسی تقی‌زاده قرار گرفته بود، با سیاست‌های استعمار انگلیس تقارن زمانی پیدا کرد و از همان زمان در خدمت سیاست‌های انگلیس قرار گرفت و به آن گرایش نشان داد.
 
تقی‌زاده و عده‌ای از نمایندگان دوره اول مجلس شورای ملی
تقی‌زاده و عده‌ای از نمایندگان دوره اول مجلس شورای ملی
از راست: محمدقلی مخبرالملک (هدایت)، محمد مظاهر، میرزاآقا فرشچی، ابراهیم آقا تبریزی، مرتضی‌قلی نائینی، حسن وثوق، رضا مهدوی، صادق صادق، حسنعلی کمال هدایت، حسن تقی‌زاده و حسن بانکی
شماره آرشیو: 1-767ع
 
دلایل گرایش تقی‌زاده به انگلیس
الف) مراتب وابستگی و سرسپردگی به انگلستان
تقی‌زاده از جمله منورالفکرانی بود که معتقد بودند ایران برای پیشرفت باید از تمدن غرب الگو بگیرد. در آن زمان، انگلستان یکی از پیشرفته‌ترین کشورهای جهان، نماد قدرت صنعتی، نظام پارلمانی و پیشرفت علمی تلقی می‌شد. به دیگر سخن، انگلستان، برخلاف روسیه، که به دلیل استبداد تزاری و رفتار خشن با ایران منفور بود، به دلیل نظام پارلمانی و یکی از قدرت‌های بزرگ منطقه، برای برخی روشنفکران ایرانی
جذابیت داشت، اما این یک واقعیت ناقص، نادرست و غیرواقع‌بینانه است. اگر پاسخ تقی‌زاده به چرایی نزدیکی به انگلستان را که «ما از اژدها به مار پناه برده بودیم؛ چراکه روس‌ها را برای خود دشمن قوی‌تری می‌دانستیم»[2] بپذیریم، چرا با فروپاشی نظام تزاری و لغو همه قراردادهای استعماری گذشته آن کشور، وی سرسپردگی و وابستگی خویش را به انگلیس حفظ کرد و به آن ادامه داد؟!
 
تقی‌زاده در ایام اقامت در اروپا
 تقی‌زاده در ایام اقامت در اروپا
شماره آرشیو: 1-6810ع
 
مراتب وابستگی و انگلوفیلی تقی‌زاده نه تنها خشم منتقدان سیاسی او همچون محمد مصدق را برانگیخت، بلکه حتی موجب طعن و ریشخند رضاخان نیز واقع شد. تقی‌زاده در پاسخ به پرسش رضاشاه که چرا این‌قدر از آنها (یعنی از انگلستان) طرفداری می‌کنی؟ می‌گوید: من از آنها طرفداری نمی‌کنم، من مواظب انگلیسی‌ها هستم تا از آنها برای رفع مشکلات کمک بخواهم، ولی در عین حال باید مراقبت کرد که آنها منافع ما را زیر پا نگذراند. رضاشاه در پاسخ می‌گوید: «درس خود را خوب بلدی».[3] ظاهرا این مراقبت بیشتر در جهت حفظ منافع انگلستان بوده است و خاستگاه آن به استبداد صغیر و پناهنده شدن وی به سفارت انگلستان برمی‌گردد.
 
ب) واقع‌گرایی سیاسی یا اجرای سیاست‌های انگلیس
در شروع استبداد صغیر (۱۲۸۷-۱۲۸۸ش)، زمانی که محمدعلی‌شاه با حمایت روسیه مشروطیت را سرکوب کرد، تقی‌زاده و برخی دیگر از مشروطه‌خواهان به سفارت انگلیس پناه بردند و از دولت انگلستان درخواست حمایت کردند.[4] به نظر می‌رسد سیاستمداران کهنه‌کار انگلیس متوجه این واقعیت شدند که محکم‌ترین سد در برابر مطامع استعماری، روحانیت و نفوذ معنوی آنان در جامعه است. فهم این مهم سبب شد مبارزه با روحانیت و تلاش برای تضعیف نفوذ آنان در جامعه یکی از اصول بنیادین سیاست بسط و نفوذ و گسترش حاکمیت استعماری انگلیس تعریف شود و در دستور کار حقوق‌بگیران سفارت انگلیس قرار گیرد؛ بنابراین شاهد هستیم که از آغاز نهضت مشروطه دست سیاست انگلیس از آستین گروه‌ها و منورالفکرها در امر مبارزه با اسلام و روحانیت بیرون آمد. یکی از گروه‌های اصلی معارض، لژهای فراماسونری و اعضای شبکه فراماسونری بودند که سیاست‌های استعماری انگلیس را در تمامی ابعاد ساختاری و کارگزاری در جامعه اجرا ‌کردند.[5]
 
فراماسون‌های عضو «لژ بیداری ایرانیان»، با تأسیس «کمیته سری»،[6] که تقی‌زاده نیز یکی از این افراد بود، به ترور نافرجام شیخ فضل‌الله نوری، چهره بنام مبارزه با استعمار انگلیس، اقدام کردند.[7] این امر در مرتبه بعدی، هنگامی‌که هیئت مدیره در غیاب مجلس شورای ملی در حکم قوه مقننه عمل می‌‌کرد، نمود عینی به‌خود گرفت. این به‌اصطلاح دادگاه عالی، که اعضای آن را هیئت‌مدیره تعیین کرده بود، حکم اعدام حاج شیخ فضل‌الله نوری را صادر کرد و او در 11 مردادماه 1288 در میدان سپه به دار آویخته شد و این گونه به شهادت رسید. این معما زمانی آشکار می‌شود که بدانیم تقی‌زاده یکی از اعضای مؤثر هیئت دوازده‌نفره در این دادگاه بود. بدین ترتیب، با حذف رهبر روحانی و فقیه تهران، سیاست‌های انگلیس چهره‌ای دیگر یافت و زمینه برای نفوذ بیشتر فراهم شد.
 
ج) روابط شخصی و دیپلماتیک با مقامات انگلیسی؛ قرارداد دارسی
تقی‌زاده در زندگی سیاسی خود روابط نزدیکی با دیپلمات‌های انگلیسی برقرار کرد. این روابط، به‌ویژه در دوران تبعید او در اروپا و پس از آن در سمت‌های دیپلماتیک، تقویت شد. در تاریخ 13 خردادماه 1308ش، تیمورتاش از تقی‌زاده خواست برای برقراری روابط حسنه با دولت انگلیس که توسط حزب کارگر تشکیل شده بود، در مقام وزیرمختار ایران در لندن،
عازم آن دیار شود.[8] روابط شخصی و دیپلماتیک با مقامات انگلیسی و مسئله قرارداد دارسی، این سرسپردگی را افزون‌تر کرد؛ به‌طوری‌که زمانی که وی سفیرکبیر در لندن بود، این مطلب را می‌رساند که یکی از اهم مسائل مورد توجه و خواست انگلیسی‌ها، تمدید بلندمدت قرارداد نفت است.[9]
 
بیانیه لغو یک‌جانبه امتیاز دارسی و رفتار عجولانه مستبدی که عادت کرده بود اراده خویش را در هر شرایطی تحمیل کند، به قراردادی منجر شد که هم مدت آن از 27 به 60 سال افزایش یافت و هم براساس آن، پایه پرداخت سهم ایران از 16 درصد سود خالص سالانه شرکت به 4 شیلینگ برای هر بشکه تولیدشده تغییر کرد، اما مهم‌تر از همه عاقد قرارداد بود؛ یعنی  سیدحسن تقی‌زاده وزیر مالیه رضاشاه.[10] بنابراین، دست استعمار انگلستان بار دیگر از آستین کارگزاران دولت پهلوی اول بیرون آمد و در بزنگاه‌های تاریخی در خدمت آنان قرار گرفت. افزون بر این، حضور طولانی مدت تقی‌زاده در منصب سفارت کبرای ایران در انگلیس، از آبان 1320 تا تیر 1326ش، به شایعات درباره وابستگی او به انگلیس بیشتر دامن زد؛ همچنین، انگلیسی‌ها او را برای مقابله با قوام وارد صحنه کردند؛ چراکه مطمئن نبودند که قوام در نهایت از منافع آنها در قبال نفت جنوب حمایت خواهد کرد یا خیر. افزون بر این، مخالفت سناتورهای انتصابی با مصدق و ملی‌شدن صنعت نفت و برخورد تقی‌زاده با مصدق، موجب شد در روز 16 تیرماه 1331، نمایندگان مجلس سنا از ابراز تمایل به نخست‌وزیری مصدق خودداری کنند.[11]
 
تمایل نداشتن سناتورها به دولتی که با حمایت روحانیت و مردم می‌رفت تا دست استعمار انگلستان را از مداخله در امور داخلی کشور قطع کند، موجب شد در روز 19 تیرماه 1331، آیت‌الله کاشانی اعلامیه شدیداللحنی علیه مجلس سنا انتشار دهد. پیش از این هم، نطق عباس اسکندری، در جلسه یکصد‌وسی‌وپنجم و یکصدوسی‌وششم در تاریخ 30 دی‌ماه و 7 بهمن‌ماه 1327 در مجلس، صلاحیت سیاسی نداشتن تقی‌زاده و ارتباط وی با خارجی‌ها (منظور انگلیسی‌ها) را افشا کرده بود؛ بنابراین، استاد سابق لژ فراماسونری و سفیرکبیر ایران در انگلستان، همواره دوستدار انگلیسی و سیاست‌ها آن بوده است.
 

ابراهیم خواجه‌نوری، صادق رضازاده شفق، ریچارد استوکس، علی آبتین، احمد متین‌دفتری، حسن تقی‌زاده 
ریچارد استوکس (نماینده ویژه دولت انگلیس در امور نفت) و چند تن از نمایندگاه دوره اول مجلس سنا در یک میهمانی (سال 1330)
1. ابراهیم خواجه‌نوری 2. صادق رضازاده شفق 3. ریچارد استوکس 4. علی آبتین 5. احمد متین‌دفتری 6. حسن تقی‌زاده
شماره آرشیو: 11-6098ع
 
نتیجه
گرایش سیدحسن تقی‌زاده به انگلیس در دوران مشروطیت نتیجه ترکیبی از عوامل فکری، سیاسی و تاریخی بود. شیفتگی او به تمدن غربی، واقع‌گرایی سیاسی در برابر ضعف ایران، روابط دیپلماتیک با انگلستان، چشیدن طعم تبعید، و سرسپردگی سیاسی همگی در شکل‌گیری این گرایش مؤثر بودند. افزون بر این، پس از استقرار حکومت پهلوی، که با حمایت انگلستان به قدرت رسیده بود، این همکاری ضرورت پیدا کرد.

 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. زندگی طوفانی (خاطرات سیدحسن تقی‌زاده)، به کوشش ایرج افشار، تهران، علمی، چ دوم، 1372، ص 383.
[2]. «مسئله نفت و تقی‌زاده و رضاشاه و ...»، مجله روزگار نو، اردیبهشت 1371، ص 83.
[3]. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک؛ سیدحسن تقی‌زاده، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383، ص چهارده.
[4]. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، چ یازدهم، 1354، ص 655.
[5]. سیدعلی علوی، زندگی و زمانه سیدحسن تقی‌زاده، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1385، صص 149-150.
[6]. اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج 2، تهران، امیرکبیر، 1357، ص 181.
[7]. سیدعلی علوی، همان، صص 94-95.
[8]. زندگی طوفانی، همان، ص 545.
[9]. حسین مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران، ج 5، تهران، علمی، چ چهارم، 1374، ص 361.
[10]. محمدعلی همایون کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران؛ از مشروطیت تا پایان پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، مرکز، چ چهارم، 1373، صص 162-164.
[11]. سیدعلی علوی، همان، 339.
 
https://iichs.ir/vdcdnx0x.yt09k6a22y.html
iichs.ir/vdcdnx0x.yt09k6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما