مناسبات اشرف و خاندان پهلوی با دنیای مواد افیونی؛

چهره‌ پنهان قدرت در ایران پهلوی

آنچه در گزارش‌های ساواک و خاطرات رجال درباری پنهان مانده بود، چهره‌ای تاریک از خاندان پهلوی است؛ چهره‌ای که از اشرف، غلامرضا و حمیدرضا تا نزدیکان دربار، همگی در سودآورترین تجارت عصر خود شریک بودند
چهره‌ پنهان قدرت در ایران پهلوی
 
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی محمدرضا پهلوی و یکی از چهره‌های سرشناس خاندان پهلوی، در تاریخ معاصر ایران شخصیتی جنجالی و پرحاشیه بود. او به دلیل فعالیت‌های سیاسی، نفوذ در دربار، و اتهامات مرتبط با فساد و قاچاق مواد مخدر، به یکی از نمادهای منفی دوره سلطنت پهلوی تبدیل شد. لقب «پلنگ سیاه»، که رسانه‌های خارجی به او داده بودند، بازتابی از شخصیت پیچیده، جاه‌طلب و بی‌پروای او بود. در این جستار، به فعالیت خاندان پهلوی، به‌ویژه اشرف، در حوزه معاملات مواد مخدر در ایران دهه‌های 13۴۰ و 13۵۰ش و دلایل شهرت او به‌عنوان «سلطان مواد مخدر» بررسی خواهد شد.
 
مافیای سلطنتی در سایه سیاست ضد قاچاق
در دهه‌های 13۴۰ و 13۵۰ش (معادل دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰م)، ایران در موقعیتی استراتژیک قرار داشت که آن را به یکی از مسیرهای مهم ترانزیت مواد مخدر، به‌ویژه تریاک و هروئین، تبدیل کرده بود. این کشور از یک‌سو به افغانستان و پاکستان، تولیدکنندگان اصلی تریاک، نزدیک بود و از سوی دیگر به بازارهای مصرف در اروپا و آمریکا راه داشت. در این دوره، رژیم پهلوی به‌طور رسمی سیاست‌هایی برای مبارزه با مواد مخدر اعلام کرده بود و حتی در کنفرانس‌های بین‌المللی مانند کنفرانس‌های سازمان ملل در مورد مبارزه با قاچاق مواد مخدر شرکت می‌کرد، اما شواهد تاریخی و اسناد موجود نشان می‌دهد که این سیاست‌ها بیشتر «نمایشی» بودند و در عمل، فساد در دربار و میان نزدیکان خاندان پهلوی، به‌ویژه اشرف، به گسترش شبکه‌های قاچاق، که منبع سرشاری از پول بود، کمک می‌کرد.[1]
 
درکل ایران در زمان پهلوی، به دلیل تولید سنتی تریاک در برخی مناطق روستایی و همچنین موقعیت جغرافیایی‌اش، حلقه مهمی در زنجیره تجارت جهانی مواد مخدر به‌شمار می‌آمد؛ بااین‌حال، آنچه دهه‌های 13۴۰ و 13۵۰ش را متمایز می‌کند، مداخله مستقیم برخی اعضای خاندان پهلوی و نزدیکان دربار در این فعالیت‌ها بود. گزارش‌های متعدد، از جمله اسناد سازمان سیا و خاطرات افرادی مانند حسین فردوست (از نزدیکان دربار)، نشان‌دهنده پیوند میان دربار و شبکه‌های قاچاق است. حسین فردوست به‌صراحت اعلام کرده است که اشرف قاچاقچی بین‌المللی و به‌طور مسجل عضو مافیای آمریکا بود.[2]
 
بانوی سایه‌ها در امپراتوری تریاک
اشرف پهلوی، یکی از زنان قدرتمند دربار، از نفوذ سیاسی و مصونیت دیپلماتیک خود برای پیشبرد منافع شخصی و خانوادگی استفاده می‌کرد. او به دلیل نسبت خویشاوندی با شاه و همچنین فعالیت‌های بین‌المللی‌اش (مانند حضور در سازمان ملل و سفرهای مکرر به اروپا و آمریکا)، از موقعیتی برخوردار بود که کمتر کسی جرئت بازرسی یا بازجویی او را داشت. این مصونیت، به ادعای منابع مختلف، به او امکان داد تا در قاچاق مواد مخدر حضور فعالی داشته باشد. یکی از رسوایی‌های بسیار مشهور اشرف، اتفاقی بود که در شهر «نیس» فرانسه برای او رخ داد. ماجرا از آن قرار بود که در شهریور 1356 صبح زود، اشرف از قمارخانه با اتومبیل به ویلایش حرکت می‌کرد و در کنارش دوست صمیمی او به نام فروغ خواجه‌نوری نشسته بود. ناگهان اتومبیلی جلویشان را سد می‌کند و فروغ را که از ترس به اشرف چسبیده بود با یک رگبار خلاص می‌کند. بعدها مشخص شد که آنها از مافیا بوده‌اند و چون فروغ برای خود منافع بیش از حد خواسته بود او را خلاص کردند و مستقیما با اشرف وارد معامله شدند.[3] ساواک گزارش این سوءقصد را چند ماه بعد تأیید کرد.[4]
 
در زمینه مشارکت اشرف در قاچاق مواد مخدر اسناد و شواهد فراوانی وجود دارد؛ برای ‌مثال، اسدالله علم ضمن اشاره به موضوع مواد مخدر و اشرف پهلوی تا اندازه‌ای از ماهیت «کی کلاب» [محفل خصوصی شبیه به کاباره یا دانسینگ واقع در خیابان دربندِ شمیران]، پرده بر می‌دارد. او نوشته است: «دوشنبه 6 مهرماه [1349]، شرفیابی. شهبانو وسط گفت‌وگوی ما زنگ زد و شاه به من گفت با تلفن دیگر صحبت‌هایشان را گوش بدهم. در مورد حمله دیشب پلیس به "کی کلاب" توضیح می‌داد. این مکان به‌عنوان مرکز معاملات مواد مخدر مورد سوء‌ظن پلیس قرار گرفته بود و آنان حق داشتند درش را ببندند».[5]
 
علم در ادامه گفته است: «به‌خصوص که صاحب آن از نزدیکان والا‌حضرت اشرف است».[6] ازاین‌رو، با توجه به گستره فعالیت و مصونیت جانبی در داخل و خارج از کشور، جا دارد که از اشرف پهلوی با ‌عنوان «سلطان مواد مخدر» در دوره پهلوی دوم یاد کرد. نکته شایان تأمل این است که محمدرضا پهلوی از فعالیت‌های اشرف در حوزه قاچاق مواد مخدر بااطلاع بود، اما قاطعانه‌ترین اقدام وی دربرابر این مسئله، به چند تذکر ملایم محدود می‌شد.[7]
 
محمدرضا و اشرف پهلوی
محمدرضا
و اشرف پهلوی
 
زنجیره سلطنتی قاچاق
دخالت در معاملات مواد مخدر فقط به اشرف محدود نمی‌شد. دیگر اعضای خاندان پهلوی و نزدیکان دربار نیز در این فعالیت‌ها دست داشتند؛ برای مثال، غلامرضا پهلوی، برادر دیگر محمدرضا پهلوی، به گفته برخی منابع، مسئولیت ترانزیت مواد مخدر از مرزهای شرقی به غربی ایران را برعهده داشت. او با استفاده از نفوذش در ارتش و نیروهای مرزی، موانع قانونی را دور می‌زد و حتی افسرانی را که در برابر قاچاقچیان مقاومت می‌کردند، تنبیه می‌کرد.[8] در سند شماره 100 ساواک گزارشی از فروش مواد مخدر توسط حمیدرضا پهلوی و رفت‌وآمد اشرف به قمارخانه آمده است. در این گزارش یک درجه‌دار اخراجی در حضور جمعی از اهالی اظهار کرده است: «همیشه سوخته تریاک از شاهپور حمیدرضا می‌خرم و از یکی از قمارخانه‌های بزرگ اشرافی ژتون می‌فروشم و در آنجا والاحضرت اشرف پهلوی هم می‌آید».[9] در سند دیگری، ساواک گزارش می‌دهد: «شاهپور حمیدرضا با همکاری نعمت‌اله کلان، کارمند شهربانی که ریاست دفتر مشارالیه را دارد، و تقی علوی‌کیا، برادر تیمسار علوی‌کیا، قائم‌مقام سابق سازمان امنیت که در خیابان تخت جمشید دفتری دارند، باندی برای قاچاق مواد مخدر تشکیل داده‌اند».[10] در ادامه گزارش آمده است: «آنها به کمک چند تن از کارمندان شرکت هوایی مواد مخدره، به‌ویژه هروئین را از خارج از ایران وارد و در تهران و شهرستان‌ها پخش می‌کنند»؛[11] ازاین‌رو، مبارزه شاه علیه کشت، فروش و قاچاق مواد مخدر، نمایشی بوده و مهره‌های اصلی این کار خود او و از نزدیکانش بوده‌اند.
 
حمیدرضا پهلوی همراه عده‌ای دیگر بر سر یک میز
حمیدرضا پهلوی همراه عده‌ای دیگر بر سر یک میز
شماره آرشیو: ۲-۸۶۱۶پ
 
خبر این رسوایی به خارج از کشور و مطبوعات بین‌المللی هم رسیده بود. ساواک در یکی از گزارش‌های خود نوشته است که در محافل مطبوعاتی تهران شایع شده است که یکی از شماره‌های اخیر مجله «تایم»، که به ایران ارسال شده، از طرف ساواک سانسور و دو صفحه وسطِ آن بریده شده است. گفته می‌شود مندرجات این دو صفحه توسط یک مخبر آمریکایی تهیه شده است که مربوط به قاچاق مواد مخدره و باند قاچاقچیان هروئین و کوکائین در ایران بوده و در آن گفته شده که اشرف به علت شناخته شدن در مسافرت‌هایی که برای حمل مواد مخدره می‌نماید از طرف پلیس کشورهای اروپایی تحت نظر می‌باشند؛ کمااینکه وی اصولا حق ورود به خاک فرانسه را ندارد؛ چراکه با استفاده از مصونیت خاندان سلطنتی مبادرت به حمل مقادیر زیادی مواد افیونی و هروئین به خاورمیانه می‌نماید.[12]
 
درکل، دربار پهلوی به‌عنوان مرکزی برای فساد اقتصادی و اخلاقی شناخته می‌شد. سناتورها، مقامات نظامی و رجال سیاسی نزدیک به دربار نیز در این شبکه‌ها دخیل بودند. به غیر از خواهران و برادران شاه، که در این تجارت پرسود دست داشتند، امرا و افراد نزدیک به دربار هم وارد این عرصه شدند. دو تن از نمونه‌‎های معروف آنها عبدالکریم ایادی و امیرهوشنگ دولو بودند. این دو سالانه مقادیر زیادی مواد مخدر وارد کشور می‌کردند و نه تنها کسی جرئت دخالت نداشت، بلکه مأموران انتظامی کشور مأمور حفاظت از کامیون‌های حامل تریاک قاچاق این دو نفر بودند.[13] با اینکه دولو از نزدیکان شاه بود، در سال 1351 (1972م)، زمانی که محمدرضا پهلوی و فرح در «سن موریتس» بودند، به جرم قاچاق مواد مخدر توسط پلیس سوئیس دستگیر شد و بعد هم با جست‌وجو در ویلای خصوصی‌اش مقدار معتنابهی تریاک به‌دست آمد. این دستگیری با دخالت شاه و دربار و پرداخت رشوه به مقامات سوئیسی پایان یافت.[14]
 
محمدرضا پهلوی، امیرهوشنگ دلو و همسرش در یک میهمانی
محمدرضا پهلوی، امیرهوشنگ دلو و همسرش در یک میهمانی
شماره آرشیو: 1-36-122ق
 
نتیجه‌
خاندان پهلوی، به‌ویژه اشرف، در دهه‌های 13۴۰ و 13۵۰ش فعالیت چشمگیری در حوزه معاملات مواد مخدر داشتند. اشرف با استفاده از نفوذ سیاسی، مصونیت دیپلماتیک، و ارتباطات بین‌المللی‌اش، به یکی از چهره‌های کلیدی در این فعالیت‌ها تبدیل شد. لقب «پلنگ سیاه» که به او داده شد، بازتابی از شخصیت جسور، فاسد و مرموزش بود که هم در عرصه سیاسی و هم در زندگی شخصی‌اش نمود داشت. از طرف دیگر، عنوان «سلطان مواد مخدر» برازنده اشرف بود؛ چراکه با تأسیس قمارخانه‌ها و کلاب‌های خصوصی در تهران و سراسر ایران و فروش این مواد در آنها سود سرشاری به‌دست می‌آورد.
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. خسرو معتضد، اشرف در آیینه‌ی بدون زنگار، ج 2، تهران، البرز، 1376، ص 597.
[2]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، ج 1، تهران، اطلاعات، چ چهارم، 1371، ص 237.
[3]. همان، ص 237.
[4]. زنان دربار به روایت اسناد ساواک، اشرف پهلوی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1381، ص 418.
[5]. گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیراسدالله علم)، ج 1، زیر نظر عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، طرح نو، چ سوم، 1371، ص 268.
[6]. همان، ص 268.
[7]. عبدالکریم مجتبی‌زاده، فساد در رژیم پهلوی دوم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ دوم، 1388، ص 240.
[8]. پروین غفاری، تا سیاهی در دام شاه، ترجمه مهدی نراقی، تهران، سپهبد، 1358، ص 115.
[9]. شهلا بختیاری، مفاسد خاندان پهلوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 353.
[10]. همان، ص 352.
[11]. همان‌جا.
[12]. زنان دربار به روایت اسناد ساواک، همان، ص 35.
[13]. علی شهبازی، محافظ شاه، تهران، انتشارات اهل قلم، 1377، ص 210.
[14]. عبدالکریم مجتبی‌زاده، همان، ص 243.
 
https://iichs.ir/vdcgwq9x.ak93n4prra.html
iichs.ir/vdcgwq9x.ak93n4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما