در روزهایی که دانشگاهها بسته و خیابانها در محاصره بودند، گلولهای در طبقه ششم وزارت علوم در خیابان ویلا سرنوشت دیگری رقم زد؛ گلولهای که آزمونی شد برای مفهوم «ملت»
درآمد
انقلاب اسلامی محصول اراده همه ملت ایران است؛ از تهران تا زاهدان، از آبادان تا تبریز. این خاصیت قیام است. قیام محصول دغدغه ملت است. به همین دلیل است که رخدادی در تهران اتفاق میافتد، اما تأثیر آن در مرزهای کشور نمود دارد و بالعکس. اساسا از جمله کارکردهای انقلاب اسلامی همین بود: اینکه ملت بودن ما را نشان داد. نمونههای بسیاری میتوان برای این ادعا برشمرد. در اینجا به مناسبت سالگرد شهادت کامران نجاتاللهی به مسئله بازتاب شهادت ایشان در قیام ملت ایران علیه رژیم پهلوی اشاره میکنیم.
همزمان با اوجگیری نهضت اسلامی مردم ایران علیه رژیم پهلوی در 2 دیماه 1357، نزدیک به هفتاد تن از استادان و مدرسان دانشگاهها در اعتراض به رفتار خشونتآمیز مأموران نظامی رژیم شاه و سرکوب مبارزات مردم ایران و نیز تعطیلی دانشگاهها از طرف رژیم، در ساختمان مرکزی وزارت علوم در مرکز تهران اجتماع و تحصّن کردند. این تحصّن، که چند روزی طول کشید، رژیم را به خشم آورد. در پی این تحصّن، عوامل رژیم پهلوی برای متوقف کردن اعتصاب استادان روز 5 دی 1357 و هنگامی که چندهزار نفر از تظاهرکنندگان در خیابان ویلا مقابل ساختمان وزارت علوم برای همدلی با استادان دست به تظاهرات زده بودند، به آنها حمله کردند و دکتر کامران نجاتاللهی، که در ساختمان وزارت علوم متحصن بود، مورد اصابت گلوله نیروهای نظامی دولت پهلوی قرار گرفت.[1] در پی این تهاجم، نجاتاللهی، از استادان جوان دانشگاه پلیتکنیک تهران، در 27 سالگی به شهادت رسید. متأثر از شهادت او قیام ملت ایران شور بیشتری به خود گرفت.
شهادت استاد دانشگاه
استاد کامران نجاتاللهی در سال ۱۳۳۳ در شهرستان بیجار (گروس) متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شکیبا در سنندج و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون تهران به پایان رساند. او تحصیلات عالی را نخست در دانشگاه علوم صنعت آغاز و دوره کارشناسی را در رشته راه و ساختمان در این دانشگاه سپری کرد؛ سپس در دانشگاه پلیتکنیک در مقطع کارشناسی ارشد راه و ساختمان ادامه تحصیل داد. با پایان تحصیلات، به عضویت علمی دانشگاه پلیتکنیک درآمد و در این دانشگاه به تدریس پرداخت. نجاتاللهی در کنار فعالیتهای علمی به امور سیاسی نیز مشغول بود و از آغاز تشکیل سازمان ملی دانشگاهیان ایران، در همه فعالیتهای سازمان شرکت میکرد.
تحصن و تجمع در وزارت علوم
با اوجگیری نهضت اسلامی خاصه در دانشگاهها، رژیم پهلوی دستور تعطیلی دانشگاهها و توقف فعالیتهای آن را صادر کرد. این مسئله بهشدت از سوی دانشگاهیان مورد نقد و حمله قرار گرفت. روز ۲۹ آذر 13۵۷ بیش از صد تن از استادان دانشگاه تهران در محل دبیرخانه این دانشگاه اجتماع کردند و ضمن صدور بیانیهای به محاصره نظامی دانشگاهها و بستن آنها به روی دانشجویان، کارکنان و استادان، و همچنین نسبت به سکوت مدیریت فرمایشی و انتصابی دانشگاه در برابر اعمال ضد مردمی رژیم و همکاری با آن و انجام دادن اعمال موهن و خشونتآمیز نسبت به استادان اعتراض و اعلام کردند تا بازگشایی کامل دانشگاه به حضور خود در این محل ادامه میدهند. سازمان ملی دانشگاهیان نیز با صدور اطلاعیهای، ضمن اعتراض به کشتار مردم سراسر کشور، بسته بودن دانشگاهها توسط مسئولان دانشگاهی را دلیل همکاری آنان با رژیم و تأییدی بر اعمال ضد مردمی آنان و بسته نگه داشتن یکی از سنگرهای مبارزاتی ملت ایران برشمردند و حمایت خود را از این تحصن و اقدام دانشگاهیان دانشگاه تهران اعلام کردند و اشغال نظامی و بسته بودن دانشگاهها توسط رژیم استبدادی و دستنشانده استعماری را بهشدت محکوم کردند و آن را عملی در اجرای مقاصد شوم استعمار برای دور نگه داشتن جوانان وطن از این سنگر مبارز علیه استبداد و استعمار دانستند. در 2 دیماه نیز دهها تن از استادان دانشگاههای مختلف تهران از اعضای سازمان ملی دانشگاهیان ایران در طبقه ششم وزارت علوم و آموزش عالی تحصن و با صدور اطلاعیهای ضمن اعلام همبستگی خود با مردم ستمدیده کشور و برای جلب توجه جهانیان به جنایات شاه خواستهای خود را به شرح زیر اعلام کردند: ۱. بازشدن درهای دانشگاهها به روی کلیه دانشگاهیان اعم از دانشجو، کارمند و استاد؛ ۲. تخلیه فوری محوطههای دانشگاه و اطراف آنها از کلیه نیروهای نظامی.
در 5 دی 1357 ــ سومین روز تحصن در وزارت آموزش عالی ــ ناگهان خبر تأسفباری با سرعت در تهران پخش شد. حدود ساعت 2:30 به سوی استادان متحصن آتش گشودند و یکی از آنان مجروح شد و سپس در بیمارستان به شهادت رسید. شاهدان عینی بیان کردند که هنگامی که یکی از استادان بسیار جوان دانشگاه پلیتکنیک به نام کامران نجاتاللهی، که تنها ۲7 سال داشت، در بالکن طبقه ششم حاضر شد، به ضرب گلوله مجروح گشت و پس از انتقال به بیمارستان با وجود تلاش پزشکان، به شهادت رسید؛ بااینحال، تحصن ادامه یافت و نیروهای رژیم با تهاجم به وزارت علوم در ساعت ۲:۳۰ نیمهشب روز ۶ دی، استادان متحصن را با ضرب و شتم و اهانت دستگیر و در یکی از پادگانهای تهران زندانی کردند.
تأثیر شهادت کامران نجاتاللهی در مبارزات مردم
اگرچه شهادت این استاد جوان در تهران و خیابان ویلای آن رخ داد، این رویداد تا دورترین نقاط مرزی ایران نیز بازتاب داشت. در 6 دیماه 1357، با حضور دهها هزار نفر که در پیشاپیش آنها، آیتالله سیدمحمود طالقانی حرکت میکرد، پیکر شهید نجاتاللهی تشییع شد. مراسم تشییع پیکر استاد نجاتاللهی، یکی از صحنههای خونین دوران انقلاب را رقم زد که با یورش نیروهای رژیم پهلوی به شهادت بیش از 250 نفر از مردم مسلمان در میدان انقلاب تهران منجر شد. سرانجام پیکر مطهر شهید نجاتاللهی در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
پیشبینی نخستوزیری آن بود که مخالفان هنگامه تشییع پیکر کامران نجاتاللهی، استاد دانشگاه، تظاهرات وسیعی به راه اندازند و این تظاهرات احتمالا در اطراف بیمارستان پهلوی و بهشت زهرا انجام شود.[2] براساس این پیشبینی دستور داده شد جنازه به پزشکی قانونی انتقال داده شود، اما تظاهرات به تهران و بهشت زهرای آن محدود نماند؛ به دنبال اجتماع حدود دههزار نفر در دانشکده پزشکی پهلوی، به منظور تشییع پیکر استاد کامران نجاتاللهی، پزشکان اداره پزشک قانونی جواز دفن وی را صادر کردند و ضمن عکسبرداری از جنازه، آماده برای حمل آن شدند.[3]
ساواک گزارش داد: روز 11 /10 /1357 هفت کشته شدن کامران نجاتاللهی است که به همین مناسبت از ساعت 14:00 تا 17:00 مراسمی در بهشت زهرا منعقد است و از مردم خواسته شده که در بهشت زهرا حضور یابند. تحلیل ساواک آن بود که گروهی از استادان، کارکنان و دانشجویان دانشگاه امیرکبیر و احتمالا دانشگاههای دیگر برای برگزاری شب هفت کامران نجاتاللهی در بهشت زهرا حضور خواهند یافت،[4] اما برخلاف این تحلیل، خیل عظیم مردم تهران خود را به این مراسم رساندند. حتی تعدادی از کارکنان وزارت امور اقتصادی و دارایی در روز و ساعت موردنظر با سرویسهای آن وزارتخانه به منظور شرکت در مراسم تشییع پیکر نجاتاللهی، به بهشت زهرا رفتند.[5] قیام متوقفشدنی نبود.
بزرگداشت شهید در سیستان و بلوچستان
برگزاری مراسمهای شهید نجاتاللهی فقط به بهشت زهرای تهران محدود نبود. از روز 7 دی 1357 از طرف استادان دانشگاه بلوچستان مجلس ختم کامران نجاتاللهی در مسجد جامع زاهدان با شرکت حدود دوهزار نفر از دانشجویان، محصلان و تعدادی از کسبه و دیگر طبقات تشکیل شد. آیتالله کفعمی، از روحانیان سرشناس زاهدان، در این تظاهرات حضور فعال داشت. پس از پایان مجلس، گروهی از اجتماعکنندگان در مراسم یادشده، درحالیکه آیتالله کفعمی در پیشاپیش آنها در حرکت بود، در برخی از خیابانهای شهر زاهدان راهپیمایی کردند.[6]
در همان روز شهر زابل و مسجد حکیم این شهر میزبان گروههای مختلف اجتماعی برای گرامیداشت مقام این شهید بود. حاضران، که بیشتر آنها معلم و دانشآموز بودند، پس از خروج از مسجد و سخنرانی سیدمحمدتقی حسینی طباطبائی در مقابل مسجد، شعارهایی بر ضد رژیم پهلوی سر دادند. تنها با دخالت مأموران و شلیک تیر هوایی بود که جمعیت متفرق شد.[7]
ایران برای شهید نجاتاللهی
در گزارش سری ساواک که وضعیت شهرهای ایران را بهروشنی توصیف میکند، تأکید شده: در مسجد دانشگاه اصفهان برای شهید نجاتاللهی مجلسی برپا شد. شرکتکنندگان بعد از مجلس در زمین چمن این دانشگاه تجمع کردند. در شهر سراب بعد از پایان یافتن مجلس ختم دکتر کامران نجاتاللهی، عدهای به تظاهرات پرداختند. در محلات از طرف فرهنگیان شهر برای بزرگداشت شهادت استاد کامران نجاتاللهی، در حسینیه شهر مراسم برقرار شد.[8] در کرمانشاه نیز ماجرا بر همین مدار بود. اعضای هیئت علمی و کارکنان اداری دانشگاه رازی، که نزدیک به هفتاد، هشتاد نفر بودند، در دانشکده علوم جلسهای تشکیل دادند و به مناسبت شهادت نجاتاللهی تصمیماتی گرفتند.[9] در تبریز دانشگاه به عنوان همدردی با فقدان مرحوم کامران نجاتاللهی سه روز تعطیل بود؛ همچنین در اردبیل دانشگاه کشاورزی به همین منظور تعطیل شد.[10]
در خوزستان و آبادان حدود هزار نفر از استادان و کارکنان بیمارستانهای شماره 1 و 2 دانشگاه جندیشاپور در محل بیمارستان شماره یک تجمع کردند و قصد داشتند به مناسبت شهادت دکتر نجاتاللهی راهپیمایی کنند که با مداخله مأموران غیرنظامی و شلیک تیر سه نفر بر اثر اصابت گلوله مجروح و در بیمارستان لشکر و جندیشاپور بستری و عدهای متفرق و برخی در حدود پانصد نفر از پزشکان و کارکنان بیمارستانها در بیمارستان شماره 1 اجتماع کردند.[11] به دعوت نظام پزشکی و جامعه معلمان، در مدرسه قلعه شاهرود به همین مناسبت مجلسی برپا شد و گروه زیادی از مردم در آن شرکت کردند.[12] در شهر شیراز، مسجد حبیب میزبان این مراسم بود.[13]
برآیند
انقلاب اسلامی مهمترین رخداد تاریخ معاصر ایران بود که از مرکز تا مرزهای ایران را درنوردید. همه مردم ایران البته با پیوستهایی در این مهم تأثیرگذار بودند. اینکه نسبت به شهادت یک استاد دانشگاه در تهران از زاهدان تا تبریز و از آبادان تا شاهرود واکنش صورت میگیرد ناشی از ملت بودن مردم ایران و ظرفیتی است که نهضت اسلامی در کشور ایجاد کرده است؛ البته که این موضوع هم علت است و هم معلول یعنی انقلاب اسلامی خود ناشی از ملت بودن مردم ایران و از سوی دیگر تقویت ملت ایران به مثابه یک جامعه یکپارچه است.
جنایت خیابان ویلا و شهادت دکتر کامران نجاتاللهی فصل تازهای در مبارزات ملت ایران بود. این رخداد و پیوستهای اجتماعی آن مبنی بر برگزاری مراسمهای ختم، هفتم و چهلم شهید، دولت پهلوی را با چالشهای جدی مواجه ساخت.
پینوشتها:
[1]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 22، ص 204.