نگاهی به زندگی سیاسی آیت‌الله محمدحسین نائینی؛

نظریه‌پردازِ فقه سیاسی مشروطه

میرزای نائینی در میانه مشروطه اول و دوم، دوره مهم و سرنوشت‌ساز موسوم به استبداد صغیر، که محمدعلی‌شاه درصدد نامشروع و ضددینی جلوه دادن مشروطیت و برچیدن مجلس شورای ملی بود، اقدام مهمی انجام داد تا هم بتواند مسلمانان را از چنگال استبداد و هم اسلام را از قرائت‌های استبدادیِ مستبدان و نیز اتهام متحجر بودن نجات دهد
نظریه‌پردازِ فقه سیاسی مشروطه
 
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ محمدحسین غروی نائینی، از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم و از رهبران فکریِ جریان اسلامیِ جنبش مشروطه، در ۲۷ ذی‌القعده ۱۲۷۶ق به دنیا آمد. ایشان نیز، همانند اکثر علمای بزرگ تشیع، متعلق به خانواده‌ای روحانی البته با منصب شیخ‌الاسلامی بود. نائینی فراگیری علوم دینیِ مقدماتی را با حضور در درس مجتهد بزرگ اصفهان، آقا محمدباقر اصفهانی، آغاز کرد و سپس راهی عتبات عالیات شد و در محضر میرزای شیرازی و نیز محفل خصوصی آخوند ملا کاظم خراسانی قرار گرفت.[1] این فضا فرصت نقش‌آفرینیِ سیاسیِ بی‌بدیل ایشان را در یکی از فصل‌های مهم تاریخ ایران، یعنی نهضت مشروطه، فراهم کرد. 
 
شخصیت سیاسی نائینی: رهاورد عقل‌گرایی مکتب اصولی
حضور در حوزه سامرا در سال ۱۳۰۳ق و کلاس‌های درس میرزا حسن شیرازی، سیداسماعیل صدر و سیدمحمد فشارکی، علاوه بر اینکه دانش فقهی و اصولیِ نائینی را تکمیل کردند، توأمان سیاست‌ورزی نیز در وی به‌وجود آوردند. نائینی از یک‌سو، با حضور در کلاس‌های استادان اصولی، مواضع فقهی اصولی در تکیه بر عقل را آموخت و در خود تثبیت کرد و از سوی دیگر، در کسوت محرریِ میرزای شیرازی، در متن حوادث مربوط به جنبش تنباکو قرار گرفت و بدین واسطه، تجربه سیاسی اندوخت. علاوه بر این، او از طریق ارتباط با سیدجمال‌الدین اسدآبادی با اندیشه‌های جدید سیاسی نیز آشنا شد. عبدالهادی حائری نوشته است: «در سامره نائینی به عنوان شاگرد به میرزا نزدیک بود، ولی در اواخر زیست خود در آن شهر محرر میرزا نیز گشت؛ بنابراین می‌توان احتمال داد که نائینی از داستان مبارزات مربوط به تنباکو، که با فتوای میرزای شیرازی بر ضد امتیاز به پایان رسید، آشنایی داشته است».[2]
 
این آبشخور فقه اصولی سرانجام در مهم‌ترین کنش سیاسی وی ظهور کرد. نائینی در کنش سیاسی خود، عقل‌گرایی مکتب اصولی را پایه مستحکمی برای اندیشه سیاسی جدید قرار داد و بدین صورت فعالانه وارد حوادث سیاسی شد.
 
حضور در حوزه علمیه نجف در سال ۱۳۱۶ق در حلقه درس آخوند محمد کاظم خراسانی، از رهبران مشروطه‌خواه، و وقوع رویدادهای مهم دوره مشروطیت در ایران، زمینه را برای بروز تعلیمات نائینی فراهم کرد و ایشان بزرگ‌ترین کنش سیاسی خود را به صورت تألیف کتاب «تنبیه‌الامه» در تاریخ به ثبت رساند. آیت‌الله نائینی مواضع فقهی اصولی را پایه‌ای برای اندیشه سیاسی جدید و اثبات مشروعیت دینی مشروطه قرار داد.
 
تألیف تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله: کنشی به منظور احیای مفاهیم سیاسیِ خفته اسلام
انقلاب مشروطه، محصول آگاهی ایرانی‌هایی بود که می‌خواستند رمز پیشرفت غرب را کشف کنند و برای دستگاه سیاست‌گذاریِ به ارمغان بیاورند. تلاش برای پایان دادن به عقب‌ماندگی و علت آن، یعنی استبدادِ پر از فقر و خفقان قاجاری، که اینک خواسته تمامی  متفکران و تجار ضرردیده از انبوه معاهدات و امتیازات اقتصادی خارجی بود، به انقلاب مشروطه انجامید. تلاش تحصیل‌کردگان برای متجدد نمودن فضای سیاسی ایران و جاسازی مفاهیم آزادی، برابری و مشارکت سیاسی در حوزه عمومی در نظم سیاسی، به موازات تلاش آنها برای بومی‌سازی این مفاهیم انجام می‌شد.
 
آیت‌الله محمدحسین نائینی
آیت‌الله محمدحسین نائینی
 
میرزای نائینی در میانه مشروطه اول و دوم، دوره مهم و سرنوشت‌ساز موسوم به استبداد صغیر، که محمدعلی‌شاه درصدد نامشروع و ضددینی جلوه دادن مشروطیت و برچیدن مجلس شورای ملی بود، به نوشتن کتاب «تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله» اقدام کرد تا هم بتواند مسلمانان را از چنگال استبداد و هم اسلام را از قرائت‌های استبدادیِ مستبدان و نیز اتهام متحجر بودن، که قشر لائیک و ضدمذهبی آن را مطرح می‌کرد، نجات دهد.
 
هدف نائینی از نگارش کتاب «تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله»، چنان‌که از نامش پیداست، آگاه ساختن امت به ضروریات اسلام و پیراستن آن از مجعولات تاریخی، و معرفی چهره منزه اسلام از بدعت استبداد بود. وی در فضای مبارزه
کوشید برای سروسامان دادن به زندگی جمعی اکثریت شیعیان، اسلام، مقام راهنمایی و راهبریِ خود برای زندگی اجتماعی پیروان را حفظ کند؛ به همین دلیل در کنار اقدامات روحانیانی همچون سیدمحمد طباطبائی و سیدعبدالله بهبهانی، تلاش کرد جانب اندیشه سیاسی را فراموش نکند تا شیعیان متدین و معتقد بتوانند میخ خیمه مشروطیت را به عنوان نظم سیاسی جدید، در فضای تفکر دینی بکوبند. از این نظر باید آیت‌الله نائینی را یکی از چهره‌هایی دانست که مانع برچیده شدن نقش دین در زندگی اجتماعی ـ سیاسی و احیاکننده اصول آن متناسب با مقتضیات زمان دانست.
 
آیت‌الله نائینی با نظر به اندیشه شیعیِ امامت و بهره‌گیری از آیات و روایات، حکومت‌ها را به حکومت عادل، که همان حکومت امام است، و حکومت غیرعادل، حکومت فردی غیر از امام یا منصوب او، تقسیم می‌کند. از این منظر، مولف تنبیه‌الامه، حکومت مشروطه را حکومتی غیر عادل می‌داند، اما با توجه به عدم بسط ید امام و منصوبان وی، به قاعده‌های فقهیِ اولویت دفع افسد به فاسد، حکومت مشروطه را بهتر از حکومت استبدادی و نزدیک‌تر به حکومت مدنظر شریعت معرفی می‌کند.[3]
 
تداوم تکلیف دینی مبارزه در عراق عرب
تأکید میرزا بر امت مسلمان، فارغ از گرایش‌های مرسوم ناسیونالیستی، و تکلیف دینی مبارزه با ظلم، ایشان را به فعالیت سیاسی در عراق نیز کشاند. در بحبوحه اتحاد دولت عثمانی با دولت آلمان در جنگ جهانی اول، درگیری‌های نظامی و حضور انگلیس به سرزمین عراق کشیده شد. آیت‌الله نائینی همراه دیگر علمای شیعه با توجه به تکلیف دینی، برای دفاع از مملکت اسلامی اعلام جهاد کرد و به دفاع از آن پرداخت. هرچند در نهایت به دلیل شکست دولت عثمانی، مجاهدین نیز شکست خوردند. متعاقب این شکست، عراق از حاکمیت عثمانی خارج و به دولت انگلیس واگذار شد، اما آیت‌الله نائینی این بار نیز با توجه به حکم عدم جواز حاکمیت غیرمسلمان بر مسلمان، همراه دیگر علما و به پیروی از آیت‌الله حاج میرزا محمدتقی شیرازی، با ویلسون، نماینده پیشنهادی دولت انگلیس برای حکومت بر عراق، مخالفت کرد. در سال ۱۳۳۳ق، انگلیسی‌ها، لاجرم، ملک فیصل را به قدرت رساندند و برای ایجاد مجلس مؤسسان، از برگزاری انتخابات عمومی خبر دادند. نائینی، همگام با علمای دیگر، به مخالفت با آن برخاست و شرکت در انتخابات و استخدام در ادارات انگلیسی را غیر جایز شمرد و به حرام بودن اعانت دولت انگلیس فتوا داد.[4]
 
متعاقب این تحریم و تلاش فیصل و حامیان انگلیسی‌اش برای بی‌اثر کردن آن، موجی از تبعیدها آغاز شد که آیت‌الله نائینی را نیز دربرگرفت. ایشان لاجرم به ایران آمدند و در قم ساکن شدند. آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، استقبال گرمی از ایشان به عمل آورد؛ سپس درس خود را تعطیل کرد و از شاگردان خویش خواست در درس نائینی حاضر شوند. اقامت علما در ایران، یک سال طول کشید. سرانجام، هیئتی از عراق به ایران آمد و خواستار بازگشت ایشان به عراق شد.
 
استمالت و اعتراض؛ رویکرد دوگانه به رضاشاه
حوادث پس از مشروطه، اعم از دین‌ستیزی‌ها و شیخ‌کُشی‌ها موجب سرخوردگی، انزوا و کناره‌گیری علما و از جمله آیت‌الله نائینی از امور سیاسی شد؛ چنان‌که ایشان ناگزیر شد تا حد ممکن کتاب تنبیه‌الامه را از دسترس عموم خارج سازد، اما آشوب‌ها و شورش‌های پراکنده و احتمال قریب‌الوقوع سلطه قدرت‌های خارجی بر ایران، و از دست رفتن ایران به مثابه پایگاه شیعه، نائینی را به آنجا کشاند که از مشروطه دست بردارد و به تحمل رضاخان برسد، اما ضرورت یکپارچگی و ثبات سیاسی در پرتو دولت مقتدر و متمرکز قدرت رضاشاهی، به این امر منجر نشد که آیت‌الله نائینی در قبال سیاست‌های شاه، کنش‌های منفعلانه در پیش بگیرد؛ برای نمونه، سرکنسول ایران در بغداد، درباره اجرای قانون نظام اجباری و اظهار نگرانی و نارضایی مردم ایران، اظهار کرده است: «آقای نائینی بیش از همه با نظام اجباری مخالفت [کرد] و اظهار فرمودند که این مسئله موجب تنفر عامه و منتهی به تحصن مردم در سفارتخانه‌ها و دخالت اجانب خواهد شد».[5] به طور کلی این فقیه نظریه‌پرداز نمی‌توانست با رویکرد تجدد آمرانه رضاشاهی همراه شود.
 
سرانجام زندگی پرفراز و نشیب عالِمِ نائینی، که بعد از رحلت استاد خود آخوند خراسانی در سال 1329ق، به مرجعیت رسیده بود، با میراثی گران‌بها متشکل از شاگردانش همچون علامه طباطبائی، آیت‌الله میلانی، آیت‌الله حکیم، آیت‌الله بهجت، آیت‌الله بجنوردی، آیت‌الله شاهرودی، آیت‌الله خویی و... در روز شنبه 26 جمادی‌الاول 1355ق/ 24 مرداد 1315ش در نجف اشرف به پایان رسید.
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . سیدمهدی سجادی نائینی، «آیت‌الله نائینی چهره درخشان دین و سیاست»، مجله فرهنگ اصفهان، ش ۳۵ (بهار ۱۳۸۶)، ص ۹۷.
[2] . عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۱، ص ۱۷۶.
[3] . محمدحسین نائینی، تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله، ۱۳۸۸، صص ۴۰-۴۶.
 [4]. عبدالهادی حائری، همان، صص ۱۷۵-۱۷۸.
[5] . حمید بصیرت‌منش، «مواجهه‌ی آیت‌الله نائینی با رژیم رضاخان»، قابل دسترسی در:
 https://irdc.ir/fa/news/7063
https://iichs.ir/vdcjx8e8.uqeiazsffu.html
iichs.ir/vdcjx8e8.uqeiazsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما