نگاهی به مشی سیاسی آیت‌الله بروجردی؛

نحوه مواجهه آیت‌الله بروجردی با دربار چگونه بود؟

آیت‌الله بروجردی از مراجع شناخته‌شده و بنام ایران در دوره حکومت پهلوی دوم است. در دوران مرجعیت ایشان بر حوزه، رابطه روحانیت با دربار و شخص محمدرضا پهلوی با چالش‌ها و نقل قول‌های متعددی همراه بود
نحوه مواجهه آیت‌الله بروجردی با دربار چگونه بود؟
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ آیت‌الله بروجردی از مراجع شناخته‌شده و بنام ایران در دوره حکومت پهلوی دوم است. ایشان بعد از فوت آیت‌الله حائری بر حوزه و همچنین بر شیعیان، زعامت و مرجعیت تام یافتند. در دوران مرجعیت ایشان بر حوزه، رابطه روحانیت با دربار و شخص محمدرضا پهلوی با چالش‌ها و نقل قول‌های متعددی همراه بود؛ چنان‌که برخی مدعی بودند که آیت‌الله بروجردی با شاه سازش دارد و برخی نیز ایشان را رهبری بی‌طرف در امور سیاسی می‌دانستند؛ درحالی‌که واقعیت آن است که رابطه ایشان با دربار فراتر از این مسائل بود و گاه به مواجهه مستقیم ایشان با دربار نیز منتهی می‌شد. بر این اساس در این نوشته، رابطه ایشان با دربار و ملاحظات درنظر گرفته‌شده در آن بررسی شده است.
 
اشکال و روش‌های مواجهه آیت‌الله بروجردی با دربار
نحوه مواجهه آیت‌الله بروجردی با دربار به چند روش سیاسی مختلف متمایز می‌شود که در ادامه به برخی از این روش‌ها همراه با دلایل اتخاذ آنها اشاره شده است.
 
زنده‌یاد آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی، در دیدار با آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی
زنده‌یاد آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی، در دیدار با آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی
 
برخی معتقدند که موضع آیت‌الله بروجردی نسبت به مسائل سیاسی، بی‌طرفانه و حتی منفعلانه بود؛ یعنی ایشان ترجیح می‌داد مقابله‌ای با حکومت نداشته باشد یا به طور کلی صراحت لازم برای موضع‌گیری در برابر دولت و حکومت را نداشت، اما برخلاف این تصور، آیت‌الله بروجردی براساس مشی سیاسی خود با حکومت و ایادی آن مبارزه می‌کرد؛ برای نمونه «ایشان هنگامی که از دولت‌های وقت گله داشتند و دولت کسی را برای رضایت خاطر ایشان به قم می‌فرستاد، بسیار صریح و با صدای بلند می‌فرمود: "نمی‌پذیرم"، به طوری که فرستاده دولت هم می‌شنید و می‌رفت و به رئیس دولت وقت گزارش می‌داد و معمولا دولت‌ها هم از طریق چند واسطه از ایشان علت را جویا می‌شدند و ایشان می‌فرمودند: "به خاطر اینکه دولت در فلان موضوع روش‌های نادرستی در پیش گرفته است". همین برخورد موجب می‌شد که دولت در کار خود تجدیدنظر کند».[1]
 
آیت‌الله بروجردی، در مشی سیاسی خود با دربار نیز در ارتباط بود و به شاه هشدار می‌داد، اما اولا این ارتباط به معنای تعامل و سازش نبود، بلکه در راستای انذار بود؛ ثانیا مستقیم توسط خود ایشان نبود، بلکه از طریق نماینده ایشان، آیت‌الله فلسفی انجام می‌شد؛ چنان‌که در یک نمونه می‌توان به موضوع تأکید آیت‌الله بروجردی به شاه، درباره گنجانیده شدن تعلیمات دینی در دوره ابتدایی اشاره کرد که این موضوع از طریق آیت‌الله فلسفی به شاه ابلاغ شد.
 
زنده‌یاد حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدتقی فلسفی (سال 1328)
زنده‌یاد حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدتقی فلسفی (سال 1328)
 
آیت‌الله فلسفی خود دراین‌باره آورده است: «در در اواخر سال 1325ش، مرحوم آیت‌الله بروجردی به من پیغام دادند که شاه را ملاقات کنم و بگویم همان‎‌طور که در روزنامه‌ها نوشته‌اند، چون زمینه اجرایی لایحه اجباری کردن دوره ابتدایی فراهم شده است، تعالیم دینی را هم در کنار تعلیمات ابتدایی بگنجانند، نه اینکه فقط خواندن و نوشتن منظور بشود. من نیز در طی ملاقاتی که با شاه داشتم، گفتم آقای بروجردی پیغام داده‌اند که در لذا به وزیر فرهنگ دستور داده شود که در برنامه آن، درس تعلیمات دینی هم گنجانده شود...».[2]  
  
البته ناگفته نماند که محمدرضا پهلوی همواره با اقدامات نمایشی خود تلاش می‌کرد نظر مساعد آیت‌الله بروجردی را جلب کند. او می‌دانست که آیت‌الله بروجردی، تمام اقدامات ضداسلامی حکومت را با حساسیت دنبال می‌کند. این رویکرد، بعد از کودتای 28 مرداد 1332 رنگ و بوی بیشتری به خود گرفت. در واقع شاه تلاش می‌کرد با این رویکرد، آیت‌الله بروجردی را از خود راضی نگاه دارد. دراین‌باره گفته شده است: «تظاهر به مسلمانی از طرف رژیم شاه بعد از 28 مرداد 1332 تنها راه برای نگه داشتن مردم و همراه کردن نسبی آنان با سیاست‌های دولت بود. در این ایام در رأس هرم سازمان مذهبی مردم، مرحوم آیت‌الله بروجردی قرار داشت که قدرت و نفوذ و مرجعیت عام او رژیم را مجبور می‌کرد که رعایت حال ایشان را بکند. شاه دو سه بار به دیدار ایشان رفته و دو زانو کنار رختخواب
ایشان می‌نشست و بعد عکس و تفصیلات آن را در سطح کشور پخش می‌کردند. در چنین وضع و حالی، هر حرکت حتی کوچکی که کمترین زمینه و نشانه ضد اسلامی می‌داشت می‌توانست باعث زحمت رژیم شاه شود».[3] اما فارغ از دیدگاه و رویکرد محمدرضا پهلوی، برخورد مستقیم، بارزترین شیوه رویارویی آیت‌الله بروجردی با دربار بود.
 
روش برخورد و اعتراض مستقیم
برخورد مستقیم با شاه و دربار، از بارزترین شیوه‌های مواجهه آیت‌الله بروجردی با حکومت بود. نمود این نوع برخورد را در بسیاری از قضایا و مسائل سیاسی، می‌توان به‌وضوح مشاهده کرد. از جمله این موارد می‌توان به برخورد ایشان با جریان بهائیت اشاره کرد که طی آن آیت‌الله بروجردی همراه با آقای فلسفی به اقدامات و فعالیت‌های اعتراضی آشکار و مستقیم دست زدند. علاوه بر تلگراف‌های اعتراضی به شاه، ایشان عملا نیز دست به اعتراض زدند و در مقابل افزایش بهائیان در ادارات دولتی، بر لزوم ورود طلبه‌ها به ادارات تأکید کردند. درواقع پیش از آیت‌الله بروجردی، طلاب از ورود به ادارات دولتی خودداری می‌کردند، اما آیت‌الله بروجردی برخلاف آن مشی سیاسی، این بار راه فعالیت و مبارزات سیاسی را حضور طلاب در ادارات دید. بر این اساس می‌توان گفت در زمان آیت‌الله العظمی بروجردی، دولت راه را برای ورود طلبه‌ها به دانشگاه‌ها و به تبع آن، اداره‌های دولتی باز کرد. بدین ترتیب، هر طلبه‌ای می‌توانست در امتحان‌های مُدرّسی شرکت کند و از استادان خود گواهی بگیرد و وارد دانشگاه شود.[4]  
 
با توجه به این روش‌ها، اشاره به چند نکته کلی درباره مشی سیاسی و نحوه مواجهه آیت‌الله بروجردی با دربار شایان ذکر است:
 
1. آیت‌الله بروجردی نیز همانند سایر مسلمانان، به مبارزه با ستمگر اعتقاد داشت، اما در مقام مرجعیت تقلید شیعیان جهان، گاه در کنار اقدام عملی، از شیوه‌های ملایم‌تر مانند انذار نیز استفاده می‌کرد. حتی می‌توان گفت روش برخورد مستقیم و علنی ایشان بر روش‌های دیگر ارجحیت داشت. اعمال آن روش را آیت‌الله خزعلی این گونه توصیف کرده است: «شاه مانند حلقه و انگشتری است در دست آیت‌الله بروجردی که مدام در دست ایشان می‌گردد».[5]
 
در واقع استفاده از روش‌های غیرعلنی و ملایم نیز با مصلحت‌های سیاسی و اهداف مشخص انجام می‌شد. مهم‌ترین هدف در این کار، ایجاد زمینه‌سازی برای مبارزات بود. درواقع بخشی از تلاش‌های سیاسی آیت‌الله بروجردی برای ایجاد تحولات سیاسی، تقویت زیرساخت‌های اساسی و ضروری بود. در سایه چنین اعتقاد و روشی بود که برخی حواشی و اعضای بیت ایشان به نام وی با هرگونه فعالیت سیاسی مخالفت کردند و حتی در برهه‌ای از زمان، با دانشگاه رفتن طلبه‌ها و خرید و مطالعه روزنامه‌های دولت نیز موافق نبودند.[6]  
 
2. اقدامات علنی و مبازات سیاسی آیت‌الله بروجردی، در مواردی که اقدامات دولت در تضاد آشکار با شریعت و اسلام بود، پررنگ‌تر می‌شد. البته برخی معتقدند این رویه بسیار کمرنگ‌تر از سایر رویه‌ها بود. حتی برخی آن را انکار می‌کنند و مدعی هستند آیت‌الله بروجردی همواره از در سازش و مصلحت سیاسی با حکومت در ارتباط بود، اما این دیدگاه، کاملا مغرضانه و برخلاف واقعیت است. در ماجراهایی چون مقابله با اصلاحات ارضی ایشان بسیار محکم در مقابل شاه و دولت اقبال ایستاد، به گونه‌ای که حکومت عملا اصلاحات ارضی را تا زمان وفات ایشان به تعویق انداخت و از آن سخنی به میان نیاورد. با آنکه باید در نظر داشت که اصلاحات ارضی دولت اقبال به واسطه آنکه توسط مجلسی با وکلای زمین‌دار تصویب شده بود عملا چندان عمق و گسترش نداشت، با همه این احوال آیت‌‌الله بروجردی زیر بار آن نرفت.
 
به نظر می‌رسد محمدرضا پهلوی نیز از جایگاه و نقش آیت‌الله بروجردی به‌خوبی آگاه بود و می‌دانست دست زدن به نوع اقدام ضداسلامی، واکنش ایشان و به تبع آن مردم را به دنبال خواهد داشت. 
 
پی‌نوشت‌ها
--------------------------------------------------
[1] . ابراهیم ابراهیم‌پور، اسوه مرجعیت: ویژه‌نامه آیت‌الله العظمی بروجردی، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صداوسیما، دفتر عقل، 1387، ص 47.
[2] . همان، ص 57.
[3] . سقوط: مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1384، صص 425- 426.
[4] . محمدنقی احمدپور، آغاز بیداری، ویژه‌نامه قیام پانزده خرداد، تهران، مرکز پژوهش‌های اسلامی صداوسیما، 1382، صص 135- 136.
[5] . علی احمد محرابی، مرید امام (زندگینامه آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی)، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397، ص 38.
[6] . سقوط، همان، ص 829.                                           
https://iichs.ir/vdcd5f0x.yt0oz6a22y.html
iichs.ir/vdcd5f0x.yt0oz6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما