اسرائیل نه از دل سنتهای کهن که از شکافهای ژئوپلیتیکی زاده شد؛ و نه در آرامش، که در میانه نبرد با همسایگان. از سال ۱۹۴۸م تا امروز، هر فصل از تاریخ این دولت، بوی دود و آتش داده است، اما آیا این جنگها صرفا ابزار بقا بودهاند یا چیزی فراتر؟
نسبت جنگ با هویت رژیم صهیونیستی؛
چرا جنگ، زبان مادری اسرائیل است؟
3 تير 1404 ساعت 1:35
مولف : محمدرضا چیت سازیان
اسرائیل نه از دل سنتهای کهن که از شکافهای ژئوپلیتیکی زاده شد؛ و نه در آرامش، که در میانه نبرد با همسایگان. از سال ۱۹۴۸م تا امروز، هر فصل از تاریخ این دولت، بوی دود و آتش داده است، اما آیا این جنگها صرفا ابزار بقا بودهاند یا چیزی فراتر؟
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ هویت از جمله مفاهیمی است که در روابط بینالملل بسیار از آن صحبت میشود. این موضوع بهویژه در مورد هویت دولتها معنا و مفهوم پیدا میکند. نظریه واقعگرایی، که حجم عظیمی از مباحث روابط بینالملل درباره آن است، هویت را امری پیشینی فرض میکند که از یک دولت به دولت دیگر تفاوت ندارد. در واقع به زعم نظریهپردازان واقعگرایی، تمام دولتها چه لیبرالدموکراسی باشند، چه مارکسیست یا هر نوع نظام دیگری، به دنبال قدرت و منافع ملی هستند و از این جهت تفاوتی میان آنها نیست.
از سوی دیگر با مطرح شدن نظریههایی همچون سازهانگاری و پساتجددگرایی در روابط بینالملل، مفهوم هویت ایستایی خود را از دست داد. به تعبیری، از منظر این نظریات هویت دولتها در تاریخ ممکن است تغییر کند و به تبع آن منافع این دولتها ممکن است به شکل دیگری تعبیر شود. مانند ایران که در دوره پهلوی، این حکومت منافع خود را در نزدیکی با غرب و متحدانش تعریف میکرد و با پیروزی انقلاب اسلامی و هویت اسلامی نظام سیاسی جدید، این منافع دچار تغییر شد.
در این میان، کشورهایی در جهان وجود دارند که هویت تاریخی چندان روشنی ندارند. اسرائیل که دارای تاریخ دور و درازی نیست و غرب آن را با ضرب و زور در دل خاورمیانه تاریخی ایجاد کرده از این دست مثالهاست. در مورد هویت تاریخی اسرائیل بسیار بحث شده است. درباره اینکه آیا شکلگیری این رژیم با حوادث جنگ جهانی اول و دوم گره خورده یا تاریخ قوم یهود سهم مهمی در شکلگیری آن داشته مباحث بسیاری مطرح شده است. در این میان، برخی بر این باورند که هویت تاریخی دولت اسرائیل با جنگ گره خورده است و این کشور با نزاع و درگیری است که میتواند خود را تعریف و به تعبیری بازنمایی کند. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد در سطور زیر این مسئله را بررسی و ابعاد و زوایای آن را روشن کنیم. پیش از ادامه بحث ذکر این نکته ضروری است که با توجه به اینکه اسرائیل، ایجادکننده بیثباتی است و هویت خود را با جنگ و خونریزی طراحی کرده، جنگهای زیادی را نیز سبب شده است. ازآنجاکه این پژوهش رویکردی تاریخی دارد، فقط به چند جنگی که آغاز این رژیم را به نمایش میگذارند اشاره خواهد شد.
اسرائیل و جنگ
تاریخ بشر، سرشار از جنگ و خشونت بوده است. بهجرئت باید گفت که نمیتوان مقطعی از تاریخ را مثال زد که در آن، انسانها بدون تعرض به یکدیگر، دورانی امن و آرام را پشت سر گذاشته باشند. این ویژگی تلاش برای سلطه بر دیگران و کشمکش برای دستیابی به منابع بیشتر از جمله دلایلی است که گاه تمدن بشری را بسیار نامتمدن جلوه میدهد. دقیقا به همین دلیل است که ادبیات روابط بینالملل در آغاز با مسئله جنگ و صلح گره خورده است.[1] در این میان کشورهایی هستند که شاید این مسئله در موردشان بیشتر صدق میکند؛ کشورهایی که بخش بزرگی از تاریخشان با نزاع، درگیری و توسعهطلبی گره خورده و به نوعی دارای هویت تاریخی گرهخورده به جنگ هستند.
یکی از این کشورها اسرائیل است. فروپاشی امپراتوری عثمانی بعد از جنگ جهانی اول زمینه تأسیس کشور اسرائیل را بهوجود آورد. در واقع خلأ قدرتی که در سرزمینهای فلسطینی این امپراتوری شکل گرفته بود موجب شد بستر برای ایجاد یک دولت یهود در منطقه فراهم شود. در نهایت آنچه به یهودیان در تشکیل یک دولت یاری رساند حوادث منتهی به جنگ جهانی دوم بود. با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و خروج انگلستان از منطقه در سال 1948م، به بهانه مظلومیت قوم یهود و بر اساس فشاری که محافل یهودی وارد کردند رژیم صهیونیستی اعلام موجودیت کرد.[2]
این روند به جنگ میان اعراب و اسرائیل در سال 1948م منتهی شد که به جنگ اول اعراب و اسرائیل معروف است. اولین جرقه این نزاع را سازمان ملل در نوامبر 1947م زد؛ در این تاریخ، سرزمین تاریخی فلسطین میان اعراب و یهودیان تقسیم شد. این تصمیم سازمان ملل کشورهای عربی را در بهت و نگرانی فرو برد و باعث شد در دسامبر 1947م در مخالفت با آن، در جلسه اتحادیه عرب تصمیمهایی اتخاذ شود. برآیند این ماجرا در نهایت به جنگ اول اعراب و اسرائیل منتهی شد.[3]
جنگ اول اعراب و اسرائیل
در 14 می سال 1948م بود که اولین نبرد میان اسرائیل و کشورهای عربی به وقوع پیوست. انگلستان به تحریم تسلیحاتی کشورهای عربی اقدام کرد و آمریکا، یکی از ابرقدرتهای آن زمان، کمکی ویژهای به اسرائیل اختصاص داد تا اسرائیل بتواند ارتش کشورهای عربی را شکست دهد. البته نبرد ابتدا با پیروزی کشورهای عربی همراه بود، اما در مرحله دوم اسرائیل بود که با کمک قدرتهای بزرگ و در رأس آن آمریکا توانست این نبرد را در نهایت به نفع خود به پایان رساند. به این ترتیب به تعبیر چارلز تیلی جنگ بسترساز تشکیل دولت اسرائیل شد.[4]
|
|
|
کد مطلب: 25964