«شهید آیت‌الله محمد صدوقی در میدان علم و عمل» در گفت‌وشنود با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن معزالدینی

منزل آیت‌الله صدوقی، مأمن شهید نواب صفوی بود

حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن معزالدینی، نواده شهید آیت الله حاج شیخ محمد صدوقی یزدی و آنچه در این گفت و شنود مطرح کرده، شمه ای از اندیشه و عمل آن بزرگوار است. در واقع کلمه ای که می توان این گفت و شنود را در آن خلاصه کرد،«جامعیت» است، که رمز توفیق سومین شهید محراب بود. یادش گرامی باد.
منزل آیت‌الله صدوقی، مأمن شهید نواب صفوی بود
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
به عنوان نواده شهید آیت‌الله صدوقی، چه خصال و ویژگی‌هایی را در شخصیت آن بزرگ برجسته می‌بینید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. شهید آیت‌الله صدوقی (رضوان الله تعالی علیه)، در شناخت شخصیت‌ها، قدرت بسیار بالایی داشتند و با دیدن چهره افراد و کمی نشست و برخاست و گفت‌وگو با آنها، تا حد بسیاری آنها را می‌شناختند. در مسائل جاری، خیلی حرص و جوش نمی‌خوردند و بسیار صبور بودند. فقط موقعی واقعا عصبانی می‌شدند که دستوری را می‌دادند که باید فورا اجرا می‌شد و افراد در انجام دادن آن، تعلل می‌کردند! فوق‌العاده با محبت و رئوف بودند و مخصوصا نسبت به خانواده و اقوام، توجه خاصی داشتند. مردم یزد در عین حال که به‌شدت از ایشان حساب می‌بردند، عمیقا دوستشان داشتند! ایشان حقیقتا انسان مقدسی بودند، ولی هیچ‌وقت به مسائل عبادی و معنوی تظاهر نمی‌کردند و به‌شدت، از ریاکاری بدشان می‌آمد! همیشه از اینکه عده‌ای به عنوان افراد مقدس مطرح می‌شدند، ناراحت و آزرده‌خاطر بودند. اهل صادر کردن دستورالعمل‌ها و ذکرها و اوراد خاصی نبودند، درحالی‌که خودشان همواره ذکر بر لب داشتند و به‌شدت به نماز شب و دعا خواندن مقید بودند. بسیار شجاع بودند و از هیچ‌کس، ترسی به دل راه نمی‌دادند. فوق‌العاده در حل مشکلات مردم، پیگیر بودند و می‌فرمودند: «لازمه رهبرِ دینی مردم بودن، رسیدگی به امور آنها، سروسامان دادن به حوزه‌ها و ارتقای شأن روحانیت است». با مردم ارتباط دائمی و مستمر داشتند و هر کسی که به مشکلی برمی‌خورد، به ایشان مراجعه می‌کرد و امیدوار بود که بالاخره، راهی برای مشکلش پیدا می‌شود. فوق‌العاده پرنفوذ بودند، که علتش هم، پررنگ بودن جنبه‌های معنوی، باورها و اعتقادات ایشان است. بیان قوی، حافظه خارق‌العاده و علمیت بالای ایشان، همراه با قدرت کم‌نظیر مدیریتی، از آن بزرگوار انسان یگانه‌ای ساخته بود. با کسانی که به ایشان جفا می‌کردند، رفتار بسیار کریمانه‌ای داشتند و از خطای افراد، به‌سادگی می‌گذشتند! علم و صبر در وجود ایشان، به زیبایی تمام تجلی پیدا کرده بود. بسیار به حال مردم و طلاب، دلسوز بودند. هرگز از مشکلات نمی‌ترسیدند‌، بلکه خود به سوی مشکلات می‌رفتند! به دلیل علاقه زیاد مردم به ایشان، در امر مدیریت بسیار موفق بودند.
 
محمدحسن معزالدینی
 
ازآنجاکه آیت‌الله صدوقی در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی، حضور بسیار پررنگی داشتند، کمتر کسی به جایگاه و شأن علمی ایشان پرداخته است. شما مکانت علمی ایشان را چگونه ارزیابی و تحلیل می‌کنید؟
علمای قدیم، هر حوزه‌ای را که برای تحصیل مناسب‌تر تشخیص می‌دادند، در آنجا به درس خواندن می‌پرداختند. بسیاری که توان مالی داشتند، سعی می‌کردند برای تحصیل به حوزه نجف بروند. آیت‌الله صدوقی هم، ابتدا می‌خواستند همین کار را بکنند، ولی بعد دیدند که حوزه علمیه اصفهان، خیلی قوی‌تر است و مدرسان زبده‌تری دارد. ایشان دروس مقدماتی را در یزد، در مدرسه خان، زیر نظر مرحوم آقای کاظمینی و علمای دیگر گذراندند؛ سپس با معرفی این استاد، به حوزه علمیه قم و نزد مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی رفتند. آیت‌الله صدوقی، به یکی از مدرسین باسابقه آن حوزه مبدل شدند و در شکل‌گیری و قوام یافتن آن، نقش برجسته‌ای داشتند. خودشان می‌فرمودند: «تا زنده هستم، این جمله را در جایی نقل نکنید، ولی وقتی به مجلس خبرگان رفتم، به حضار که نگاه کردم، دیدم که غیر از دو، سه نفر، بقیه همگی روزگاری شاگرد من بوده‌اند!». ایشان، کرسی تدریس بسیاری قوی‌ و شاخصی داشتند و همیشه جلسات درسی‌شان، مملو از جمعیت بود. علاوه بر این، نفوذ کلام ایشان همه را جذب می‌کرد.
 
بسیاری در اشاره به ویژگی‌های آیت‌الله صدوقی، به حافظه شگفت‌آور ایشان اشاره می‌کنند. در این مورد، چه خاطر‌‌اتی دارید؟
یک مورد این بود که ایشان وقتی به طلبه‌ای شهریه می‌دادند، همان موقع نامش را یادداشت نمی‌کردند، بلکه به خاطر می‌سپردند و شب که به خانه می‌رفتند، یادداشت می‌کردند! همیشه هم یادشان می‌ماند که کدام طلبه شهریه نگرفته و صدایش می‌زدند و شهریه‌اش را می‌دادند! یک بار هم طلبه‌ای در یک ماه، دوبار شهریه گرفت! ماه بعد که آمد بگیرد، ایشان گفتند: «تو ماه گذشته دوبار شهریه گرفتی؛ بنابراین این ماه شهریه نداری!»
 
قدری هم به پیشینه فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی آیت‌الله صدوقی بپردازیم. در این زمینه، چه نکات یا اسنادی وجود دارد؟
قبل از آغاز نهضت اسلامی، یکی از اقدامات مهم مبارزاتی ایشان، ارتباط نزدیک با شهید سیدمجتبی نواب صفوی بود. منزل شهید آیت‌الله صدوقی، همواره مأمن این روحانی مجاهد بود و حتی او مدتی، در منزل ایشان مخفی شده بود! ایشان با آیت‌الله کاشانی هم، رابطه نزدیکی داشتند. در دوران منتهی به انقلاب، یادم هست که یک بار مهندس بازرگان، دکتر سحابی و دکتر شیبانی به یزد و نزد آیت‌الله صدوقی آمدند و این بحث را مطرح کردند که شاه ارتش قوی و اسلحه دارد، چگونه می‌شود با او مبارزه کرد؟ ایشان فرمودند: «با همان اسلحه و نیرویی که موسی(ع) با فرعون و ابراهیم(ع) با نمرود مبارزه کردند!». علت مخالفت‌های بعدی شهید با دولت موقت، براساس همین شناختی بود که از اعتقادات آنها داشتند.
 
مدیریت کم‌نظیر آیت‌الله صدوقی باعث شده بود که حتی مأموران رژیم پهلوی هم، از ایشان حساب ببرند! از نظر شما، علت این امر چیست؟
همین‌طور است. ایشان، بسیار مورد علاقه مردم یزد بودند و اکثر مردم، از ایشان اطاعت می‌کردند. یادم هست موقعی که حضرت امام اعلام کردند: سربازها از پادگان‌ها فرار کنند، شهید صدوقی به جوانان توصیه کردند: همگی سرهایشان را مثل سربازها بتراشند، که ساواک نتواند سربازان فراری را از بین آنها تشخیص بدهد! آن روزها بسیاری از جوانان، موهایشان را بلند می‌کردند و تراشیدن سر، برایشان کار آسانی نبود، ولی چون شهید صدوقی خواسته بودند، با میل خودشان این کار را کردند!
اما در مورد حساب بردن مأموران رژیم، همیشه این کلام پیامبر(ص) به یادم می‌آید که «کسی که از خدا می‌ترسد، خدا در دل دشمنان خود، از او ترس می‌اندازد!». شهید صدوقی جز برای خدا، گامی برنمی‌داشتند و از کسی جز خدا هم، واهمه نداشتند. برای همین ستمگران از ایشان می‌ترسیدند و حساب می‌بردند. مسئولان دولتی، خیلی خوب می‌دانستند که کافی است آیت‌الله صدوقی از مردم چیزی بخواهند تا آنها بدون لحظه‌ای تأمل انجام بدهند! به همین دلیل حواسشان را جمع می‌کردند که یک وقت دست از پا خطا نکنند، که با خشم عمومی مردم مواجه نشوند. با اینکه شهید صدوقی همیشه خیلی صریح و واضح از رژیم انتقاد می‌کردند، به دلیل نفوذ گسترده ایشان، هرگز رژیم نتوانست ایشان را تبعید کند یا به زندان بیندازد؛ چون قطعا با واکنش خشم‌آلود مردم روبه‌رو می‌شد!
 
یکی از فرازهای مهم در کارنامه آیت‌الله صدوقی، اقدامات عمرانی ایشان، مخصوصا ساخت حوزه علمیه در شهرها و حتی روستاهای کوچک بود. علت تأکید ایشان روی این مسئله، چه بود؟
شهید آیت‌الله صدوقی به معنای واقعی، به طلبه‌پروری و ترویج روحانیت اهمیت می‌دادند. ایشان به همه مسائل یک طلبه، از طرز پوشش تا راه رفتن و موی سر او، توجه می‌کردند! این روزها بیشتر به درس طلبه‌ها توجه می‌شود، درحالی‌که طلبه‌پروری، کاری ورای آموزش دروس است و همه جنبه‌های رفتاری و شخصیتی یک طلبه را شامل می‌شود. به قولی سال‌هاست که حوزه‌ها از این نظر تعطیل هستند! آن روزها در یزد، تأسیسات خنک‌کننده وجود نداشت و ایشان برای اینکه طلاب در تابستان، از هوای مطلوبی بهره‌مند شوند، در مناطق خوش آب‌وهوا، حوزه‌های علمیه‌ای را تأسیس کرده بودند. ایشان معتقد بودند: وقتی طلبه وارد حوزه می‌شود، انگار که یک سرباز، وارد ارتش قدرتمندی شده است! بنابراین باید شرایط محیطی و امکانات لازم را برای او فراهم کرد.
 
آیا درباره شهادت خودشان، از ایشان سخنی شنیده بودید؟
در سفری که همراه آیت‌الله مدنی و آیت‌الله دستغیب به مشهد داشتند، هر سه بزرگوار در حرم مطهر دعا کردند که به شهادت برسند! من برای اولین‌بار، اشک ایشان را در شهادت آیت‌الله مدنی دیدم! ایشان وقتی خبر شهادت آیت‌الله مدنی را شنیدند فرمودند: «انسان دوست‌داشتنی و نازنینی بود!». پس از شنیدن خبر آیت‌الله دستغیب هم گفتند: «نوبت من بود که شهید شوم!».
 
محمدحسن معزالدینی
 
خبر شهادت ایشان را چگونه شنیدید؟
من در گیلان بودم که خبر را شنیدم و بلافاصله و با اولین پرواز، خودم را به یزد رساندم و در مراسم تشییع  پیکر ایشان شرکت کردم.
 
و سخن آخر؟
درباره این عالم بزرگوار، سخن فراوان می‌توان گفت. لازمه مرجعیت، تنها فقاهت و سواد نیست، بلکه یک مرجع باید از روحیه‌ای قوی و بصیرتی بالا، در مدیریت برخوردار باشد، که ایشان این‌گونه بود.
 
https://iichs.ir/vdcaywnu.49nwm15kk4.html
iichs.ir/vdcaywnu.49nwm15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما