«شهید آیتالله دکتر محمد مفتح و اقامه نماز تاریخی عید فطر در سال 1357» در گفتوشنود با زندهیاد محمود مرتضاییفر؛
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
آشنایی و ارتباط شما با شهید آیتالله دکتر مفتح، به چه تاریخی بازمیگردد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده در دهه 1340، در مدیریت برخی مساجد و مراکز فعال در انقلاب اسلامی مشارکت داشتم. شهید آیتالله مفتح در آن مقطع، در مساجد هدایت، الجواد و نیز حسینیه ارشاد سخنرانی میکردند. ایشان در همه فعالیتهای تبلیغی و انقلابی خود، با شهید آیتالله مطهری مشورت میکردند. البته این دو بزرگوار در دانشگاه هم، برای دانشجویان علاقهمند به معارف اسلامی، اعم از پسر و دختر، برنامهریزیها و فعالیتهای مشترکی داشتند.
البته در اینجا باید تأکید کنم که آشنایی من با تمامی این بزرگان، از مسجد هدایت و ارتباطم با مرحوم آیتالله طالقانی آغاز شد و در بسیاری از موارد، خودم واسطه دعوت از آنان بودم. آقای طالقانی به شهید مفتح بسیار علاقهمند بودند و چندین بار، بنده را برای دعوت از ایشان فرستادند. من در دوران اوجگیری انقلاب نیز، فراوان به منزل آیتالله طالقانی میرفتم و میدیدم که آیتالله مفتح هم، زیاد به آنجا رفتوآمد میکنند.
ارتباط شما با آیتالله مفتح، از کدامین دوره بیشتر شد؟
از دوره حضور ایشان در مسجد قبا. من در آنجا، مجری برنامهها بودم. اذان میدادم، دعا میخواندم، اعلام برنامه میکردم و به رسم آن روزها، شعار میدادم. این روند ادامه داشت تا موقعی که آن نماز عید فطرِ معروف در تپههای قیطریه برگزار شد. پس از آن هم، راهپیمایی عظیمی با هدایت شهید مفتح شکل گرفت. البته در آن روز، مأموران رژیم ایشان را مضروب و زخمی کردند، ولی مردم تا میدان آزادی به راهپیمایی خود ادامه دادند. شهید آیتالله دکتر بهشتی در هدایت و اتمام این برنامه، نقش مهمی داشتند.
از جلسات سخنرانی و مراسم احیای ماه رمضان در مسجد قبا، چه خاطراتی دارید؟
شخصیتهای مطرح و مبارزی در مسجد قبا سخنرانی داشتند و جوانان نیز، با اشتیاق فراوان در آن برنامهها شرکت میکردند. آن مسجد یکی از پایگاههای مهم روشنگری در انقلاب اسلامی بود؛ چرا که شهید مفتح با تواضعِ بسیارِ خود، به جوانها برای فعالیت میدان میدادند. به خاطر دارم که همواره در آستانه برگزاری نمازهای مغرب و عشاء، فضای مسجد مملو از جوانانی بود که درباره مسائل دینی و انقلابی در حال بحث و گفتوگو بودند.
به برگزاری نماز عید فطر به امامت آیتالله مفتح، در تپههای قیطریه اشاره کردید. مشاهدات خود در آن روز را روایت کنید.
برنامه راهپیمایی پس از اقامه نماز عید فطر را از قبل اعلام نکردیم؛ چون قطعا عوامل ساواک از آن ممانعت میکردند. فقط خودیها میدانستند که قرار است چه اتفاقی بیفتد. در صبحِ عیدِ فطر 1357، شهید مفتح از مسجد قبا به راه افتادند و همگی رو به سمت قیطریه، ایشان را همراهی کردند. در محل تعیینشده، ابتدا نماز برگزار شد و سپس شهید دکتر باهنر سخنرانی کردند. بعد همه به طرف حسینیه ارشاد به راه افتادیم. در آنجا کماندوها مانع شدند و مردم بهجای درگیری، به آنها گُل دادند! بسیاری از سربازان و فرماندهان اشک میریختند و دیگر مانع نشدند و راهپیمایان تا میدان آزادی به راهِ خود ادامه دادند. همانطور که عرض کردم، در فاصله قیطریه تا حسینیه ارشاد، فشار مأموران زیاد بود و شهید مفتح را کتک زدند و به زمین انداختند و مردم نیز، به دفاع از ایشان برخاستند. هرچند که شهید در همان حال نیز، کاملا متانتشان را حفظ کردند.
قدری از دستگیریها و زندانهای ایشان بگویید.
آیتالله مفتح بارها به زندان رفتند، ولی همیشه پس از آزادی برمیگشتند و به فعالیتهای روشنگرِ خود ادامه میدادند. ساواک برنامههای مسجد هدایت، مسجد الجواد و حسینیه ارشاد را تعطیل کرده بود و تنها مسجد قبا باقی مانده بود که توسط ایشان اداره میشد. در جلساتِ سخنرانیِ این مسجد، همواره جمعیت از پای محراب تا کوچههای اطراف و حتی حسینیه ارشاد موج میزد! درحالیکه سربازها با سرنیزه بالای سر مردم میایستادند، آنها مینشستند و به سخنرانیها گوش میدادند و به نظامیان هم بیاعتنایی میکردند! یادم هست که حاضران، هر وقت نامِ مبارکِ حضرت امام میآمد، سه بار صلوات میفرستادند. یک شب در مسجد قبا، مرحوم مهندس بازرگان سخنرانی داشت و وقتی مردم این کار را کردند، گفت: اصلا بیست تا بفرستید، صد تا بفرستید!... و باز مردم صلوات فرستادند! ایشان هم سخنرانی خود را قطع کرد و رفت! شهید مفتح میگفتند: «مردم تا صبح به خانه ما زنگ میزدند که اگر بار دیگر ایشان را برای سخنرانی بیاورید، ما درگیر میشویم!». البته خودِ آقای بازرگان هم، دیگر به آنجا نیامد.
آیتالله مفتح در کمیته استقبال از امام خمینی چه نقشی داشتند؟
در آن کمیته، رهبر معظم انقلاب اسلامی مسئول تبلیغات و آقای اسدالله بادامچیان معاون ایشان و بنده هم مجری برنامه و مسئول دادن شعارها بودم. شهید مفتح ــ که از اعضای کمیته بودند ــ صبحِ زود به فرودگاه رفتند، ولی پس از انجام برنامههای اولیه، بهسرعت خود را به بهشت زهرا رساندند تا در تدارکِ مقدمات ورود حضرت امام به جایگاهِ سخنرانی، همراهی و نظارت داشته باشند. در آنجا هم، بنده در کنار ایشان بودم که در فیلمها و عکسها منعکس است.

زندهیاد محمود مرتضاییفر در کنار امام خمینی و شهید آیتالله دکتر محمد مفتح (بهشت زهرا؛ 12 بهمن 1357)
آیا همکاری شما با ایشان، در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم ادامه پیدا کرد؟
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، مرتبا به مسجد قبا میرفتم و برنامههای آن را مخصوصا در روزهای تعطیل و شبهایی که مراسم داشتند اجرا میکردم. ایشان به بنده بسیار محبت داشتند. بعد از تأسیس نظام اسلامی، چون بیشتر در ستاد برگزاری نماز جمعه تهران فعالیت داشتم، توفیق پیدا نمیکردم که مرتب به مسجد قبا بروم. ایشان خیلی گرفتار بودند و با اینکه در نماز جمعه برایشان سخنرانی گذاشته بودیم، معمولا مجال پیدا نمیکردند که تشریف بیاورند. عدهای هم شایعهپراکنی میکردند که آیتالله مفتح مخالف شکلِ کنونیِ برگزاری نماز جمعه است و به همین دلیل من از ایشان خواهش کردم که بیشتر شرکت کنند. مشغله ایشان زیاد و فرصتشان بسیار کم بود.
هنگام دریافت خبر شهادت آیتالله مفتح چه احساسی داشتید؟
بنده خیلی زود از خبرِ شهادت ایشان و پاسدارانشان در صحن دانشکده الهیات مطلع شدم. برای من، که سالها توفیق خدمتگزاری به عزیزانی چون شهید مطهری و شهید مفتح را داشتم و از نزدیک مشاهده کرده بودم که چه نقش مهمی در ترویج معارف و احکام اسلامی و تربیت نسل جوان داشتند، شهادت مظلومانه این بزرگان بسیار دردناک بود.