از کودتای ۱۲۹۹ش تا خلع رسمی احمدشاه از سلطنت در ۱۳۰۴ش، روندی شکل گرفت که پایان یک سلسله را رقم زد. در این فاصله، احمدشاه نه کاملا خاموش بود و نه قادر به تغییر مسیر حوادث. این نوشتار میکوشد نسبت میان انتخابهای او و فشارهای سیاسی زمانه را روشن کند

نگاهی به مقاومت شکننده احمدشاه قاجار در مقابل فرایند قدرتگیری رضاخان؛
آخرین شاه قاجار؛ تسلیم یا حذف؟
23 آذر 1404 ساعت 16:29
مولف : سارا اکبری
از کودتای ۱۲۹۹ش تا خلع رسمی احمدشاه از سلطنت در ۱۳۰۴ش، روندی شکل گرفت که پایان یک سلسله را رقم زد. در این فاصله، احمدشاه نه کاملا خاموش بود و نه قادر به تغییر مسیر حوادث. این نوشتار میکوشد نسبت میان انتخابهای او و فشارهای سیاسی زمانه را روشن کند
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ پس از کودتای 1299ش و تشکیل کابینهاى که به «کابینه سیاه» شهرت یافت، بازوى نظامى کودتا، رضاخان میرپنج، نیز به مقام سردار سپهى رسید، اما در آن پلکان قدرت که مىتوانست اوج افتخارات او تا آن لحظه باشد نایستاد و با خوششانسىهاى سیاسى، پس از دو سال در 1302ش به نخستوزیرى رسید و دو سال بعد در 1304ش در نتیجه بلندپروازىهاى سیاسى خود و اقدامات طرفدارانش آخرین مرحله انتقال قدرت را سپرى کرد و در یک دوره گذار بعد از ماجرای جمهوریخواهی، شرایط را برای تغییر سلطنت ایجاد کرد و به پادشاهى رسید. در چنین شرایطی انگشت اشاره بیشتر مخالفان سلطنت پهلوی به سوی سلطنت قاجار و در رأس آن احمدشاهی نشانه رفته است که هیچ اقدامی برای نجات سلطنت انجام نداد و به جای مقابلهجویی با رضاخان، از همان آغاز در برابر وی تسلیم شد، اما نسبت این گزاره با واقعیت چیست؟ نوشتار پیشرو، به بررسی این موضوع اختصاص یافته است.
کودتای 1299ش؛ تشدید انزوایِ قاجار
کودتایی که با پشتیبانی بلاتردید انگلیسیها در 3 اسفند 1299ش در ایران رخ داد، در سیری تدریجی، ولی مداوم موجبات و مقدمات پایان کار قاجارها را فراهم کرد. با قدرتیابی و صعود رضاخان، سردارسپه و عامل نظامی کودتا، به پست نخستوزیری که با ایجاد رعب و خفقان مضاعفی نیز توأم بود، آگاهان به امور در همان زمان حیات سیاسی قاجارها را پایانیافته تلقی کردند. البته اقتدار و ابهت قاجارها مدتها پیش از این، از دوره مظفری آغاز و سپس در عهد محمدعلیشاه و استبداد صغیر درهم شکسته بود. شواهد تاریخی حکایت از این دارد که در سالهای حکومت احمدشاه به دلیل افزایش فشارهاى داخلى و خارجى و فراگیر شدن بحرانهای سیاسی و اقتصادی ــ که بهنوعی بیانگر قاطعیت و درایت سیاسی نداشتن احمدشاه جوان در برابر مسائل بود ــ حکومت قاجاریه بیش از هر زمان دیگری تضعیف شد.
اگرچه سلطنت احمدشاه قاجار تا ۱۳۰۴ش ادامه یافت، واقعیت این است که پس از کودتای 3 اسفند ۱۲۹۹ش عملا قدرت از دست احمدشاه خارج شده بود. نگاهى به روزشمار حوادث پس از فتح تهران، گویاى این واقعیت است که اعتبار و حیثیت سیاسى قاجاریه به حداقل درجه خود رسیده بود و آنان سهم ناچیزى در هدایت یا مهار رخدادهاى سیاسى داشتند. در این میان، احمدشاه نیز با از دست دادن تدریجی اختیارات خود، رهسپار اروپا شد و زمام امور کشور را به رضاخان، که «سردار سپه» و نخستوزیر بود، سپرد. رضاخان نیز مرحله به مرحله زمینه خلع وی را از قدرت فراهم ساخت.
تلاشهای ناکام احمدشاه برای بقای قاجاریه
پژوهشگران دوره قاجار به دلایل گوناگون بر این نکته اتفاق نظر دارند که احمدشاه ناتوانى آشکارى در حفظ قدرت داشت و به همین سبب هنگامی که بریگاد قزاق به سرکردگی رضاخان میرپنج از قزوین به سوی تهران پیشروی کرد و تهران را به تصرف درآورد، نه تنها با هیچگونه مقاومت جدی از سوی حکومت روبهرو نشد، بلکه پس از کودتا، احمدشاه دستخطی صادر و طی آن اعلام کرد که آمدن قزاقها به تهران به دعوت خود او بوده است. همچنین فرمان ریاستوزراییِ سیدضیاء را صادر کرد. رضاخان نیز به «سردار سپه» ملقب شد و عملا فرماندهی کل نیروهای مسلح را برعهده گرفت.[1]
با وجود این، رفتار سیاسی احمدشاه موجب گردید برخی افراد و گروههایی که ناظر فزونخواهی رضاخان در عرصه قدرت بودند و این روند را تا پله سردار سپهی مشاهده کرده بودند و کامیابی وی در گزینه سلطنت را محتمل میشمردند، به احمدشاه با واسطه و بیواسطه پیغام دهند به عملی دست زند و مانع از قدرتیابی بیش از حد او شود، اما احمدشاه، در مجموع در اغلب موارد گریز و اجتناب از رویارویی را بر تقابل با رضاخان ترجیح میداد؛ بااینحال، برخی از گزارشها و اسناد تاریخی از مخالفت و تقابل واپسین شاه قاجار با رضاخان در برخی از وقایع سیاسی حکایت دارد.
بنا بر گزارشهای تاریخی، یکی از نخستین مظاهر رویاروییِ احمدشاه و رضاخان را میتوان در ماجرای ایستادگی او در برابر باجگیریهای رضاخان دید. آرشیو سفارت آمریکا حاوی گزارشهایی درباره ثروتاندوزی رضاخان از راه اخاذی مبالغ هنگفت از ثروتمندان است؛ برای مثال، محمدقلی مجد دراینباره نوشته است: از گزارشهای انگرت درمییابیم که رضاخان حتی درصدد اخاذی از احمدشاه نیز برآمده بود: «شاه رسما اعلام کرده است که قصد دارد روز بیستوپنجم همین ماه به اروپا برود و به مدت شش ماه ظاهرا برای معالجه از ایران دور باشد. طبق اطلاعات موثقی که سفارت آمریکا بهدست آورده، دلیل واقعی سفر شاه به خارج از کشور مطالبه مصرانه پول از طرف وزیر جنگ و امتناع شاه از پرداخت آن است».[2]

کد مطلب: 26316