کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

بررسی دکترین مهار مستقیم جرج کنان و پیامدهای آن؛

چگونه یک نامه شخصی به ستون سیاست خارجی آمریکا بدل شد؟

6 آبان 1404 ساعت 15:14

مولف : محمدرضا چیت سازیان

جرج کنان از دیپلمات‌ها و نظریه‌پردازان برجسته آمریکایی در نیمه دوم قرن بیستم بود. او در سال ۱۹۴۶م در نامه‌ای معروف به تلگرام طولانی از مسکو به واشنگتن، نگرانی‌های خود را درباره سیاست‌های توسعه‌طلبانه اتحاد جماهیر شوروی به‌صراحت بیان کرد. این تلگرام، به یکی از اسناد پایه‌ای سیاست خارجی آمریکا تبدیل شد که تأثیر بسیاری بر ایران گذاشت


 
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ جنگ‌های جهانی اول و دوم خسارات بسیاری به جهانیان زد، اما جهان بعد از این دو جنگ دوره‌ای از ثبات نسبی را پشت سر گذاشت. در این دوره ساختار نظام بین‌الملل به حالت دو قطبی درآمد و دو قطب شرق و غرب به رویارویی و رقابت با یکدیگر برآمدند. در رأس دنیای غرب آمریکا قرار داشت و اتحاد جماهیر شوروی رهبری جهان شرق را به‌دست گرفت. به عبارت دیگر، یکی رهبری جهان سرمایه‌داری را برعهده گرفت و دیگری داعیه‌دار نظام مالکیت عمومی شد. این تقابل ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی به جنگ سرد منتهی شد که در آن برخورد مستقیم نظامی بین دو ابرقدرت کمتر رخ داد، اما رقابت آنها در قالب جنگ‌های نیابتی، کودتاها، فشارهای اقتصادی و تبلیغاتی گسترش یافت.
 
در این میان، در آمریکا پژوهشگران برای مقابله با نفوذ شوروی هر یک راهکارهایی ارائه کردند. یکی از نظریه‌های بسیار مهم و تأثیرگذار در این زمینه «دکترین مهار» بود که جرج کنان، دیپلمات و تحلیلگر بنام آمریکایی، آن را در اواخر دهه ۱۹۴۰م مطرح کرد. این دکترین توجه رهبران سیاسی را به خود جلب کرد و ازهمین‌رو مبنای سیاست خارجی آمریکا در جنگ سرد شد. ازآنجاکه دکترین مهار تأثیر بسیاری بر کشورهای جهان از جمله ایران ــ که در آن دوره روابط بسیار نزدیکی با آمریکا داشت ــ برجای گذاشت، در سطور زیر تلاش شده است نخست جرج کنان و بنیان‌های نظری دکترین مهار معرفی شود؛ سپس نحوه اجرای آن در سطح جهانی شرح داده و سرانجام پیامدهای این سیاست در ایران در مقاطع مختلف تاریخی بررسی شود.
 
تلگرامی که نقشه راهِ جنگ سرد را نوشت
جرج کنان از دیپلمات‌ها و نظریه‌پردازان مشهور آمریکایی در نیمه دوم قرن بیستم بود. او در سال ۱۹۴۶م در نامه‌ای معروف به «تلگرام طولانی از مسکو به واشنگتن»، نگرانی‌های خود را درباره سیاست‌های توسعه‌طلبانه اتحاد جماهیر شوروی به‌صراحت بیان کرد. این تلگرام، به یکی از اسناد پایه‌ای سیاست خارجی آمریکا تبدیل شد. در سال بعد، کنان مقاله‌ای با عنوان «ریشه‌های رفتار شوروی» در مجله معتبر «فارن افرز» منتشر کرد و در آن بر لزوم در پیش گرفتن سیاست مهار شوروی از طریق اعمال فشارهای سیاسی، اقتصادی و گاه نظامی تأکید کرد.[1]
 

جرج کنان در سال ۱۹۴۷م
جرج کنان در سال ۱۹۴۷م
 
در نگاه کنان، شوروی دارای یک ایدئولوژی استبدادی، توسعه‌طلب و درون‌گرایانه بود که سعی داشت با نفوذ در کشورهای دیگر، نظام خود را تحکیم سازد. به‌زعم او مسکو تلاش می‌کرد با برپایی نظام مالکیت عمومی در کشورهای دیگر زمینه را برای سرنگونی جهان سرمایه‌داری فراهم کند؛ به‌ویژه که جنگ‌های جهانی نشان داده بود گارگر جهانی تحت تأثیر ملی‌گرایی به صورت خودجوش نظام سرمایه‌داری را سرنگون نخواهد کرد و این کار باید از بالا و با توسل به زور انجام شود. او در عین حال بر این باور بود که نظام مارکسیستی از درون دچار ضعف‌هایی است و اگر از توسعه آن جلوگیری شود، در نهایت خود فروخواهد پاشید؛ بنابراین آمریکا باید با سیاستی منسجم، بلندمدت و هوشمندانه، از گسترش نفوذ شوروی جلوگیری و زمینه فروپاشی آن را فراهم کند.[2]
 
دستورالعمل جنگی بدون جنگ
دکترین کنان در مجموع بر چند نکته کلیدی بنا شده بود: در وهله اول، آمریکا باید از درگیری نظامی مستقیم با اتحاد جماهیر شوروی جلوگیری کند مگر در مواقع ضروری که از درگیری نظامی گزیری نباشد؛ به‌ویژه که هر دو ابرقدرت از سلاح هسته‌ای برخوردار بودند و توان نابودی کامل یکدیگر را داشتند. در مرتبه بعد واشنگتن باید تلاش کند هر جا که مسکو قصد دارد نفوذ خود را بسط دهد در برابر آن بایستد و از تمام ابزارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی ممکن برای پاسخ استفاده کند. افزون بر این، برای مهار شوروی ایجاد بلوک‌هایی مانند ناتو، سیتو و سنتو ضروری است و باید این موضوع در کانون توجه سیاست‌گذاران واشنگتن قرار گیرد. دولت‌های ضدکمونیسم نیز باید حمایت شوند ولو این نظام‌ها درگیر اقتدارگرایی و خودکامگی باشند. در نهایت، باید از ابزارهای فرهنگی و رسانه‌ای برای مقابله با کمونیسم استفاده کرد؛ به‌ویژه که غرب توان و ظرفیت رسانه‌ای بالایی را داراست.[3]
 
نمایندگان پنج کشور عضو پیمان سنتو در حاشیه برگزاری بیستمین اجلاسیه کمیته نظامی در واشنگتن
نمایندگان پنج کشور عضو پیمان سنتو در حاشیه برگزاری بیستمین اجلاسیه کمیته نظامی در واشنگتن
از چپ: ژنرال اختر حسین ملک (نماینده پاکستان)، سپهبد امین آلپ کایا (نماینده ترکیه)، ارتشبد بهرام آریانا (نماینده ایران)، ارتشبد ایرل ویلر (رئیس جلسه)، مارشان چارلز الورثی (نماینده انگلستان) و ارتشبد تئودور کانوی (نماینده آمریکا)
شماره آرشیو: 2269- 11ع
 
چهره‌ دوگانه سیاست آمریکا در قرن بیستم
اصولی که در بالا بیان شد در مناطق بسیاری از جهان به کار رفت و سیاستمداران آمریکایی هم و غم خود را به کار بستند تا به هر شکل ممکن نفوذ اتحاد جماهیر شوروی را در سراسر دنیا محدود کنند؛ برای نمونه، در اروپا طرح اقتصادی مارشال را به‌کار بستند تا ترس به دام افتادن کشورهای اروپایی به دام کمونیسم مرتفع گردد؛ به‌خصوص که شعارهایی عدالت‌خواهانه و برابری‌طلبانه مارکسیسم روسیه کارگران بسیاری را در اروپا شیفته خود کرده بود. افزون بر این، آمریکا در شرق آسیا به صورت مستقیم وارد جنگ شبه‌جزیره کره شد و تمام تلاش خود را به کار بست تا از سقوط کره جنوبی به دام کمونیسم جلوگیری کند. در آمریکای لاتین و آفریقا، حمایت از رژیم‌های راست‌گرا و کودتا علیه دولت‌های چپ‌گرا صورت گرفت درحالی‌که بسیاری از این کشورها با اقتدارگرایی و خودکامگی مبارزه می‌کردند و انتظار نمی‌رفت آمریکا با مبارزات آزادی‌خواهانه مردم مقابله کند. این رویکرد در خاورمیانه نیز اجرا شد. در واقع در خاورمیانه هم، سیاست آمریکا حمایت از رژیم‌های سلطنتی و ضدکمونیست بود تا از نفوذ شوروی جلوگیری و راه هر گونه توسعه‌طلبی آن بسته شود.[4]
 
پیامدهای دکترین کنان برای ایران  
ایران، به ‌عنوان کشوری با موقعیت راهبردی و منابع عظیم نفت، یکی از کانون‌های اصلی رقابت آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد بود. اجرای دکترین مهار یا سد نفوذ در ایران به اشکال گوناگونی نمود پیدا کرد که در زیر تلاش می‌شود به برخی از آنها اشاره شود:
 
1. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲:
به‌زعم برخی اولین نمود سیاست مهار یا سد نفوذ در مورد ایران در بحران آذربایجان خود را نشان داد؛ بااین‌حال، بسیاری از مورخان سهم واشنگتن در تخلیه قوای شوروی را چندان مهم تلقی نمی‌کنند، اما در مورد کودتای 28 مرداد سال 1332ش کسی شکی به خود راه نمی‌دهد. در واقع، یکی از پیامدهای مهم دکترین مهار در ایران، اجرای کودتای ۲۸ مرداد توسط آمریکا و انگلستان علیه دولت دکتر محمد مصدق بود. دولت مصدق، که سیاست ملی‌کردن صنعت نفت را سر لوحه کار خود قرار داده بود، به‌ دلیل گرایش به استقلال از بلوک‌های شرق و غرب، تهدیدی بالقوه برای منافع غرب به‌شمار می‌آمد. آمریکا در چهارچوب دکترین مهار، علاوه بر مسئله نفت، نگران نزدیکی احتمالی ایران به شوروی بود و ازاین‌رو با کمک سازمان سیا و سرویس اطلاعات انگلستان طرح کودتا را اجرا کرد و محمدرضا پهلوی را به قدرت بازگرداند.[5]
 
2. عضویت ایران در پیمان سنتو:
مداخله آمریکا در ایران فقط به این مورد محدود نماند. در ادامه اجرای سیاست مهار در خاورمیانه، آمریکا و انگلستان به دنبال ایجاد ائتلافی ضد شوروی در منطقه بودند. پیمان بغداد، که بعدها نام پیمان سنتو به خود گرفت، در سال ۱۹۵۵م با عضویت ایران، ترکیه، عراق، پاکستان و انگلستان شکل گرفت. این پیمان بخشی از حلقه‌ محاصره شوروی بود. ایران با پیوستن به این پیمان، به صورت عملی در صف‌بندی بلوک غرب قرار گرفت. این اتحاد باعث شد کمک‌های نظامی و اقتصادی غرب به ایران افزایش یابد، اما در عوض، کشور وارد مناقشات جنگ سرد شد. این در حالی بود که آمریکایی‌ها به ایران گفته بودند در صورت حمله اتحاد جماهیر شوروی به ایران، روی واشنگتن حساب خاصی باز نکنند.[6]  
 


ایران و پیمان سنتو

 


چرا شوروی با پیمان بغداد کنار نیامد؟

 


آتش پیمان بغداد چگونه خاموش شد؟

 
 
 
 
3. قرارداد دفاعی ایران و آمریکا:
در ادامه نزدیکی ایران و آمریکا، در سال 1337ش دو کشور یک پیمان دفاعی مشترک امضا کردند. این پیمان دفاعی در پی سقوط دولت عراق و روی کار آمدن عبدالکریم قاسم امضا شد و نوک پیکان آن متوجه اتحاد جماهیر شوروی بود. مسکو گمان می‌کرد با امضای این قرارداد واشنگتن صاحب پایگاه نظامی در ایران شده است و این کشور هر وقت بخواهد می‌تواند به خاک روسیه حمله کند. این قرارداد در فضای رقابت شدید دو ابرقدرت و آنچه نظام متصلب دو قطبی عنوان می‌شد به امضای طرفین رسید و ایران را بیش از پیش در جبهه بلوک غرب قرار داد. این روند در سال‌های بعد نیز ادامه پیدا کرد؛ به‌گونه‌ای که طرفین متحد استراتژیک یکدیگر لقب گرفتند و قراردادهای نظامی و تسلیحاتی بسیاری را منعقد کردند.[7]  
 
در مجموع می‌توان گفت که دکترین مهار جرج کنان، با هدف جلوگیری از گسترش نفوذ شوروی در سراسر جهان، یکی از  سیاست‌های خارجی محوری آمریکا در قرن بیستم بود. این دکترین اگرچه در برخی موارد موفق بود و کارایی خود را نشان داد، در بسیاری از مناطق راهبردی دنیا پیامدهایی منفی برای کشورهای درگیر و متحد آمریکا داشت. شاید یکی از بهترین مثال‌ها در این زمینه ایران باشد. در حقیقت، از بحران آذربایجان در اوایل دوره محمدرضا پهلوی تا کودتا علیه دولت قانونی مصدق، از عضویت در پیمان‌های نظامی تا حمایت از رژیمی استبدادی، ایران به یکی از میدان‌های اصلی رقابت ابرقدرت‌ها و عملیاتی کردن سیاست خارجی مهار بدل شد.
 
این روند در نهایت به انقلاب اسلامی و قطع روابط با آمریکا انجامید. در پایان می‌توان گفت که دکترین مهار، هرچند با نیّت ثبات جهانی و مقابله با توسعه‌طلبی شوروی طراحی شده بود، در عمل، در بسیاری از کشورها از جمله ایران به بی‌ثباتی، سرکوب داخلی، و واکنش‌های ضدغربی منجر شد. نمونه ایران نشان می‌دهد که سیاست‌های خارجی مبتنی بر منافع صرف، بدون درک عمیق از بافت‌های اجتماعی و فرهنگی کشورها می‌تواند نتایج معکوسی در پی داشته باشد.
 


پیامدهای نظام دو قطبی بر سیاست خارجی پهلوی دوم

 


نسخه‌ای دیگر از طرح مارشال

 


بازی قدرتی که شاه را مات و مبهوت کرد

 
 
 
  
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. George F. Kennan, The Sources of Soviet Conduct, Foreign Affairs, July 1, 1974.
[2]. Ibid.
[3]. جرج فراست کنان، دیپلمات افسانه‌ای، ترجمه: محمدحسین باقی، تهران، انتشارات سرایی، 1403، ص5-55.
[4]. همان‌جا.
[5]. جمیل میلانی، «چرخش در سیاست خارجی ایران بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332»، فصلنامه سیاست، سال اول، ش 4 (1393)، ص 79.
[6]. عبدالحسین مسعود انصاری، زندگانی من و نگاهی به تاریخ سیاسی ایران و جهان، تهران، ابن سینا، 1353، ص 60.
[7]. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران (دولت دست‌نشانده)، تهران، انتشارات قومس، 1376، ص 272.
 


کد مطلب: 26199

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/article/26199/چگونه-یک-نامه-شخصی-ستون-سیاست-خارجی-آمریکا-بدل

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir