به مناسبت الحاق ایران به پیمان سنتو؛

پیمان سنتو تداوم راه پیمان سعدآباد

آمریکا و انگلستان ابتدا سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو را در میان کشورهای غربی بنیان نهادند. سپس به شرق روی آوردند و پیمان سیتو را میان کشورهای این منطقه از جهان بنا کردند و پس از آن برای تکمیل این کمربند امنیتی ـ دفاعی خود زمینه پیمان بغداد یا سنتو را به‌وجود آورند.
پیمان سنتو تداوم راه پیمان سعدآباد
داشتن مناسبات صلح‌آمیز و دوستانه با کشورهای همسایه از جمله اصولی است که در سیاست بین‌الملل بدان توجه می‌شود. درواقع داشتن روابط مناسب با کشورهای همسایه و حسن همجواری از جمله اولویتهایی  است که رهبران هر کشوری باید بدان توجه کنند. این امر به صورت ویژه در مورد کشورهایی صدق می‌کند که محاط در دریا نیستند و همسایگان بسیاری را در کنار خود می‌بینند. ایران از جمله کشورهایی است که در این زمره قرار می‌گیرد. کشوری که با مرزهای سرزمینی گسترده و عمق استراتژیک خود همسایگان بسیاری در شمال، جنوب، شرق و غرب دارد. این همسایگان زمانی اهمیت دوچندان پیدا می‌کنند که دریابیم منطقه خارومیانه در طول تاریخ خود آکنده از منازعه‌ها در سطوح مختلف داخلی، منطقه‌ای و جهانی بوده است و همین امر چالش کشورهای این منطقه با یکدیگر را دو چندان کرده است.
 
افزون بر این، مداخله ابرقدرتها و تاثیر متغیر منافع قدرتهای بزرگ و همچنین ساختار نظام بین‌الملل در هر مقطع، از جمله مسائلی است که بر دامنه و تبعات این چالش افزوده است. در این میان، از نقش پیمانها و معاهدات بین‌المللی نیز نباید گذشت، زیرا خود، تاثیر بسزایی در روابط کشورهای این منطقه داشته است. درواقع یکی از آرزوهای سیاسی در این منطقه رسیدن به پیمانی است که امنیت مشترک بازیگران را در سایه روابط دوستانه آنها تامین نماید. در این باره تلاشهایی  ظرف کمتر از 100 سال اخیر صورت گرفته است. تلاشهایی  که به انعقاد پیمانهایی  منجر شده که بیشتر تحت تاثیر تحولات بین‌المللی و روابط میان ابرقدرتها بوده تا خود دولتهای این منطقه. از جمله این پیمانها پیمان سنتو است که بعدا به دلیل برگزاری ترتیبات آن در عراق، به پیمان بغداد نیز شهرت یافت. پیمانی که به نظر می‌رسد الگویی تکرار شده از پیمان سعدآباد است و همان ساختارها و مکانیسمها را در ذهن تداعی می‌نماید. بر این اساس، بر آن خواهیم بود تا با بررسی این موضوع روشن سازیم که آیا پیمان سنتو شکل جدیدی از پیمان سعدآباد بود و سنگ‌بنای آن در جهت حفظ و تامین منافع جهان سرمایه‌داری بود و یا اینکه هدف دیگری را تامین می‌کرد و به دنبال تامین منافع کشورهای منطقه ، ارتقای سطح همکاری کشورهای آن و بهبود صلح و ثبات این منطقه آشوب‌زده از جهان سیاست بود؟
 
پیمان سعدآباد و علل انعقاد آن
دو سال پیش از شروع جنگ جهانی دوم در سال 1316میان چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و افغانستان پیمانی منعقد شد که به موجب آن این چهار کشور متعهد گردیدند مرزهای سرزمینی یکدیگر را به رسمیت شناسند و به آن احترام گذارند، دست به تجاوز علیه یکدیگر نزنند و از نزدیکی و عضویت در گروههایی  که هدف آنها ایجاد بی‌ثباتی و آشوب در یکی از کشورهای عضو است خودداری نمایند.1 در مورد علل تشکیل این پیمان گمانه‌زنیهای بسیاری صورت می‌گیرد و کارشناسان امر دلایل مختلفی برای آن برمی‌شمارند. شاید در این میان دیدگاه روح الله رمضانی که با بیشتر صاحبنظران متفاوت است جالب توجه باشد. رمضانی بر این باور است که بررسی پیمان سعدآباد را باید به تعبیر او در چارچوب سیاست خارجی نو ایران جست و جو کنیم. او بر این عقیده است که دستیابی رضاشاه به استقلال سیاسی و اقتصادی کشور نیازمند در پیش گرفتن رویکردی نو در سیاست خارجی برای مواجهه با قدرتهای روس و بریتانیا بود. درواقع به‌زعم رمضانی برای اینکه رضاشاه بتواند توانش را صرف استقلال کشور در برابر قدرتهای روس و انگلیس نماید باید از مشاجرات مرزی با همسایگان اجتناب می‌کرد و هم و غم خود را صرف توسعه و نوسازی کشور می‌نمود. او برای استقلال شمال کشور از روسیه نیازمند مدرن‌سازی، بهبود راههای ارتباطی و صنعتی کردن مناطق شمالی بود. همچنین برای رهایی از ابرقدرت شرق، نیازمند دسترسی به بازارهای جهانی بود که مسیر آن از رواندوز ـ تبریز و تبریز ـ ارزروم که در خاک ترکیه و عراق بودند می‌گذشت، اما رمضانی در تحلیل خود نقشی برای انگلستان و ترس این کشور از خطر به دام افتادن ایران به دام کمونیسم قائل نبود.2
 
بیشتر تحلیل‌گران تاریخ معاصر و سیاست خارجی ایران نظر متفاوتی دارند. حسین مکی در مورد انعقاد پیمان سعدآباد، به انقلاب بلشویکی روسیه و ترس انگلستان از آن اشاره می‌کند. مکی بر این باور بود که پس از انقلاب مارکسیستی در روسیه و برای اینکه بریتانیا کمربندی در جنوب روسیه برای دست نیافتن به هندوستان ایجاد کند به دنبال ایجاد حکومتهای دست نشانده و قدرتمند در کشورهایی همچون ایران، افغانستان و عراق بود. لندن در این راستا تلاش می‌کرد از این کشورها به عنوان یک نیروی ضربه‌گیر در برابر اتحاد جماهیر شوروی استفاده نماید. درواقع بریتانیا به دنبال ایجاد حلقه‌ای پولادین به دور شوروی بود.3 کاتوزیان نیز بر این اعتقاد است که انگلیسیها در این مقطع و به طور کلی در گستره وسیعی از تاریخ معاصر ایران از ثبات در ایران حمایت می‌کردند. او دلیل این رویکرد لندن را در وحشت از همسایه شمالی ایران می‌جست.4 هوشنگ مهدوی نیز همین نظر را دارد. او می‌گوید انگلستان به فکر انعقاد یک پیمان دفاعی میان کشورهای این منطقه افتاد تا از آن به عنوان سدی در برابر نفوذ  شوروی به آبهای خلیج فارس و چاههای نفت آن استفاده نماید. در نتیجه ابتدا کوشید اختلاف میان این کشورها را مرتفع سازد و بدین‌ترتیب زمینه انعقاد چنین پیمانی را فراهم سازد.5
 
پیمان سنتو و دلایل شکل‌گیری آن
در مورد پیمان بغداد (سنتو) باید گفت که این پیمان در سال 1955 و در ابتدا میان ترکیه و عراق و با نام پیمان همکاریهای متقابل تحت حمایت آمریکا و انگلستان شکل گرفت. پس از آن نیز دولتهای ایران، پاکستان و انگلستان نیز به آن پیوستند. چون مراحل نهایی برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری و امضای آن در بغداد صورت گرفت بعدا به نام پیمان بغداد شهرت یافت.6در مورد دلایل شکل‌گیری آن صحبتهای بسیار شده است. به‌زعم بسیاری، این پیمان کامل کننده پیمان سیتو و ناتو بود و درواقع کمربند سد نفوذ دنیای غرب در برابر اتحاد جماهیر شوروی را تحکیم می‌بخشید. در‌واقع پس از جنگ جهانی دوم و دو قطبی شدن سیاست بین‌الملل، اتحاد جماهیر شوروی در چهره یکی از ابرقدرتها پدیدار گشت. از این رو دولت آمریکا برای حفظ برتری خود و جلوگیری از توسعه و گسترش نفوذ و قدرت اتحاد جماهیر شوروی روی به انعقاد پیمانهای دفاعی با کشورهای دوست و نزدیک خود آورد.7 آنها ابتدا سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو را در میان کشورهای غربی بنیان نهادند. سپس به شرق روی آوردند و پیمان سیتو را میان کشورهای این منطقه از جهان به‌وجود آوردند و پس از آن برای تکمیل این کمربند امنیتی-دفاعی خود زمینه پیمان بغداد یا سنتو را به‌وجود آورند. به عبارت روشن‌تر، در میان دو زنجیره دفاعی سیتو و ناتو، منطقه خاورمیانه حائل بود. منطقه‌ای که سالهای بسیار بود دستخوش بی‌ثباتی، جنگ، ناآرامی، فقدان دولتهای مقتدر، و آشوب بود و این مسئله می‌توانست در برابر توسعه‌طلبی روسها خطر آفرین باشد.8
 
در مورد انگلستان نیز باید گفت که این کشور با توجه به کاهش نفوذ و قدرتش پس از پایان جنگ جهانی دوم و از دست دادن موقعیت خود در منطقه، به دنبال احیای جایگاهش در این منطقه استراتژیک و نفت‌خیز جهان بود و دوست نداشت به‌راحتی قافیه را به رقبا واگذار کند. درواقع آنها می‌خواستند دوباره جاپایی در منطقه پیدا کنند و به تعبیر هوشنگ مهدوی از در دیگر وارد شوند. در نتیجه انگلستان نیز به کشورهای عضو این پیمان پیوست و وظیفه سرپرستی آن را عهده‌دار شد. همین مسئله سبب نزدیکی هر چه بیشتر انگلستان با کشورهای عضو گردید. به عبارت ساده‌تر امضای این پیمان علاوه بر ابعاد امنیتیش که بیشتر متوجه اتحاد جماهیر شوروی بود یک فلسفه وجودی دیگر نیز داشت و آن حفظ کشورهای تحت نفوذ انگلستان از خطرات و مشکلات احتمالی موجود بود.9
 
به‌‌رغم همه این مسائل، طنز مطلب در اینجاست که آمریکا که خود صحنه‌گردان این پیمان بود از عضویت در آن سر باز زد. آنها برای این کار دلایل متعددی داشتند. یک دلیل آن ترس از واکنش شوروی و کشورهای بی‌طرف بود. افزون بر این، پیوستن آمریکا به این پیمان می‌توانست مصر و سایر کشورهای عربی را بیش از پیش از آمریکا دور سازد و این در راستای منافع آمریکا تعبیر نمی‌شد. همچنین نزدیکی آمریکا به عراق و عضویت واشنگتن در پیمانی که عراق یکی از اعضای آن بود سبب می‌شد اسرائیل خواستار انعقاد قرار داد نظامی دوجانبه با آمریکا شود و این رویکرد نیز کشورهای عربی را به سمت شوروی سوق می‌داد. بدین‌ترتیب معادلات قدرت و موازنه قوا در منطقه به‌هم می‌خورد و این برای آمریکا پذیرفتنی نبود.10
 
تفاوت جزئی پیمان سعدآباد و سنتو
شاید یک موضوع که تفاوت دو پیمان سعدآباد و پیمان سنتو را نشان می‌دهد این است که در پیمان سعدآباد که به امضاء چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و افغانستان رسید بر تعرض نکردن به خاک یکدیگر تاکید شده بود ولی پیمان سنتو یک گام به جلوتر گذاشته بود و بر همکاریهای مشترک نظامی میان این کشورها تاکید داشت.11البته در این مورد نیز باید گفت که این تفاوت نیز بیشتر جنبه شکلی و جزئی داشت و محتوا و اصل موضوع  را در بر نمی‌گرفت. درواقع محتوای کار رقابت ابرقدرتها و تبعات ناشی از ساختار نظام بین‌الملل بود که سبب می‌شد پیمانهایی  همچون سعدآباد و سنتو شکل گیرد و با تغییر "جغرافیای قدرت" در عرصه بین‌المللی این پیمانها نیز دچار دگرگونی می‌شد و بعضا جز اسم چیزی از آن باقی نمی‌ماند.
 

جمعی از اعضای نظامی پیمان سنتو در کنفرانس تهران
شماره آرشیو: 3445-4ع

پی نوشت:
 
1. مهدی فرجی، "جستارهایی پیرامون پیمان سعدآباد و عوامل پیدایش آن"، فصلنامه علمی-پژوهشی پزوهشنامه خراسان بزرگ، سال چهارم، شماره 11، تابستان 1392، ص 56.
2. Ruhillah, Ramezani, The foreign policy of Iran 1500-1941,The university of Virginia press, 1966, p27
3. حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد ششم، تهران، نشر ناشر، 1362، ص 340.
4. همایون کاتوزیان، تضاد دولت و ملت، تهران، نشر نی، 1380،  ص 143.
5. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، نشر پیکان، 1380،ص 328.
6. جواد منصوری، بیست و پنج سال حاکمیت آمریکا بر ایران، بی جا، بی نا، 1364، ص 49.
7. ابراهیم متقی، تحولات سیاست خارجی آمریکا : مداخله گرایی و گسترش، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، ص55.
8. علی جعفری، مرضیه یحیی آبادی، "بررسی پیمان بغداد: زمینه ها، آثار و نتایج آن در ایران"، پیام بهارستان، شماره 17، پاییز 1391، ص 184.
9. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، نشر پیکان، 1380، ص 328.
10. روح‌الله فیض‌اللهی، پیمان بغداد از شکل‌گیری تا انحلال، مجله ره‌آورد سیاسی، زمستان 1387 و بهار 1388، سال پنجم، شماره 23-22، ص 67.
11. http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/4144/خروج-ایران-از-پیمان-سنتو. https://iichs.ir/vdci.paqct1arqbc2t.html
iichs.ir/vdci.paqct1arqbc2t.html
نام شما
آدرس ايميل شما