پیش از جنگ جهانی اول، زغال سنگ سوخت اصلی کشتیهای جنگی و سایر ادوات نظامی بود، اما با توسعه موتورهای احتراق داخلی و کشتیهای مجهز به موتورهای نفتی، نفت به منبع انرژی برتر تبدیل شد و به متغیر مهم این جنگ و جنگ جهانی بعدی تبدیل شد
اهمیت نفت برای استعمارگران در جنگ جهانی اول و دوم؛
پشت پرده جنگهای جهانی
28 شهريور 1404 ساعت 20:59
مولف : محمدرضا چیت سازیان
پیش از جنگ جهانی اول، زغال سنگ سوخت اصلی کشتیهای جنگی و سایر ادوات نظامی بود، اما با توسعه موتورهای احتراق داخلی و کشتیهای مجهز به موتورهای نفتی، نفت به منبع انرژی برتر تبدیل شد و به متغیر مهم این جنگ و جنگ جهانی بعدی تبدیل شد
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ جنگ جهانی اول و دوم در قرن گذشته، لطمات جبرانناپذیری به بشر و محیط پیرامونش وارد ساخت. ابعاد فاجعه آنقدر بود که بسیاری به فکر تغییرات ساختاری در روابط بینالملل افتادند؛ تغییراتی که صلح را بیش از پیش مد نظر قرار دهد و ابعاد جنگ در میان کشورها را تا آنجا که ممکن است محدود سازد. بااینحال، این پرسش در میان تحلیلگران تاریخی مطرح بود که چگونه دو جنگ جهانی چنین ابعاد هولناکی پیدا کردند؛ چه شد که بشر توانست تا این حد زندگی خود را به ورطه نابودی کشاند؟
بیشک پیشرفتهای تکنولوژیک در زمینه تسلیحات نظامی همچون استفاده از هواپیمای نظامی در جنگ جهانی اول و سلاح هستهای در جنگ جهانی دوم از بهترین شواهد و مصداقها در این زمینه است. بااینحال، آنچه را نباید از نظر دور کرد استفاده از سوخت نفت به جای زغال سنگ است که طی سالهای متمادی این پیشرفت حاصل شد. در واقع، بهتدریج قدرتهای بزرگ جهانی برای سوخت جنگی خود به جای استفاده از زغال سنگ، به نفت روی آوردند و این در قدرت و سرعت تسلیحات نظامی تأثیر شگرف و بهسزایی داشت. آثار این تغییر در خسارتهای هر دو جنگ بهروشنی مشهود است. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد اهمیت این متغییر را در بازی قدرتهای بزرگ در جنگ جهانی اول و دوم بررسی کنیم.
سهم نفت در جنگ جهانی اول (1914-1918م)
همان گونه که مطرح شد، پیش از جنگ جهانی اول، زغال سنگ سوخت اصلی کشتیهای جنگی و سایر ادوات نظامی بود، اما با توسعه موتورهای احتراق داخلی و کشتیهای مجهز به موتورهای نفتی، نفت به منبع انرژی برتر تبدیل شد. مزایای نفت عبارت بود از: احتراق سریعتر و تولید قدرت بیشتر، حمل و نقل و ذخیرهسازی آسانتر و افزایش قدرت مانور وسایل نظامی.
باری، از این مسائل که بگذریم بهتر است بحث را با موارد و مصادیق بیشتر روشن کنیم. در هنگامه جنگ جهانی اول و درحالیکه متفقین در نقاط گوناگون جهان با دول محور در حال نبرد سنگین بودند فرانسه و انگلستان بر سر نحوه تقسیم متصرفات پس از جنگ با هم به توافق رسیدند که در تاریخ به توافق سایکس ـ پیکو مشهور است. در این میان، یکی از مسائلی که از اهمیت بسیاری برخوردار بود و دو طرف به آن توجه خاصی نشان دادند نحوه تقسیم طلای سیاه در محدوده مرزهای سرزمینی امپراتوری عثمانی بود. ابتدا توافق شد که نفت عراق و محیط اطراف آن برای مدتی میان هر دو طرف تقسیم شود و با توجه به الزامات جنگ، هر دو از این امتیاز بزرگ بهرهمند شوند.[1] بااینحال، پیش از اجرایی شدن توافق، انگلستان که نیاز به نفت را بیش از پیش احساس میکرد، اعلام کرد اهرم تولید و صادرات نفت عراق باید در دست لندن باشد و به همین علت به عراق لشکر کشید. بهرغم انکار لرد کرزن، که نفت را دلیل حمله انگلستان به عراق در جنگ جهانی اول نمیداند، شواهد و مستندات نشان میدهد که نفت عامل مهمی در لشکرکشی انگلستان به عراق در این دوره است. به روایتی، منافع انگلستان در جنگ جهانی اول و نیاز ماشین جنگی این کشور به نفت سبب شد در سال 1918م و در اوج درگیریهای جنگ جهانی، دولت انگلستان به موصل لشکر کشد و کنترل مناطق نفتخیز شمالی عراق را بهدست گیرد. بدینترتیب، انگلستان با کنار گذاشتن فرانسه و نادیده گرفتن این کشور، نفت عراق را به تصرف درآورد، در این کشور پایگاه نظامی ساخت و از منابع آن برای پیشبرد اهداف نظامی خود استفاده کرد.[2]
اهمیت نفت برای انگلستان در مورد ایران نیز مصداق پیدا میکرد. در واقع، نفت ایران در جنگ جهانی اول بخش بزرگی از سوخت ناوگان دریایی انگلستان را تأمین کرد. هرچند در حین جنگ بر اثر منفجر شدن لولههای نفت، که کار عشایر طرفدار آلمان بود، جریان انتقال نفت برای مدتی قطع شد، اما در نهایت با ادامه استخراج و صدور نفت، انگلستان استفاده لازم را برد؛ به خصوص که نفت ایران بر اساس قرارداد دارسی تحت سیطره انگلستان بود و علاوه بر ماشین جنگی این کشور، خزانه آن را نیز پر میکرد و منبعی برای تأمین هزینه جنگ بهشمار میآمد.[3]
اهمیت نفت در جنگ جهانی دوم (1939-1945م)
اهمیت نفت بعد از جنگ جهانی اول نیز تداوم پیدا کرد. انگلستان این بار آمریکا را در کنار خود میدید و حتی مجبور شد بر سر نفت عراق با آمریکا نیز شریک شود؛ بااینحال، اهمیت روزافزون نفت موجب شد سایر قدرتهای استعمارگر نیز به فکر استفاده بیش از پیش آن بیفتند. این گرایش با آغاز جنگ جهانی دوم بهروشنی دیده شد. در حقیقت، کشورهای استعمارگر مانند انگلستان، فرانسه، آلمان، ژاپن، آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی برای تأمین سوخت ناوگانهای جنگی، تانکها، هواپیماها و ماشینآلات نظامی خود به نفت وابسته بودند.
انگلستان برای تأمین نفت خود عمدتا به منابع نفتی خاورمیانه، بهویژه ایران و عراق، تکیه میکرد. شرکت نفت ایران ـ انگلیس، که در اوایل قرن بیستم تأسیس شده بود، یکی از مهمترین منابع تأمین نفت انگلستان بهشمار میآمد؛ همچنین، انگلستان از ذخایر نفتی در خلیج فارس و هند برای پشتیبانی از نیروهای نظامی خود استفاده میکرد. اهمیت نفت برای این کشور چنان زیاد بود که دولتمردان آن در برابر تهدید آلمان و ژاپن بهسرعت به تقویت کنترل خود بر این منابع اقدام کردند.[4]
در مقابل، آلمان در آغاز جنگ جهانی دوم دچار کمبود شدید منابع نفتی بود. این کشور منابع نفت محدودی در دست داشت و تا حد زیادی به واردات از کشورهایی مانند رومانی وابسته بود؛ به همین دلیل، یکی از اهداف مهم عملیات نظامی آلمان تصرف مناطق نفتخیز شوروی بهویژه قفقاز بود. عملیات بارباروسا در سال ۱۹۴۱م و نبرد استالینگراد در ۱۹۴۲م نمونههایی از تلاشهای آلمان برای دستیابی به این منابع راهبردی بودند. بهزعم برخی از صاحبنظران، ناکامی آلمان در تصرف منابع نفتی قفقاز یکی از عوامل مهم شکست این کشور در جنگ جهانی دوم بود.[5]
ژاپن نیز به دنبال تسلط بر منابع نفتی جنوب شرق آسیا بود. این کشور از نظر منابع طبیعی بهویژه نفت، فقیر بود و قبل از جنگ جهانی دوم، حدود ۹۰ درصد از نفت خود را از آمریکا تأمین میکرد، اما پس از تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ژاپن در سال ۱۹۴1م، این کشور تصمیم گرفت منابع نفتی مورد نیاز خود را از جنوب شرق آسیا، بهویژه اندونزی (که در آن زمان در کنترل هلند بود) تأمین کند. حمله ژاپن به پرل هاربر و گسترش نفوذ این کشور در منطقه اقیانوس آرام، بخشی از راهبرد بزرگتر برای تأمین منابع نفتی مورد نیاز برای جنگ بود؛ بااینحال، محدودیتهای حمل و نقل و حملات سنگین و متعدد متفقین باعث شد ژاپن نتواند به اندازه کافی از این منابع بهره برد و ماشین جنگی خود را تغذیه کند.[6]
![]() |
چگونه نفت ایران سبب برتری انگلیس در دو جنگ جهانی شد؟ |
کد مطلب: 26087