بررسی دلایل بازگشت دوباره سیدضیاء‌الدین طباطبائی به عرصه سیاست؛

بازیگرِ رُل‌های تکراری در تاریخ معاصر ایران

با اشغال ایران توسط متفقین در شهریور 1320 و فروپاشی قدرت مطلقه در این کشور، هرکدام از گروه‌ها می‌کوشیدند با ایجاد فضایی برای نقش‌آفرینی مهره‌های خود تأثیر بیشتری بر سیاست در ایران بگذارد. در چنین فضایی، او پس از 22 سال غیبت از عرصه سیاست در ایران، در نقش قهرمان ملی جدید به ایران بازگشت
بازیگرِ رُل‌های تکراری در تاریخ معاصر ایران
 
سیدضیاءالدین طباطبائی، چهره معروف کودتای سیاه، در سال 1322، پس از 22 سال غیبت از عرصه سیاست در ایران،  در هیاهوی ژورنالیستی روزنامه‌های هوادار و مخالفش به ایران بازگشت. او اگرچه می‌کوشید خود را چهره‌ای وطن‌پرست، مصلح و طرفدار آزادی نشان دهد، اما وابستگی آشکارش به انگلیس، سابقه سیاه او در کودتای 1299 و مخالفت شدید حزب توده او را به کناره‌گیری از سیاست در ایران وادار ساخت. در این نوشتار کوتاه، تلاش‌های انگلستان برای ادامه سهم‌خواهی از سیاست ایران در دهه 1320ش و ناکامی سیدضیاء طباطبائی در احراز مقام نخست‌وزیری  موردتوجه قرار گرفته است.
 
انگلستان و بازگشتِ قهرمانِ ملیِ پوشالی
دهه 1320ش در ایران، یکی از مهم‌ترین ادوار تاریخ معاصر به‌شمار می‌رود. با اشغال ایران توسط متفقین در شهریور 1320، دیکتاتوری تمرکزگرا و قدرت مطلقه در ایران از هم فروپاشید. خلأ قدرتِ ایجادشده و بی‌تجربه‌بودنِ شاه جدید در ایران، میدانِ مناسبی را برای فعالیت مطبوعات، انجمن‌ها، گروه‌ها و نیروهای خارجی فراهم ساخت. در این فضای ایجادشده، هرکدام از این گروه‌ها می‌کوشیدند با ایجاد فضایی برای نقش‌آفرینی مهره‌های خود تأثیر بیشتری بر سیاست در ایران بگذارد. در این میان انگلستان که پس از پایان جنگ جهانی از قدرت آن کاسته شده بود خود را در مواجهه با سه نیروی قدرتمند یافت. نخستینِ آنها شوروی بود که با تأسیس حزب توده در ایران بازوی پرتوانی برای اثرگذاری در ایران یافته بود. از سوی دیگر با توجه به قدرت گرفتن آلمان قبل از آغاز و در خلال جنگ جهانی دوم در ایران گرایش‌های ضد انگلیسی اوج گرفته بود.
 
همه اینها در کنار ظهور رقیب قدرتمندی همچون آمریکا، که با ارائه تزهایی موسوم به «سوم» که ورود کشور خارجی سوم برای توازن قدرت انگلیس و شوروی را ضروری می‌دانست، یکی از قدیمی‌ترین قدرت‌های استعمارگر را به تکاپو برای ایجاد قهرمان ملی جدید برای تأمین منافع خود واداشت. در تلاش برای یافتن سیاستمدار کهنه‌کاری که بتواند ایران را پس از فقدان یک قدرت متمرکز رهبری و مدیریت کند، مظفر فیروز به یکی از لیدرهای جبهه آزادی اظهار داشت که بالاخره کسی را که می‌خواستیم و واجد تمام شرایط می‌باشد یافتم و آن شیخ سیدضیاء است.1 درنتیجه تحقیق و بررسی سفارت انگلیس از شخصیت سیدضیاء از او به‌عنوان یک میهن‌پرست ایرانی که به نحوی استوار اعتقاد دارد میهنش باید به هر صورت ممکن با بریتانیا کار کند یاد شده است.2
 
سیدضیاءالدین طباطبائی که پیش‌ازاین نیز با همراهی و دخالت آشکار کشورِ حامیِ خود توانسته بود در سال 1299 معادله قدرت در ایران را تغییر دهد، در دهه 1320ش پس از ملاقات و مذاکرات طولانی با نمایندگان بریتانیا تصمیم گرفت به ایران بازگردد. اما بر اساس خواست انگلیس و شخص سیدضیاءالدین طباطبائی این بازگشت می‌بایست شرافتمندانه و بدون شائبه دخالت انگلیسی‌ها صورت می‌گرفت. به گفته سفارت بریتانیا در تهران، اگر سیدضیاء بخواهد برگردد باید به دعوت شاه یا برخی از مقامات ایران باشد. «بهتر است خود ما مستقیما وارد کار نشویم؛ اگر سیدضیاء در مقام منجی کشور به دعوت کشور بیاید به‌مراتب بهتر از آن است که ما او را آشکارا برگردانیم و به دشمنانمان این فرصت را بدهیم که بگویند او را ناخواسته به ایران تحمیل کردیم.»3 اما بازگشت او خالی از مشکل نبود. سفیر بریتانیا در تهران معتقد بود: «دشواری‌های چندی برای بازگشت سیدضیاء وجود دارد؛ مثلا شاه با او مخالف است و می‌دانیم روس‌ها مخالف وی هستند، ولی پیش از آنکه در این امر پیش رویم لازم است بدانیم تا چه حد آمادگی دارد با ما کار کند و اینکه نظر به غیبت طولانی وی از ایران چقدر از پس کنترل هم‌وطنان خود برمی‌آید».4
 
سیدضیاء که خود خواستار بازگشت در قالب مقام رئیس‌الوزرا بود با بهانه ایجاد گروه‌های چریکی در مناطق جنوبی که محل نفوذ او به‌شمار می‌رفتند، این ایده انگلیسی‌ها برای منجی بودنش را تقویت کرد. در سال 1321 که نگاه آلمان به ایران جنبه جدی‌تری به خود گرفته بود، سیدضیاءالدین در ملاقاتی با کلنل تیگ اظهار داشت در شرایط فعلی می‌تواند از نظر سازمان‌دهی فعالیت‌های چریکی در جنوب که سیدضیا در آنجا دارای نفوذ بود مفید واقع شود. بولارد می‌نویسد: هنگامی‌که چند ماه پیش با سفیر شوروی تمام کاندیداهای محتمل را برای احراز مقام ریاست وزرا بحث می‌کردم متوجه شدم نسبت به سیدضیاء موضع فوق‌العاده خصمانه‌ای وجود دارد.5 محافل درباری به‌هیچ‌وجه ترس خود را از اینکه سیدضیاء می‌تواند به حکمروایی خاندان پهلوی خاتمه دهد و یا درنهایت به نحوی گسترده نفوذ دربار را محدود سازد پنهان نمی‌کنند.6
 
اگرچه قدرت انگلستان روبه‌زوال بود، علی‌رغم مخالفان قدرتمند داخلی و خارجی و ایجاد موجِ مخالفت آزادیخواهان با بازگشت سیدضیاء به عرصه سیاست در ایران، بالاخره انگلستان به هدف خود دست یافت. بااین‌همه تحولات بعدی نشان داد که برداشت این کشور از قدرت سیدضیاء و توان اثرگذاریِ آنها بسیار اندک‌تر از آن چیزی است که قهرمانِ پوشالیِ مدنظر آنها بتواند از پس آنها برآید.
 
سیدضیاء از زمره شاخص‌ترین طرفداران انگلیس به‌شمار می‌رفت که یک‌بار به‌عنوان «اقدام علیه امنیت عمومی» و بار دیگر به دلیل «حیف‌ومیل اعانات مربوط به سیل‌زدگان گرگان» اما به‌واقع به علت مخالفت‌های آشکار‌ش با حزب توده و نفوذ روس‌ها دستگیر شد  
ناکامیِ آرمان رئیس‌الوزرایی و کناره‌گیری از سیاست
علی‌رغمِ اینکه سیدضیاء خود را برای منصب نخست‌وزیری آماده می‌کرد، مخالفان، قدرتمندتر از آن بودند که او یا حتی انگلیس بتواند کاری از پیش ببرد. یکی از نخستین و مهم‌ترین حملات را ملک‌الشعرای بهار با انتشار یادداشتی در روزنامه «مهر ایران» با یادآوری نقش سیدضیاء در کودتا و همچنین برنامه اصلاحی مبهم و ناکارآمد او آغاز کرد.7 با شروع موج مخالفت‌ها اتحاد نانوشته‌ای میان شاه، حزب توده و قوام‌السلطنه به‌عنوان رقیب دیرینه سیدضیاء که در زندانی شدن قوام پس از کودتای 3 اسفند نقش داشت، شکل گرفت. روزنامه «آژیر» در مقاله‌ای با عنوان «می‌خواهند سیدضیاء را به‌جای شاه سابق بنشانند» با هشداری به شاه بخشی از طبقه حاکمه را که کاری جز تشتت و آشوب نداشتند مورد حمله قرار می‌داد.8
 
علی‌رغم هراس شاه از اینکه حضور او به هر نحوی در سیاست ممکن است مخل سلطنت باشد، سیدضیاء از شهر یزد کاندید مجلس چهاردهم شد. اعتبارنامه سیدضیاءالدین در میان مخالفت کسانی همچون مصدق به رأی گذاشته شد و از میان 86 نفر از نمایندگان حاضر در جلسه 58 نفر به نمایندگی او رأی دادند و اعتبارنامه‌اش تصویب و رئیس فراکسیون اکثریت شد،9 اما فضای سیاسی در مجلس چهاردهم مانع از این بود که او بتواند به فعالیت‌های اثرگذاری بپردازد. بر همین اساس او با تلاش در عرصه روزنامه‌نگاری کوشید با استفاده از این ابزار مخالفان قدرتمندش را نقد و حذف کند. به دلیل وابستگی علنی به انگلستان، حزب اراده ملی که توسط سیدضیاء تأسیس شده بود و روزنامه‌هایی که توسط او و طرفدارانش چاپ می‌شد، اقبال چندانی در برابر حزب توده نیافت. از طرف دیگر، این روزنامه‌ها و ترجمان‌ها واجد ایدئولوژی مشخص و منسجمی نبودند و به‌جز طرح بعضی شعارهای ملی ـ مذهبی گرایش سیاسیِ خاصی در بازار داغِ آن روزها نداشتند.  
 
پایان کار مجلس چهاردهم با بازگشت قوام‌السلطنه از مسکو مصادف شد. او به‌منظور جلب رضایت روس‌ها کوشید طرفداران سیاست انگلیس را دستگیر و تبعید کند. سیدضیاء از زمره شاخص‌ترین طرفداران انگلیس به‌شمار می‌رفت که یک‌بار به‌عنوان «اقدام علیه امنیت عمومی» و بار دیگر به دلیل «حیف‌ومیل اعانات مربوط به سیل‌زدگان گرگان» اما به‌واقع به علت مخالفت‌های آشکار‌ش با حزب توده و نفوذ روس‌ها دستگیر شد10 بااین‌همه یک سال بعد در اسفند 1325 به دلیل کسالت از زندان آزاد شد.11 بااین‌حال سیدضیاء از آرمان نخست‌وزیری دست برنداشت. در آخرین سال‌های دهه 1320 پس از ترور رزم‌آرا، سیدضیاء در تلاشی برای احراز مقام نخست‌وزیری با اسدالله علم، شاه و  مستشار سفارت انگلیس رایزنی کرد. او در گفت‌وگو با اعضای سفارت انگلیس تصریح کرد که هرگاه از برنامه‌هایش استقبال کردند سریعا با شاه تماس بگیرند و از او بخواهند تا با نخست‌وزیری وی موافقت کنند.12
 
اگرچه این آخرین تلاش سیدضیاء برای نخست‌وزیری نبود، اما ازآنجاکه انگلیسی‌ها فهمیده بودند به قدرت رسیدن شخصی همچون سیدضیاء که وابستگی و علقه‌های آن با انگلیسی‌ها روشن و آشکار است و افکار عمومی را بیش از گذشته نسبت به این کشور بدبین می‌سازد دیگر هرگز با درخواست نخست‌وزیری سیدضیاء و ایفای رُل‌های قدیمی او هم‌داستان نشدند. در 1330 که تلاش‌ها برای ملی شدن صنعت نفت آغاز شده بود، جمال امامی، نماینده طرفدار انگلیس، به مصدق پیشنهاد کرد که مقام نخست‌وزیری را بپذیرد. گمان می‌رفت او خود را کنار می‌کشد و در گام بعدی سیدضیاء به نخست‌وزیری می‌رسد.13 هم‌حضوری نام سیدضیاء در کنار مصدق، و البته عدم اقبال به نخست‌وزیریِ او بار دیگر نشان داد صحنه سیاستِ ایران، دیگر جایی برای مهره‌های سوخته‌ای چون سیدضیاء ندارد.   
 
فرجامِ سخن
سیدضیاءالدین طباطبائی یکی از رجال بانفوذ دوره مشروطه و پهلوی بود که توانست با حمایت انگلستان در انتقال سلطنت از قاجاریه به پهلوی نقش اساسی ایفا کند. اما ایفای این نقش به حذف او از عرصه سیاست در ایران منجر شد. با فروپاشی دولت مرکزی در شهریور 1320 در خلأ قدرتِ ایجادشده ناشی از آن انگلستان به‌منظور حفظ جایگاه خود در ایران در برابر شوروی که با حزب توده توانسته بود نفوذ خود را گسترش دهد، خواستار ایفای نقش مجدد سیدضیاء در همان قالب قدیمی و منسوخ بود. اما نه تشویق و اغراق‌های روزنامه‌ها و احزابِ وابسته به سیدضیاءالدین و نه حمایت‌های انگلیس نتوانست از کدورت کودتایی که او محرک آن بود بکاهد.
 

سیدضیاءالدین طباطبائی که فضای سیاسی مجلس چهاردهم را مانع فعالیت خود دید، برای نقد و حذف مخالفانش به روزنامه‌نگاری روی آورد
شماره آرشیو: 12756-3ع

پی نوشت:
1. روزنامه داریا، ش 73، 7 اسفند 1322.
2. کاوه بیات، «بازگشت سیدضیاءالدین طباطبایی 1320- 1322»، نشریه گفتگو، ش 69، 1394، ص 51.
3. همان، ص 53.
4. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1369، ج 2، صص 48 و 49.
5. بولاردبه ایران، گزارش شماره (42/12/989) 333، مورخ 6 اکتبر 1942، 4/921 F.O به نقل از: محمدرضا تبریزی شیرازی، زندگانی سیاسی اجتماعی سید ضیاءالدین طباطبایی، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1383.
6. رجال عصر پهلوی، سیدضیاءالدین طباطبائی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1381، ص 180.
7. باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، تهران، انتشارات علم، 1380، ص 965.
8. روزنامه آژیر، ش 59، 6 شهریور 1322.
9. سیدضیاءالدین طباطبائی به روایت اسناد ساواک، همان، ص 28.
10. خسرو معتضد و نجفقلی پسیان، معماران عصر پهلوی، تهران، ثالث، 1388، ص 266.
11. باقر عاقلی، همان، ص 966.
12. مصدق نجاتی، سال‌های مبارزه و مقاومت، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1378، ص 255.
13. سهراب یزدانی، کودتاهای ایران، تهران، ماهی، 1397، ص 286. 
  https://iichs.ir/vdci.vavct1auzbc2t.html
iichs.ir/vdci.vavct1auzbc2t.html
نام شما
آدرس ايميل شما